نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۸ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

ثریا قنبری ساده

#نقد_شعر_سپید 

‍ هرصبح من با من

دست بگریبان میشود

برای بیدار کردن خودم....

اطلسی های باغچه

به پاییز هم بی اعتنایی میکنند

تا بیشتر یادت را بکوبند بر در

خانه ای که بعد از تو کلیدش گم شد...

هر صبح

تخت خواب؛مرا عُق میزند

و من که خود را بر تن دیوانگی هایم

می پوشانم

آهسته قدم میزنم

در کوچه ای که نیست

به خیابانی میرسم که مرده است

در شهری که نشانی از من ندارد....

حجم اتاق هم بزرگ تر از دنیای من شده است

چمدان کِز کرده

و  خاک تمامِ جاده ها را در خود فروبرده است....

بندی از نبودن در دسته هایش

قفل شده است

تا هنوز هم به بودنها بخندد...

صبح 

مثل کودکی تخس

سنگباران میکند؛گونه های مرا....

و پنجره با خمیازه ای

چند تکه نور از دهانش به سمتم

پرتاب می کند...

چشمهای خمار شمعدانی 

منتظر به ریختن دوپیک از مشروب همیشگی ست........

و 

من هنوز در؛گیرِ

 بیدار کردن خودم 

دست و پا میزنم..

#ثریا_قنبری_ساده 

#نقد_شعر_سپید 

بنام خداوند مهر 


از،آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


قبل از پرداختن به نقد، بد نیست به چند نکته اشاره کنم.  

اول اینکه ؛شعر می تواند تجسم یا توصیفی از یک پدیده یا حتی خاطره یا تصویر باشد که شاعر در،بیان آن تخیل را نیز دخیل کرده است و فضایی را ایجاد کرده که مخاطب با آن همراه می شود. درواقع شعری که خلق می شود می تواند حاصل احساس، اندیشه ویا تخیل شاعر با استفاده از کلمات در کسری از ثانیه باشد که شاعر آن را به روی کاغذ آورده یا در زبان جاری ساخته است.   دوم ؛ شعر باید حاوی مضامین و نگاه شاعرانه با استفاده از تصاویر و علم بلاغت باشد.  با این توضیح اجمالی به نقد اثر می پردازم.  


این اثر به لحاظ بررسی نقد لغوی، استفاده از قواعد صرف و نحو،  انتخاب و جایگزینی کلمات موفق عمل نکرده است.  

عدم تناسب ضمایر فاعلی با افعال استفاده شده در این اثر نشان دهنده عدم توجه شاعر به قواعد و قوانین دستور زبان فارسی ست و در این اثر نه تنها در جهت هنجار گریزی اتفاق نیوفتاده بلکه سبب ضعف در اثر شده است.  

مثال میزنم 

( هر صبح من با من 

دست به گریبان می شود 

و...)  

استفاده از کلماتی که در جهت ایجاد تصاویر، به صورت بی پروا و بدون هدف چیده شده اند.  

مثل ( هر صبح 

تخت خواب مرا عق می زند)  

که نشان دهنده عدم جایگزینی مناسب کلمات است.  عدم هماهنگی عناصر موجود در اثر سبب اختلال و ضعف در معنا و محتوا و ساخت تصاویر و نهایتا عدم زیبایی شناسی در اثر می‌شود.  

( و من خود را بر تن دیوانگی هایم می پوشانم)  

استفاده از ترکیب هایی که حشو هستند علاوه بر اینکه زیبایی شناسی اثر را به مخاطره می اندازند، نشان دهنده عدم انتخاب مناسب کلمات هستند. (کلماتی که می توانستند کارکرد های بهتر و مفید تری در اثر داشته باشند)  


به لحاظ نقد فنی، با توجه به تصاویر ارائه شده ( اگرچه گنگ و دور ذهن هستند)  سبب ایجاد رفتاری در. زبان شده اند که شعریت را در اثر ثابت می کند و با توجه به روند کلی اثر، کاملا مشخص است که قالب اثر شعر سپید می باشد.  ( اگرچه بعضی از موارد ساختار روایی اثر،  حالت گریز از ساختارشعر سپید را در اثر ایجاد کرده و به سمت داستان هدایت کرده است. )  


به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در حالت کلی از سه بخش مجزا یا سه اپیزود ( اگر    چه اپیزود در شعر استفاده نمی شود)  تشکل شده است، که هیچکدام به لحاظ روایی یکدیگر را پوشش نمی دهند و عدم ارتباط عناصر موجود( من،  بیدار کردن خودم،  اطلسی های باغچه،  پاییز،  کلید،  عقب زدن،  خیابانی که مرده،و....)  در اثر سبب گسستگی ابیات، و نهایتا تزلزل در معنا شده است.  


عدم ارتباط عمودی ابیات سبب گسستگی ابیات و پراکندگی در معنا  می شود. 


تصاویری انتزاعی در اثر ساختار روایی اثر را دچار تزلزل ساخته است و انسجام لازم اثر را به لحاظ درک و دریافت محتوایی آن آسیب رسانده است. 

مثال میزنم ( هر صبح 

تخت خواب مرا عق می زند 

و من که خودم را بر تن دیوانگی هایم می پوشانم)  

یا 

( آهسته قدم می زنم 

در کوچه ای که نیست)  

یا 

( چمدان کز کرده)  

یا.... 


اثر به لحاظ composition در هر سه قسمت 

( هر صبح من با من 

دست به گریبان می شود 

برای پیدا کردن خودم 


یا 

هر صبح 

تخت خواب مرا عق می زند 


یا 


هر صبح

 مثل کودکی تخس 

سنگباران می کند گونه های مرا)  

نمی تواند شروع خوبی برای یک اثر سپید باشد البته با توجه به عناصر موجود در اثر.  درواقع شاعر نتوانسته انسجام لازم را بین این سه قسمت برقرار کند. و سبب شده اثر به بخش های مستقل تبدیل شود که این عدم انسجام، همخوان با تعاریف شعری نیست و کل اثر را دچار تزلزل کرده است.  

از طرف دیگر حشو های  موجود در اثر سبب اطناب در کل اثر شده است.  ( ترکیباتی که لزومی به وجود آنها نیست و صرفا سبب زیاده گویی شده است) 

#واژه⬇️


ادامه نقد 

⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️


با تمام نکاتی که در بالا عرض کردم،  در حالت کلی، اثر دچار دوگانگی زبان نیست که نقطه قوت اثر است. 

شعر سپید شعری ست که هیچ کلمه ای در آن بی هدف رها نشده است و کارکردهایی که از کلمات گرفته می شود سبب زیبایی اثر می شود. و متاسفانه در این اثر رعایت نشده است.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_سپید 

@ashenayeeshgh

پروین نوروزی

#نقد_شعر_کلاسیک 


باید که دین عشق تو را تازه تر کنم 

از کل روی ماه تو سی جزء بر کنم 


با آیه ی نگاه خود اعجاز می کنی 

وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم 


قدری نماز فاصله ها را شکسته کن 

راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم 


جایی که اشک هست تیمم مجاز نیست 

از چشمه ای زلال وضویی دگر کنم 


انگشت های عاشق تو ، گیسوان من 

اینگونه می شود فقها ! مسح سر کنم؟!


عمریست روزه دار لبی پر تغزلم 

عشقم! غزل بخوان که لب تشنه ، تر کنم


« صوموا » برای بوسه « تصحوا» نمی شود 

بگذار در کنار تو شب را سحر کنم 

#پروین_ نوروزی 

maryam rad:

#نقد_شعر_کلاسیک

بنام خداوند مهر و مهربانی 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


لازم به ذکر است که در ادوار شعر فارسی، اشعار توصیفی کم نیستند. این توصیفات در غزل عاشقانه با ساختار معنوی یا حتی،بیان عشق بازی مادی و معنوی، همراه با شرح هجران و بی وفایی و... معشوق می باشد.  گاهی اوقات در بعضی اشعار به علت بی توجهی شاعر در شعر، جای عاشق و معشوق تغییر می کند بنابراین درگاه موجود نیز تغییر می کند، که اگر با جنسیت شاعر همخوانی نباشد، قدری ناخوشایند خواهد بود.  ناگفته نمانده که شعر خوب شه یا ست که در اکثر موارد مورد بررسی منتقد، موفق عمل کرده باشد.  

به لحاظ بررسی نقد لغوی، اثر ارائه شده در حالت کلی از دوگانگی زبان،(به غیر از،چند مورد که. تحت تاثیر وزن اتفاق افتاده)  بدور است( با توجه به ویژگی های کلی  اثر قابل به چشم پوشی ست). 

به لحاظ انتخاب و جایگزینی کلمات در زبان، با توجه به اینکه اثر یک غزل سنتی و یا غزل عام است کلمات ارائه شده نیز گویای همین اصل خواهد بود. یعنی اندیشه موجود در اثر با فرم آن همخوان شده است.  


به لحاظ نقد فنی، اثر ارائه شده، یک   غزل سنتی یا عامل است که در نوع عاشقانه با ساختار معنوی سروده شده. البته بخشی از زیبایی اثر هم از جهت تلفیق عشق مجازی و مادی با ساختار معنوی اتفاق افتاده است که بر وزن ترکیبی مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن، بحران مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است.  

اندیشه موجود در این اثر اگرچه تکرار مکرری ست در جهت تغزل های عاشقانه، اما شاعرانه سروده شده و از طرفی همراه شدن با نگاه و تلفیق عناصر معنوی، سبب خلاقیت در اثر شده است.  

( جایی که اشک هست تیمم نیاز نیست 

از چشمه زلال وضویی دگر کنم 

انگشت های عاشق تو، گیسوان من 

اینگونه می شود فقها، مسح سر کنم؟ )  

نمونه این قبیل توصیفات شاعرانه را در همین وزن، در شعر حافظ هم داریم 

( هرگز نگیرد آنکه دلش زنده شد به عشق 

ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما)  


به لحاظ زیبایی شناسی، وزن ارائه شده اثر، یک وزن ترکیبی ست اما موسیقی ایجاد شده در اثر بسیار روان است. اگر چه موسیقی تحت تاثیر وزن اتفاق افتاده و موسیقی بیرونی ست اما روان بودن موسیقی اثر از جهت چیدمان morphpophonem هایی ست که در گروه وزن هستند هستند ( طبق چهارچوبی که غزل در خود اعمال می کند)

تشبیه و استعاره های موجود در اثر علاوه بر بحث زیبایی شناسی، به معنا و محتوای اثر نیز کمک کرده است.  

( با آیه نگاه خود اعجاز می کنی 

وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم 

قدری نماز فاصله ها را شکسته کن 

راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم)  


ارتباط عمودی ابیات کاملا برقرار است و نشان دهنده انسجام لازم معنایی و زیبایی شناسی اثر است.  


به لحاظ composition این اثر ( باید که دین عشق تو را تازه تر کنم 

از کل روی ماه تو سی جز بر کنم)  

اگرچه این بیت شروع خوبی برای،یک تغزل عاشقانه است، اما نکته ظریفی،در این اثر وجود دارد که به اعتقاد بنده از نظر شاعر دور مانده مثلا ( روی ماه)  وصفی ست که عمدتا در جهت زیبایی زن مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی از جانب عاشق به معشوق گفته می شود.  یا 

( با آیه نگاه خود اعجاز می کنی 

وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم)  وصفی ست که عمدتا برای معشوقه استفاده می شود.  همینطور ( راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم)  یا ( بگذار کنار تو شب را سحر کنم)  این ها عمدتا از،جانب عاشق برای معشوقه استفاده می شود.  

بنابراین این جهت گیری محتوایی که از ابتدای اثر تاریخی انتهای آن وجود دارد در تضاد با جنسیت خود شاعر است، که می تواند ناشی،از تاثیر پذیری شاعر از اشعار کلاسیک باشد.  


این اثر در حالت کلی،ابیات خلاقانه نیز،دارد که می تواند شاه بیت این اثر باشد 

( انگشت های عاشق تو، گیسوان من 

اینگونه می شود فقها، مسح سر کنم؟) 

تصاویر ارائه شده هم انتزاعی،و هم ملموس  هستند و  به زیبایی اثر می افزایند.  

( جایی که اشک هست تیمم مجاز نیست 

از چشمه زلال وضویی دگر کنم)  



در حالت کلی با یک غزل عاشقانه با ساختار معنوی خوبی روبه رو هستیم که پتانسیل لازم را برای نقد داشته و جنبه های زیبایی شناسی در آن مطابق با معیار های


اشعار زبان فارسی ست.  


در پایان از شاعر محترم برای آفرینش این اثر تشکر می کنم. 

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

@ashenayeeshgh

 #نقد_شعر_کلاسیک

نقد _م _ت

#نقد_شعر_سپید


کجای قصه 

پنهان شد 

غروب خنده 

نرم پرستوها 

وآن گهواره ای 

کز نغمه ی شیرین 

میجنبید

به عشق آخرین دیدار با فرهاد

کجای قصه پیداشد 

هجوم لشگر یک بغض 

یک ناقوس عصیانگر

که بی تابی تاب رخت خوابی را 

بهم میریخت 

کجای گوشه این خاک می لنگد

دلم چون تسبیح 

پوسیده میریزد 

کنار تخت عریان عروسکها

وتو ای خفته در رویا ترین بستر

صدای ریزش قلب 

پرستو های عاشق را 

نمیفهمی 

که 

مرگ قاصدک ها گنگ ومجهول است 

کجای قصه ناخوانده 

می لنگد

#م_ت

#نقد_شعر_سپید 


بنام خداوند جان و خرد 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود.  


انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات در زبان عادی نسبت به زبان شعری تفاوت دارد. زبان شعری همان زبانی ست که شاعر با نگاه شاعرانه با استفاده از کلمات به توصیف می پردازد و در این راه ممکن است از تخیل نیز کمک بگیرد. بنابراین باید پذیرفت که بافت و زبان شعری هیچ منافاتی با محتوای ندارند،که وجود یکی مستلزم نفی دیگری باشد.  یعنی دست پیدا کردن به بافت یا texture به معنای بی توجهی به محتوا نیست.  


به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات در این اثر با توجه و دقت کافی اتفاق نیوفتاده و حاصل این بی توجهی ترکیباتی که بی  پروا در کنار هم چیده شده و علاوه بر بحث زیبایی شناسی، محتوا را نیز به خطر انداخته و سبب شده مضمون و محتوای قدری غیر قابل فهم شود.  

مثلا ( غروب خنده،  نرم پرستوها،  هجوم شکر یک بغض،  تو این خفته در رویا ترین بستر و.....) 

از طرف دیگر وجود کلماتی چون ( کز،  خفته)  که جز،کلماتی هستند که امروز در زبان کاربرد ندارند و یا حتی جز ظرفیت های زبان محسوب نمی شوند، اثر را به لحاظ زبان دچار دوگانگی می کنند و این مسئله زیبایی شناسی اثر را به مخاطره می اندازد.  


به لحاظ composition 

( کجای قصه 

پنهان شد 

غروب خنده 

نرم پرستوها 

وآن گهواره ای کز نغمه ی شیرین 

میجنبید)  

نمی تواند شروع خوبی برای یک اثر باشد.  درواقع این اثر آنقدر مجهول آغاز می‌شود که مخاطب از درک و دریافت آن قاصر است ( عدم ارتباط مخاطب با اثر ارائه ارزش آن می کاهد)  و بعد در پایان هم همچنان به شکل مجهول به پایان می رسد. ( کجای قصه ناخوانده 

می لنگد)  بنابراین اثر به لحاظ شروع و پایان بندی موفق عمل نکرده است.  


به لحاظ نقد فنی، در بعضی آثار جنبه های موسیقیایی بسیار پر رنگ تر از آثار دیگر به گوش می‌رسد این جنبه موسیقیایی یا می تواند در گرو وزن عروضی باشد و یا در اثر چیدمان کلمات و قرارگیری morphophonem ها در کنار هم و نهایتا تشکیل روند یا جریان آوایی اثر است.  

کاملا نمایان است که در این اثر روند موسیقی در داخل زنجیره‌ یک گفتار قرار دارد و سبب تناسب آوایی در آن شده است. بنابراین می توان پذیرفت که موسیقی در این اثر بخشی از structure آن می،باشد.  پس،طبق تعاریف موجود اثر یک شعر آزاد است.  


به لحاظ زیبایی شناسی با توجه به جنبه موسیقیایی و قالب اثر، انتظار داریم که segmentation بر اساس morphophonem ها اتفاق بیوفتد یعنی برای اساس ظرفیت های آوایی، حجم نفسی که در یافراگم برای خروج اوتی مورد نظر ایجاد می شود.  اما متاسفانه segmentation در،اثر حاضر کاملا دلبخواهی ست و مطابق با هیچ قاعده و قانونی نمی باشد.  


از طرف دیگر تشبیه های استفاده شده خلا معنایی موجود در اثر را نسبت به موضوع مورد نظر پر نمی کند. 

تصاویر ایجاد شده در اثر عینی و ذهنی هستند اما به سبب ضعف در انتخاب و چیدمان کلمات سبب ضعف در دایره لغات شده و نهایتا تصاویر گویا نیست.

بنابراین  اثر به لحاظ زیبایی شناسی به تکامل خود نرسیده است.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد "واژه " 

#نقد_شعر_سپید 

@ashenayeeshgh

نقد شعر کلاسیک محمد مهدی،سلیمان

#نقد_شعر_کلاسیک 

maryam rad:

نقد شماره ۶


از همان لحظه که از کوچه تان  رد شده ام

پیش چشمان دهن بین شما بد شده ام


تشنه لب بودم و دنبال سراب افتادم

عاشق آنکه نبایست و نباید شده ام


عقل با تجربه ام گفت که عاشق نشوی

بین فرمان دل و عقل مردد شده ام


آنچنان  معجزه آورد مسیحای لبت

پشت بر مکتب خود کرده ومرتد شده ام


قید میخانه و پیمانه به یکباره زدم

به می سرخ لبان تو مقید شده ام


آنقدر  روی لبم اسم تو جاری شد که

بین عشاق به دیوانه زبانزد شده ام


#نقد

#محمد_مهدی_سلیمان

بنام خداوند مهر و مهربانی 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


به لحاظ نقد لغوی، آنچه که از چیدمان و انتخاب کلمات و همچنین جایگزینی آنها بر می آید مطابق با قواعد دستور زبان است یعنی این اثر در حالت کلی دچار هنجارگریزی واژگانی و نحوی نیست.  

از طرف دیگر استفاده از عناصر موجود در این اثر سبب دوگانگی آن در زبان شده است.  مثال میزنم ( مسیحای لبت،  میخانه و پیمانه، می سرخ لبان، عشاق و..)  به لحاظ زبان این عناصر جز کلماتی هستند که در ظرف ظرفیت زبان محسوب نمی شوند و کاربرد ندارند و یا کاربرد کمتری دارند و از همه مهم تر در زبان فارسی امروز جایگزین دارند. بنابراین. استفاده شاعر از،این کلمات صرفا در جهت پر کردن وزن است و این  مسئله. می تواند نشان دهنده ضعف در دایره لغات شاعر باشد.  


به لحاظ نقد فنی این غزل یک غزل روایی ست که مثل همه غزل های روایی شامل مقدمه 

( از همان لحظه که از کوچه تان رد شده ام 

پیش چشمان دهن بین شما بد شده ام)  

و مخاطب را از دیدگاه روایت اثر، آماده تنه روایی اثر می کند.  از 

( تشنه لب بودم و دنبال سراب افتادم 

عاشق آنکه نبایست و نباید شده ام)  

شروع می شود و تا 

( آنچنان معجزه آورد مسیحای لبت 

پشت بر مکتب خود کردم و مرتد شده ام)  ادامه می یابد.  

و سپس حاصل تنه و مقدمه این روایت، نتیجه ای ست که شاعر در پایان اثر گذار فته است.  ( قید میخانه و پیمانه به یکباره زدم 

به می سرخ لبان تو مقید شده ام 

آنقدر روی لبم اسم تو جاری شد 

که بین عشاق به دیوانه زبانزد شده ام)  

بنابراین این نوع اثر یک غزل روایی ست با مضمون عاشقانه که بر وزن فعلاتن، فعلاتن، فعلاتن فعلن، بحر رمل مثمن مخبون محذوف سروده شده است.  


ناگفته نمانده به اعتقاد بنده این اثر در بیت (4 و 6)  از وزن خارج شده که متاسفانه به لحاظ سماعی هم به گوش خوش نمی نشیند.  


به لحاظ زیبایی شناسی این اثر با هنجارگریزی آوایی به عنوان الزام در حفظ وزن به غیر از آن دو بیت دچار تزلزل نیست. 

از،آنجایی که اثر یک غزل سنتی یا غزل عام است پس موسیقی موجود در آن یک موسیقی بیرونی ست و در گرو وزن اثر، که البته در اشعار کلاسیک دور از انتظار نیست.  

توصیفات در این اثر  صمیمی و سبب همزادپنداری یا بهتر عرض کنم سبب Defamiliarization یا آشنایی زدایی ست و مخاطب را با فضای ملموس خود همراه می سازد.  

( از همان لحظه که از کوچه تان رد شده ام 

پیش چشمان دهن بین شما بد شده ام 

تشنه لب بودم و دنبال سراب افتادم 

عاشق آنکه نبایست و نباید شده ام 

عقل با تجربه ام گفت که عاشق نشوی 

بین فرمان دل و عقل مردد شده ام)  


به لحاظ composition این اثر( اشاره به همان بیت اول)  شروع خوبی برای یک غزل روایی ست و همچنین پایان بندی اثر با توجه به موضوع مورد نظر به خوبی اتفاق افتاده.  بنابراین اثر به لحاظ composition کاملا موفق است.  


از طرف دیگر ارتباط عمودی ابیات برقرار است و نشان دهنده یگپارچگی و انسجام اثر است.  

در ضمن اثر ارائه شده به لحاظ فهم شحعری نیز یکدستی لازم را در خود جای داده است.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. 

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh

سعید مهراجی

#نقد_شعر_سپید 


چک

چک

چکاچک چنگالهای سرخ،ازجنگ بر سر قلمرو

وصداها چهارجهت را میشکافتند

درشمایل شب

وباغرشی سهمگین

فرو میشود پنجه ای

در سینه ای مشتاق

پی در پی فرو میرفت ماه در جراحتی سنگین


نیزه های شب فروافتاد

گرگ ومیش

ناله پلنگ

وباد که شنها را می جهاند

می گستراند بر رد پای خونین

چقدر زود ردشان را میگیرد

آسمان

وشکارچیان را خبر دار میکند

اه ای خورشید

در من رنج می کشدزندگی

جام زنده مانیم را تو بنوش

به سرخی میزدودود میشد

پلنگ در دل جنگل


#سعید_مهراجی

تقدیم به:بانوکلارا خانس اسپانیایی


#نقد_شعر_سپید 


بنام خداوند مهربان و مهربانی 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


به لحاظ نقد لغوی،  اثر ارائه شده با استفاده از انتخاب و جایگزینی کلمات در چهارچوب قواعد دستور زبان و رسیدن به زبان هنجار و همچنین( در این اثر)  در مواردی رسیدن  به ناهنجاری با استفاده از جابجایی ارکان جمله بدون ایجاد وزن، اثری خلق شده که در حالت کلی به لحاظ بررسی زبان تمایل به ایجاد زبان ارکاییک دارد اما نتوانسته آنطور که باید موفق عمل کند.  

از طرف دیگر در دو مورد نیز دچار ضعف تالیف یا اشتباه در واژه سازی ست.  

مورد اول ( که باد شن ها را می جهاند)  

استفاده از فعل می جهاند که از مصدر کلمه   جهیدن به معنای پریدن گرفته شده، با توجه به معنا صحیح نمی باشد.  

کاربرد درست لغات علاوه بر بحث زیبایی شناسی به معنا و محتوای اثر نیز کمک خواهد کرد.  

و مورد دوم " زنده مانیم " به لحاظ قواعد واژه سازی و همچنین نقشی که در جمله می گیرد، غلط می باشد.  


استفاده از کلماتی که امروز در زبان فارسی کاربرد کمتری دارند، اما ادبی هستند، تمایل این اثر را در بررسی زبان، به زبان ارکاییک نزدیک می کند. 


به لحاظ نقد فنی، ایجاد موسیقی درونی که یکی از ویژگی های  شعر سپید است  و با استفاده از انتخاب کلمات در زبان هنجار اتفاق افتاده، نشان دهنده ساختار و structure اثر در قالب شعر سپید است.  


به لحاظ زیبایی شناسی تصاویر ارائه شده در این اثر عینی و ذهنی هستند که علاوه بر بحث زیبایی شناسی به محتوای اثر نیز کمک کرده اند.  

( باد در شمایل شب 

با غرشی سهمگین 

فرو می شود پنجه ای 

در سینه ای مشتاق 

پی در پی فرو می رفت ماه در جراحتی سنگین)  

تصاویر ارائه شده در این اثر در گرو تشبیه و استعاره است که در کل اثر خوش نشسته 

( در من رنج می کشدزندگی)  

و... 

به لحاظ composition این اثر با استفاده از واج آرایی آغاز،شده که علاوه بر بحث زیبایی شناسی، به جنبه موسیقیایی اثر کمک کرده است.  درواقع با استفاده از تکرار morphophonem 

( چک 

چک 

چکاچک چنگالهای سرخ)  

علاوه بر. خلق تصاویر سبب رمز گشایی در اثر اتفاق افتاده است.  

 

در واقع این شروع خلاقانه در این اثر سپید به موفقیت کل اثر کمک کرده اما به همان اندازه که شروع آن موفقیت آمیز بوده،شاعر در  پایان بندی آن موفق عمل نکرده.  


از جهت segmentation ویا تقطیع آن طور که باید موفق عمل نکرده.  

 segmentation 

در شعر سپید دلبخواهی نیست بلکه بر  اساس ظرفیت های موسیقیایی که در خود جای داده و همچنین توانایی مخرج حروف به وسیله شش ها اتفاق می افتد. که هم سبب روان خوانی اثر می شود و هم جنبه های موسیقیایی اثر را کامل می کند.  


به لحاظ محتوایی شاعر با استفاده از عناصر ناتورالیسم به خلق شعری پرداخته در جهت اومانیسم که نهایتا با کمک توصیفات شاعرانه علاوه بر اینکه به ماهیت شعری دست پیدا کرده، به اهداف خود در جهت روایت اثر نیز،رسیده است.  


اگرچه روایت در این اثر قدری گنگ و در مواردی تاویل پذیر است اما در حالت کلی مخاطب درک و دریافت موضوع مورد نظر را با استفاده از توصیفات شاعر در اثر خواهد داشت.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد" واژه " 

# نقد_شعر_سپید 

@ashenayeeshgh

نقد _دریا

#نقد 


نقد شماره ۵

کوچ‌ کردی جای پایت را تماشا میکنم


دل شده لبریز غم هرچند  حاشا میکنم


عکس های یادگاری گرچه بر دیوار دل


حک شده اما تو را امشب تمنا می کنم


#دریا

#نقد

بنام خداوند مهرو مهربانی 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات مطابق با معیارهای زبان فارسی و مطابق با قواعد دستور زبان و انتظاری که از شعر داریم می باشد. 

علاوه بر آن  بحث انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات در این اثر علاوه بر زیبایی یکدستی لازم را هم درصورت و هم در محتوا به خود به همراه دارد.  



به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده اگرچه دوبیتی ست که بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن نوشته شده اما به لحاظ محتوایی به تکامل نرسیده.  به اعتقاد من دو بیت مطلب توانست بریده ای از،یک غزل در همین وزن باشد.  

در حالت کلی دو بیتی جز قالب های ریشه دار زبان فارسی ست که مرکب از چهار مصرع است و همه برای یک قافیه اند به جز مصرع سوم که قافیه می تواند در آن اختیاری باشد.  نام گفته نمانده که از اوزان پر کاربرد دو بیتی مفاعلین مفاعلین فعولن است.  


به لحاظ زیبایی شناسی، تصاویر ارائه شده در این اثر زیبا و شاعرانه است 

( کوچ کردی جای پایت را تماشا میکنم)  

این تصاویر بر مبنای تشبیه و استعاره است و در واقع همین تصاویر  ماهیت شعری را در اثر تایید می کند.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم 

با تشکر.  


 مریم راد" واژه " 

#نقد

@ashenayeeshgh

نقد

#نقد_شعر_کلاسیک 


نقد شماره ۴

ابر پر بار  بهار امشب چه غوغا می کنی

شعر می‌باری طراوت در  دل ما می کنی


می شکوفد بر درخت عشق گلهای امید

خلوتم را چون خیال وصل زیبا می کنی


اشکارا ماه  پنهان است در دامان تو

جلوه اش در جان تو پیداست حاشا میکنی؟


مثل ماری زهر میریزد به کامم زندگی

رود تلخ زندگی مان را گوارا میکنی؟


بغضها واشکهایت شاهد درد تو اند

مثل ما ناچاری و داری مدارا میکنی


دشتهای آرزویم را طراوت میدهی ؟

یا که مثل دیگران امروز و فردا میکنی؟



#محمد_مهدی_سلیمان


#نقد

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده با توجه به انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات و آنچه که ثروت ارتباط با زبان مدت نظر است کاملا زیبا و درست اتفاق افتاده و زبان یکدستی لازم را به لحاظ انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات دارد.  


به لحاظ composition

( ابر پر بار بهار امشب چه غوغا می کنی 

شعر می‌باری بازی طراوت در دل ما می کنی)  


هم حاصل تصویر است و هم حاصل احساسی که در قالب کلمات به مخاطب منتقل شده است.  اما از جهت پایان بندی کار به اعتقاد من با ایجاد پرسش،به پایان نمی رسید بهتر بود.  چراکه این پرسش در ذهن مخاطب  ایجاد تاویل. نمی کند بلکه مرور و تکرار ابیات قبل در ذهن مخاطب خواهد بود.  


به لحاظ نقد فنی این اثر یک غزل سنتی یا غزل عام است که در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن، بحر  رمل مثمن محذوف سروده شده.  


نمونه این وزن را در اشعار حافظ به زیبایی هر چه تمام داریم. ( با در نظر گرفتن برابری محتوایی) 


سینه مالامال درد است این دریغا همدمی 

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را مرهمی 

در این اثر با توجه به مضمونی که در خود جای داده به دنبال اندیشه نو نیستیم اما نگاه شاعرانه و زیبایی که در آن نهفته است این غزل را یک غزل خوب معرفی می کند و نهایتا انتظاری را که از یک غزل داریم برآورده می کند.  


به لحاظ نقد زیبایی شناسی،استفاده از تشبیه هایی که در ابیات این غزل وجود دارد، این غزل را به یک غزل توصیفی یا غزلی که بر پایه توصیف شکل گرفته، تبدیل کرده است.  

در اشعار توصیفی در حالت کلی، تصاویر نقش اساسی دارند.  تصاویر در این اثر به زیبایی ساخته شده.  

( می شکوفد بر درخت عشق گلهای امید 

خلوتم را چون خیال وصل زیبا می کنی)  

( اشکارا ماه پنهان است در دامان تو   

جلوه اش در جان تو پیداست حاشا میکنی)  

( بغضها و اشکهایت شاهد درد تواند 

مثل ما ناچاری و داری مدارا میکنی) 


عناصر استفاده شده در این اثر مثل (ابر پر بار،  درخت عشق،  گلهای امید،  خیال وصل، جلوه در جان و...)  اگرچه تاییدی ست بر شعر کلاسیک، یک غزل سنتی که در آن اندیشه های سنتی وجود دارد، سبب بوجود آمدن ارتباط عمودی بین ابیات شده است.  

یعنی در این غزل پیوستگی بین ابیات برقرار است و نهایتا این غزل دچار پراکندگی محتوایی نیست.  

که البته یکی دیگر از نکات مثبت این اثر است.  



در پایان برای شاعر محترم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.  

با تشکر 

مریم راد "واژه " 

#نقد

@ashenayeeshgh

محمد مهدی سلیمان

#نقد_غزل_اجتماعی 


دل به کنجی رفت و تنها شدتحمل تا به کی؟

یخ زده محتاج یک ، ها ،شد تحمل تا به کی ؟


سرو زیبای صداقت ،همدلی و اعتماد

زیر برف  کاستی تا شد تحمل تا به کی؟


لحظه هایم پرشد از اما ،اگر ،ایکاش ها

دلخوشی مانند رویا شد تحمل تا به کی ؟


دلخور از دیروزم و ناراضی از این روزها

ناامیدی سهم فردا شد تحمل تا به کی ؟


دیگران را پله کردن تا به اوج انحطاط

پیش چشم ما چه زیبا شد تحمل تا به کی ؟


آمدی پیش من و حرف از دورنگی ها زدی

حرف  تو درد دل ماشد تحمل تا به کی؟


#محمد_مهدی_سلیمان


#نقد

maryam rad:

بنام خداوند مهر و مهربانی 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


قبل از شروع نقد لازم می دانم توضیحاتی مختصر در ارتباط با شعر اجتماعی عرض کنم.  


شعر اجتماعی شعری است که بتوان رویکردی اجتماعی را در آن پیدا کرد. این قبیل اشعار عمدتا حاوی مضامین فقر، اوضاع اجتماعی،. بی عدالتی،  مسئله تکدی گری و...  از طرف دیگر در مقابل این موارد دعوت به تعاون، دعوت به بیداری و..... است. در شعر اجتماعی  شاعر پیام های اجتماعی آشکار به عنوان یک کالای فکری و هماهنگ با تراز جامعه به خوانندگان خود عرضه می دارد.  البته به اعتقاد من در بین مضامین اجتماعی بی عدالتی یا پرداختن به عدالت بسامد بالاتری  دارد.  بنابراین می توان گفت که مسائل مشترک اجتماعی زمینه ی مشترک فکری را ایجاد کرده است و این زمینه های مشترک در ادبیات سبب بوجود آمدن یا خلق آثاری در این شیوه است که جنبه توصیفی دارند و بخشی از خوانندگان و اهل تفکر را به خود اختصاص می دهند.  


اثر حاضر به لحاظ نقد لغوی و آنچه از چیدمان کلمات برمیاید نشان دهنده دقت و توجه شاعر می باشد که علاوه بر. زیبایی به تکامل زیبایی اثر نیز کمک کرده است.  


( سرو زیبای صداقت همدلی و اعتماد 

زیر برف کاستی تا شد تحمل تا به کی)  

یا 

( دیگران را پله کردن تا به اوج انحطاط 

پیش چشم ما چه زیبا شد تحمل تا به کی)  با 


اثر به لحاظ composition 

( دل به کنجی رفت و تنها شد تحمل تا به کی 

یخ زده محتاج یک ها شد تحمل تا به کی) 

با توجه به اینکه شروع یک اثر می تواند توانایی شاعر را در خلق شعر نمایان سازد و از طرف دیگر انتخاب کلمات درست و مناسب تاثیر پذیری بیشتری در مخاطب ایجاد می کند، بنابراین بیت ارائه شده نمیتواند شروع خوبی برای یک اثر خصوصا اثر اجتماعی باشد. 

از سوی دیگر آنچه در مصرع دوم همین بیت دیده می شود. عدم رعایت قوانین موجود در صرف و نحو در زبان فارسی است به زبان ساده تر منظور از عدم رعایت قوانین، ضعف تالیف است. در این قوانین ( عدد یک و هزار) جز استثنا ها محسوب می شوند که برای جمع بستن به جای ( ها) ی جمع از ( ان)  استفاده می کنند.  [ یکان، هزاران ] 


در پایان بندی اثر با توجه به بیت ( آمدی  پیش من و حرف از دو رنگی ها زدی 

حرف تو درد دل ما شد تحمل تا به کی)  

به اعتقاد من جهت گیری فکری شاعری باشد توجه به ابیات قبل تغییر کرده، در ابیات قبل مخاطب مستتر است و در بیت آخر مخاطب  دوم شخص می شود.  

به اعتقاد بنده اگر این مستتر بودن مخاطب در بیت آخر هم رعایت می شد شعر زیبا تر ی خلق می شد.  


به لحاظ نقد فنی، این اثر یک غزل با مضمون اجتماعی ست 

بر وزن ( فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 


بحر رمل مثمن محذوف  است.  محذوف است  چون هجای  بلند آخر فاعلاتن به فاعلن تبدیل شده..  

نمونه ی این وزن را در حافظ داریم 

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش 

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش)  

یا در شعر استاد سخن سعدی 

( با جوانی سرخوش است این پیر بی تدبیر را 

جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را)  


به لحاظ زیبایی شناسی استفاده از تشبیه و کنایه علاوه بر بحث زیبایی شناسی به محتوا و مضمون اثر نیز کمک کرده است. باید پذیرفت که آفرینش زیبایی در زبان شعر اتفاق می افتد و زیبایی شعر در چنین اشعاری وقتی اتفاق می افتد که عناصر شعر با بقیه ارکان آن همخوان و هماهنگ  باشند.  

( دلخور از دیروزم و ناراضی از این روزها 

ناامیدی سهم فردا شد تحمل تا به کی)  


در این اثر چیدمان کلمات در قالب عروض به بیان عاطفی اثر کمک کرده است که متناسب با وزن، هماهنگی که در کلمات ایجاد شده توان تاثیر و القای آن را در ذهن مخاطب بالا برده است.


 موسیقی ایجاد شده در این اثر در گرو عروض می باشد، پس موسیقی بیرونی ست.  ناگفته نماند که در این بین " ردیف" هم در زیبایی اثر و روان بودن موسیقی و همچنین زیبایی محتوایی با توجه به مضمون نقش دارد.  


#ادامه_دارد

@ashenayeeshgh


ادامه نقد 



به لحاظ بررسی محتوا و درونمایه باید عرض کنم که جامعه از مجموعه ای از اشکال و روابط و آداب و رسوم، مذهب و غیره تشکیل شده است و همه اینها یعنی مجموعه ای از اعمال و عقاید لایتغیر و بی چون و چرا در کنارهم می تواند دیدگاه شخصی هر فرد و جهانبینی شخصی او را بسازد.  در این اثر جهانبینی خاصی که نشان دهنده جهت فکری مشخصی باشد را نشان نمی دهد اما دیدگاهی اعتراض آمیزی، در خود، نسبت به اوضاع جامعه جای داده است.  

عناصری از قبیل ( محتاج یک ها،  صداقت، همدلی، اعتماد، برف کاستی،  اگر و ایکاش ها،  دلخوشی، دلخوری، ناراضی. دیگران را پله کردن،  توجه انحطاط و...)  نشان دهنده دیدگاهی نه چندان کامل و نگرشی نسبت به اجتماع است 


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد "واژه " 

#نقد_غزل_اجتماعی 

@ashenayeeshgh