نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

تینا دلشکیب

#نقد_شعر_سپید 

در فصل بهار 

در چشن  قاصدک 

در میهمانی شکوفه ها 

به ملاقات خورشید زیبا 

میروم 

تا آب کند 

ذهن بخش بسته ی مرا 

از اشک و شکنجه و حسرت 


#تینا_دلشکیب 


"بنام خداوند مهر "


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.  


قبل از اینکه بخواهم به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته در ارتباط با شعر کوتاه اشاره کنم.  

اول اینکه شعر کوتاه بهتر است که موجز،باشد. هر چقدر کلام موجز تر، زیبایی هنری نیز بیشتر و در بررسی معنایی نیز عمیق تر.  

اشعار کوتاه باید با تعمق بیشتری سروده شوند تا توانایی جذب مخاطب را در خود داشته باشند، به لحاظ استفاده از کلمات، ساختار و سوژه مورد نظر.  

در شعر  کوتاه، خلق اثر باید کاملا آگاهانه اتفاق بیوفتد، یعنی شاعر بدانید که از چه چیزی می خواهد صحبت کند و چگونه صحبت کند تا حرفی برای گفتن وجود داشته باشد.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات و جایگزینی آنها دقت لازم را بکار نگرفته و از کلمات آن طور که باید کار نکشیده است.  اصطلاحا این اثر موجز نیست.  درواقع زبان این اثر زبان شعر نیست.  

اگر چه در ابیات پایینی زبان را دچار ناهنجاری کرده است یا با استفاده از تشبیه سعی در رسیدن به شعریت داشته اما موفق عمل نکرده.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی، در حالت کلی از دو.جمله تشکیل شده است که جمله اول صرفا توصیف است.  ( توصیفی که موفق نبوده)  و جمله دوم با جابجایی ارکان جمله سعی در ایجاد ناهنجاری در زبان دارد که اتفاقا این بخش از اثر با تعاریف شعری بیشتر همخوانی دارد.  


در ضمن حلقه های زنجیره یعنی روایی در این اثر در هر دو جمله آنقدر به هم محکم شده اند که هیچ فاصله ای در این حلقه ها دیده نمی شود،  در ضمن جمله اول با یک حرف ربط به جمله دوم ربط داده شده.  

یعنی اثر ارائه شده به لحاظ structure ضعف دارد.  

اگر چه شاعر سعی در رسیدن به ساختار شعر سپید دارد اما موفق نبوده.  



به لحاظ بررسی زیبایی شناسی، توصیفات ارائه شده در اثر به گونه ای نیست که بتواند توانایی شاعر را به رخ بکشد.  آنقدر توصیفات ساده هستند که هیچگونه خلاقیتی در آن دیده نمی شود.    


شاعر می توانست در توصیف ها را زبان را به 

به خدمت خود بیاورد و توصیفات را به گونه ای بکار گیرد که علاوه بر رفتار زبان و ایجاد لایه های زیرین، شعریت را در خود به اثبات برساند.  


از طرف دیگر خورشید نام یک زن است.  در ادبیات فارسی خیلی مرسوم نیست که دو معشوق چنین توصیف کنند.  معمولا عاشق از معشوق توصیف می کند یا اگر قرار است معشوق از عاشق توصیف کند، از کلمات دیگری جهت توصیف ها استفاده می کند.

در پایان برای صاحب اثر آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

شیوا میثاقی

#نقد_شعر_سپید 

maryam rad:

🔰ســـلام هـــمراهان عـــزیز؛


امشب با خوانش و #نقــد این اثر با مدیریت؛ 

#مهربانو_مریم_راد

در خدمت شماییم.

امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران‌ حضور پرمهرشان را  از این برنامه دریغ ننمایند.


🔰ساعت شروع نقــــد؛٢٢:٣٠🕥


خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال‌ مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه  ما را یاری کنید.


🔰شعر امشب؛


‌مردی هست در خانه ی من 

که شبها شاعر می شود 

و روزها عاشق


خوب ساز می زند 

صدایی هم دارد 

زیر لب می خواند 


من هم.... 

با یک استکان چایی 

که آغشته به عطر لیموست،


مرد خانه ی من 

موهایم را می بافد 

آن وقتهایی که باران می بارد 

کنار پنجره... 


زخمهای روحم را با بوسه هایش 

مداوا می کند 

وقتی به اندازه ی نداشتنش غمگینم 

برایم شعر می خواند... 


خانه ی من بی حضور او 

خانه نیست 

ویرانه ای است 


مرد خانه ی من 

دارد بین پرنده ها 

عشق تقسیم می کند... 


#شیوا_میثاقی 

maryam rad:

" بنام خداوند مهر"


قبل از اینکه بخواهم به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته در ارتباط با شعر اشاره کنم.  


اگر بپذیریم که شعر زاییده بروز حالتی ذهنی است که شاعر را در موقعیتی نسبت به محیط خود قرار داده که عکس العمل نشان دهد و این عکس العمل، شعری می شود که نتیجه ارتباط شاعر با محیط یا بخشی از اندیشه و احساس او ست.  

این احساس با استفاده از کلمات ثبت می شود و کلمات در زبان نقشی اساسی دارند.  هرچه دایره لغات شاعر وسیع تر باشد استفاده از کلمات در جهت زیبایی شناسی و انتقال معانی بهتر و موجز تر اتفاق می افتد. یعنی شاعر لزوما شخصی ست که از دایره وسیع واژگانش همچنین نوع نگاه برای بیان مسائل و موضوعات مختلف استفاده می کند.  

یک شعر می تواند آمیزه ای از احساس، اندیشه و تخیل باشد که با استفاده از منطقی سیال بر اساس مقتضیات ادراک شاعر حادثه شده است.

اینجاست که می توان معتقد بود هر شعر منطق خود را دارد.  


شعر دو شکل در خود دارد یکی شکل بیرونی که مربوط به فرم یا ساختار structure یا قالب است، البته وزن و بی وزن بودن آن، تصاوی مصارع، حتی صداها یا حرکات، چیدمان کلمات و انتخاب و جایگزینی آنها در آن نقش دارد و دیگری شکل درونی ست که شامل معنا و محتوای اثر و همچنین جنبه های زیبایی شناسی آن است.  


یک شعر می تواند نوعی دگرگونی یا تغییر آنی باشد که به آن اصطلاحا الهام می گویند و تجربه شاعر در آن نقش دارد. این الهام توام با تجربه در یک شاعر نسبت به سایر دیگر متفاوت خواهد بود.  اما در تمام این موارد شعر باید یکپارچگی لازم را به لحاظ فهم شعری در خود داشته باشد، یعنی،شاعر نباید شعری بسراید که فقط خود قادر به درک آن است.  



و آخرین مورد در این جلسه و نسبت به این اثر انگشت است که یک شعر وقتی می تواند موفق عمل کند که از انسجام لازم. به لحاظ درک روایی یا استفاده از گزاره ها، صداها، کلمات برخوردار باشد، نه آنقدر طولانی باشد که ملال آور شود و نه آنقدر کوتاه که پر از ابهام.  

و جمله آخر اینکه ساده نویسی در شعر به معنای حذف جنبه های زیبایی شناسی. در شعر نیست.  


حال به نقد اثر می پردازم. 

اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین شیوه جایگزینی آنها موفق نبوده و شاعر دقت لازم را به کار نگرفته است.  

( خوب ساز می زند 

صدایی هم دارد 

زیر لب می خواند)  

علاوه بر ضعف در بیان، حالات و نوع نگاه در استفاده از قواعد و قوانین دستور نیز موفق نبوده است و دچار ضعف است.  

زبان خوشبختانه یکدستی لازم را در خود دارد.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده، با استفاده از زنجیره های حلقه های روایی اثر آنقدر به هم چسبیده و محکم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که اثری ارائه شده را به لحاظ بررسی structure به نثر تبدیل کرده اند.  


بنابراین اثر ارائه شده یک نثر است.  


به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی در اثر ارائه شده ( دو مورد استفاده از تشبیه است)  که همه ی زوایایی آن در سطح اتفاق افتاده.  روایت سیر منطقی خود را طی می کند و هیچ جلوه یا حرکت شاعرانه ای در روایت اثر دیده نمی شود. 


تقطیع یا segmentation بر طبق نظم خاصی نیست و کاملا دلبخواهی اتفاق افتاده. ( البته با توجه به ساختار اثر ارائه شده، نیاز به تقطیع نیست و به اشتباه صورت گرفته) .  

نهایتا در مقایسه همه اینها و بررسی جنبه های فنی اثر می،بینیم که تمام این ها تاییدی ست بر نثر بودن است.  

درواقع این اثر نتوانسته شعریت را در خود به اثبات برساند.  

در این اثر از آشنایی زدایی هم به درستی استفاده نشده.  

پیشنهاد می کنم قبل از اینکه شاعر محترم اقدام به نوشتن نماید مطالعه لازم در جهت قالب ادبی،  جنبه های زیبایی شناسی شعر داشته باشد.  


برای صاحب اثر آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

@ashenayeeshgg 

http://nasrenovin.blog.ir

وحیدی

#نقد_شعر_کلاسیک 



#تقدیر_سیاه


مطلع شعرم تماما اشک و آه است ،ای نسیم 

گوییاطبعم کنون در  اشتباه است ،ای نسیم 


بر غروب تیره و تاریک این بخت نگون 

اشک من ،تقدیر من اینک گواه است، ای نسیم 


من سپیدم قلب من دارد نشان از روشنی 

پس چرا تقدیر من تار و سیاه است ،ای نسیم ؟


دشت و صحرا را ببین هر مرغ دارد اشیان 

مرغ تنهای دلم بس  بی پناه است ،ای نسیم 


مثنوی های دلم پر شد زغم های زیاد 

روزگار من چرا اینسان تباه است ،ای نسیم؟ 


هر شب تنهایی ام  دارد روایت از امید 

شاه بیت شعر  من توصیف ماه است ،ای نسیم 


گفته بودم شعر گفتن در مقام عشق چیست ؟

کار بس سخت و عجیب و اشتباه است ،ای نسیم 


کی محبت ساکن مجموعه دل  میشود ؟

شکل دنیا کشور بی دادگاه است ، ای نسیم 


مات و مبهوتم از این شطرنج و این کیش زمان 

گر چه قلبم اعتبارش مثل  شاه است ، ای نسیم 


جان فدای دوستان و اشنایان کرده ام 

پس چرا مهر و وفا شان گاه گاه است، ای نسیم؟

 

مهربانی گم شده دیگر ندارد اعتبار 

بی نشان چون یوسفی درقعر چاه است، ای نسیم


گو وحیدی !کم بنال از سوز و  ساز روز گار 

چون که دنیا چون گذرگاه نگاه است ،ای نسیم


#خانم_وحیدی_دختر_ترک_٦_٢_٩٦

#نقد_شعر_کلاسیک 

بنام خداوند جان 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون درنظرگرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


آنچه از نقد لغوی این اثر بر میآید، نشان دهنده دقت شاعر در انتخاب و چیدمان کلمات و حتی جایگزینی آنها در محور جانشینی می باشد.  

زبان اثر به لحاظ استفاده ازلغات یکدست می باشد و این مسئله نشان دهنده تسلط شاعر به زبان روز فارسی است. 


آنچه از نقد بنی اثر برمیاید نشان دهنده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحران رمل مثمن محذوف با  ترکیب همگون  سروده شده.  درواقع شاعر برای سرودن اثرش از اوزان خوش آهنگ استفاده کرده است.  این غزل با توجه به تعداد ادبیاتش، جز غزل های،بلند محسوب می شود که در آن قافیه ها به خوبی چیده شده اند و ردیف مورد نظر هم به تکامل ساختار اثر می افزاید و هم به جنبه های موسیقیایی آن.  

از طرف دیگر این غزل با روایتی که در خود جای داده جز غزل های روایی با ویژگی های غزل های روایی ست.. که شاعر در آن موفق عمل کرده. یعنی شاعر در سرودن مقدمه، تنه  و نتیجه گیری موفق عمل کرده.  


آنچه از نقد زیبایی شناسی اثر برمیاید نشان دهنده ی تشبیه، کنایه، مجاز،استعاره علاوه بر بحث زیبایی شناسی سبب زایش معنایی اثر شده است این صناعات سبب ایجاد تصاویر  در اثر می شوند.  تصاویر موجود هم عینی و هم انتزاعی هستند.  

( دست و صحرا را ببین هم مرغ دارد آشیان 

مرغ تنهای  دلم بس بی پناه است ای نسیم 

یا 

مثنوی های دلم پر شده زندگی غم های روزگار 

روزگار من چرا اینسان تباه است ای  نسیم 

یا 

کی محبت ساکن مجموعه دل می شود 

شکل دنیا کشور بی دادگاه است ای نسیم)  

زبان این اثر کاملا یکدست است و روانی لازم را به لحاظ موسیقیایی در خود جای داده.  همانطور که اشاره کردم وزن انتخاب شده یکی از اوزان خوش آهنگ است که زیبایی بیشتری به اثر می بخشد. موسیقی حاصله یک موسیقی بیرونی ست اما آهنگ کلام سبب می شود که موسیقی این اثر صرفا در گروه وزن نباشد.  یعنی موسیقی این اثر هم بیرونی و هم درونی ست.  


به لحاظ composition با توجه به اینکه این غزل یک غزل روایی ست بنابراین مقدمه خوبی را در خود جای دادهو ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند.  .  پس اثر مورد نظر شروع خوبی دارد.  

درواقع مطلع این اثر، مطلع خوبی ست.  و پایان بندی هم با توجه به روایت غزل، آن چفت و بسته لازم را در خود دارد.  

بنابراین شاعر در composition موفق عمل کرده است.  


در پایان بندی شاعر از نام خود به عنوان تخلص استفاده کرده و به جمع بندی خوبی نیز رسیده 

( گو. وحیدی کم بنال از سوز و ساز روزگار 

چون که دنیا چون گذرگاه نگاه است این نسیم)  


در حالت کلی،بایک غزل روایی خوب و تکنیکی روبه رو هستیم که شاعر توانایی خود را در آن به اثبات رسانده است.

در پایان برای شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر میکنم و آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

http://nasrenovin.blog.ir

مریم ترشیزیان

#نقد 


🔰شعر امشب؛


هوای نفسهامان هرزه شد

سیب عشق را آدم خورد

ما تاوانش را دادیم

بی اراده  

در مسلخِ تبدارتابستان 

سوگوار بهاریم


 دقایقِ لبریز 

آتش اند 

دست که روی سرشان

میکشی

بی اختیار میسوزی

و ما

میانِ تردید ماندن و رفتن

دور از فلسفه ی مبهم باغچه

در جستجوی بهانه ای

که بدرخشد

ستاره ی بختمان

در آسمان پرشکوه زمان


#مریم_ترشیزی 

#نقد


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود.  بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.


به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده،  با توجه به انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها می توانست موفق تر عملی کند.  اثر ارائه شده پر از گزاره هایی ست که نیاز،به اصلاح دستوری یا معنایی دارد.  مثلا 

( ما تاوانش را دادیم)  با توجه به نقش های دستوری موجود در این جمله و فعل استفاده شده در دو جمله قبل و.بررسی زمان صرف فعل باید به ( ما تاوان دادیم) تبدیل شود. یعنی حذف مفعول در این جمله هم به ساختار شعر کمک می کند و هم به لحاظ درک زیبایی شناسی سبب زیبایی اثر می شود.  

با استناد به فرهنگ لغت معین و دهخدا، کلمه مسلخ به معنای کشتارگاه یا جایی ست که پوست گوسفندها را می کنند. با این تعریف گزاره موجود ( در مسلخ تبدار تابستان 

سوگوار بهاریم)  چه معنایی می تواند به مخاطب منتقل کند.  این مسئله نشان دهنده عدم توجه شاعر به انتخاب کلمات می باشد.  

یا ( دور از،فلسفه مبهم باغچه)  گذشته از بحث عدم ارتباط عناصر با ابیات پیش و پس،  چه فلسفه ای می تواند در باغچه می

جود باشد به غیر آمریکایی طبیعی رشد و نمو که آن هم نه شاعر توانسته از آن تعبیری فلسفی بگیرد و نه اینکه مسئله مبهمی باشد.  بنابراین این گزاره هم نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به مسئله جایگزینی کلمات است.  

زبان این اثر در حالت یکدست است و دوگانگی دور است.  


در حالت کلی عدم انتخاب درست کلمات روی تمام قسمت های قابل بررسی در شعر سپید تاثیر می گذارد.  زیرا در شعر سپید هیچ کلمه ای بی هدف چیده و با جایگزین نمی شود. بلکه شاعر از انتخاب هر کلمه هدف و مقصودی را دنبال می کند.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به استفاده از زبان هنجار و موسیقی درونی که در آن رایج است و همچنین ایجاد فاصله لازم در  حلقه های زنجیره ی روایی  از ویژگی های مهم ساختار یا structure شعر سپید می باشد.  

تنها نکته لازم در این اثر استفاده از حرف عطف ( و)  در گزاره ( و اما میان تردید ماندن و رفتن)  است که، باید حذف شود.  ( به همان علتی که در بالا عرض کردم)  


تقطیع یا ( segmentation)  در این اثر به درستی اتفاق افتاده.  

در حالت کلی ( segmentation)  در شعر سپید بر اساس ظرفیت های آوایی کلمات چیده شده در کنار یکدیگر می باشد. که به جنبه های موسیقیایی اثر نیز کمک شایانی می کند.  

از طرف دیگر سبب خوانش صحیح اثر می شود.  



به لحاظ زیبایی شناسی، باید عرض کنم که شاعر با استفاده از تشبیه، سعی در ایجاد رفتار رجعت به مرکز را دارد،  یعنی با ایجاد لایه های پی در پی با استفاده از تشبیه علاوه فردا بحث زیبایی شناسی به معنای اثر نیز کمک می کند و شعریت را در اثر به اثبات می‌رساند.  


( دقایق لبریز 

آتش اند 

دست که روی سرشان می کشی 

بی اختیار می سوزی)  


زاویه دید در این اثر نامشخص است و سبب پراکندگی زاویه دید در اثر می شود.  

عدم ارتباط عمودی روی محور جانشینی علاوه بر اینکه زیبایی اثر را دچار خلل می کند سبب تزلزل و.پراکندگی معنا در اثر می شود و از طرف دیگر استفاده از عناصری که به روایت اثر کمکی نمی کند مثل ( ستاره،  آسمان،  تردید ماندن و رفتن،  سوگوار بهار،  مسلخ،  تابستان،  تبدار،  تاوان، سیب عشق،  هرزه،  هوای نفس)  از انسجام لازم اثر می کاهد و یکپارچه معنایی اثر را دچار خلل می کند.  

در شعر سپید پراکندگی معنایی سبب آسیب رساندن به ساختار(structure )می شود.  


استفاده از ترکیباتی که ایجاد حشو می کنند زیبایی اثر را به مخاطره می اندازند.  

( دور از فلسفه مبهم باغچه 

یا 

در مسلخ تبدار تابستان 

سوگوار بهاریم 

یا

 در جستجوی بهانه ای 

که بدرخشید 

ستاره بختمان 

در آسمان پرواز شکوه زمان)  


همه اینها سبب شده که اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی به یک کولاژ تبدیل شود که به چفت و بست لازم نرسیده و.موفق نبوده 


به لحاظ composition اثر ارائه شده 

( هوای نفسهامان هرزه شد)  نمی تواند شروع خوبی برای یک شعر سپید باشد زیرا نسبت دادن هرزگی به هوای نفس ( گذشته از اینکه ترکیب هوای نفس یک حشو می باشد)  درست نیست و نمی تواند تصویری را که در ذهن شاعر است به مخاطب منتقل کند.  

و پایان بندی نیز نتوانسته به زیبایی شناسی و درک معنایی اثر کمک کند.  درواقع شروع و یایان این اثر نمی تواند مشتقات ذهنی شاعر را به مخاطب منتقل کند.  

این مسئله می تواند ناشی از ضعف شاعر در دایره لغات باشد


تصاویر ارائه شده در اثر آنقدر قوی نیستند که تعیین کننده بحث زیبایی شناسی اثر باشند.  


در حالت کلی این اثر با اندکی تغییر در انتخاب کلمات و جایگزین آنها و با در نظر گرفتن ساختار شعر سپید و همچنین افزودن جنبه های زیبایی شناسی به یک اثر خوب تبدیل می شود.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  


با تشکر 

مریم راد"واژه " 

http://nasrenovin.blog.ir

یاسر

#نقد 

اسوده پیدا می کند او یار بعدی را 

راحت برنده می شود پیکار بعدی را 

دستان دنیا از ازل روی گلویم بود 

موهای او آماده کرده دارد بعدی را 

از آتشی که در دلم افتاده باچشمش 

لبهام روشن می کند سیگاربعدی را 

وقتی کنار بود با هر شیوه خوارم کرد 

حالا به قلبم می نشاند خار بعدی را 

در آستینم بود هر عشقی که نیشم زد 

در سینه ام می پروراندم مار بعدی را 

با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را 

میترسم از خاکستری که مانده بر موهام 

در میروم از آینه دیدار بعدی را 


#یاسر 

 از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  

به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده،  در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آن ها موفق بوده و اثر از دوگانگی زبان بدور است.  زبان این اثر کاملا یکدست می باشد که نقطه قوت آن است.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده، یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مفعول فعلات مفاعیل فاعلن، بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است ( البته به انتساب بیت اول)  ردیف استفاده شده به جنبه موسیقایی اثر کمک شایانی کرده است که در بحث زیبایی شناسی با جزئیات بیشتری به آن می پردازیم. به لحاظ استفاده از قوافی باید عرض کنم که اثر را تا حدودی به غزل قافیه محور تبدیل کرده است.  

( از آتشی که در دلم افتاده باچشمش 

لبهام روشن می کند سیگاربعدی را)  

یا ( در آستینم بود هر عشقی که نیشم زد 

در سینه ام می پروراندم مار بعدی را)  

یا ( با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد 

باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را)  


به لحاظ زیبایی شناسی باید عرض کنم که شاعر سعی در ایجاد جنبه های زیبایی شناسی با استفاده از تشبیه، مجاز، استعاره داشته است و این تشبیه های و مجازها رفتار زبان را شکل داده و شعریت را در اثر به اثبات رسانده و علاوه بر آن سبب خلق تصاویر عینی و انتزاعی شده است.  

( دستان دنیا از ازل روی گلویم بود 

موهای او آماده کرده دار بعدی را 

یا 

با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد 

باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را 


یا 

می ترسم از خاکستری که مانده بر موهام 

در میروم از آینه دیدار بعدی را )  

به لحاظ روایت اثر ارائه شده شامل مقدمه، تنه، نتیجه گیری ست.  منطق روایی در این اثر کاملا محکم و منسجم بوده و به زیبایی اثر کمک کرده است.  در مقدمه شاعر به خوبی ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده کرده است و در تنه روایت شاعر حالات احساسی را با استفاده از زبان عاطفی و عناصر موجود به تصویر کشیده و در نتیجه گیری منطق روایی اثر به تکامل رسیده.  


به لحاظ composition اثر ارائه شده 

( آسوده پیدا می کند او یار بعدی را 

راحت برنده می شود پیکار بعدی را)  

شروع خوبی برای یک غزل روایی ست و پایان بندی هم کاملا سنجیده اتفاق افتاده است.  

( می ترسم از خاکستری که مانده بر موهام 

در میروم از آینه دیدار بعدی را)  

به لحاظ موسیقایی، اگر چه اثر ارائه شده درگیر عروض است یعنی موسیقی آن یک موسیقی بیرونی ست اما کلمات انتخاب شده و همچنین استفاده درست از ردیف به روانی و.سیال بودن موسیقی کمک کرده است.  

به لحاظ محتوایی کلمات انتخاب شده  به یاری روایت آمده اند و به لحاظ معنایی، بیان حالات و ویژگی های یک یار چموش را به عهده گرفته اند.  این اثر به لحاظ محتوایی هم زیبایی خود را به رخ می کشد.  

در یایان  از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

http://nasrenovin.blog.ir 




عصر تاریک

شکافها زمان 

در بلوغ یک تمدن 

زنجیره های بردگی 

و هزار حلقه ی گم شده 

تاریخ در زندان شعری محبوس می شود 

که زندان بانش 

سنگ صداقت الفاظ 

به سینه می زند 

سنگ روی سنگ 

پر از اندوه، اشک و ماتم 

و تصاویر نمناک قرن 

روی سنگ فرش کوچه پس کوچه های تقدیر 

این تاریخ 

قربانی خواب خیال است 

و یک پتک 

حاصلش ویرانی ست 

بزن بنام تاریخ 

که عصر تاریک 

تیشه ای می خواهد 

که به ریشه اش بزند.  


مریم راد " واژه " 

رسول پور همراه

نقدشعر کلاسیک 



"ناگهان خسته و دلگیر نگاهش کردم"

رفت و من از دو جهان سیر نگاهش کردم


و فنا شد همه عمر در آن لحظه که رفت

من جوان بودم چون پیر نگاهش کردم


مثل یک کافهء متروکه پر از خاطره ام

بر دلم زد غل و زنجیر نگاهش کردم


منم آن صندلی کهنه لب پنجره که

ساکت از شیشهء تقدیر نگاهش کردم


 یا که چون ماهی افتاده لب حوض حیاط

زندگی شد همه تصویر نگاهش کردم



#رسول_پور_همراه

maryam rad:

بنام خداوند مهر و مهربانی 

#نقد_شعر_کلاسیک 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آن موفق و مطابق با زبان هنجار است و این زبان به درک روایی اثر نیز کمک کرده است.  از طرف دیگر انتخاب کلمات متناسب با زبان معیار است و از دوگانگی زبان به دور می باشد.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عامل است ( به اعتقاد بنده)  به غیر از بیت اول بقیه ابیات بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن بحر رمل مثمن مخبون محذوف سروده شده. تعداد ابیات ارائه شده در این اثر متناسب با چهارچوب غزل نیست که نشان دهنده عدم دقت کافی شاعر به روایت اثر می باشد. روایت در این اثر با تعجیل سروده شده.  قوافی ( سیر،  پیر، زنجیر، تقدیر، تصویر)  در این اثر می توانست قوافی بهتری بکار گرفته شود یعنی شاعر در چیدمان قوافی دقت لازم را بکار نگرفته.  


به لحاظ نقد زیبایی شناسی، استفاده از تشبیه در این اثر عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی شده است و در عین حال رفتار زبان را در این اثر شکل داده و شعری را در آن به اثبات رسانده و علاوه بر بحث زیبایی به محتوای اثر نیز کمک کرده است. 


( مثل یک کافه متروکه پر از خاطره ام 

بر دلم زد غل و زنجیر نگاهش کردم)  

یا ( منم آن صندلی کهنه لب پنجره که 

ساکت از،شیشه تقدیر نگاهش کردم)  


روایت اثر روایت خوبی ست، کاملا منسجم به هم بافته شده و شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست اما چیزی که با قالب اثر همخوان نیست، این است که روایت اثر با تعجیل در مقایسه با structure اثر اتفاق افتاده و اینکه در قسمت نتیجه گیری شاعر می توانست قوی تر عمل کند.  

وقتی روایت جنبه توصیفی به خود می گیرد باید توان بیشتری را در جهت خلق توصیفات تازه و نو بکار بگیرد و زنگ پایان اثر به گونه ای به صدا دراید که ذهن خواننده یا مخاطب به دنبال ادامه روایت نباشد.  در غیر این صورت به ساختار اثر آسیب می رسد.  


به لحاظ composition این اثر شروع خوبی دارد و ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند 

( ناگهان خسته و دلگیر نگاهش کردم 

رفت و من از دو جهان سیر نگاهش کردم)  

تنها نکته ظریف در این مورد این است که قید زمان منطق روایی این بیت را تحت تاثیر قرار می دهد.  به لحاظ روانشناسی حرکت ناگهانی، حرکتی از پیش تعیین شده نیست اما در منطق این بیت خستگی و دلگیر شدن و همجوار آن با فعل نگاهش کردم، از حرکت ناگهانی منطق روایی بیت جلوگیری می کند و آن را به حرکتی از پیش تعیین شده با زمانی کوتاه تعیین می کند.  

در ارتباط با پایان بندی هم در بخش قبل توضیح دادم و تکرار،آن جلوگیری می کنم.  


در حالت کلی این اثر یکپارچگی  لازم را به لحاظ درک روایی دارد و همچنین ارتباط لازم موجود بین ابیات سبب انسجام اثر شده است.  که از نقاط قوت آن می باشد.  


در حالت کلی با یک غزل خوب روبه رو بودیم که نشان دهنده دقت شاعر و تجربه اوست.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگی را دارم.  


با تشکر 

مریم راد "واژه " 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

نقد _ میلاد احمد زاده

#نقد 

دوباره شب  شد و دلم چه بیقرار میشود 

ببین که بی تو هر رگم طناب دار می شود 


خانه پر از سکوت و من شبیه یک مجسمه 

سکوت خانه در سرم سوت قطار می شود 


شبانه در راه کویر، کویر پر زناله هم 

در ره عاشقانه ها دمی بهار میشود 


لانه بدون همنفس مثل پرنده در،قفس 

مثل سرای جاده ها حباب تار می شود. 


مستانه می نویسمت جانا دلاای همنفس 

دردانه هم می خوانمت ترانه زار می شود 


ترانه بی بهانه هم قدم زنان سوی قلم 

دیدن چشمان تو ولی قلم خمار می‌شود. 


#میلاد_احمد_زاده 


بنام خداوند مهربان 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته. و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی می کنم.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات موفق عمل نکرده که نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به انتخاب و چیدمان کلمات می باشد.  دورانی به لحاظ زبان در این اثر یکی از ضعف های بارز آن می،باشد 

( شبانه در راه کویر، کویر پر زناله هم 

در ره عاشقانه ها دمی بهار میشود)  

استفاده از کلمه ز به جای از و یا حتی،استفاده از کلماتی که امروز،جز ظرفیت زبان محسوب نمی‌ شود.  مثل جانا، دلا ( اگرچه گاهی اوقات برای پر کردن وزن در آثار قرار بگیرند)  



به لحاظ نقد فنی، اثر ارائه شده از قواعد موجود پیروی نکرده، به نظر می رسد که اثر ارائه شده قرار بود در،قالب غزل سروده شود اما آشفتگی در استفاده از اوزان عروضی و همچنین ضعف قوافی و نیز تعداد ابیات کمتر از قوانین نشان دهنده تخطی شاعر از چهارچوب این قالب می باشد.  از طرف دیگر این تخطی در واقع قالب اثر را از،بین می برد، بنابراین اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی ضعیف می باشد.  


به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده می توانست موفق عمل کند، یعنی استفاده از،تشبیه های موجود، ساخت ترکیب های دور از ذهن و همچنین عدم ارتباط عمودی کلمات روی محور جانشینی که ناشی از عدم توجه کافی در انتخاب و چیدمان کلمات است به زیبایی اثر آسیب رسانده.  

( مستانه می نویسمت جانا دلاای همنفس 

دردانه هم می خوانمت ترانه زار می شود)  

نشان دهنده عدم ارتباط معنایی و عدم ارتباط بین دو مصرع.  

یا ( لانه بدون همنفس مثل پرنده در قفس 

مثل سرای جاده ها حباب تار می شود)  

مصرع اول درگیر تکرار است.  اگرچه این قبیل تکرار ها در شعر کلاسیک می تواند رایج باشد اما به شرطی که تکرار نیم مصرع دوم جنبه های زیبایی شناسی را به اوج خود برساند.  از طرف دیگر عدم ارتباط معنایی با مصرع بعد، سبب عدم زیبایی در اثر شده است.  

ایجاد تصاویر عینی و انتزاعی در برخی ابیات جز نکات مثبت اثر،بوده است.  

( دوباره شب شد و دلم چه بیقرار میشود 

ببین که بی تو هر رگم طناب دار می شود)  

عدم ارتباط عمودی ابیات سبب عدم ارتباط معنایی یا تزلزل معنایی می شود و این مسئله یعنی هر بیت ساز خود را می زند و سبب می شود تا اثر،به انسجام معنایی لازم نرسد.  

در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

97/2/13 






نقد ترانه

#نقد_شماره_1

دنیا بدون تو ،قعر جهنمه

روز و شبم پر از ،اندوه و ماتمه

خیره شده نگام ،تو قاب پنجره

سهم چشام فقط ،بارون نم نمه


کی زیر پات نشست ،توی پیاده رو

میری برو ولی  ،از خاطرم نرو


بارون که میزنه ،این چتر لعنتی

میگیره دستم و بی هیچ صحبتی

تو باغ خاطره ،تو کوچه های شهر

دنبال تو میاد ،این بچه پا پتی


دیدم اونم میگه ،با رد پای تو

میری برو ولی  ،از خاطرم نرو


اون آخرین نگاه ،با بی تفاوتی

شد داغ رو دل و ،رفتی به راحتی

این تخت و این اتاق ،از من تو رو میخوان 

هی طعنه میزنه ،این مبل راحتی


من موندم فقط ، این بغض تو گلو 

میری برو  ولی ،از خاطرم نرو



#محمد_مهدی_سلیمان


#نقد

 #نقد_ترانه 

maryam rad:

" بنام خداوند مهرو مهربانی "

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده کویتی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.


قبل از آنکه به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم.  اول این که در ترانه، موسیقی نقش تعیین کننده دارد این موسیقی با توجه به زبان ساده و صمیمی ترانه، طیف گسترده ای از مردم را در گروه های مختلف اجتماعی در بر می گیرد.  می توان معتقد بود که عمر ترانه علاوه بر موضوع و محتوای آن، باید بیان و الفاظ به واسطه معنا و تصاویر نیز قابل لمس باشد  تا عامل برقراری ارتباط با مخاطب بشود.  تنها در این صورت است که ترانه گذشته از،طرح اصلی و structure ان به مقبولیت عام می رسد.  نکته بعدی که متاسفانه امروز کمتر به آن توجه می شود، عدم فضا سازی درست در ترانه است که عامل زیاده گویی می شود و یا شرح درستی از صحنه ها و یا چگونگی هر آنچه در خلال روایت ترانه رخ می دهد به مخاطب منتقل نمی شود.  یعنی ترانه دچار نقص می شود.

آنچه از نقد این ترانه بر میآید با توجه به اینکه موسیقی در این اثر بسیار سیال است و البته یکی از رموز موفقیت این ترانه هم در این نکته است.  


این ترانه دارای وزن عددی ست و نشان دهنده این نکته است که موسیقی موجود در این ترانه به دنبال وزن و قافیه نیست بلکه. به دنبال اوایل جاری شده در کلام است.


درواقع این ترانه به لحاظ استخوان بندی و چینش کلمات، لحن و بیان ترانه جهت انتقال احساس موفق عمل کرده است.  


مضمون این ترانه آن را در زمره ترانه های احساسی قرار می دهد 

( این تخت و این اتاق از من تو رو می خوان 

هی طعنه می زنه این مبل راحتی)  


به لحاظ composition این ترانه شروع خوبی دارد و پایان بندی هم به درستی اتفاق افتاده اما این روند در کل اثر رعایت نشده 

( کی زیر پات نشست توی پیاده رو 

میری برو ولی از خاطرم نرو) 

این دو بیت نمی توانند به خوبی یکدیگر را پوشش دهند و در یک بررسی کلی تر به نظر می رسد که بنده دوم و سوم این اثر و تکرار بیت تکراری به مضمون اثر آسیب رسانده است.  

وقتی در این ترانه ابیات موفقی  مثل 

( دنیا بدون تو قعر جهنمه 

یا 

خیره شده نگام تو قاب پنجره)  


انتظار مخاطب برای شنیدن ادامه ترانه بیشتر می شود. 

   

به لحاظ مضمون و محتوا بعضی ابیات یکدیگر را پوشش نمی دهند و علت را در عدم توجه ترانه سرا می توان یافت 

( بارون که می زنه این چتر لعنتی 

میگیره دستمو بی هیچ صحبتی)  اولا چتر دست کسی را نمی گیره بلکه این صاحب چتر هست که دسته چتر را می گیره.  پس منطق روایی درست اتفاق نیوفتاده.  

در ثانی این  بیت  نمی تواند تداعی مشتقات ذهنی ترانه سرا باشه.  


طرز بیان این ترانه به صورت سوم شخص اتفاق افتاده و موضوع هم به نوعی از عشق و جدایی صحبت می کند و فضا سازی در این ترانه به درستی اتفاق افتاده که نشان دهنده دقت شاعر به این مقوله است.  


در پایان برای ترانه سرا آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.  

با تشکر 

مریم راد"واژه "

#نقد_ترانه 

@ashenayeeshgh

آتشکده

#نقد_شعر_کلاسیک 

دلم گرفته است از آیینه های زنگاری 

کجا گریزم از نقاب تکراری
 
به صورتم گل لبخند را کسی نسرود 

چرا همیشه بگریم مگر طلبکاری 

چه دشنه ها فرو رفته در دلم اما 

سقوط کرده لبم در سکوت اجباری 

سرک کشیده به هر جا نگاه مسمومی 

شهر رسیده به هر کس بگو خبر داری 

فضایی سینه چه سنگین چرا نفس دارم

رها کنید مرا از این همه خود آزاری 

#آتشکده_یاسمن_بخشی 

#نقد
"بنام خداوند جان آفرین " 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی می کنم.  

به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده، در چیدمان و انتخاب کلمات موفق عمل کرده و نشان دهنده دقت شاعر در انتخاب کلمات با توجه به مضمون و همچنین در نظر گرفتن وزن می باشد..  در ضمن اثر ارائه شده از دوگانگی زبان به دور است که نشان دهنده تسلط شاعر به زبان روز می باشد.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن 
بحرمجتث مثمن  محذوف.،  این غزل با رویکردی تقریبا اجتماعی سروده شده. اما از آنجایی که غزل چارچوب تعیین شده ی خود را دارد بنابراین رعایت قوانین این قالب ادبی الزامی ست و هر گونه تخطی از این چهارچوب، ساختار و یا structure  آن را دچار تزلزل خواهد کرد.  یکی از این قوانین مربوط به تعداد ابیات می باشد.  از طرف دیگر تعداد ابیات کمتر با توجه اینکه این تعداد  از قواعد غزل است، نشان دهنده مضمون سازی عجولانه شاعر است. شاعر روایت خود را با تعجیل سروده.  


به لحاظ زیبایی شناسی استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه علاوه بر اینکه به مضمون سازی اثر کمک می کند، سبب زیبایی اثر نیز شده است.  از طرف دیگر این جنبه های زیبایی شناسی در اثر ایجاد تصاویر انتزاعی و عینی  کرده است.  
( به صورتم گل لبخند را کسی نسرود 
یا 
چرا بگیریم مگر طلبکاری)  

در بعضی ابیات عدم ارتباط عمودی بین مصرع ها سبب تزلزل معنایی در اثر شده است.  
( چه دشنه ها فرو رفته در دلم اما 
سقوط کرده لبم در سکوت اجباری)  

این دو مصرع یکدیگر را کامل نمی کنند.  

به لحاظ بررسی روایت اثر ارائه شده اگرچه ویژگی های یک غزل روایی را به لحاظ دارابودن مقدمه، تنها و نتیجه در خود دارد اما در بخش نتیجه گیری نتوانسته موفق عمل کند، بنابراین اثر ارائه شده در بخش روایت دچار ضعف شده است.  

به لحاظ composition اثر ارائه شده ( دلم گرفته است از آیینه های زنگاری 
کجا گریزم از نقاب تکراری)  شروع خوبی برای یک غزل روایی ست، از طرف دیگر ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند اما به لحاظ پایان بندی نتوانسته موفق عمل کند.  
چرا که عناصر موجود در این روایت مثل ( دلم گرفته، آیینه های زنگاری، نقاب، گل لبخند و طلبکاری، دشنه،  سکوت اجباری،  نگاه مسموم، شهر وفصای سینه،  نفس، رها کردن و .. )  
استفاده از خود آزاری به عنوان یکی از عناصر موجود در این روایت نمی تواند تکمیل کننده منظور و هدف شاعر باشد و ارتباط معنایی لازم را در کل اثر دچار تزلزل می کند و ذهن مخاطب را به سمت و سویی متفاوت از موضوع اثر هدایت می کند، 

( فصای سینه چه سنگین چرا نفس دارم 
رها کنید مرا از،این همه خود آزاری)  


به لحاظ محتوایی هم اثر ارائه شده را می توان در قالب یک غزل اجتماعی با رویکردی اجتماعی در نظر گرفت که شاعر به خود.، جسارت وارد شدن به جزییات روایت را با توجه به ( در نظر گرفتن)  فضای شعر نداده است.  
درواقع شاعر به لحاظ بیان محتوایی قلم خود را محدود کرده.  ( دچار خود سانسوری شده)  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  
با تشکر 
مریم راد"واژه " 
#نقد_شعر_کلاسیک 
@ashenayeeshgh