نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

با عشق و مهر به پیشواز بهار می رویم

بنام خداوند مهر و مهربانی 

سلام

عرض احترام دارم خدمت همراهان گرامی

در سالی  که گذشت  با مباحث " آرایه های ادبی "، " دستور زبان فارسی  ".، " شعر و قوالب آن " در خدمت شما بودم

در لحظات پایانی سال 1397 آخرین جلسه " شعر و قوالب آن " هم به روز  شد.  ( جلسه سیزدهم)  .  امید آن است که در سال آینده نیز در کنار ما و همراه با ما باشید.  صمیمانه از،این همراهی تشکر می کنم.  

حضورتان مایه افتخار است.  

آهسته، آهسته، صدای پایان. سال97  را می شنویم.  سالی پر از فراز و نشیب برای همه ما سپری شد.  

امید آن است که در سال آینده لحظات بهتری را تجربه کنیم.  

امید آن است که زندگی، لذت بیشتر و معنای بهتری را تفهیم کند.  

برای تک تک همراهانم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

از خداوند می خواهم بهترین ها را بر سر راه عزیزانم قرار دهد. 

آرزو می کنم عشق همیشه در وجودتان جاری باشد.  

با عشق و مهر 

مریم راد " واژه " 

محمد دیلم کتولی

🍀ⓜâřγ🍀:
درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۷/۱۲/۲۴"جمعه"
#ساعت_شروع :2⃣2⃣(ده شب)

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣


من همانم که به پای تو چنین حیرانَم
سوخته جانَم و خاکستَر آتشدانَم

می وَزد باد خزان و به تَنم بَرگ نماند
من خِسارت زده از ، آمدن طوفانَم

دَردتنهایی من،سَخت و نفس گیر شُده
داروئی می طَلبم ، وَصل شُما درمانَم

سَروسامان زِ کَفم رفت،در این رَنج فِراق
مُنتظرمانده ام اینجا ، که توئی سامانَم

کورشُدچشم من،ازگریه به بیت الاحزان
تو که در مِصر عزیز و من و این کنعانَم

باتوسّل به تواین ، غُصّه به پایان برسد
کوهی ازغَم به دِلم هست ،ولی خندانَم

جُمعه ای می رِسد از راه که می آیی تو
خاک پای تو در آن روز ، به این مُژگانَم

توئی آن آیه امّید ، که تفسیر نشد
آیه وَصف تو ای دوست ، شُده قرآنَم

شاعِرم ، شِعر من از نام تو مشهور شُده
پُرشُداز وَصف تو این دفتر واین دیوانَم

#محمد دیلم کتولی

بنام خداوند مهر.

از انجایی و که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.


به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان، جایگزینی کلمات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی، کاربرد زبان( در حالت کلی) می توانست موفق تر عمل کند. بافت کلمات در این اثر در گرو وزن می باشد. بنابراین شاعر به بافت کلمات آنطور که باید توجه نکرده.

زبان اثر دچار دوگانگی ست. مثل استفاده از کلمه" بیت الحزن " در مصرع
" کور شده چشم من از گریه به بیت الحزن " به روشنی پیداست که شاعر توجه چندانی به بافت کلمات نداشته. و ارتباط افقی لازم روی محور جانشینی را به مخاطره انداخته. همین مسئله سبب عدم زیبایی و به مخاطره افتادن منطق روایی اثر شده است.
علاوه بر موارد مطرح شده استفاده از کلماتی که در زبان فارسی رایج نیست، به زیبایی اثر آسیب می رساند. از طرف دیگر شاعر خوب شاعری ست که به زبان روز آشنا باشد.
ترکیب سازی ها در اثر ارائه شده وصفی هستند و در خدمت روایت. اما چیزی به زیبایی اثر اضافه نکرده اند.

در بررسی نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است در وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در بحر رمل مثمن مخبون محذوف
که شاعر در آن از اختیار ابدال بهره گرفته.
استفاده از،قافیه در اثر ارائه شده تقریباً خوب اتفاق افتاده به جز استفاده از کلمه " اتشدانم " زیرا در بررسی قافیه این اثر اگر حروف الحاقی را حذف کنیم، تمام قافیه ها در ردف اصلی مشترک هستند به غیر،از،آتشدان. و شاعر بهتر است آن را تغییر دهد. قطعاً اختلاف در قافیه، در موسیقی اثر تاثیر می گذارد.
به لحاظ نقد و بررسی روایت، معتقدم شاعر دقت لازم را در پرداختن به روایت به خرج نداده. بخشی از بی توجهی به سبب انتخاب نادرست کلمات و بخشی دیگر به سبب بی توجهی به ساختار روایت اتفاق افتاده.
روایت باید سه خصیصه مهم ( مقدمه، تنه، نتیجه گیری) را در خود داشته باشد شاعر در این اثر از نتیجه گیری آغاز کرده و به مقدمه رسیده و سپس در تنه، روایت اثر را به پایان رسانده. این مسئله نه تنها عامل زیبایی و خلاقیت نیست بلکه از ارزش اثر می کاهد.
به لحاظ نقد و بررسی زیبایی شناسی اثر ارائه شده تا حدودی از تشبیهات خوب استفاده کرده
مثل ابیات 3 و 6

تصاویر در اثر ارائه شده می توانست بهتر از این باشد. زیرا ساخت تصاویر در گرو بافت کلمات است. تصاویر در اثر ارائه شده عینی و انتزاعی هستند.
مثل ابیات 6 و 8

ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی قدری ضعیف اتفاق افتاده که نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به روایت اثر است. ابیات در این اثر مستقل عمل می کنند. استقلال ابیات سبب عدم انسجام اثر می شود و می تواند درک روایی اثر را به مخاطره بیاندازید.

ارتباط افقی اثر روی محور جانشینی قدری دچار تزلزل شده و سبب می شود منطق روایی اثر به مخاطره بیوفتد
مثل بیت 2 و 5

👇👇ادامه دارد 👇👇
@ashenayeeshgh

👆👆ادامه نقد 👆👆

به لحاظ composition اثر ارائه شده با توجه به دلایلی که در بحث روایت اثر عرض کردم شروع خوبی ندارد.

شاعر همه آنچه را که در ذهن پرورانده به یکباره در اختیار مخاطب قرار داده انگیزه ادامه روایت را از مخاطب سلب کرده. شروع یک روایت حتما و حتما باید با مقدمه روایت باشد.
به لحاظ پایان بندی هم، زنگ پایان اثر به صدا در نیامده بنابراین ذهن مخاطب به دنبال ادامه روایت خواهد بود. این پایان بندی ایجاد تاویل نکرده بلکه به لحاظ روایت ناقص است. بنابراین اثر پایان بندی خوبی ندارد.
به لحاظ بررسی موسیقایی اثر ارائه شده در گرو وزن است یعنی موسیقی اثر موسیقی بیرونی ست. در بحر خوش آهنگ رمل سروده شده و موسیقی کناری نیز تا حدودی به این زیبایی افزوده است.

شاعر در پرداختن اثر چه در بخش روایت و چه توصیفات و زیبایی شناسی خلاقیتی بکار نگرفته.

محتوای اثر یک غزل تلفیقی ست.تلفیقی از مفاهیم عاشقاته و عارفانه. اوج دیدگاه عرفانی این شعر در غزل 7 و 8 می باشد.

در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#واژه
@ashenayeeshgh

بهرامی

💜ⓜâřγ💜:
#نقد_شعر
@Atash_bahrami:
  صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید
غزل قصیده شد و قامت ترانه خمید

کجایی ؟ ای همه یادت سکوت خاطره ها
بیا که بی تو همه خاطرات من خشکید

( منم که شهره ی شهرم) به واژه های صبور
غمی کشید تن من که آسمان نکشید

  میان این همه واژه که چشم در راهند
دروغ آمدنت هم به گوش من نرسید

تمام ثانیه ها سینه چاک تو که :بیا!
نماند (پ ی ر ه ن ی ) که غزل ز غم ندرید

تمام ارزش شعرم به یمن خاطر توست
بیا صدف شده ام در هوای مروارید

یخ نبودنت از آتش قلم وا رفت
  صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید

(آتش)
بنام خداوند مهر و مهربانی
▪️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
🔸به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده در انتخاب، چیدمان، جایگزینی لغات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی، کاربرد زبان (در حالت کلی) موفق بوده.
زبان در این اثر یکدستی لازم را در خود دارد که نشان دهنده ی آشنایی شاعر با زبان روز است. استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان کاملا به درستی اتفاق افتاده و نشان دهنده توجه شاعر است به جملات و ترکیبات درست ساخت.

ترکیب سازی هایی مثل ( قامت ترانه، سکوت خاطرها، واژه های صبور، و...) علاوه مضمون سازی و معنای اثر به زیبایی آن نیز کمک کرده است.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل عام است بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن در بحر مجتث مثمن مخبون محذوف سروده شده.
قافیه ها در آن تقریباً خوب پرداخته شده و به جنبه موسیقایی اثر کمک کرده است.

🔸به لحاظ ساختار روایت اثر ارائه شده، سه خصیصه مهم روایت را شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری درخود دارا می باشد. این مسئله نشان دهند آن است که چفت و بست کلام در اثر رعایت شده.

🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات موفق عمل کرده
( منم که شهره شهرم به واژه های صبور
غمی کشید تن من آسمان نکشید) یا
( تمام ارزش شعرم به یمن خاطر توست
بیا صدف شده ام در هوای مروارید)
تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی ست که به زیبایی اثر کمک کرده است.
( میان این همه واژه که چشم در راهند
دروغ آمدنت هم به گوش من نرسید) یا
( تمام ثانیه ها سینه چاک تو که بیا
نمانده پیرهنی که غزل ز غم ندرید)

ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی تقریباً برقرار است. وی نشان دهنده یکپارچگی روایی اثر است.
🔸به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده بر در بحر مجتث سروده شده. در این بحر عمدتاً در رکن آخر این وزن سکوت موسیقایی ایجاد می شود و در این اثر هم در پایان تمام مصراع ها موجود است. اما چون سکوت موسیقایی در رکن آخر وزن ایجاد میشود به موسیقی کلی اثر نه تنها آسیب نمی رساند بلکه با ایجاد نظم به خوش آهنگی کلام کمک می کند.

🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده با ( صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید
غزل قصیده شد و قامت ترانه خمید)
شروع مناسبی برای یک غزل است چرا که صورت انتزاعی این بیت، ذهن مخاطب را به سمت و سوی ادامه اثر هدایت می کند.
در پایان بندی هم ( یخ نبودنت از آتش قلم وا رفت
صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید) در پایان بندی شاعر اقدام به خلاقیت کرده و فرم این غزل را به حالت مدور تغییر داده. درواقع شاعر با این حرکت روایت اثر را از یک نقطه شروع و در همان نقطه پایان داده است. و این پایان بندی پایان بندی خوبی ست هم به لحاظ روایت و هم حرکت جهت خلاقیت و هم استفاده مناسب از تخلص.
بنابراین اثر ارائه شده شروع و پایان بندی مناسبی را در خود جای داده.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است که استفاده از تشبیهات و تصاویر متناسب با نیاز مخاطب امروز از غزل اتفاق افتاده و همچنین شاعر با اقدامات خلاقانه هم سعی در بیان احساس خود داشته و هم سعی در ایجاد تازگی در بیان و فرم محتوایی غزل.
در حالت کلی اثر ارائه شده غزلی ست که در انتخاب لغات و یکدستی زبان موفق بوده، در ساختار هم کاملاً صحیح و در سلامت ساختاری ست. به لحاظ زیبایی شناسی نیز تصاویر و تشبیهات علاوه بر درک روایی و خلاقیت به بعد محتوایی اثر کمک کرده است.
بنابراین اثر ارائه شده یکی از آثار خوب و موفق است. به شاعر محترم تبریک عرض می کنم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#واژه
@ashenayeeshgh

مسعود قاسمی 2

#نقد

دلم به سمفونی عاشقی گرفتارست
به ساز دلقک زشتی که باز بیدارست

دوباره عقربه چرخید و بد کلافه شدم
و من به ساعت صفر غمت اضافه شدم

همیشه آخر شبها به حرف می آیم
در اخرین شریان های نبض شبهایم

هنوز میشکفد حرفهای نایابم
میان دفتری از واژه های بیتابم

من عاشقانه ی دردم در این خرابه ی دور
من از سلاله ی ماندن ، تو از تبار عبور

به تلخی گل صبرم ؛؛تویی عصاره ی ناب
تو بی کرانه ی آبی ؛؛من ابتدای سراب

قسم به لحظه ی احساس جاودانگی ات
فدا کنم دل و جان را در عاشقانگی ات

شب ست و آینه ام باورش شکسته شده
از عهد نامه ی غم ها که باز بسته شده

من آفتاب دلم تازگی کمی تار ست
شبم ز واژه ی نمناک شعر ، بیزار ست

دوباره آخر شعرست و عشق از تو نوشت
دوباره ساعت صفر است و شهر و دلقک زشت

#مسعود _قاسمی
بنام خداوند مهر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب، چیدمان و جایگزینی، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی و کاربرد زبان ( در حالت کلی) می توانست باشد دقت بیشتری اتفاق بیوفتد.
بافت کلمات در اثر ارائه شده در خدمت روایت اثر قرار ندارد. از این جهت در برخی ابیات ارتباط افقی لازم روی محور جانشینی را به مخاطره می اندازد. و به تبع آن معنا و مضمون سازی نیز به مخاطره می افتد. برخی از این قبیل ناهماهنگی ها در گرو ترکیب سازی نادرست نیز می باشد.
مثلا ( ساز دلقک زشتی، یا ساعت صفر غمت، شریان های نبض شبهایم و....) نه تنها عامل ساختن تصاویر دور از ذهن هستند بلکه به زیبایی اثر نیز آسیب می رسانند.

به لحاظ فنی اثر ارائه شده در قالب مثنوی سروده شده بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن در بحر مجتث مثمن محذوف
تقریبا در کل اثر وزن رعایت شده

به لحاظ بررسی روایت اثر ارائه شده با توجه به اینکه در قالب مثنوی سروده شده باید انسجام لازم را در خود داشته باشد که متاسفانه بخشی از این عدم انسجام به بافت کلمات باز می گردد و بخشی دیگر در منطق روایی دچار تزلزل می شود. و علاوه بر زیبایی به معنای اثر نیز آسیب می رساند.
مثل مصرع دوم بیت دوم
یا
مصرع دوم بیت سوم
انقدر این مضمون سازی ها دور از ذهن است که حتی ذهن مخاطب را به سمت و سوی بازی با کلمات هم هدایت نمی کند. بنابراین به وضوح انسجام معنایی را به مخاطره انداخته است.
به لحاظ زیبایی شناسی از تشبیهات کمک گرفته و تا حدودی موفق بوده.
اما مهم ترین ضعف اثر، عدم چیدمان درست کلمات است که منطق روایی اثر را دچار تزلزل ساخته. درواقع عدم ارتباط افقی کلمات در برخی مصارع روی محور جانشینی درک معنایی اثر را به مخاطره انداخته.
تصاویر عینی و انتزاعی هستند مثل بیت دوم
یا
بیت 7. بیت 9

به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی ندارد، عدم ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی. مهم ترین عامل جهت عدم انسجام معنایی اثر است.

مخاطب ارتباط مصرع اول و دوم را جهت آمادگی ذهنی خود برای ادامه روایت دریافت نمی کند. پس درک معنایی اثر از همان ابتدا دچار تزلزل است.
در پایان بندی هم اگر چه شاعر به صراحت عنوان کرده که " آخر شعر است " اما به لحاظ معنایی مخاطب این پایان بندی را دریافت نمی کند.
پس اثر شروع وپایان بندی خوبی ندارد.

به لحاظ موسیقایی استفاده از
بحر مجتث در این اثر به خوبی اتفاق افتاده موسیقی روان است. و صد البته در گرو موسیقی بیرونی یا وزن اثر.

در حالت کلی معتقدم روایت اثر آنطور که باید ساخته و پرداخته نشده. شاید لازم بود که شاعر در ساخت روایت دقت بیشتری را به خرج می داد.

در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

واژه

سلام 

عرض ادب و احترام دارم خدمت همراهان گرامی 

مبحث دوازدهم "شعر و قوالب آن " با موضوع قصیده به روز شد.  

با تشکر از همراهی شما عزیزان 

حضورتان مایه دلگرمی ست   

با عشق و احترام 

واژه 

آرزو بر جوانان عیب نیست

🔴آرزو بر جوانان عیب نیست

"من یک زنم و به زن بودنم افتخار می کنم.  " 

شاید این جملات را در دنیای امروزه،  زیاد شنیده باشید.  به لحاظ دستوری جملات ساده ای هستند  اما نمایانگر یک مکتب یا دیدگاه و یا جنبشی خاص در تمام جوامع بشری شده اند.  

  درواقع دیدگاه پسامدرن، با جنبش زنان آغاز و به صورت  همه گیر در جوامع مختلف نمودار شد.  دیدگاهی که کمربندی انتزاعی را بین قشر زن و مرد در جامعه اعمال می کند.  نتیجه آن، با قدری جانب داری ، به سالارگری قشری خاص منجر میشود. 

 به اعتقاد من هر دو دیدگاه  یا سالارگری می تواند مخرب باشد،  چرا که در این دیدگاه متعصبانه با فشار یک  قشر بر قشر دیگر، صورت کلی، یک جامعه را از اعتدال خارج می کند.  این مسئله یعنی ارزش و اعتبار اجتماعی قشری را بر قشر دیگر جامعه ارجحیت دادن.  نتیجه این ارجحیت، بدون شک، سَرخوردگی قشری از جامعه است.  

زنان و کودکان قشر آسیب پذیر جامعه هستند.  شاید بخشی از این. آسیب پذیری را مدیون طبیعت هستند.  اگر طبیعت قدرت باروری را به زن. ( ماده)  داد، در مقابل آن، همراهی این باروری را در اختیار  مرد (نر)  قرار داد.  یعنی طبیعت هم با توجه به قوانین ثابت و نوشته نشده خود، به دنبال رسیدن به تعادل، بین این دو قشر می باشد.

  اگر بپذیریم که انسانها، اولین قوانین زندگی اجتماعی خود را مدیون طبیعت هستند. پس باید بپذیریم که با پیروی از همین قوانین به سمت برابری این دو قشر پیش برویم.  یعنی تعادل اجتماعی را به زندگی بشری بازگردانیم.  


جامعه در اصطلاح محصول گرد آمدن انسان‌ها و کنش‌های متقابل میان آنان است که باهم زندگی می‌کنند و در رسیدن به هدف معینی با یکدیگر همکاری دارند. به‌علاوه معیارها و مقرراتی ساده یا پیچیده بر روابط عادی آن‌ها حاکم است و نهادها و سازمان‌هایی، تداوم و پایداری اجتماع آنان را تامین می‌کند.

انسان ذاتاً موجودات اجتماع هستند و تمایل دارند که به صورت جمعی زندگی کنند.  در این بین، غریزه جنسی انسان تنها عامل غالبی است که افراد بشر را به گرد هم آمدن و تشکیل زندگی اجتماعی سوق می‌دهد.

شاید به همین دلیل است که زنان و کودکان قشر آسیب پذیر اند.  

اولین عامل تخریب یک جامعه، شاید تخریب فلسفه سکسوالیته بین انسانها ها، در برخی جوامع خاص بود.  .  حتی در این دیدگاه نیز، زنان آسیب پذیر ترند.  معتقدم هرچیزی که از اعتدال خود خارج شود به مراتب مخرب تر خواهد بود . 

هدف از نوشتن این جستار اجتماعی را  به حساب ایدئالیسم بودن یک زن و آرمان های او برای رسیدن به برابری های اجتماعی بدانید  .  "آرزو که بر جوانان عیب نیست " 

#مریم راد"واژه "
#واژه
@ashenayeeshgh

آفت

آفت به ریشه زد 
وَ من گریستم 
باران چشم هایم 
به خاک بی وجود 
صیقل داد 
تندیسی شد از 
من، آفت و عشق 
#واژه 
#مریم_راد_واژه 
#آفت 
#شعر_سپید 
@ashenayeeshgh

جناب محمدرضا نظری

درود همراهان گرامی
#نقد_شعر 
#انجمن_ادبی_شعر_باران 
#مدیریت_برنامه ؛
#مهربانو_مریم_راد
‍بینِ من با خودِ من رابطه ای پنهانی است
منِ دیروزیِ من در بدنم زندانی است
پشت این چهره ی مغرورِ چهل ساله هنوز...
یک پسر بچه ی معصومِ دبیرستانی است
نیمه ی گمشده ام رفت و پس از رفتنِ او...
ابرِ آبستن چشمم همه شب بارانی است
آنچه شد قسمت آن نیمه فقط آبادی
آنچه شد قسمت این نیمه فقط ویرانی است
باورت میشود این آدمِ در ظاهر رِند...
یک خیالاتیِ دل ساده ی شهرستانی است؟
باورت میشود از شعر نمیفهمد هیچ...!
اینکه شوریده تر از فایز دشتستانی است؟
قصه این است که دلخسته ترین عاشقِ شهر 
چند سال است که مشغول غزل درمانی است
#محمد_رضا_نظری
#نقد_شعر 
بنام خداوند مهر 
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین بدون در نظر گرفتن نام صاحبش آن را نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب، چیدمان جایگزینی کلمات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی و کاربرد زبان در حالت کلی موفق بوده.  یافت کلمات در این اثر کاملاً یکدست و متناسب با انتظاری ست که از زبان امروز فارسی داریم.  از دوگانگی زبانی دور است.  
استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان با توجه به ردیف فعلی کاملاً برقرار است.  
(نیمه گم شده ام رفت پس از رفتن او 
ابر آبستن چشمم همه شب بارانی ست. )  
ترکیب سازی ها در اثر ارائه شده متناسب با بافت کلمات و در خدمت روایت اثر می باشد.  بنابراین علاوه به زیبایی به مضمون اثر نیز کمک کرده است. در بررسی اثر می توان  معتقد بود که شاعر  در نقد لغوی متناسب با معیارها عمل کرده است.  
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است بر وزن (فاعلاتن)  فعلاتن فعلاتن فعلن 
که شاعر در رکن اول از فاعلاتن به جای فعلاتن بهره گرفته در بحر  رمل مثمن مخبون محذوف.  قافیه و ردیف متناسب با بافت کلمات و در خدمت روایت اثر است.  
در بررسی ساختار روایت، اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت را در خود دارد. شاعرانه در روایت اثر با کمک یک حکم به بیان حالات و احوالات درونی خود پرداخته و علاوه بر زیبایی های بیانی به محتوای اثر نیز کمک کرده است.  
نهایتاً ساختار روایی اثر انسجام لازم را در خود دارا می باشد، یعنی درک روایی اثر به درستی اتفاق می افتد، بنابراین شاعر در بیان اهداف خود در ساختار روایت اثر موفق عمل کرده.  
به لحاظ نقد زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات و استعاره و....  به زیبایی اثر افزوده است.  
( پشت این چهره مغرور چهل ساله هنوز 
یک پسر بچه معصوم دبیرستانی ست)    یا 
( باورت می شود این آدم در ظاهر رند 
یک خیالاتی دل ساده ی شهرستانی ست)  
تصاویر ارائه شده در اثر بیشتر انتزاعی ست.  درواقع شاعر با بیان کلمات یا کلی نگری سعی در رسیدن به اهداف خود را داشته اما از آنجایی که کلی نگری در اثر ارائه شده سبب عدم دریافت معنا یا به مخاطره انداختن آنچه نشده، بلکه به زیبایی آن اهمیت افزوده. از این جهت تصاویر انتزاعی اثر به تکامل آن کمک کرده است. 
( آنچه شد قسمت آن نیمه فقط آبادی 
آنچه شد قسمت این نیمه فقط ویرانی ست)  
به لحاظ composition اثر ارائه شده ( بیت اول)  شروع خوبی دارد و میتواند ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند.  شاعر در بیت نخست با بکارگیری حکم و فرض حکم و جابجایی آنها در روایت اثر خلاقیت ایجاد کرده، این خلاقیت به زیبایی اثر افزوده است. بنابراین اثر ارائه شده شروع خوبی دارد.  
در پایان بندی یا مقطع اثر، شاعر با تکیه بر زبان عاطفی به زیبایی اثر کمک کرده،
بنابراین می توان معتقد بود که اثر شروع و پایان بندی خوبی متناسب با معیارهای لازم دارد.
به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده با توجه به بافت کلمات و اختیاری که شاعر در رکن  اول استفاده کرده همچنین استفاده از بحر خوش آهنگ رمل، سبب شده که موسیقی بیرونی اثر که در گرو وزن  باشد به خوبی و گوش نواز باشد.  موسیقی کناری نیز به زیبایی و روانی موسیقیایی افزوده است.  از طرف دیگر از موسیقی درونی و معنوی نیز بی بهره نیست، بنابراین اثر به سبب موسیقیایی که در گرو بافت خوب کلمات اتفاق افتاده دلنشین و گوش نواز است و از سکوت های موسیقیایی که آسیب می رسانند،  خبری نیست.  
ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی برقرار است و سبب می شود که چفت و بست کلام برقرار باشد و به  انسجام روایی   آن افزوده است.    
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است که با استفاده از خلاقیت در روایت آن و همچنین نوع نگاه نسبت به موضوع اثر و بیان آن در حالت کلی علاوه بر زیبایی به بعد معنایی اثر کمک کرده است.  درواقع روایت اثر با سیری در درون خود شاعر آغاز شده، بنابراین شاعر با تکیه بر تجربیات شخصی به بیان روایت پرداخته و معقدم شاعر توانسته رسالت خودرا به جای آورد.
#واژه 
@ashenayeeshgh

بنام خداوند مهر

سلام 

عرض ادب و ارادت خدمت همراهان گرامی این صفحه 

جلسه یازدهم از سلسله جلسات شعر و قوالب آن به روز،شد.  

با تشکر از همراهی شما عزیزان 

مریم راد"واژه 

شرم آگین

سلام و عرض احترام دارم . 

پرتره شرم آگین 

با عشق تقدیم به شما . 

http://bayanbox.ir/view/2866951985692935293/IMG-20190227-195911-168.jpg
نام پرتره : شرم آگین 
طراحی با مداد 
F, H,BH,B3, B4 USLON 
B6,  B8 FABER-CASTELL 
B6, B8 OWNER 
B6 UL 
Daimantion :A3 
#واژه 
#مریم_راد"واژه " 
@ashenayeeshgh