نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

م _ت 4

#نقد_شعر_سپید 


هرسپیده دم

خودم را بارها دار میزنم

در میدان ها

وتنم را 

پایین میکشم 

برای غسل تعمید

هر عصر خودم را سنگ سار میکنم 

در کفنی که از آن من نیست

به که پناه ببرم 

وقتی دارا و سارا 

نه سهم پدر هستند 

ونه مادر 

از گلوی هردو پروانه های سرخ 

پرمیکشند

پر

حالا نام تمام پسرهارا دارا بخوانید 

ودختران را سارا 

دفترهای مشقشان را 

به دیوار بکوبید 

وهر روز مش های خط خورده را 

مروری دوباره 

در سرزمینی 

که نان بوی خون میدهد 

ومعلم نمی داند 

کدام درخت 

کدام گودال 

کدام میدان و 

درکدام شهر 

رخت عزا خواهد پوشید 

برای دست های کوچک 

و مشق های ناتمام 

کاش مشقی خط نمیخورد 

دارا وسارا 

افسانه میشدند

#م-ت 

maryam rad:

✍#نقد_شعر_سپید

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد. 

 💢قبل از نقد لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم.  

اولاً : شعر آمیختگی احساس و اندیشه در جوار کلمات در یک لحظه از زمان گذرا است که باید با حفظ معنا و زیبایی،  انسجام لازم را در خود داشته باشد. 

دوماً : از آنجایی که شعر شاخه ای از هنر است پس،زیبایی عامل مهم در آن محسوب میشود اما این زیبایی نباید انسجام معنایی را به مخاطره بیاندازید.  و نکته آخر اینکه تصاویر در یک اثر خصوصاً در شعر سپید باید با استفاده از،عناصر روایت و با توجه به موضوع و هدف روایت در جهت رمز گشایی و ایجاد زیبایی در اثر اتفاق بیوفتد. یعنی یک شعر باید ویژگی های شعری را در خود حفظ کند.  

🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده درانتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها و همچنین استفاده از،قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی، بکار گرفتن زبان می توانست موفق تر عمل کند.  

🔻زبان این اثر دچار دوگانگی ست. یعنی زبان یکدسته لازم را در خود ندارد.  

🔻صاحب اثر در استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان دقت لازم را بکار نگرفته 

( در میدان ها 

و تنم را 

پایین می کشم)  

عدم هماهنگی فعل و عناصر جمله، استفاده از" ها" ی جمع و فعل مفرد.  که عامل آسبب به معنای واقعی زیبایی در این اثر،شده است اصطلاحاً به آن ضعف تالیف می گویند. 

 🔻ترکیب سازی ها نیز می توانست بهتر اتفاق بیوفتد ( دست های کوچک،مشق های ناتمام، عسل تعمید و... )  

🔸به لحاظ فنی اثر ارائه شده اگر،چه سعی دارد به یک شعر تبدیل شود اما قابلیت های لازم را ندارد، این اثر از5 اپیزود تشکیل شده که یکدیگر،را کامل نمی کنند و در خود به لحاظ بررسی روایی و منطق ارائه شده در آن دچار،تزلزل هستند.  این تزلزل ها انسجام معنایی را به مخاطره انداخته 

( هر عصری خودم را سنگسار می کنم 

در کفنی که از آن من نیست)  همانطور که مشخص است به لحاظ بررسی روایی دچار ضعف است و از طرف دیگر دچار ضعف تالیف نیز شده.  [ استفاده از،حرف اضافه در. سبب ربط دادن دولت جمله به هم شده است و همچنین " ی " نسبتی که در کفن استفاده شده معنای جمله را تغییر داده است و با استفاده از،جابجایی دو جمله معمای حقیقی ظاهر می شود.  در ایجا منطق روایی دچار تزلزل است، چون هیچ موجودی در کفن سنگسار نمی شود.یا وجود دارا و سارا بدون مقدمه به عنوان عناصر این روایت قرار گرفته اند و یک بخش از،این اپیزود ها هستند.  متاسفانه این اثر پر،از،پراکندگی معنایی ست. پراکندگی در ساختار روایی، در ایجاد معنا، زیبایی شناسی ست.  بنابراین کاربرد لغات در این اثر به درستی اتفاق نیوفتاده و شعری در این اثر دچار تزلزل است.  

یک شعر،خوب شعری است که انسجام لازم به لحاظ درک روایی و زیبایی شناسی رسیده باشد. علاوه بر اینکه شعری را در خود اثبات می کند.  


با تشکر 

مریم راد "واژه " 

#نقد_شعر_سپید 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

رجبعلی کاووسی 1

#نقد_شعر_کلاسیک 

عاشقی شد کارِ ما و  یار  یارِ دیگری است

در حقیقت یارِ مارا کار و بارِ دیگری  است


گرچه میگوید که نامم باهزاران آب وتاب

حک شده برقلبش امّایادگار دیگری است


با زبان گوید که من جانم به قربانت کنم

دل گواهی میدهداوجان نثارِدیگری است


می فشاند اشکِ  تمساحش مداوم درکنار

دیده ی ظاهرفریبش اشکبار دیگری است


می کند هر روز روی خود  شبیه ماهِ شب

 ماهتابِ روزِمن شب در کنار دیگری است


ظاهرن گویدکه بامن هست هم قوم وتبار

وصله ی ناجورِ  ما و  همتبار دیگری است


دلخوش از آن بوده ام دارم یکی زیبانگار

تازه فهمیدم که زیبایم نگارِ  دیگری است


می دهد هر دَم مرا  وعده  که آید برقرار

بر قرارش  آید اما   بر  قرارِ دیگری است


رهرو راهش شدم گفتم که همراهم شود

پابه پایش میروم اورهسپار دیگری است


میکشدباحلقه ی عشقش مراگردن به دار

چون بَـرَد بالای دارم سربدارِ دیگری است


نیست برلوحِ دلش تصویری ازمن درخیال

چون غبارآلوده دل آینه  دارِ دیگری است


سرخی از لعل لبش گل می کند برگونه ام

در گلستان خیالش  گلعذار  دیگری  است


گفت«قافی» روزوشب نالم زِدردعاشقی

روزگارِ عاشقی خود روزگارِدیگری است


#رجبعلی_ کاووسی

✍#نقد_شعر_کلاسیک 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  

🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در استفاده از کلمات، چیدمان آنها و جایگزینی. همچنین ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان می توانست بهتر از،این عمل کند.  

🔻ترکیب سازی ها ( نثار دیگری،  در کنار دیگری،  همتبار دیگری و...  می توانست بهتر. از این باشد.  چیزی به زیبایی اثر بیفزاید.  بنابراین ترکیب سازی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده.  

🔻همچنین در استفاده از،قواعد و قوانین دستور زبان صورت صرفی و نوشتاری کلمه ( ظاهراً)  به صورت ( ظاهرن)  نوشته شده که نشان دهنده عدم رعایت قواعد و قوانین دستور زبان می باشد.  این کلمه یک کلمه عربی ست و قواعد واژه سازی عربی را به خود گرفته و به همین صورت چند قرن در زبان فارسی زندگی کرده است بنابراین این کلمه بخشی از ظرفیت زبان محسوب می شود و نمی توان صورت نوشتاری آن را تغییر داد. 

🔻زبان در این اثر کاملا یکدست است.  البته چند نکته کوچک هم وجود دارد حرف اضافه " از" که مخفف شده اما به جهت ضرورت وزن قابل چشم پوشی ست.  

🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام  است که بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحر رمل مثمن محذوف سروده شده.  

استفاده از ردیف و قافیه جنبه موسیقایی آن را کامل می کند و به زیبایی آن افزوده است.  

🔸به لحاظ بررسی روایی اثر ارائه شده یک غزل بلند روایی است که در آن ویژگی های روایی کاملاً رعایت شده و به خوبی مقدمه چینی شده و تنها و نتیجه گیری آن متناسب با مضمون ارائه شده می،باشد.  

در ضمن شاعر در،بیت آخر از تخلص خود استفاده کرده که سبب می شود مخاطب درک روایی بهتری داشته باشد. و اثر ارائه شده انسجام لازم را در خود به لحاظ روایی دارد.  

🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات،  کنایه،  خوب عمل کرده.  

نانا گفته نماند که اساس این روایت بر مبنای توصیف بنا شده.  اما در توصیفات خلاقیتی دیده نمی شود.  

( دلخوش از آن بوده ام دارم یکی زیبا نگار 

تازه فهمیدم که زیبایم نگار دیگری ست. )  یا ( رهرو راهش شدم گفتم که همراهم شود 

پابه پایش می روم او رهسپار دیگری است)  یا ( سرخی از لعل لبش گل می کند برای گونه ام 

از گلستان خیالش گلعذاری دیگر است)  

🔻تصاویر ارائه شده در این اثر عینی و انتزاعی هستند و به زیبایی اثر کمک کرده اند.  

( می کند هر روز روی خود را شبه ماه شب 

ماهتاب روز من شب در کنار دیگری ست)  


🔻به لحاظ composition اثر ارائه شده 

( عاشقی شد کار ما و بار بار دیگری ست 

در حقیقت یار ما را کار و بار دیگری ست)  

از آنجایی که مقدمه یک اثر روایی باید به خوبی اتفاق بیوفتد تا ذهنها مخاطب را برای ادامه آن آماده کند. این اثر در ابتدا مخاطب را متوجه کل مضمون اثر خواهد کرد.  

بنابراین معتقدم شاعر باید در شروع اثر بیشتر دقت می کرد 

در پایان بندی ( گفت قافی روز و شب نالم ز درد عشق 

روزگار عاشقی خود روزگار دیگری ست)  

با توجه به اینکه شاعر از تخلص استفاده کرده و نهایتاً شاعر پایان روایت را مشخص کرده می توان گفت که اثر پایان بندی خوبی را داشته است.  

🔻به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه از،بحرین رمل استفاده کرده بسیار خوش آهنگ است از موسیقی بیرونی به سبب وزن و از موسیقی کناری،به سبب قافیه و ردیف استفاده کرده. ولی از موسیقی معنوی نیز بی،بهره نیست.  این مسئله به زیبایی اثر افزوده است.  

@ashenayeeshgh 

P:1

ادامه دارد 👇👇


P:2

ادامه نقد👆👆👆


🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده با توجه به مضمون ارائه شده در اثر موفق عمل کرده و شاعر توانسته اهداف خود را به مخاطب منتقل کند.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و.موفقیت دارم.

با تشکر 

مریم راد"واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

شعر و چیستی آن

بنام خداوند مهر 

✍شعر و چیستی آن 


این جستار سعی دارد که مختصری در ارتباط با چیستی و چرایی شعر، آنچه تحت عنوان تعریف با رویکرد زیبایی شناسی  موجود است را توضیح دهد.  

آنچه که ادبا از شعر تحت عنوان تعریف ارائه یا  استخراج کرده اند در،یک نگاه کلی و ساده کلامی است موزون و مقفی که دارای معنا باشد.  درواقع انسان شعر را با موسیقی، خصوصاً موسیقی که در گرو وزن است( چه وزن عروضی و چه وزنی که در گرو زنجیره ی گفتار است)   شناخته و عمدتاً آن را مقابل  نثر قرار می دهد.  


ارسطو معتقد است شعر را باید در معنا و مضمون آن یافت چرا که صورت و شکل آن مقید به وزن و قواعد دیگر نظم است بنابراین صورت را جز ماهیت آن نمی داند.  از طرف دیگر افلاطون شعر را تقلید از طبیعت می داند چون جهان طبیعت را پیامد سایه و تصویر می داند بنابراین می توان معتقد بود که شعری که از،عالم طبیعت تبعیت می کند هرگز تا درجه ی تصاویر ساده نزول نمی کند و آنچه از،لطف و زیبایی جهان هستی پدید آمده خیال شاعر را می سازد. اما از آنجایی که ابزار شاعر برای تصویر سازی و تجسم طبیعت محدود است بنابراین به صورت ناخودآگاه شاعر رویا و یا شبح خیال انگیزی از آن را در آثار خود ایجاد و ارائه می کند.  

حافظ می گوید :

 (آن همه ناز تنعم که خزان می فرمود 

عاقبت در قدم باد بهار آخر شد.)


همه ما می دانیم که ذوق و قریحه شاعر دو عامل را ایجاد می کند یکی ماده و مضمون که آن را از جهان خارج می گیرد و دیگر آنکه  موارد و مقوله ها را از جهان خارج و پیرامون می گیرد و به هم پیوند می دهد.  در این پیوند به اعتقاد افلاطون الهام شکل می گیرد.  این الهام می تواند خود تعبیر عارفانه ای از تخیلات باشد و نشانه قدرت و خلاقیت شاعر و هنرمند.  

سعدی می گوید : 

(ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود 


وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود 


من مانده ام مهجور از اودرمانده و رنجور از او 


گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود) 


دکتر خانلری معتقد است "شعر سخنی است مخیل که در دل نشیند و حالتی از غم و یا شادی ایجاد کند.  "

ملک الشعرا معتقد است اگر شعر حالتی از غم و یا شادی را در شما ایجاد نکند و یا احساسات شما را بر نیانگیزد، نمی توان لفظ شعر را به آن بخشید.  

چرا که شعر در زیباترین حالت ممکن جز بیان صادقانه ی دنیای درون شاعر چیزی  نیست بنابراین شعر یک هنر زبانی ست متمایز از زبان روزمره که می تواند پیامی از حالات روحی یک شاعر و یا نمای کلی یک اجتماع  را با خود داشته باشد که با واژگان همراه شده در این بین نکته ی حائز اهمیت تناسب آهنگ و معناست که عامل ایجاد هیجان و حالات شعری برای مخاطب است. ( چه مخاطب عام و چه مخاطب خاص.)   

نادر نادرپور می گوید : 

(پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیال 

نقش تو ز مرمر شعر آفریده ام 

تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم 

ناز هزار چشم سیه را خریده ام)  

از آنجایی که دست مایه ساخت یک شعر، واژگان است بنابراین تمام قواعد ساخت کلمات در ساخت شعر موثرند زیرا کلمه، لفظ معناداری ست که در ساخت شعر و ایجاد معنا و مضمون سازی اثر موثر است.  بنابراین کلمه در  صورت انتزاعی ویا  ذهنی در نظام کلی زبان نقش دارد و کاربرد آن بر مبنای ضرورت های نحوی نیز علاوه بر زیبایی منطق با علم  زیبایی شناسی در مضمون سازی موثر است.  

شاعر در آفرینش تصاویر از تجربیات حسی و عقلی و عینی خود استفاده می کند بنابراین فهم و ادراک تصاویر در کلام شاعر نسبی ست.  

سلمان هراتی می گوید : 

( پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت 

شب مانده بود و جرات فردا شدن نداشت 

در آن کویر سوخته آن خاک بی بهار 

حتی غلف اجازه ی زیبا شدن نداشت)  

تعریف کلی شعر می تواند آمیختگی احساس و اندیشه در جوار کلمات در گذر لحظه ای از زمان می باشد.  ناگفته نماند بخشی از ارزش و اعتبار اثر مربوط به ساختار آن است پس، نقش تعیین کننده دارد و حائز اهمیت است. 

 

فریدون توللی می گوید : 

( من آن سنگ مغرور ساحل نشینم 

که می رانم از خویشتن موج ها را 

خموشم ولی در کف آماده دارم 

کلاف پریشان صدها صدا را)  


بنابراین شعر می تواند بیانگر واقعیتی مفروض باشد که با تکنیک های ادبی خاص، همراه با کارکرد زبانی و برگزیدن توان موسیقایی و القای، برای مخاطب قابل درک و فهم باشد.  

با تشکر 

مریم راد "واژه " 


#جستار_ادبی 

#ادبیات 

#شعر 

#معنای_شعر

فرشاد فلاحی

#نقد_شعر_کلاسیک 


ناقوس

                 

ای محوِ تو گردیده عقل ودل وبینایی

نامِ دگرت باشد، تندیسه ی زیبایی


لیلایِ دلِ مجنون،شیرینِ شَرر انگیز

لبخندِتوجان بخشد،مانند مسیحایی


دیباچه ی آغازی،پایانِ شبِ هجری

ناقوسِ کلیسایی،برراهبِ تنهایی 


محرابِ دلم روشن،از جلوه ی مهتابت

صهبای خوشی دارد،این ساغر مینایی


فالی زدم وحافظ، بردفتر دل بنوشت

"شادیت مبارک باد،ای عاشقِ شیدایی"


هم دردل وهم جانی،هم قبله ی ایمانی

بیت الغزل شعرم، وقت است که باز آیی


              #فرشید_فلاحی

✏️#نقد_شعر_کلاسیک 

بنام خداوند مهر 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد. 

🔸به لحاظ نقد لغوی اثر انتخاب شده در انتخابات و چیدمان لغات، جایگزینی وجود همچنین استفاده از،قواعد و قوانین دستور زبان و کاربرد لغات و ترکیب سازی خوب  عمل کرده.  

🔻ترکیب سازی هایی مثل ( تندیسه ی زیبایی، دیباچه ی آغازی،  ناقوس کلیسایی، ساغر مینایی، عاشق شیدایی و...)  به زیبایی اثر کمک کرده است.  

🔻استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان متناسب با معیارهای ها و انتظاری ست که از یک شعر داریم.  

🔻زبان در حالت کلی در این اثر یکدسته لازم را در خود دارد و این مسئله نکته ی بسیار مهمی ست. زبان این اثر یک زبان ارکاییک است و سبب خاصیتی دوگانه در اثر شده است.  در برخی ابیات به زیبایی و فصاحت اثر کمک می کند و در بعضی دیگر کهنگی زبان را به رخ می کشد و از زبان روز، فرسنگ ها فاصله می گیرد.  بنابراین زبان در این اثر دچار دوگانگی ست.  

🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است بر وزن مفعول مفاعیلن / مفعول مفاعیلن بحر هرج مثمن اخرب، البته در عروض جدید این وزن را به صورت مستفعل مفعولن مستفعل مفعولن هم تقطیع شده است. شاعر برای بیان اهداف خود از اوزان دوری استفاده کرده، 

قافیه ها در این اثر کاملاً مناسب هستند و به زیبایی اثر کمک کرده است.  

🔻به لحاظ بررسی روایی اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت یعنی مقدمه، تنه و نتیجه گیری را در خود دارد، اما همانطور که در بسیاری از غزل های سنتی به این مشکل می رسیم، در این اثر هم مسئله استقلال ابیات موجود است.  

استقلال ابیات ارتباط عمودی ابیات را تضعیف می کند. 

🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات موفق بوده 

( دیباچه ی آغازی پایان شب هجری 

ناقوس کلیسایی بر راهب تنهایی)  

تشبیهات در این اثر از آنجایی که بر پایه توصیفات اتفاق افتاده، اسباب ایجاد تصاویر را فراهم کرده است. تصاویر در این اثر هم عینی هستند و هم انتزاعی، همین مسئله عامل زیبایی را فراهم کرده است.   

( لیلای دل مجنون شیرین شرر انگیز 

لبخند نو جان بخشید مانند مسیحایی)  

( فالی زدم و حافظ بر دفتر دل بنوشت 

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی)  

🔻به لحاظ composition اثر ارائه شده ( ای محو تو گردیده عقل و دل و بینایی 

نام دگرت باشد تندیسه ی زیبایی)  می تواند شروع خوبی برای یک اثر باشد.  زیرا همانطور که توضیح دادم این بیت در مقدمه روایت قرار دارد و این مقدمه می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند. در،پایان بندی هم اثر ارائه شده ( هم در دل و هم جانی هم قبله ی ایمانی 

بیت الغزل شعرم وقت است که باز آیی)  

نقطه پایان روایت است و نتیجه گیری روایت را نشان می دهد، بنابراین اثر ارائه شده شروع و پایان بندی خوبی دارد.  

از آنجایی که این شعر در حالت کلی یک شعر توصیفی ست اولا خلاقیتی دیده نمی شود اگرچه توصیفات زیبا هستند.  در ثانی توصیفی بودن تنه روایت سبب شده که ابیات مستقل عمل کنند البته در این اثر استقلال ابیات به حدی نیست که زیبایی و معنای اثر را به مخاطره بیاندازید.  

🔻از طرف دیگر استقلال ابیات سبب شده که ارتباط عمودی ابیات   روی محور جانشینی قدری دچار تزلزل شده.  

🔻 به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده از آنجایی که در بحر هزج سروده شده و موسیقی سیاسی را در خود جای داده، به سبب استفاده از عروض از موسیقی بیرونی بهره کاملی دارد و از موسیقی کناری و معنوی نیز بهره گرفته و به زیبایی اثر افزوده است.  

🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است و از آنجایی که یک غزل سنتی یا عام  است، عاشقانه بودن آن تعریف غزل را به تکامل رسانده است.  با توجه به اینکه اثر ارائه شده در کاربرد لغات و ترکیبات دارای فصاحت لازم است و از آنجایی که انتخاب کلمات متناسب با روایت اثر اتفاق افتاده، معنا و مضمون در کنار آهنگ و تناسب آنها به صورت همزمان در کنار ساختار خوب و سالم اثر به زیبایی آن کمک کرده است.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

علی محمدی

#نقد_شعر

‍ آخرین  شعرم را برایتان می خوانم 


دیروز سر ساعت پر پر

گره گلویی باز شد 

همچون اسبی سرکش 

در خیابانی بی مهتاب !...


دیروز ....


هزار سیصد و پنجاه و هفت  خار خفیف 

هزار  سیصد و پنجاه و هفت تنفر مرتد 

هزار و سیصد و پنجاه و هفت باتوم مومن


یک رویا  را دوره کردند ...



زخمی شد پر  پروانه ای 

در رویای ملخ ها....


ایستگاه آزادی آزار دید 

رفتار گنجشک نوازش را...


تیر های توهم شلیک شدند

و لبخند سربازان در همهمه هجوم شان خالی

چادر مادر بزرگی پذیرای اشکی 

در ناگهان گندم زار و داس ها 


خدا در وسط جمعیت  افتاده بود...

زیر دست و پای اضطراب...


فردا خودم شخصا به تشییع جنازه عشق می روم ....

با نمازی بی وضوی گریه

...

من فصل ترانه های مشترک تیغ و بنفشه را می شناسم ...


من به موازات ناراحتی قدم می  زدم 

قدم می زدم 

و

قدم زدم 

در ابرهای غروب ...

من برنامه ای برای آینده ی خودم ندارم 


تنها ماهی های تنگ قرمزم را

تنها ماهی های تنگ قرمزم را 

در سال آینده 

به تماشای شرجی صدایی مبهم می برم ...

در ایستگاهی دور

در دور دست خودم 


آخرین شعرم را برایت میخوانم 

دیروز...

هزار سیصد و پنجاه و هفت نفر 

هزار سیصد و پنجاه هشت نفر 


را کتک زدند.....

دیروز ...

علی_ محمدی

maryam rad:

✏️#نقد_شعر_سپید 

بنام خداوند مهر 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  

💢قبل از نقد لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم.  

اولاً : در مواجهه با شعر سپید اولین قدم اثبات شعریت  است که از دیگر گونه های ادبی متمایز باشد. (از جهت اینکه شعر،سپید هنوز به یک ساختار یا structure محکم نرسیده و دچار تزلزل است)  این امر باعث استفاده از ساده ترین تعاریف شعر که  می تواند : آمیختگی احساس و اندیشه در جوار کلمات در یک لحظه از زمان گذرا، با در نظر گرفتن معنا باشد.  از آنجایی که شعر بخشی از هنر است پس زیبایی و معنا  بخش جدایی ناپذیر یک شعر خوب می باشد.  

دوماً : بخشی از ارزش و اعتبار یک شعر خوب را ساختار structure آن تعیین می کند پس رعایت قواعد و قوانین ان الزامی ست. 

سوماً : ایجاد تصاویر عینی و انتزاعی با استفاده از عناصر شعر علاوه بر زیبایی به ساخت معنا در اثر کمک می کند.  

چهارماً : دال و مدلول های موجود در اثر باید در جهت منطق روایی اثر باشد، در جهت پیشبرد اهداف شاعر نسبت به موضوع، همچنین باید ارزش زیبایی و معنایی خود را حفظ کند.  


🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب لغات و چیدمان آنها، جایگزینی روی محور جانشینی، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی نتوانسته آنطور که باید، موفق عمل کند.  

🔻ترکیب سازی هایی مثل ( ساعت پرپر،  رفتار گنجشک نوازش را،  تیغ بنفشه، ابرهای  غروب،  در دوردستهای خودم، شرجی صدای مبهم و...)  نه تنها به زیبایی کمکی نکرده بلکه معنا را نیز به مخاطره انداخته است.  فرضاً ترکیبی مثل "تیغ بنفشه به لحاظ تشبیه هم نمی تواند درست باشد چراکه گل بنفشه اگرچه تیغ دارد اما تیغ های ظریف است انقدر که جز گل های بی خار محسوب می شود.  بنابراین در این تشبیه وجه شبه نادرست است.  و می توان معتقد بود که علاوه بر زیبایی، معنا را تیز به مخاطره انداخته است.  

 🔻زبان در حالت کلی در این اثر یکدست است که نقطه قوت آن محسوب می شود.  

🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به اینکه از اپیزود های مختلف تشکیل شده و هر اپیزود شروع و پایان خود را دارد، یعنی مستقل عمل می کنند و هیچکدام یکدیگر را حمایت نمی کنند، می توان معتقد بود که این اثر انسجام لازم را که لازمه یک شعر خوب است در خود ندارد. از طرف دیگر در شعر باید شعریت موجود باشد، رفتار زبان در این اثر اصطلاحاً" رفتار گریز از مرکز "است. یعنی زیبایی های زبانی در آن محدود به سطح شده و الگوی زبانی را کاملا پذیرفته یعنی هیچ لایه ای که خلق یک اثر هنری، یا یک شعر باشد ایجاد نشده. 

از طرف دیگر عناصر استفاده شده علاوه بر ایجاد تزلزل معنایی، کاملا بی هدف رها شده و گزاره هایی با تزلزل معنایی و بی هدف را ایجاد کرده اند.  

مثلاً ( ایستگاه آزادی آزار دید 

رفتار گنجشک نوازش را)   یا 

( چادر مادربزرگی پذیرای اشکی در ناگهان گندم زار و داس ها)  یا( در ابر های غروب 

من برنامه برای آینده ندارم)  یا ( در ایستگاهی دور

 در دور دستهای خودم)  

این گزاره های بی هدف به ساختار روایی اثر آسیب رسانده است و اگر هر کدام ادامه پیدا می کرد می توانست حاوی یک ایدئولوژی برای این اثر بشود.  

از جهات دیگر، وقتی به هر کدام از این اپیزود ها نگاه می کنیم، می،بینیم با اندکی تغییر، هر کدام می توانند یک داستان کوتاه باشند.  

این مسئله یعنی ساختار ذهنی صاحب اثر ساختار ذهنی یک شاعر نیست.  

P:1

@ashenayeeshgh 

ادامه دارد 👇👇


ادامه دارد 👆👆👆

P:2

🔻 تصاویر ارائه شده در این اثر انقدر انتزاعی هستند که مخاطب برای درک درگیر یک معما خواهد بود.  

( چادر مادربزرگی پذیرای اشکی در ناگهان گندم زار و داس ها)  

این مسئله یعنی دایره لغات صاحب اثر انقدر وسیع نیست که انتقال معنا و زیبایی، آنطور که از یک شعر انتظار می رود، صورت بگیرد.  

🔻استفاده از تشبیهاتی که وجه شبه درستی ندارند، بهم زیبایی اثر آسیب می رساند و اثر،را در حالت کلی دچار تزلزل معنایی و زیبایی شناسی می کند. 

( دیروز،ساعت پرپر 

گره گلویی باز شد 

همچون اسبی سرکش 

در خیابانی بی مهتاب)  همانطور که کاملا نمایان است دال و مدلول ها در این اثر به درستی ایفای نقش نمی کنند، عناصر موجود یکدیگر را حمایت نمی کنند، و در نهایت زیبایی و معنای اثر دچار تزلزل شده.  

🔻استفاده از تکرار های بی مورد اثر را دچار اطناب کرده است 

( آخرین شعرم را برایت می خوانم)  یا ( تنها ماهی تنگ قرمزم را)  

🔻به لحاظ composition این اثر نتوانسته شروع و پایان بندی خوبی را داشته باشد.  از آنجایی که اپیزود ها یکدیگر را حمایت نمی کنند، روایت اثر دچار تزلزل شده.  این تزلزل سبب عدم انسجام روایی اثر شده است.  

بنابراین پراکندگی در این اثر کاملا مشهود است.  

🔸در حالت کلی معتقدم صاحب اثر در بیان حالات و احساسات موفق نبوده.  عدم زبان عاطفی به زیبایی اثر آسیب رس نده 

از طرف دیگر این مسئله را می توان در دایره لغات شاعر جستجو کرد.  اینکه چگونه و چطور می تواند حالات یا رفتار ها را اصطلاحاً " شاعرانه " بیان کند.  سادگی و بی پیرایه بودن این اثر کمکی به زیبایی و جنبه محتوایی آن نکرده است.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_سپید 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

شهرام حسینی

#نقد_شعر_کلاسیک 

 شبی از فــــــرطِ تنهـــایی،دلـم از درد میمیرد

 شبیــه باغبـــانی که، گُلـش شــــد زرد میمیرد

 دمادم نی نی ی چشـمت پریشان میکند حالم

 دل دیــوانه را هــــــر کس، بـدرد آورد میمیرد

 شبیـخون میــزند وقتی نبودن های بی حدَّت

 به داغ بی کسی روزم چه زوج و فرد میمیرد

 نمی بینی مـــــــرا اما، بـــدون مــرز می تازی

 غرورِ له شـــده حتما ، پس از آن طرد میمیرد

 پرم از گریه و گیــــجم، گره گُل کرده در کارم

 گلایه می کنم اما چـــه بی پیـــــــگرد میمیرد

 غـــزل گفتم برای تو، نمی خوانی...نمی فهمی

 که شـــعرِ بی مخاطب، بی بـرو برگرد میمیرد

 همـــان گنجـــشکِ دلگیــــرِِ لبِ بامِ تو ام، آری

 که تا سنگِ سـکوتِ تو،نگاهش کـرد...،میمیرد

 خدا لعنت کند چشــمی که دزدیــده تو را تنها

 و آسان بعد از این سـرقت، منِ دلسرد میمیرد

 شکسته میشود بغضم به دست ترکه ی تقدیر

 میانِ حجمی از هق هق، نباشی... مرد میمیرد

#شهرام_حسینی

#نقد_شعر_کلاسیک 

بنام خداوند مهر 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد. 


 

🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب لغات، چیدمان و جایگزینی آنها، ترکیب سازی و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، متناسب با سوژه مورد نظر است.  شاعر با استفاده از کلمات به بیان اهداف خود پرداخته.  


🔻ترکیب سازی هایی مثل ( دست ترکه ی تقدیر،کنجشک دلگیر لب بام،  گره گل کرده، نبودن های بی حدت و...)  علاوه بر ایجاد زیبایی به مضمون سازی اثر نیز کمک کرده است.  


🔻زبان در این اثر،درحالت کلی، یکدستی لازم را در انتخاب و جایگزینی کلمات در خود دارد

که نشان دهنده ی آشنایی شاعر با زبان روز فارسی می باشد.  



🔸 به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل عام است، جز غزل های بلند محسوب می شود،بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن بحر هزج مثمن سالم.  از ردیف فعلی استفاده کرده و به زبان هنجار،این اثر کمک کرده است. اما در مورد قوافی معتقدم شاعر می توانست بهتر عمل کند.  



🔻به لحاظ بررسی روایی  اثر ارائه شده یک غزل روایی ست و سه خصیصه مهم را به خوبی در خود جای داده و نقطه قوت این اثر می،باشد. 


 

🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده با استفاده از تشبیه جناس، استعاره، کنایه، اغراق، کارکردی را در جهت زیبایی شناسی زبان به اثر اضافه کرده است.  

( همان گنجشک دلگیر لب بام تو ام آری 

که تا سنگ سکوت تو نگاهش کرد می میرد)  

( نمی بینی مرا اما بدون مرز می تازی 

غرور له شده حتی پس از آن طرد می میرد) 

( دمادم نی نی ی چشمت پریشان می کند حالم 

دل دیوانه را هرکس بدرد آورد می میرد) 

این کارکرد زبان، اسباب ایجاد تصاویر را فراهم کرده است.  



🔻به لحاظ تصاویر در این اثر هم تصاویر عینی و هم انتزاعی وجود دارد و به زیبایی اثر نیز کمک کرده اند.  

( غزل گفتم برای تو نمی خوانی نمی فهمی 

که شعر بی مخاطب بیشتر برو برگرد می میرد)  

( پرم از گریه و گیجم گره گل کرده در کارم 

گلایه می کنم اما چه بی پیگرد میمیرد)

( شبیخون می زند وقتی نبودن های بی حدت 

به داغ بی کسی روزم چه زوج و فرد میمیرد) 

در حالت کلی شاعر کارکرد خوبی را از کلمات گرفته است و زیبایی اثر را تضمین کرده.  



🔻ارتباط عمودی ابیات در حالت کلی برقرار است اما یک اتفاق بسیار شایع در شعر کلاسیک وجود دارد که همان   استقلال ابیات است و این اثر هم مستثنا از،این قاعده نیست. اما در چند مصرع ارتباط افقی لازم روی محور جانشینی نیز به سبب ردیف فعلی به مخاطره افتاده.  مثل 

( و آسان بعد از این سرقت من دلسرد می میرد)  و یا ( گلایه می کنم اما چه بی،پیگرد میمیرد)  این مصرع با توجه به ابیات قبل قدری دور از،ذهن است. و قدری،به زیبایی اثر آسیب می رساند.  




🔻به لحاظ composition

اثر ارائه شده با توجه به مطلع مورد نظر ( شبی از،فرط تنهایی دلم از،درد می میرد 

شبیه باغبانی که گلش شد زرد میمیرد)  گذشته از اینکه اثر ارائه شده مطلع زیبا، با زبان عاطفی خوبی،دارد به لحاظ composition می تواند شروع خوبیهایی یک غزل روایی باشد، زیرا  ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده می کند.  

در پایان بندی هم اثر ارائه شده ( شکسته می شود بغضم به دست ترکه ی تقدیر 

میان حجم هق هق نباشی، مرد می،میرد) همانطور که از روایت اثر کاملا نمایان است زنگ پایان اثر،با بیت آخر به صدا در آمده و مخاطب کاملاً متوجه پایان بندی اثر خواهد بود، از طرف دیگر این مسئله انسجام روایی اثر را نیز،به رخ می کشد. بنابراین اثر ارائه شده شروع و پایان بندی خوبی دارد.  



🔻به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده با توجه به وزن سالمی که دارد موسیقی سیالی را در خود جای داده، از موسیقی بیرونی بهره گرفته و از موسیقی درونی و کناری نیز بی بهره نیست. 


P:1

@ashenayeeshgh

ادامه نقد 👇👇👇


P:2

ادامه نقد 👆👆


در حالت کلی در اثر ارائه شده خلاقیتی در جهت توصیفات دیده نمی شود اما به سبب زبان عاطفی خوب،این اثر، مخاطب را تا آخر با خود همراه می سازد.



🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک غزل روایی عاشقانه است که کارکرد لغات در آن در جهت زیبایی شناسی، حفظ معنا و محتوا اتفاق افتاده و شاعر با استفاده از همین کلمات به بیان اهداف خود پرداخته.  

درواقع اثر ارائه شده انسجام لازم را به لحاظ درک روایی در خود دارد.  



در پایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

ابوالفتح پاشاپوری

✏️#نقد_شعر_کلاسیک 

maryam rad:

آهوی غزلهای منی زبر و زرنگ

افتاده به دام تو دگر باره پلنگ

آیینه دگر مرده چه فرقی دارد

یا سنگ به شیشه خورده یا شیشه به سنگ

دریا به کجای دل خود بگذارد

وقتی که به ساحل بکشد کار نهنگ

آبادی و ویرانی من هر دو یکیست

من شهر پر از خاطره ام پیش کلنگ

عطری که فقط قصد پریدن دارد

باید چه بگوید زغم شیشه ی تنگ

من عاشق شبهای درازم بخدا

انگار که گیسوی تو افتاده به چنگ

از صلح همین بس که دچار است به صلح

ازجنگ همین بس که دچارست به جنگ

#ابوالفتح_پاشاپوری

maryam rad:

✏️#نقد_شعر_کلاسیک 

✏️بنام خداوند مهر 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.  


🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و.چیدمان کلمات، جایگزینی آنها، ترکیب سازی و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان در یک نگاه کلی موفق بوده 


🔻ترکیب سازی هایی مثل ( آهوی غزل های منی، زیرا غم شیشه تنگ،  گیسوی نو افتاده به چنگ و... .)  علاوه بر معنا به زیبایی اثر نیز کمک کرده است.  

🔻زبان در این اثر قدری دچار دوگانگی شده، البته این دوگانگی در جهت ایجاد وزن اتفاق افتاده اما چون سبب دگرگونی زبان در مقایسه با زبان امروز است.  


🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن بحر هرج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده.  

از آنجایی که ردیف در ساختار غزل اختیاری ست، این غزل از آن بهره ای ندارد، اما قافیه ها دچار تکرار هستند این تکرار به زیبایی اثر آسیب می رساند.  معتقدم شاعر باید در انتخاب قوافی دقت بیشتری را به خرج می داد.  

🔻به لحاظ بررسی روایت اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت را در خود دارا می باشد، اما به لحاظ منطق روایی دچار ضعف شده و نیاز،به بازنگری و تجدید نظر دارد.  

این غزل بهتر بود که به صورت زیر برف مبنای شماره ابیات شته شود ( 1_ 6_ 2_ 3_ 5_7_4) نوشته می شد.  یعنی در این اثر ترتیب روایی دچار ضعف شده و همچنان نیاز،به تغییر دارد.  


🔸به لحاظ زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات، تضاد،  استعاره، مجاز، و... در زیبایی و زایش معنایی اثر کمک کرده است.  

( دریا به کجایی دل خود بگذارد 

وقتی که به ساحل بکشد کار نهنگ) 

( عطری که فقط،قصد پریدن دارد 

باید چه بگوید زغم شیشه ی تنگ) 

( آیینه دگر مرده چه فرقی دارد 

یا سنگ به  شیشه خورده یا شیشه به سنگ)  

🔻تصاویر ارائه شده در این اثر عینی و انتزاعی هستند که به زیبایی اثر و ایجاد معنا کمک کرده اند.  

( دریا به کجای  دل خود بگذارد

وقتی که به ساحل بکشد کار نهنگ) 

( آهوی غزل های منی زبرو  زرنگ 

افتاده به دام تو دگر،باره پلنگ)  

🔻ابیات در این اثر قدری مستقل عمل می کنند و این استقلال سبب می شود که انسجام روایی اثر دچار تزلزل شود، البته این اثر انقدر دچار کلی نگری شده که هر،بیت حرف خود را می زند و نهایتا مخاطب در شرایطی قرار می گیرد که این ترتیب روایی را درک کند.  از طرف دیگر فاصله ای که در ساخت روایت این اثر وجود دارد سبب وجود تاویل در اثر شده است که خود نکته ای مثبت است.  

🔻به لحاظ composition اثر ارائه شده ( آهوی غزل های منی زبرو زرنگ // افتاده به دام تو دگر باره پلنگ)  به لحاظ شروع یک غزل روایی و مطلع اتفاق خوبی ست. ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند.  

اما به لحاظ پایان بندی این اثر ( از،صلح همین بس که دچار است  به صلح 

از جنگ همین بس که دچار است به جنگ)  نمی تواند پایان بندی خوبی باشد.  زیرا ذهن مخاطب به دنبال ادامه آن است و زنگ پایان اثر به صدا در نیامده.  

در پایان بندی شاعر می توانست بهتر عمل کند.  

🔻به لحاظ بررسی موسیقایی اثر ارائه شده از وزن و موسیقی بیرونی بهره گرفته، البته از موسیقی کناری و معنوی نیز بی بهره نیست.  

🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک غزل روایی با موتیف عشق است که با رویکردی متفاوت به آن پرداخته شده. 


 

در پایان براى شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeehgh 

http://nadrenovin.blog.ir

گم شده

، دلم می خواهد که  بنویسم، 

از چه ؟  نمی دانم. 

فقط حسی مثل حس  نوشتن در وجودم شعله گرفته است .  گاهی وقت ها  از  درد پر می شوم  و احساسم، جایی درون هزاران غم، تنهایی،  نا امنی گم می شود. 

می گردم و می گردم.


دوباره احساسم جان  می گیرد، اما باز هم یک گوشه قلبم تک مضراب می زند .  باز هم تک  مضراب... یعنی که در یک گوشه قلبم انقدر خـلا وجود داره که باید با منطقی،  پر کنم. 

اول عشق، آخر هم عشق. "عشق یعنی همه چیز"  پس، عشق را جایگزین می کنم، اما باز هم خلا وجودم را احساس  می کنم. 

شاید در این خلا باید به خود برسم.  گم می کنم خود را، در اندوه هزار غریبه، و دوباره پیدا می کنم. 

اما هنوز یک گوشه قلبم تک مضراب می زند. یعنی که عشق، اگرچه همه چیز است اما جای آن درون قلبم خالی ست یا شاید این بار ساز دلم نا کوک شده که همچنان تک مضراب می زند. 

لحظه به لحظه می گذرد و دل همچنان مضراب می نوازد. 

عزمم را جزم می کنم،  از دل خواهم پرسید، چه وقت ساز نا کوکت، کوک می شود؟ 

اما، جوابی نیست. 

با ساز نا کوک دلم چه کنم؟ 

عشق،  پول،  موقعیت،  شهرت، روشنفکری، جنجال، کتاب های خوانده شده و خوانده نشده،  ولع فهمیدن،  خانواده، فرزند، و. و. هزاران نکته ای که در لحظه مهم می شوند...یک نفر بیاید و بگوید که منه گم شده ام به دنبال چیست؟  چه می خواهد؟ 

خوشحالی کجاست؟  خوشبختی چیست؟ 

هر روز به جستجوی چیزی از خواب بیدار بر می خیزم بلکه منه گم شده ام را به گونه ای  دیگر بیابم. اما هر بار گم می کنم خودم  را  و دوباره پیدا می کنم، اما نه آنطور که می خواهم. 

گاهی میان درد گم می شوم، گاهی میان هزار رذالت،  گاهی میان عشق، گاهی میان جدایی، و پیدا می شوم میان هزاران غم، اندوه تنهایی و درد. 

اما ثانیه های زندگی همچنان ادامه دارند، صدای ثانیه ها ممتد می نوازند،  مثل چشم های دیگری، که به دنبال منه گم شده اش، مدام کنکاش می کند.  به یک گم شده مثل خودش می رسد ، دایره وار  می چرخد و می چرخد بلکه منه گم شده اش را در وجودم بیابد.  غافل از اینکه این خانه سال هاست که اشغال شده. 

اما دست هایم، همچنان تنهاست، چشم هایم همچنان  تنهاست و راه را، تنها می پیمایم. ای کاش کسی می آمد و منه گم شده ام  را به من پس می داد. 

انگار  زندگی من یک زندگی انفرادی است.  من گم شده ی خودم هستم. 

با عشق،  با مهر " واژه "

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

مهدی فولادوند

#نقد maryam rad:

نقد شماره ۱۵



دست هایی

از جنس سڪوت

تیغ می زنند

رگ خواب خاموش 

اتاقم را.

و 

حجم نبودنت 

تازیانه ای میشود

بر پیڪر

پوچ دقایقی 

ڪه 

بودنم را به رخ 

میڪشند...

◽️◽️

ـــ آویزان بر شاخه های سست.

دستِ درد 

میفشارد دست دوستی ام را.


/آه ... از خاطراتی ڪه 

ثبت میشوند

بر ڪاغذهای سفید /


— جای خالی قاب عڪس بر تن دیوار.....؟


—  هزار واژه ی خیس 

میڪوبم تا 

در قتل عام روزها 

شاهد 

اعدام نور 

و 

پژمرده شدن  شقایق باشند...

◽️◽️

ـــ گوش هایم  درد 

میڪنند..

از پچ پچ 

پنجره ها...

آرام

آرام

پرده میڪشم 

رد نگاهشان را....


ــ با سڪوت خاڪستری سیگار های

روی میز چه میڪنی؟؟


ـــ دست در دست حلقه های 

دود ..

مست از شوڪرانی 

ڪه هستی ام را

بوسه میزند


/والس میرقصم/


تا در سڪانس آخر

مرگ 

سهم فانوس ها 

باشد...

#مهدی_فولادوند

maryam rad:

بنام خداوند مهر 

#نقد_شعر_سپید 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولاً در مقایسه با شعر،سپید و دیگر قوالب، در ابتدا. اثر باید شعریت را در خود به اثبات برساند. چرا چون به سبب نزدیکی به ساختار نثر، ممکن از،به لحاظ فنی دچار ضعف باشد.  به هر حال بخشی از،ارزش و اعتبار اثر را قالب یا ساختار آن تعیین می کند.   دوماً چیزی که در این اثر،بیش از،هر مطلب دیگری به چشم می خورد استفاده از و  کاربرد زبان است.  در،این اثر،کلمات در جایگاه و نقش دستوری خود قرار دارند، یعنی اثر ارائه شده مطابق با زبان هنجار اتفاق افتاده.از،طرف دیگر زبان در این اثر به دستگاهی از نشانه تبدیل شده و با استفاده از،این نشانه ها به دلالت معنایی پرداخته اما این دلالت معنایی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده.  


🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب لغات و جایگزینی آنها، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی می توانست موفق تر عمل کند.  ترکیب سازی هایی مثل ( پیکر پوچ دقایق و....)  

🔻استفاده از،قواعد و قوانین زبان از،آنجایی کاملا مطابق با دستور زبان یا همان زبان هنجار،استفاده و همه چیز،در این اثر در سطح اتفاق افتاده 

رفتار زبان را به جهتی هدایتمان کند که اصطلاحاً به آن رفتار گریز از مرکز می گویند و.مربوط می شود به قشر خارجی زبان و.هیچ وظیفه ای به غیر از انتقال معنا ندارد.  

🔸به لحاظ نقد فنی، با توجه به عرایضم در بالا باید بگویم که از آنجایی که شکل از محتوا جدا نیست، می توان معتقد بود که اثر ارائه شده شعریت را در خود به اثبات نمی رساند.  

از طرف دیگر از آنجایی که اثر ارائه شده به چند اپیزود تبدیل شده و یا به لحاظ ساختاری از چند جمله تشکیل شده که هر کدام به موضوعی می  پردازد.  

همچنین اگر از این اثر segmentation یا تقطیع را بگیریم جز چند جمله بهم پیوسته به لحاظ حلقه های زنجیره روایی، که بسیار محکم هستند،  به چیزی نمی رسیم.  یعنی. اگر،از اثر ارائه شده تقطیع یا پلکانی شدن را بگیریم. به صورت زیر خواهد بود. 

( دست هایی از جنس سکوت، تیغ می زنند رگ خواب خاموش اتاقم را و.حجم نبودنت تازیانه ای می شود بر پیکر پوچ دقایق که بودنم را به رخ می کشند. 

 

آویزان به شاخه های سست، دست درد می فشارد دست دوستی ام را.  آه، از خاطراتی که ثبت می شوند به کاغذ سفید.  

جای خالی قاب عکس بر تن دیوار....؟  

هزار واژه خیس می کوبم تا در قتل عام روزها شاهد اعدام نور و پژمردن شقایق باشند.  


گوش های درد می کنند از پچ پچ پنجره ها. آرام آرام پرده می کشم رد نگاهشان را.  

با سکوت خاکستری سیگار های روی میز چه می کنی؟  


دست در دست حلقه های دود، مست از شوکرانی که هستی ام را بوسه می زند.  والس می رقصم تا در،سکانس آخر، مرگ، سهم فانوس ها باشد. )  


همانطور که کاملاً مشخص است اثر ارائه شده با توجه به ترتیب عناصری که در خود جای داده و همچنین  حلقه های زنجیره ی روایی که در این اثر کاملاً محکم و بدون هیچ فاصله ای،در این حلقه ها در کنار یکدیگر چیده شده اند، اثر ارائه شده را به نثری شاعرانه تبدیل کرده اند. که به اشتباه دچار segmentation شده.  


🔻در شعر،سپید segmentation یکی،از وجوه ساختاری آن است، چرا که با وجود ظرفیت های آوایی و موسیقی درونی که از،شعر سپید انتظار داریم، این تقطیع یا segmentation باید بر اساس. ظرفیت های آوایی یعنی میزان حجم هوا نسبت به خروج کلمات و جنبه  موسیقایی اثر چیده شود.  یعنی تقطیع و پلکانی کردن شعر،سپید بی حساب نیست. 

 

🔻اثر ارائه شده در چند پاراگراف به صورت کاملا منسجم و محکم در قالب یک مونولوگ monolog که یکی،دیگری از ویژگی های گفتاری نثر،است، چیده شده، که دلیل دیگری بر اثبات نثر بودن اثر،است.  

ادامه نقد 👇👇👇

@ashenayeeshgh

ادامه نقد👆👆👆


🔻تصاویر در،این اثر در،قالب چهارچوب زبانی خاص اتفاق نیوفتاده و کاملا ساده

 است که خود دلیل دیگری بر عدم اثبات شعر سپید است.  

🔻دلالت معنایی دراین اثر بدون ایجاد لایه های زیرین یا پنهان در اثر اتفاق افتاده که خود دلیل دیگری بر نثر بودن اثر است. 


در پایان برای صاحب اثر آرزوی سلامتی و موفقیت دارم 

با تشکر 

مریم راد " واژه 

#نقد

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

رضا روستا

#نقد_نثر_شاعرانه 

نوشته های من ، اگر این همه قیل و قال می کند تنها می خواهد  احساس را تاره‌ بیان کند . چیزی  مثل سلسله ی چشم های تو.


دست های من به خوبی الفبای چشم های تو را فهمیده که می تواند رویاها را روی بوم خیال به زیبایی نقاشی کند.


به من بگو! کدام دل می تواند پیش لب های شرجی و حس زنانه ات آرام بگیرد؟!


به من بگو! چه رازی بین‌ انگشت های همیشه تشنه ی من با لمس مخمل تن توست؟!


کاش! امشب زودتر بخوابم و یواشکی خواب تو را ببینم!


#رضا_روستا_نثر_واژه_های_احساس

#نقد_نثر_شاعرانه 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


آنچه که از،نثر انتظار داریم متفاوت از قوالب دیگر است، انتخاب و جایگزینی کلمات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان بخشی از ساختار و یا structure یک نثر می باشد.   ناگفته نماند که مایه شعر و نثر مشترک است اما پرداختن به آن کاملاً متفاوت است.  

🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها کاملا متناسب با سوژه مورد نظر،اتفاق افتاده و.از آنجایی که هدف نثر انتقال معناست و این ویژگی یکی از ویژگی های مهم نثر است پس باید انسجام معنایی هم در آن رعایت شود.  

نویسنده دراین  اثر از قال و قیل نوشته های خود آغاز کرده و.به آرزوی یک خواب یواشکی رسیده.  یعنی آن خط سیر ثابت نثر در این اثر قدری دچار گستردگی شده یا بهتر عرض کنم به چند موضوع پرداخته،اما از،آنجایی که نویسنده با چند تشبیه تمام موضوعات را به هم پیوند داده می توان معتقد بود که نویسنده تا حدودی در انتخاب و.جایگزینی کلمات موفق بوده.  

🔸به لحاظ نقد فنی و ریخت شناسی نثر،  در اثر ارائه شده به ویژگی می رسیم که خاصه نثر هایی ست که تمایل دارند مانند شعر عمل کنند که اصطلاحا به این قبیل نثر ها،  نثر های،شاعرانه گفته می شود،. وجود جملاتی مثل( چیزی مثل سلسله چشم های تو، ..... لمس مخمل تن تو....  و...)  یعنی،نویسنده در این اثر علاوه بر بکارگیری زبان هنجار و استفاده به موقع از،عناصر جمله در جای،دستوری و نحوی خود، به یک توصیف شاعرانه و لطیف با استفاده از،زبان عاطفی نیز،رسیده است.  

یعنی می توان معتقد بود که رفتار،زبان در نثر مطابق با معیارهای، رفتار گریز از مرکز است و.مربوط می شود به قشر خارجی زبان که وظیفه انتقال معنا را به عهده دارد.اما با یک دیدگاه و یا بیان عاطفی.  

در نثر نویسنده عمدتا به صورت monolog یا گفتگوی تک نفره به بیان اهداف خود می پردازد و.این مسئله کاملاً در این اثر مشهود است.  

نویسنده از قیل و قال نوشته های خود آغاز کرده به لمس تن معشوق رسیده و آرزوی خواب های یواشکی را دارد.  


🔸ترکیب سازی در این اثر در جهت ایجاد زیبایی و همچنین فضا سازی لازم در نثر اتفاق افتاده است 

مثل ( بوم خیال،  لب های شرجی،  انگشت های همیشه تشنه، لمس مخمل تن تو،  سلسله چشم های تو و...)  

استفاده از دال و مدلول هایی که گویای زیبایی و.حفظ معنا خواهد بود در ساخت این قبیل نثر ها موثر است.  


در پایان برای نویسنده محترم آرزوی سلامتی و.موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_نثر_شاعرانه 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir