بنام خداوندی که جان آفرید.
گاهی اوقات یک سلام ساده، دنیایی ازعشق را در قلب انسان به جای می گذارد.
اگر بخواهید مختصری به دنیایی من نزدیک شوید، باید بدانید که در اوایل انقلاب، در دنیایی پر از ایدئولوژی و جنگ که از مختصات آن زمان بود، در،پایتختی پر از فراز و نشیب در سال ( 1359) به دنیا آمدم. چند روز مانده به بهار جدید ( 1359/1/1) با سه روز تاخیر شناسنامه ام ثبت شد و تاریخ تولدم شکل گرفت.
در خانواده ای که بیشینه ی تاریخی اش به صد سال و اندی پیش می رسد و شامل مادری مهربان و دلسوز، صبور،و پدری فرهیخته، به همراه دو برادر که بزرگتر از من بودند. به لطف خداوند ته تغاری خانواده ای مهربان شدم و مرکز توجه خانواده که از فرط شیطنت و هیجان گاهی خطر آفرین می شدم.
تحصیلاتم را در رشته ریاضی ادامه دادم و سپس به دانشکده فنی و مهندسی رفتم و در رشته مهندسی معماری مشغول به تحصیل شدم. از آنجایی که معتقدم انسان از ریشه هایش جدا نیست، به خواندن معماری سنتی هم علاقمند شدم و عاشقانه دنیایی خشت و گل را ستایش کردم. البته در،فکر،ادامه این میسر نیز هستم.
از گفتن بخشی از درونم غافل شدم، که خالی از،لطف نبوده و نیست و تعیین کننده ی مسیر زندگی ام شده.
مثل همه اهل فن از سنین پایین به نوشتن در جهت نویسندگی روی آوردم. سوم دبستان بودم که علاوه بر انشای خودم، انشای بخشی از همکلاسی هایم را نوشتم و به لطف معلمی که فهمید این آتش از،دست چه کسی بلند شده، آن روز،پایین ترین نمره کلاس را گرفتم.
اما مایوس نشدم و ادامه دادم و معلم هم در ادامه سال تحصیلی با تشویق همراه این کودک جسور شد و من ناخواسته علاقمند به نوشتن شدم.
از یازده سالگی به نوشتن روزمره نویسی روی آوردم و از آن زمان تا کنون، هر شب به وعده ام وفا کردم.
از،سال 1379 در کنار درس و دانشگاه وارد فضای حرفه ای ادبیات شدم و سیزده سال بعد اولین کتابم با نام "مجموعه شعر و نثر آشنای عشق " با همکاری نشر شانی به چاپ رساندم. در همان سال مانیفست نثر نوین را به تایید رساندم و بعد به صورت مکتوب ارائه کردم.
پیرو وبلاگ نویسی ها که آن روز ها بیشتر از امروز باب بود، بعد ازچند سال، از،سال 1386 با نام مستعار" واژه " نوشتم و سپس کتابم را با همین نام چاپ کردم و با اجازه رسمی استفاده این کلمه ( واژه) در کنار نام خودم، مجموعه شعر و نثر آشنای عشق را به چاپ رساندم.
بعد از آن داستان حس لحظه آخر، موفق به اخذ مجوز شد. آثار دیگری چون، رمان ( تار و تنبور محصول سال 1393)، داستان دختری بنام آفرین( محصول 1394)، است که هنوز تصمیم به چاپ نگرفته ام. مجموعه شعر و نثر حرف آب و آینه ها در،دست چاپ است.
در کنار نوشتن بیشتر تلاش کردم که بیاموزم و حاصل تلاش این سال ها، گذشته از شاعری و نویسندگی در سمت مدیر انجمن نثر نوین ( با همکاری نهاد کتابخانه ها و حوزه هنری) ، مدرس زبانشناسی با همکاری نهاد کتابخانه ها و مدرس دستور و نقد ادبی فعالیت کردم.
مقاله های اخیر هم یکی با عنوان،( نثر دیروز، شعر سپید امروز) مورد توجه برخی صاحب نظران قرار گرفت و تایید شد.
مقاله دیگری با عنوان ( خانواده و کتاب) موفق به دریافت لوح تقدیر از اداره ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، نهاد کتابخانه ها شد.
فعالیت هنری من صرفاً به ادبیات خلاصه نمی شود . معلم نقاشی هستم و در زمینه رنگ روغن و سیاه قلم با تکنیک سمبولیسم _ رئال ( رئالیسم) فعالیت می کنم. در این بین مدتی را به فراگیری تار ایرانی پرداختم و همچنان علاقمند به یادگیری هستم.
فلسفه کلاسیک و مدرن را بسیار دوست می دارم و عاشق طبیعت هستم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
لطفا در ابتدا عضو سایت بیان شوید و سپس این لینک را سرچ کنید
حتما به این ادرس سری بزنیدhttp://box.bayan.ir/ خالی از لطف نیست.
با تشکر
مریم راد " واژه"