نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

علی اوسط ملیح

#نقد_شعر_کلاسیک 

*حلاج وشانیم که ازدار نترسیم*

صاحب نظرانیم ز انکار نترسیم


از کفر بریدم و زتردید رهیدیم

قاضی صفتانیم زاقرار نترسیم


ماکشته ی عشقیم وزمردن نهراسیم

عیسی نفسانیم زمردار نترسیم


ما زنده زآنیم بمیریم بمیریم

ققنوس وشانیم زتکرار نترسیم


ماعاشق ومعشوقه و عشقیم به هردم

ما اشترمستیم ز سربار نترسیم


پرورده ی رنجیم به خود سخت نگیریم

ماداغ نشانیم زهر خار نترسیم


ازدشنه و ازخنجر اغیار که سهل است

ازواعظ خوش ظاهر غدّار نترسیم


ماجان به کفانیم سبک خیز وسبک رو

آهو نظرانیم زکفتار نترسیم


فارغ زجهانیم وسبک بال ورهاییم

عارف منشانیم ز اشرار نترسیم


درگردش ایام زاضداد نرنجیم

در نقطه ی تسلیم ز ادوار نترسیم


*ماخانه بدوشان غم سیلاب نداریم*

دریاصفتانیم ز جوبار نترسیم

#علی_اوسط_ملیح 

#انجمن_ادبی_شعر_باران

maryam rad:

#نقد_شعر_کلاسیک 

بنام خداوند مهر 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان موفق عمل کرده است.  

استفاده از زبان کهن در این اثر کاملا یکدست است.  

واژه سازی در این اثر مطابق قواعد اتفاق افتاده مثلا حلاج وش،  ققنوس وش و...  

ترکیب سازی دراین اثر علاوه بر زیبایی سبب مضمون سازی نیز شده است.  ( عارف منشانیم،  قاضی صفتانیم،  اهو نظرانیم و...)  

استفاده از ردیف نترسیم سبب پیروی کل اثر از زبان هنجار شده است.  البته این اثر در یک مورد دچار ضعف تالیف است و قواعد دستور را با توجه به در نظر گرفتن کل اثر. دچار تزلزل شده ( از کفر  بریدم و زیبایی تردید رهیدم،)  البته من معتقدم که این اشتباه در تایپ ایجاد شده.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به مضمونی که در خود جای داده، یک غزل اجتماعی با زبان کهن است که در وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است.  به لحاظ قوافی و ردیف نیز خوب عمل کرده.  

این غزل به لحاظ روایی دچار ضعف است و با شیوه توصیفی که در خود جای داده نتوانسته به تکامل برسد، زیرا نتیجه گیری و پایان بندی اثر درست و مناسب اتفاق نیوفتاده.  بنابراین به لحاظ روایی دچار ضعف است.  


به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و تضاد و تلمیح، کنایه و... علاوه بر ایجاد معنا سبب زیبایی شناسی در اثر شده است 

( ما کشته ی عشقیم وز  مردن نهراسیم 

عیسی نفسانیم زندگی مردار نترسیم 

یا ( فارغ ز  جهانیم و سبک بال و رهاییم / ...... 

یا ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم /...........)  

استفاده از صناعات ادبی موجود در اثر سبب بوجود آمدن تصاویر انتزاعی در اثر شده است.  ( ما زنده ز آنیم بمیریم بمیریم 

ققنوس وشانیم ز تکرار نترسیم)  

( در گردش ایام ز اضداد نرنجیم / در نقطه تسلیم زندگی ادوار نترسیم)  

چفت و بست کلام در این اثر آنطور که باید رعایت نشده، یعنی این اثر به یک موضوع واحد نپرداخته و این مسئله با توجه به پایان بندی اثر که خوب نیست، ضعف محسوب می شود.  

ابیات در این اثر مستقل عمل می کنند و هر بیت ساز خود را می نوازد، اگرچه رویداد کلی یکی ست موضوع هر بیت متفاوت از دیگری ست.  

( از کفر بریدم وز تردید رهیدم / قاضی صفتانیم ز اقرار نترسیم

ما کشته ی عشقیم وزمردن نهراسیم / عیسی نفسانیم ز مردار نترسیم)  

اثر ارائه شده دارای زبان عاطفی خوبی ست که عامل تاثیر گذاری در اثر شده است اما نکته ای که لازمه می دانم بیان کنم این  است که همانطور که از زبان اثر کاملا مشخص است، شاعر برای بیان اهداف خود از،زبان کهن استفاده کرده و با توجه به نزدیکی مضمون به مضامین مولانا، نشان دهنده آن است که شاعر بسیار از مولانا تاثیر گرفته.  و برخی ابیات آن کاملا تداعی اشعار مولانا ست که به اعتقاد من ضعف محسوب می شود.  

به لحاظ composition شروع این اثر ( حلاج وشانیم که از دار نترسیم / صاحب نظرانیم ز انکار نترسیم)  خب با اشاره خوبی که به فلسفه حلاج شده روایت اثر آغاز شده و در بیت بعدی با اشاره به تضاد یک که بین صاحب نظر و انکار وجود دارد، ساخت روایت را ادامه داده.  و در پایان بندی هم متاسفانه شاعر خوب عمل نکرده و ذهن مخاطب آماده پایان اثری نمی شود.  


به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده در بحر هزج سروده شده. دارای یک موسیقی سیال و روان است و از موسیقی بیرونی بهره گرفته، با توجه به قافیه و.ردیف از موسیقی کناری نیز بهره گرفته و به سبب انتخاب و چیدمان کلمات از موسیقی معنوی نیز بهره گرفته.  


شاه بیت این اثر با توجه به اینکه هر کدام از،ابیات مستقل هستند و هر کدام ویژگی های خود را دارند به اعتقاد بنده ( از دشنه و از خنجر اغیار که سهل است /.....  

ما جان به کفانیم سبک خیر و سبک رو /.......)  

به لحاظ


محتوایی اثر ارائه شده به یک غزل اجتماعی در زبان کهن تبدیل شده که ویژگی های بیانیه خود را دارد، در حالت کلی شاعر رسالت شاعری خود را به جای آورده و تقریبا با استفاده از کلمات به مضمون سازی خوبی رسیده، نهایتا اهداف شاعر با استفاده از کلمات به مخاطب منتقل می شود.  اما اثر ارائه شده در نتیجه گیری موفق نبوده.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

سجاد احمدیان

#نقد_شعر_آیینی 

maryam rad:

ضریحت را خدا در هر شب جمعه بغل کرده

غمت را در دلم خوشتر ز هر شَهد و عسل کرده


به عرش خود زده شش گوشی از طرح ضریح تو

که آن را قبله ی عالم از آن روز ازل کرده


نباشد در خور مدح و ستایش غیر این درگاه

که وقف بارگاه تو خدا شعر و  غزل کرده


موذن  می زند هر دم نوا در عالم  فانی

که خالق اشک‌ شورت را همان خیرالعمل کرده


خدا خلق خودش را بی نمونه آفرید اما

گمانم  جنتش را  از حریم تو بَدل  کرده


#سجاد_احمدیان

#نقد_شعر_آیینی 

بنام خداوند بزرگ 


از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب و جایگزینی کلمات متناسب با مضمون انتخاب شده، مناسب عمل کرده.  

زبان اثر در پی مضمون انتخابشده و روایت آن حاوی کلمات عربی ست اما چون وام دار مضمون و تاریخ واقعه است، بنابراین استفاده از کلمات عربی در این اثر پذیرفته شده است.  

اثر ارائه شده در حالت کلی با استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان فارسی و استفاده از،زبان هنجار به بیان اهداف خود پرداخته، اما در ساخته و پرداخته کردن آن موفق نبوده.  


اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی یک غزل روایی آیینی ست که البته غزل های آیینی به سبب ویژگی هایی که در خود دارند روایت را با خود حمل می کنند.  این غزل بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن بحر هزج مثمن سالم سروده شده. 

قافیه ها ( عسل، ازل،  غزل،  عمل، بدل)  اگرچه چه بر مبنای وزن و تا حدودی مضمون اتفاق افتاده اما شاعر می توانست انتخاب های بهتری داشته باشد.  شاعر در ردیف از فعل استفاده کرده که سبب پایبندی اثر به زبان هنجار می شود.  


اثر ارائه شده اگرچه یک غزل روایی ست اما ویژگی های یک غزل روایی. را رعایت نکرده یعنی در ساختن و پرداختن روایت غزل، مقدمه، تنه و نتیجه گیری که لازمه غزل روایی رعایت نشده، اثر ارائه شده دارای مقدمه نیست و ذهن مخاطب برای شروع این غزل آیینی آماده نشده. ، نتیجه گیری خوبی هم ندارد که مخاطب متوجه پایان اثری بشود.  یعنی اثر در ذهن مخاطب همچنان ادامه دارد.  

این شعر آیینی در قالب مدح اتفاق می افتد.  مدح ائمه اطهار (ع)  و پیشوایان  دینی که متاسفانه شاعر در کاربرد  لغات و صفات جهت توصیف این اثر دقت لازم را بکار نگرفته و این غزل آیینی با تعجیل شروع و به پایان رسیده. 


به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از ترکیبات  موفق عمل نکرده مثلا ترکیب ( اشک شورت،  خلق خودش، وقف بارگاه، و...)  این قبیل ترکیبات چیزی برای ارائه به لحاظ زیبایی شناسی ندارد.  و این مسئله مخالف شعر است.  اساس سرودن شعر بر مبنای زیبایی شناسی ست.  

( موذن می زند هر دم نوا در عالم فانی 

که خالق اشک شورت را همان خیر العمل کرده) 

تصاویر ارائه شده در این اثر آنطور که باید اتفاق نیوفتاده ( به عرش خود زده شش گوشی از طرح ضریح تو 

که آن را قبله عالم از آن روز ازل کرده)  

با توجه به اینکه اثر ارائه شده یک غزل روایی آیینی ست باید از توصیفات بیشتری جهت مدح و ایجاد زیبایی شناسی استفاده می شد.  

به لحاظ composition شروع این اثر ( ضریحت را خدا هر شب جمعه بغل کرده 

غمت را در دلم خوشتر ز شهد عسل کرده)  شاعر منطق خود را برای مخاطب مشخص نکرده که چرا خداوند هر شب جمعه ضریح را بغل کرده؟  یا در مصرع دوم غمی که در دل خوشتر ز،شهد عسل شده بیشتر تداعی رجز خوانی ست تا وصف غم.  و مرتبط با سوژه.  بنابراین بیت اول نیاز به بازنگری دارد.  

و.پایان بندی اثر نیز،گذشته از آنکه دچار ضعف تالیف است معنا را دچار تزلزل کرده ( خدا خلق خودش را بی نمونه آفرید اما 

گمانم جنتش را از حریم تو بدل کرده)  درک مصرع دوم با توجه به حرف اضافه از قدری دور از،ذهن خواهد بود، بنابراین این اثر در شروع و پایان بندی موفق عمل نکرده.  


به لحاظ موسیقیایی این اثر از،بحر هزج استفاده کرده و قافیه و ردیف آن چیزی به اثر اضافه نکرده.  درواقع موسیقی اثر یک موسیقی بیرونی ست، البته از موسیقی کناری هم استفاده کرده اما بهره چندانی نبرده.  

در حالت کلی به لحاظ زیبایی شناسی این اثر با توجه به ساخته و پرداختن مضمون مورد نظر، خلاقیتی در روایت و زیبایی شناسی آن دیده نمی شود. 

به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده در مدح ائمه اطهار (ع)  می باشد، کلمات انتخاب شده در جهت انتخاب معنا و با توجه به مضمون انتخاب شده و روایت اثر می باشد، اما مضمون سازی در این اثر کافی نیست و حق مطلب ادامه نشده.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_آیینی 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

م ت 5

#نقد_شعر_سپید 

maryam rad:

حالا که 

برای بلعیدن پرنده ها

دست ناخدایان 

بال بال میزند 

من خدایم را 

زیر پوست کدام تاک 

پنهان کنم 

وقتی درد خر خره ی 

تاکستان را 

نیمه های شب 

دار می کشد 

#م-ت

maryam rad:

#نقد_شعر_سپید 

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.  


قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم که مختصری در ارتباط با عناصر شعر توضیح دهم.  عناصر موجود در یک شعر  می تواند نشان دهنده تفکر شاعر و همچنین عامل بررسی شعر از مقوله های اجتماعی و فرهنگی و هنری و... خواهد بود. یعنی عناصر به دلیل وجود منشاء آنها در بعد فرهنگی وایجاد  معنا و به دنبال آن در درک زیبایی شناسیک اثر نقش به سزایی دارد.  این عناصر عامل جهت گیری فرهنگی در اثر و عامل جهت دهنده ی معنا و زیبایی در ان هستند که پشتوانه شاعر برای آفرینش ادبی محسوب می شوند.  از،طرف دیگر. کشف معنا و زیبایی برخاسته از سبک های،بیانی ست، از این جهت شاعر با کشف جایگاه و نقش عناصر در شعر و تاثیر مفهوم آن زیبایی را خلق می کند.  


به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی آن همچنین ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین زبان، با توجه به اینکه این اثر تقریبا جز،آثار کوتاه است، می توانست بهتر از این اتفاق بیوفتد.  

ترکیباتی مثل بلعیدن پرنده ها، دست ناخدایان،  و یا استفاده از افعالی چون دارکشیدن، بال بال می زند، تا حدودی می تواند سبب معنا آفرینی در اثر شود.  

زبان شعر در حالت کلی یکدستی لازم را در خود دارد.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با structure که در خود جای داده، نشان دهنده یک شعر سپید است.  اگر چه شاعر از زبان هنجار استفاده کرده و از حلقه های زنجیره ی روایی نیز کسر نکرده است.  


به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده از دو قسمت متمایز از هم با استفاده از،دوفعل ساخته شده که با قید زمان به هم ربط داده شده اند.  

یعنی این اثر حاصل دو جمله با نقش های دستوری تعیین شده با ترتیب عناصر جمله است که با قید زمان به هم ربط داده شده اند.  

عناصر استفاده شده در این اثر مثل پرنده، تاک،  دست ناخدایان، پوست،  درد، خرخره،  تاکستان،  نیمه شب،  دار می کشد. بلعیدن که جهت تکامل معنا در کنار یکدیگر قرار. گرفته اند.  یکدیگر را آنطور که باید حمایت نمی کنند.  حاصل این عدم حمایت، سبب بوجود آمدن ضعف در اثر شده است،  یعنی عدم ارتباط عمودی در ابیات که سبب شده معنایی کاملا انتزاعی در اختیار شاعر قرار بگیرد و به راحتی قابل درک نباشد.  

درواقع شاعر در انتقال مفاهیم به مخاطب قدری ضعیف عمل کرده است 

تشبیهات و استعارات در اثر عامل بوجود آمدن تصاویر در آن شده است و این تصاویر عینی و انتزاعی می باشند.  


در این اثر دال و مدلول ها آنطور که باید در کنار یکدیگر چیده نشده اند و این عامل سبب ضعف در دریافت مخاطب می شود.  


به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده از دو قسمت متمایز از هم ساخته شده که به دو موضوع جدا از هم اشاره دارند و این دو موضوع همپوشانی لازم را به لحاظ درک روایی در خود ندارند. یعنی این اثر تاریخی حدودی دچار تزلزل معنایی شده است.  

در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  با تشکر 

مریم راد "واژه " 

#نقد_شعر_سپید 

@ashenayeeshgh 

 http://nasrenovin.blog.ir

سید مسعود محبتی

#نقد_شعر_کلاسیک 

بی تو تمامِ سال فقط درد و ماتم است

احساس می کنم که همیشه مُحَرم است


از من که انتظار نداری نبینمت

وقتی که برقِ چشمِ تو بر عشق مرهم است


ایمانِ دل بهانه ی خوبی برای ماست

معشوق واجب است و یکی از سه مَحرم است


دل خوش نکن به عقل، جلودارِ عشق نیست

منطق به عشق راه ندارد، مُسَلّم است


نه نه، گناه نیست ببوسم لب تو را

وقتی که عیش و نوش و بساطش فراهم است


دنیا که هیچ، جای خودش دارد ای عزیز

حتی بهشت بی تو برایم جهنم است

#سید_مسعود_محبتی

maryam rad:

#نقد_شعر_کلاسیک 

بنام خداوند مهر

از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.


به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات تقریبا موفق عمل کرده، ترکیب سازی های استعاری ( برق چشم، ایمان دل)  تا حدودی به زیبایی و محتوای  اثر کمک کرده است.  

زبان در این اثر کاملا یکدست است و از دوگانگی بدور است.  استفاده از واژگان در رسیدن به مضمون انتخاب شده تا حدودی درست و مناسب اتفاق افتاده.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مفعول فاعلات مفاعیل  فاعلن بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده. 

ردیف این اثر ( م + است که به زبان عروضی { مست }می باشد)  متاسفانه اثر قافیه درستی ندارد.  لازم به ذکر است که در ساختار عروض قافیه الزامی ست هم به لحاظ موسیقیایی و هم به لحاظ زیبایی شناسی اما وجود ردیف اختیاری ست و شاعر بر حسب ضرورت یا به رخ کشیدن توانایی خود و یا تکامل جنبه ی موسقیایی اثر از آن استفاده می کند.  

این غزل یک غزل روایی ست اگرچه در روایت آن هیچ گونه خلاقیتی دیده نمی شود اما به لحاظ وجود مقدمه، تنه و نتیجه گیری ضعف خاصی،دیده نمی شود، فقط در مقدمه یک نکته حائز اهمیت است که در بخش زیبایی شناسی به آن اشاره خواهم کرد.  

نکته آخر در ارتباط با structure آن است که در برخی از کتاب ها تعداد ابیات غزل سنتی را بین 7 تا 14 بیت معرفی کرده اند، حتی اگر حافظ و سعدی و مولانا را در نظر بگیریم تعداد ابیات همین است.  اما حافظ در برخی از غزل هایش یکی دو بیت کم تر هم سروده است.  


به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و استعارات و اغراق علاوه بر بحث زیبایی شناسی عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی در اثر شده است 

(از من که انتظار نداری ببینمت 

وقتی که برقِ چشمِ تو بر عشق مرهم است)  

یا ( دل خوش نکن به عقل جلودار عشق نیست 

منطق به عشق راه ندارد مسلم است)  

این اثر تاریخی حدودی زبان عاطفی را در خود جای داده اما معتقدم این زبان عاطفی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده یعنی ذهن شاعر بیشتر درگیر ساخت روایت و ساخت structure اثر است بنابراین دقت کافی را در کاربرد کلمات جهت ایجاد زبان عاطفی بکار نگرفته است.  درواقع شاعر فرصت ایجاد خلاقیت را در اثر ارائه خود گرفته است.  


ارتباط عمودی لازم در محور جانشینی در اثر برقرار است و سبب انسجام در کل اثر شده است.  

به لحاظ composition این اثر ( بی تو تمامِ سال فقط درد و ماتم است 

احساس می کنم که همیشه مُحَرم است)  بهتر است شروع یک اثر، ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند، شاعر در مصرع اول تمام مشخصات ذهنی خود را به مخاطب منتقل کرده بنابراین از جذابیت اثر کمک کرده است.  یعنی اگر جای،مصرع اول و دوم تغییر کند ذهن مخاطب با اشتیاق و همچنین کنجکاوی بیشتری به دنبال ادامه اثر خواهد بود.  ( به لحاظ قرابت معنایی هم در جابجایی این دو مصرع خللی وارد نمی شود)  

در پایان بندی اثر ( دنیا که هیچ جای خودش دارد ای عزیز

حتی بهشت بی تو برایم جهنم است)  با توجه به مضمون اثر پایان بندی خوبی را در خود دارد.  


به لحاظ موسیقیایی این اثر با توجه به اینکه در بحر مضارع سروده شده، چیدمان کلمات سبب بوجود آمدن موسیقی بیرونی در اثر شده اند و از موسیقی کناری بهره چندانی نگرفته است.  


به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی در خود  دارد یعنی چفت و بست کلام در این اثر رعایت شده است.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

با تشکر 

مریم راد "واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir