نقدشعر کلاسیک
"ناگهان خسته و دلگیر نگاهش کردم"
رفت و من از دو جهان سیر نگاهش کردم
و فنا شد همه عمر در آن لحظه که رفت
من جوان بودم چون پیر نگاهش کردم
مثل یک کافهء متروکه پر از خاطره ام
بر دلم زد غل و زنجیر نگاهش کردم
منم آن صندلی کهنه لب پنجره که
ساکت از شیشهء تقدیر نگاهش کردم
یا که چون ماهی افتاده لب حوض حیاط
زندگی شد همه تصویر نگاهش کردم
#رسول_پور_همراه
maryam rad:
بنام خداوند مهر و مهربانی
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آن موفق و مطابق با زبان هنجار است و این زبان به درک روایی اثر نیز کمک کرده است. از طرف دیگر انتخاب کلمات متناسب با زبان معیار است و از دوگانگی زبان به دور می باشد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عامل است ( به اعتقاد بنده) به غیر از بیت اول بقیه ابیات بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن بحر رمل مثمن مخبون محذوف سروده شده. تعداد ابیات ارائه شده در این اثر متناسب با چهارچوب غزل نیست که نشان دهنده عدم دقت کافی شاعر به روایت اثر می باشد. روایت در این اثر با تعجیل سروده شده. قوافی ( سیر، پیر، زنجیر، تقدیر، تصویر) در این اثر می توانست قوافی بهتری بکار گرفته شود یعنی شاعر در چیدمان قوافی دقت لازم را بکار نگرفته.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی، استفاده از تشبیه در این اثر عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی شده است و در عین حال رفتار زبان را در این اثر شکل داده و شعری را در آن به اثبات رسانده و علاوه بر بحث زیبایی به محتوای اثر نیز کمک کرده است.
( مثل یک کافه متروکه پر از خاطره ام
بر دلم زد غل و زنجیر نگاهش کردم)
یا ( منم آن صندلی کهنه لب پنجره که
ساکت از،شیشه تقدیر نگاهش کردم)
روایت اثر روایت خوبی ست، کاملا منسجم به هم بافته شده و شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست اما چیزی که با قالب اثر همخوان نیست، این است که روایت اثر با تعجیل در مقایسه با structure اثر اتفاق افتاده و اینکه در قسمت نتیجه گیری شاعر می توانست قوی تر عمل کند.
وقتی روایت جنبه توصیفی به خود می گیرد باید توان بیشتری را در جهت خلق توصیفات تازه و نو بکار بگیرد و زنگ پایان اثر به گونه ای به صدا دراید که ذهن خواننده یا مخاطب به دنبال ادامه روایت نباشد. در غیر این صورت به ساختار اثر آسیب می رسد.
به لحاظ composition این اثر شروع خوبی دارد و ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند
( ناگهان خسته و دلگیر نگاهش کردم
رفت و من از دو جهان سیر نگاهش کردم)
تنها نکته ظریف در این مورد این است که قید زمان منطق روایی این بیت را تحت تاثیر قرار می دهد. به لحاظ روانشناسی حرکت ناگهانی، حرکتی از پیش تعیین شده نیست اما در منطق این بیت خستگی و دلگیر شدن و همجوار آن با فعل نگاهش کردم، از حرکت ناگهانی منطق روایی بیت جلوگیری می کند و آن را به حرکتی از پیش تعیین شده با زمانی کوتاه تعیین می کند.
در ارتباط با پایان بندی هم در بخش قبل توضیح دادم و تکرار،آن جلوگیری می کنم.
در حالت کلی این اثر یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی دارد و همچنین ارتباط لازم موجود بین ابیات سبب انسجام اثر شده است. که از نقاط قوت آن می باشد.
در حالت کلی با یک غزل خوب روبه رو بودیم که نشان دهنده دقت شاعر و تجربه اوست.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگی را دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
دوباره شب شد و دلم چه بیقرار میشود
ببین که بی تو هر رگم طناب دار می شود
خانه پر از سکوت و من شبیه یک مجسمه
سکوت خانه در سرم سوت قطار می شود
شبانه در راه کویر، کویر پر زناله هم
در ره عاشقانه ها دمی بهار میشود
لانه بدون همنفس مثل پرنده در،قفس
مثل سرای جاده ها حباب تار می شود.
مستانه می نویسمت جانا دلاای همنفس
دردانه هم می خوانمت ترانه زار می شود
ترانه بی بهانه هم قدم زنان سوی قلم
دیدن چشمان تو ولی قلم خمار میشود.
#میلاد_احمد_زاده
بنام خداوند مهربان
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته. و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی می کنم.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات موفق عمل نکرده که نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به انتخاب و چیدمان کلمات می باشد. دورانی به لحاظ زبان در این اثر یکی از ضعف های بارز آن می،باشد
( شبانه در راه کویر، کویر پر زناله هم
در ره عاشقانه ها دمی بهار میشود)
استفاده از کلمه ز به جای از و یا حتی،استفاده از کلماتی که امروز،جز ظرفیت زبان محسوب نمی شود. مثل جانا، دلا ( اگرچه گاهی اوقات برای پر کردن وزن در آثار قرار بگیرند)
به لحاظ نقد فنی، اثر ارائه شده از قواعد موجود پیروی نکرده، به نظر می رسد که اثر ارائه شده قرار بود در،قالب غزل سروده شود اما آشفتگی در استفاده از اوزان عروضی و همچنین ضعف قوافی و نیز تعداد ابیات کمتر از قوانین نشان دهنده تخطی شاعر از چهارچوب این قالب می باشد. از طرف دیگر این تخطی در واقع قالب اثر را از،بین می برد، بنابراین اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی ضعیف می باشد.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده می توانست موفق عمل کند، یعنی استفاده از،تشبیه های موجود، ساخت ترکیب های دور از ذهن و همچنین عدم ارتباط عمودی کلمات روی محور جانشینی که ناشی از عدم توجه کافی در انتخاب و چیدمان کلمات است به زیبایی اثر آسیب رسانده.
( مستانه می نویسمت جانا دلاای همنفس
دردانه هم می خوانمت ترانه زار می شود)
نشان دهنده عدم ارتباط معنایی و عدم ارتباط بین دو مصرع.
یا ( لانه بدون همنفس مثل پرنده در قفس
مثل سرای جاده ها حباب تار می شود)
مصرع اول درگیر تکرار است. اگرچه این قبیل تکرار ها در شعر کلاسیک می تواند رایج باشد اما به شرطی که تکرار نیم مصرع دوم جنبه های زیبایی شناسی را به اوج خود برساند. از طرف دیگر عدم ارتباط معنایی با مصرع بعد، سبب عدم زیبایی در اثر شده است.
ایجاد تصاویر عینی و انتزاعی در برخی ابیات جز نکات مثبت اثر،بوده است.
( دوباره شب شد و دلم چه بیقرار میشود
ببین که بی تو هر رگم طناب دار می شود)
عدم ارتباط عمودی ابیات سبب عدم ارتباط معنایی یا تزلزل معنایی می شود و این مسئله یعنی هر بیت ساز خود را می زند و سبب می شود تا اثر،به انسجام معنایی لازم نرسد.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
97/2/13
#نقد_شماره_1
دنیا بدون تو ،قعر جهنمه
روز و شبم پر از ،اندوه و ماتمه
خیره شده نگام ،تو قاب پنجره
سهم چشام فقط ،بارون نم نمه
کی زیر پات نشست ،توی پیاده رو
میری برو ولی ،از خاطرم نرو
بارون که میزنه ،این چتر لعنتی
میگیره دستم و بی هیچ صحبتی
تو باغ خاطره ،تو کوچه های شهر
دنبال تو میاد ،این بچه پا پتی
دیدم اونم میگه ،با رد پای تو
میری برو ولی ،از خاطرم نرو
اون آخرین نگاه ،با بی تفاوتی
شد داغ رو دل و ،رفتی به راحتی
این تخت و این اتاق ،از من تو رو میخوان
هی طعنه میزنه ،این مبل راحتی
من موندم فقط ، این بغض تو گلو
میری برو ولی ،از خاطرم نرو
#محمد_مهدی_سلیمان
#نقد
#نقد_ترانه
maryam rad:
" بنام خداوند مهرو مهربانی "
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده کویتی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از آنکه به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اول این که در ترانه، موسیقی نقش تعیین کننده دارد این موسیقی با توجه به زبان ساده و صمیمی ترانه، طیف گسترده ای از مردم را در گروه های مختلف اجتماعی در بر می گیرد. می توان معتقد بود که عمر ترانه علاوه بر موضوع و محتوای آن، باید بیان و الفاظ به واسطه معنا و تصاویر نیز قابل لمس باشد تا عامل برقراری ارتباط با مخاطب بشود. تنها در این صورت است که ترانه گذشته از،طرح اصلی و structure ان به مقبولیت عام می رسد. نکته بعدی که متاسفانه امروز کمتر به آن توجه می شود، عدم فضا سازی درست در ترانه است که عامل زیاده گویی می شود و یا شرح درستی از صحنه ها و یا چگونگی هر آنچه در خلال روایت ترانه رخ می دهد به مخاطب منتقل نمی شود. یعنی ترانه دچار نقص می شود.
آنچه از نقد این ترانه بر میآید با توجه به اینکه موسیقی در این اثر بسیار سیال است و البته یکی از رموز موفقیت این ترانه هم در این نکته است.
این ترانه دارای وزن عددی ست و نشان دهنده این نکته است که موسیقی موجود در این ترانه به دنبال وزن و قافیه نیست بلکه. به دنبال اوایل جاری شده در کلام است.
درواقع این ترانه به لحاظ استخوان بندی و چینش کلمات، لحن و بیان ترانه جهت انتقال احساس موفق عمل کرده است.
مضمون این ترانه آن را در زمره ترانه های احساسی قرار می دهد
( این تخت و این اتاق از من تو رو می خوان
هی طعنه می زنه این مبل راحتی)
به لحاظ composition این ترانه شروع خوبی دارد و پایان بندی هم به درستی اتفاق افتاده اما این روند در کل اثر رعایت نشده
( کی زیر پات نشست توی پیاده رو
میری برو ولی از خاطرم نرو)
این دو بیت نمی توانند به خوبی یکدیگر را پوشش دهند و در یک بررسی کلی تر به نظر می رسد که بنده دوم و سوم این اثر و تکرار بیت تکراری به مضمون اثر آسیب رسانده است.
وقتی در این ترانه ابیات موفقی مثل
( دنیا بدون تو قعر جهنمه
یا
خیره شده نگام تو قاب پنجره)
انتظار مخاطب برای شنیدن ادامه ترانه بیشتر می شود.
به لحاظ مضمون و محتوا بعضی ابیات یکدیگر را پوشش نمی دهند و علت را در عدم توجه ترانه سرا می توان یافت
( بارون که می زنه این چتر لعنتی
میگیره دستمو بی هیچ صحبتی) اولا چتر دست کسی را نمی گیره بلکه این صاحب چتر هست که دسته چتر را می گیره. پس منطق روایی درست اتفاق نیوفتاده.
در ثانی این بیت نمی تواند تداعی مشتقات ذهنی ترانه سرا باشه.
طرز بیان این ترانه به صورت سوم شخص اتفاق افتاده و موضوع هم به نوعی از عشق و جدایی صحبت می کند و فضا سازی در این ترانه به درستی اتفاق افتاده که نشان دهنده دقت شاعر به این مقوله است.
در پایان برای ترانه سرا آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_ترانه
@ashenayeeshgh
🔰ســـلام همــــراهان عـــزیز؛
امروز با خوانش و #نقــــد این اثر با مدیریت:
#مهربانو_مریم_راد
در خدمت شماییم.
امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران حضور پرمهرشان را از این برنامه دریغ ننمایند.
🔰ساعت شروع نقــــــد؛٢٢🕙
خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه ما را یاری کنید.
🔰شعر امشب؛
هرچه دام افکنده ام آخر شدی صیاد تو
بیستون را کنده ام شیرین منم فرهاد تو
می نوشتم مثنوی تابلکه جاویدان شوم
گم شده دیوان من اکنون ولی دریاد تو
ساختم طاقی چو کسری خسروپرویز،من
آخرش طوفان شدی دادی مرا برباد تو
همچو یوسف من تو رادربند چاهت کرده ام
چون زلیخا من اسیرم یوسف آزاد تو
یک هزارویک شبی در قصه ها کردم گذر
من شدم دزدی زبغدادو شدی شهزاد تو
میزدم برگیسوانت پنجه ومضراب عشق
من سکوتین نت شدم آن گوشه ی بیدادتو
#نقد_شعر_کلاسیک
#رزمین_فروزان
maryam rad:
بنام عشق بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ لغوی، استفاده از لغات و شیوه جایگزینی آنها، کاربرد قواعد و قوانین دستور زبان می توانست بهتر اتفاق بیوفتد. استفاده از ضمیر تو به جای ردیف در این اثر علاوه بر اینکه اسباب تکرار های ناخوشایند را فراهم کرده و به زیبایی شناسی اثر آسیب رسانده در برخی ابیات صرفا برای پر کردن وزن آمده.
( وقتی، کلمات صرفا جهت پر کردن وزن می آیند نشان دهنده ضعف شاعر در دایره لغات می باشد. ) کلمات مثال ابزار شاعر هستند، هرقدر این ابزار کامل تر باشند شاعر شعر بهتری را خلق می کند.
در،بیت آخر " سکوتین " که همان سکوت در نت ها است وقتی همراه با " ین " جمع عربی آمده، اولا به لحاظ واژه سازی غلط است در ثانی نشان دهنده ی ضعف دایره لغات شاعر است که کاملا مشخص است که برای پر کردن وزن آمده.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که در نوع عاشقانه با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن. بحر رمل مثمن محذوف سروده شده.
به لحاظ structure هیچ خلاقیتی در اثر دیده نمی شود.
در ضمن تعداد ابیات یک غزل عام یا سنتی بین 7 الی 14 بیت است که. تخطی،از آن به ساختار اثر لطمه وارد می سازد.
به لحاظ زیبایی شناسی نیز خلاقیتی در نوع و بیان توصیفات دیده نمی شود.
در بیت دوم، مصرع اول ( می نوشتم مثنوی تا بلکه جاویدان شوم
گم شده دیوان من اکنون ولی دریا تو)
علاوه بر ضعف تالیف و ضعف در ساختار نحو و دستور زبان در معنا نیز دچار ضعف است زیرا اولا مثنوی عامل جاودان شدن نیست بلکه ویژگی مثنوی در بلند بودن آن است که عامل تشبیه در آثار شده است. پس تشبیه استفاده شده نادرست است. حتی اغراق نیز نمی باشد و مصرع دوم همین بیت عدم ارتباط افقی را با خود به همراه دارد و نهایتا عدم ارتباط این دو مصرع با هم سبب پراکندگی در این بیت شده است.
در بیت سوم نیز عدم ارتباط عمودی بین دو مصرع سبب می شود که زیبایی شناسی وضعیتی،اثر به مخاطره بیوفتد.
در حالت کلی به لحاظ زیبایی شناسی وجود عناصر بسیار و نهایتا عدم استفاده از عناصر به لحاظ بحث کاربرد شناسی و عدم استفاده از جهت زیبایی شناسی به ارزش و اعتبار اثر لطمه وارد ساخته است.
از طرف دیگر استقلال ابیات سبب پراکندگی در معنا و بحث زیبایی شناسی شده است. این استقلال ابیات سبب عدم ارتباط عمودی و نهایتا ایجاد پراکندگی شده است.
به لحاظ composition این اثر شروع خوبی ندارد ( هر چه دام افکنده ام آخر شدی صیاد تو
بیستون راکنده ام شیرین منم فرهاد تو)
از ابتدای امر کل روایت را برای مخاطب مشخص می کند در صورتیکه بیت اول یک غزل سنتی، گذشته از ساختار روایی باید ذهن مخاطب را برای،ادامه مسیر آماده کند که مستقیما با بحث دایره لغات شاعر در ارتباط است. هر چقدر دایره لغات شاعر غنی تر باشد شروع بهتری را به ارمغان می آورد.
به لحاظ پایان بندی نیز این اثر ضعف هایی دارد اما در مقایسه با شروع آن در مرتبه بالاتری قرار دارد.
بیت چهارم این اثر تداعی یک بیت از مولانا در ذهن بنده بود که اتفاقا بر همین وزن سروده شده
( غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را کو
به یک جو بر نسنجد هیچ صاحب تاج را)
به لحاظ محتوایی با توجه به پراکندگی که در ابیات وجود دارد شاعر نتوانسته حق مطلب را ادا کند زیرا اولا استقلال ابیات این اجازه را نمی دهد و انسجام لازم اثر می کاهد در ثانی تکرار های مکرر موجود به مضمون و محتوای اثر آسیب می رساند. ثالثا هر بیت در این اثر می تواند پایان بندی،یک اثر دیگر باشد بنابراین می توان گفت این اثر به لحاظ روایی هم به تکامل نرسیده.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
maryam rad:
نقد شماره ۱۶
در خواب دیدم شعر شاعر میسراید
صدها سریده گو ، معاصر میسراید
نان آستین بالازده پای تنور است
تاپ تاپ تاتاپ تاپ ، دست شاطر میسراید
ارزن ( و باد غبغبی با حجم خورشید )
دستور اصلاحِ اکابر میسراید
ممنوعهٔ حبسِ درون گنجه دارد
تعداد بی اندازه ناشر میسراید
خجلت ( لبوی قرمز از پای تا سر )
فرمول تولید مفاخر میسراید
حاج استرس بر قبر سردار تمرکز
دیوانِ اطمینانِ خاطر میسراید
تیپای جفتک زادهٔ ژن خوب در رَم
ترجیع بندِ پای قاطر میسراید
وارونگی چپ کرده دنیا را ( طلبکار )
پر رو جواب از نوع حاضر میسراید
تعبیر کردم گفت دنیای سیاست
فرهنگ آقازادگی زِر میسراید
#بیژن
بنام عشق، بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی، کلمات اثر ارائه شده کاملا مطابق با مضمون و محتوا در کنار یکدیگر چیده شده اند و در گرو بحث عروض قرار ندارند و چیدمان بر اساس علم صرف و نحو صورت گرفته و تخطی که ناشی از عدم توجه به قواعد باشدو به کل اثر آسیب برساند، در اثر دیده نمی شود.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده در بحث وزن عروضی دچار آشفتگی ست. در شعر کلاسیک و شعری که بر پایه عروض سروده شده، قطعا عروض تعیین کننده قالب خواهد بود. و قتی عرض می کنم که عروض دچار آشفتگی ست یعنی تکلیف اثر به لحاظ قالب مشخص نیست. و.بعد در بررسی دیگر بخش های شعر کلاسیک می،بینیم که اثر ارائه شده به لحاظ قوافی هم خصوصا در بیت آخر دچار تزلزل است. بنابراین اثر ارائه شده نتوانسته تعریف درستی از structure در خود ارائه کند و به لحاظ قالب دچار ضعف است.
ناگفته نماند که بخشی از،ارزش و اعتبار اثر را structure آن تعیین می کند. و حائز اهمیت است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی برای خلاف دو بررسی قبل شاعر بسیار قوی عمل کرده و همجوار آن با مضمون انتخاب شده سبب می شود که اولا مخاطب تا انتهای اثر همراه شود، در ثانی استفاده از کنایه، تشبیه، استعاره خصوصا در ابیات
( خجلت لبنی قرمز از پای تا سر
فرمول تولید مفاخر میسراید
یا
نان آستین بالا زده پای تنور است
تاپ تاپ تاتاپ تاپ دست شاطر میسراید
یا
وارونگی چپ کرده دنیای طلبکار
پر رو جواب از نوع حاضر میسراید. )
این استعارات. کنایه ها و تشبیه ها اسباب زایش معنایی را در اثر ارائه شده فراهم می کند و علاوه بر بحث زیبایی شناسی، از جنبه کاربرد شناسی نیز این اثر خوب عمل کرده و همانطور که عرض کردم بحث مضمون و محتوا را ارتقا بخشیده است.
ارتباط عمودی بین ابیات اگرچه در بعضی مصرع ها قدری ضعیف می شود اما می توان گفت که این ارتباط در حالت کلی بین زنجیره ی گفتار بر قرار است.
به لحاظ composition اثر ارائه شده با اشاره به قشری خاص ( شاعر یا شاعران) آغاز می شود
( در خواب دیدم شعر شاعر میسراید
صدها سریده گو معاصر میسراید)
علاوه بر. اینکه ذهن مخاطب را برای بیان مضمون و محتوا اثر آماده می کند عامل زیبایی شناسی را نیز می شود.
پایان بندی اثر یا یک تعبیر کنایی ست که با توجه به روند بیان و روایت در اثر، خوشبختانه پایان بندی هم موفق بوده و تلنگر به ذهن و دریافت مخاطب می زند.
( تعبیر کردم گفت دنیای سیاست
فرهنگ آقا زادگی زر میسراید)
از طرف دیگر "خواب دیدم" و " تعبیر کردم " در بیت پایانی سبب چفت و بست کلام شده و اثر را به انجسام لازم می رساند.
به لحاظ محتوایی مضمون اثر ارائه شده گویای حال و روز عده ای خاص و قشری خاص تر است که به روشنی بیان شده. این مضمون با نوع بیان شاعر " سرهای به نشانه تایید " برخی از اهل فن را به خود جلب می کند. گاهی اوقات نتیجه ای به غیر از نا امیدی نخواهد داشت و گاهی اوقات هم تاثیر گذار است.
تداعی،یک بیت از حافظ، همخوانی با مضمون و اتفاقا بر وزن بیت اول اثر مفعول و فاعلات مفاعیل فاعلن
( ما آزموده این در این شهر بخت خویش
بیرون باید کشید از این ورطه رخت خویش)
در حالت کلی می توان گفت اثر ارائه شده به غیر از اینکه به لحاظ نقد فنی کمی دچار تضعیف است و به اعتبار اثر لطمه وارد شده، در باقی موارد موفق عمل کرده.
شعر باید شاعرانه و لطیف سروده شود. یا چنان نکته سنج باشد که مخاطب را جذب کند و شعریت را در خود به اثبات برساند.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
با این همه فریاد، زنی زنده به گورم!
آزاده ام انگار، ولی بنده ی زورم
با یک دل خوشحال و پر از حس رهایی
در بند شده زندگی و بخت و سرورم
بر تنگ بلورین تنم سنگ مزن ، آه!
با این همه تبعیض، شکستید غرورم
در شهرِ عدالت به زنی راه ندادند
مستعمره ی محضِ خداوندِ ذکورم
دریا شده ممنوعه و دنیا همه دشمن
من ماهی سرگشته ی یک برکه ی شورم
در مُلک جهان ، دارِ مساوات به پا شد
آنان که سلیمان و منم حضرت مورم!
تصمیم گرفتند به جایم ؛ همه گفتند:
این مصلحت توست.! کجا رفت شعورم؟!
برچوب زدم شالِ سپیدم که بگویم
این است حقوقی که از آن مثل تو دورم!
#لورا_فرضی_رها
#نقد_شعر_کلاسیک
maryam rad:
maryam rad:
بنام عشق، بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی، کلمات اثر ارائه شده کاملا متناسب با مضمون و محتوا در کنار یکدیگر چیده شده اند و این چیدمان در قید و بند عروض و قافیه نیست. از قواعد و قوانین صرف و نحو نیز تخطی نکرده اند که نشان دهنده توجه شاعر به قواعد دستور می باشد.
به لحاظ نقد فنی به نظر میرسد که اثر ارائه شده قدری دچار آشفتگی به لحاظ وزن عروضی ست، لازم به ذکر است که قواعد و قوانین عروض ثابت و غیر قابل تغییر است و تخطی از این قوانین اثر را به لحاظ بررسی قوالب دچار ضعف می کند. فرضا قواعد عروض ایجاب می کند که که وزن ارائه شده در کل اثر ثابت بماند و یا بحث تعداد. ابیات و....
بنابراین اثر ارائه شده به لحاظ structure دچار تزلزل است. چون عروض دچار آشفتگی ست پس تکلیف قالب هم مشخص نیست.
لازم به ذکر است که بخشی از ارزش و اعتبار اثر را structure آن تعیین می کند پس حائز اهمیت است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده دارای حشوهایی از جهت استفاده از ترکیبات اضافی ست مثل ( آزاده ام انگار ولی بنده زورم) استفاده از دو کلمه انگار و ولی در کنار هم یک ترکیب حشو و اضافی ست.
یا در بیت بعدی سرورم و خوشحال که در معنا ایجاد حشو می کند.
به لحاظ کاربرد شناسی که عمدتا در مقوله زیبایی شناسی قابل بررسی ست، وجود تشبیه، کنایه، اغراق، استفاده شده در این اثر علاوه بر بحث زیبایی شناسی بحث معنا و مضمون را نیز ارتقا بخشیده است.
( در شهر عدالت به زنی راه ندادند
مستعمره محض خداوند ذکورم
یا
در ملک جهان دار سماوات به پا شد
آنان که سلیمان و منم حضرت مورم
یا
تصمیم گرفتند به جایم همه گفتند
این مصلحت توست کجا رفت شعورم
بر چوب زدم شال سپیدم که بگویم
این است حقوقی که از آن مثل تو دورم)
به لحاظ composition شروع این اثر با توجه به آنچه که در روایت خود دارد یعنی مقدمه، تنه، نتیجه که از ابتدا تا انتهای اثر رعایت شده و آن انسجام لازم که از شروع و پایان بندی اثر انتظار داریم،رسیده است.
به لحاظ موسیقیایی با توجه به اینکه اثر دارایی عروض است باید عرض کنم که این موسیقی هم در گرو عروض ارائه شده می باشد و هم در گرو گفتار است یعنی موسیقی در این اثر هم موسیقی بیرونی و هم موسیقی درونی ست.
گاهی اوقات موسیقی به دنبال عروض آمده. و گاهی اوقات هم عروض بدنبال موسیقی آمده.
از این جهت یکی از ویژگی های بارز این اثر بحث موسیقی آن است که زیبایی را به اثر بخشیده است.
به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده در قالب یک اثر کلاسیک اجتماعی ست که در آن به مقوله زنان پرداخته شده. این مقوله یکی از مقوله های پر کاربرد و پر طرفدار غزل اجتماعی و یادر حالت کلی از اشعار اجتماعی ست. نوع نگاهی که شاعر از دریچه آن به مقوله مورد نظر پرداخته کاملا رئال می باشد که خاصه اشعار اجتماعی با رویکرد زنان است.
در حالت کلی اثر ارائه شده پتانسیل لازم را برای نقد در خود دارد و به غیر از بحث نقد فنی، در بقیه موارد موفق عمل کرده
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_سپید
هرصبح من با من
دست بگریبان میشود
برای بیدار کردن خودم....
اطلسی های باغچه
به پاییز هم بی اعتنایی میکنند
تا بیشتر یادت را بکوبند بر در
خانه ای که بعد از تو کلیدش گم شد...
هر صبح
تخت خواب؛مرا عُق میزند
و من که خود را بر تن دیوانگی هایم
می پوشانم
آهسته قدم میزنم
در کوچه ای که نیست
به خیابانی میرسم که مرده است
در شهری که نشانی از من ندارد....
حجم اتاق هم بزرگ تر از دنیای من شده است
چمدان کِز کرده
و خاک تمامِ جاده ها را در خود فروبرده است....
بندی از نبودن در دسته هایش
قفل شده است
تا هنوز هم به بودنها بخندد...
صبح
مثل کودکی تخس
سنگباران میکند؛گونه های مرا....
و پنجره با خمیازه ای
چند تکه نور از دهانش به سمتم
پرتاب می کند...
چشمهای خمار شمعدانی
منتظر به ریختن دوپیک از مشروب همیشگی ست........
و
من هنوز در؛گیرِ
بیدار کردن خودم
دست و پا میزنم..
#ثریا_قنبری_ساده
#نقد_شعر_سپید
بنام خداوند مهر
از،آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
قبل از پرداختن به نقد، بد نیست به چند نکته اشاره کنم.
اول اینکه ؛شعر می تواند تجسم یا توصیفی از یک پدیده یا حتی خاطره یا تصویر باشد که شاعر در،بیان آن تخیل را نیز دخیل کرده است و فضایی را ایجاد کرده که مخاطب با آن همراه می شود. درواقع شعری که خلق می شود می تواند حاصل احساس، اندیشه ویا تخیل شاعر با استفاده از کلمات در کسری از ثانیه باشد که شاعر آن را به روی کاغذ آورده یا در زبان جاری ساخته است. دوم ؛ شعر باید حاوی مضامین و نگاه شاعرانه با استفاده از تصاویر و علم بلاغت باشد. با این توضیح اجمالی به نقد اثر می پردازم.
این اثر به لحاظ بررسی نقد لغوی، استفاده از قواعد صرف و نحو، انتخاب و جایگزینی کلمات موفق عمل نکرده است.
عدم تناسب ضمایر فاعلی با افعال استفاده شده در این اثر نشان دهنده عدم توجه شاعر به قواعد و قوانین دستور زبان فارسی ست و در این اثر نه تنها در جهت هنجار گریزی اتفاق نیوفتاده بلکه سبب ضعف در اثر شده است.
مثال میزنم
( هر صبح من با من
دست به گریبان می شود
و...)
استفاده از کلماتی که در جهت ایجاد تصاویر، به صورت بی پروا و بدون هدف چیده شده اند.
مثل ( هر صبح
تخت خواب مرا عق می زند)
که نشان دهنده عدم جایگزینی مناسب کلمات است. عدم هماهنگی عناصر موجود در اثر سبب اختلال و ضعف در معنا و محتوا و ساخت تصاویر و نهایتا عدم زیبایی شناسی در اثر میشود.
( و من خود را بر تن دیوانگی هایم می پوشانم)
استفاده از ترکیب هایی که حشو هستند علاوه بر اینکه زیبایی شناسی اثر را به مخاطره می اندازند، نشان دهنده عدم انتخاب مناسب کلمات هستند. (کلماتی که می توانستند کارکرد های بهتر و مفید تری در اثر داشته باشند)
به لحاظ نقد فنی، با توجه به تصاویر ارائه شده ( اگرچه گنگ و دور ذهن هستند) سبب ایجاد رفتاری در. زبان شده اند که شعریت را در اثر ثابت می کند و با توجه به روند کلی اثر، کاملا مشخص است که قالب اثر شعر سپید می باشد. ( اگرچه بعضی از موارد ساختار روایی اثر، حالت گریز از ساختارشعر سپید را در اثر ایجاد کرده و به سمت داستان هدایت کرده است. )
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در حالت کلی از سه بخش مجزا یا سه اپیزود ( اگر چه اپیزود در شعر استفاده نمی شود) تشکل شده است، که هیچکدام به لحاظ روایی یکدیگر را پوشش نمی دهند و عدم ارتباط عناصر موجود( من، بیدار کردن خودم، اطلسی های باغچه، پاییز، کلید، عقب زدن، خیابانی که مرده،و....) در اثر سبب گسستگی ابیات، و نهایتا تزلزل در معنا شده است.
عدم ارتباط عمودی ابیات سبب گسستگی ابیات و پراکندگی در معنا می شود.
تصاویری انتزاعی در اثر ساختار روایی اثر را دچار تزلزل ساخته است و انسجام لازم اثر را به لحاظ درک و دریافت محتوایی آن آسیب رسانده است.
مثال میزنم ( هر صبح
تخت خواب مرا عق می زند
و من که خودم را بر تن دیوانگی هایم می پوشانم)
یا
( آهسته قدم می زنم
در کوچه ای که نیست)
یا
( چمدان کز کرده)
یا....
اثر به لحاظ composition در هر سه قسمت
( هر صبح من با من
دست به گریبان می شود
برای پیدا کردن خودم
یا
هر صبح
تخت خواب مرا عق می زند
یا
هر صبح
مثل کودکی تخس
سنگباران می کند گونه های مرا)
نمی تواند شروع خوبی برای یک اثر سپید باشد البته با توجه به عناصر موجود در اثر. درواقع شاعر نتوانسته انسجام لازم را بین این سه قسمت برقرار کند. و سبب شده اثر به بخش های مستقل تبدیل شود که این عدم انسجام، همخوان با تعاریف شعری نیست و کل اثر را دچار تزلزل کرده است.
از طرف دیگر حشو های موجود در اثر سبب اطناب در کل اثر شده است. ( ترکیباتی که لزومی به وجود آنها نیست و صرفا سبب زیاده گویی شده است)
#واژه⬇️
ادامه نقد
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
با تمام نکاتی که در بالا عرض کردم، در حالت کلی، اثر دچار دوگانگی زبان نیست که نقطه قوت اثر است.
شعر سپید شعری ست که هیچ کلمه ای در آن بی هدف رها نشده است و کارکردهایی که از کلمات گرفته می شود سبب زیبایی اثر می شود. و متاسفانه در این اثر رعایت نشده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
باید که دین عشق تو را تازه تر کنم
از کل روی ماه تو سی جزء بر کنم
با آیه ی نگاه خود اعجاز می کنی
وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم
قدری نماز فاصله ها را شکسته کن
راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم
جایی که اشک هست تیمم مجاز نیست
از چشمه ای زلال وضویی دگر کنم
انگشت های عاشق تو ، گیسوان من
اینگونه می شود فقها ! مسح سر کنم؟!
عمریست روزه دار لبی پر تغزلم
عشقم! غزل بخوان که لب تشنه ، تر کنم
« صوموا » برای بوسه « تصحوا» نمی شود
بگذار در کنار تو شب را سحر کنم
#پروین_ نوروزی
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر و مهربانی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
لازم به ذکر است که در ادوار شعر فارسی، اشعار توصیفی کم نیستند. این توصیفات در غزل عاشقانه با ساختار معنوی یا حتی،بیان عشق بازی مادی و معنوی، همراه با شرح هجران و بی وفایی و... معشوق می باشد. گاهی اوقات در بعضی اشعار به علت بی توجهی شاعر در شعر، جای عاشق و معشوق تغییر می کند بنابراین درگاه موجود نیز تغییر می کند، که اگر با جنسیت شاعر همخوانی نباشد، قدری ناخوشایند خواهد بود. ناگفته نمانده که شعر خوب شه یا ست که در اکثر موارد مورد بررسی منتقد، موفق عمل کرده باشد.
به لحاظ بررسی نقد لغوی، اثر ارائه شده در حالت کلی از دوگانگی زبان،(به غیر از،چند مورد که. تحت تاثیر وزن اتفاق افتاده) بدور است( با توجه به ویژگی های کلی اثر قابل به چشم پوشی ست).
به لحاظ انتخاب و جایگزینی کلمات در زبان، با توجه به اینکه اثر یک غزل سنتی و یا غزل عام است کلمات ارائه شده نیز گویای همین اصل خواهد بود. یعنی اندیشه موجود در اثر با فرم آن همخوان شده است.
به لحاظ نقد فنی، اثر ارائه شده، یک غزل سنتی یا عامل است که در نوع عاشقانه با ساختار معنوی سروده شده. البته بخشی از زیبایی اثر هم از جهت تلفیق عشق مجازی و مادی با ساختار معنوی اتفاق افتاده است که بر وزن ترکیبی مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن، بحران مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است.
اندیشه موجود در این اثر اگرچه تکرار مکرری ست در جهت تغزل های عاشقانه، اما شاعرانه سروده شده و از طرفی همراه شدن با نگاه و تلفیق عناصر معنوی، سبب خلاقیت در اثر شده است.
( جایی که اشک هست تیمم نیاز نیست
از چشمه زلال وضویی دگر کنم
انگشت های عاشق تو، گیسوان من
اینگونه می شود فقها، مسح سر کنم؟ )
نمونه این قبیل توصیفات شاعرانه را در همین وزن، در شعر حافظ هم داریم
( هرگز نگیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما)
به لحاظ زیبایی شناسی، وزن ارائه شده اثر، یک وزن ترکیبی ست اما موسیقی ایجاد شده در اثر بسیار روان است. اگر چه موسیقی تحت تاثیر وزن اتفاق افتاده و موسیقی بیرونی ست اما روان بودن موسیقی اثر از جهت چیدمان morphpophonem هایی ست که در گروه وزن هستند هستند ( طبق چهارچوبی که غزل در خود اعمال می کند)
تشبیه و استعاره های موجود در اثر علاوه بر بحث زیبایی شناسی، به معنا و محتوای اثر نیز کمک کرده است.
( با آیه نگاه خود اعجاز می کنی
وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم
قدری نماز فاصله ها را شکسته کن
راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم)
ارتباط عمودی ابیات کاملا برقرار است و نشان دهنده انسجام لازم معنایی و زیبایی شناسی اثر است.
به لحاظ composition این اثر ( باید که دین عشق تو را تازه تر کنم
از کل روی ماه تو سی جز بر کنم)
اگرچه این بیت شروع خوبی برای،یک تغزل عاشقانه است، اما نکته ظریفی،در این اثر وجود دارد که به اعتقاد بنده از نظر شاعر دور مانده مثلا ( روی ماه) وصفی ست که عمدتا در جهت زیبایی زن مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی از جانب عاشق به معشوق گفته می شود. یا
( با آیه نگاه خود اعجاز می کنی
وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم) وصفی ست که عمدتا برای معشوقه استفاده می شود. همینطور ( راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم) یا ( بگذار کنار تو شب را سحر کنم) این ها عمدتا از،جانب عاشق برای معشوقه استفاده می شود.
بنابراین این جهت گیری محتوایی که از ابتدای اثر تاریخی انتهای آن وجود دارد در تضاد با جنسیت خود شاعر است، که می تواند ناشی،از تاثیر پذیری شاعر از اشعار کلاسیک باشد.
این اثر در حالت کلی،ابیات خلاقانه نیز،دارد که می تواند شاه بیت این اثر باشد
( انگشت های عاشق تو، گیسوان من
اینگونه می شود فقها، مسح سر کنم؟)
تصاویر ارائه شده هم انتزاعی،و هم ملموس هستند و به زیبایی اثر می افزایند.
( جایی که اشک هست تیمم مجاز نیست
از چشمه زلال وضویی دگر کنم)
در حالت کلی با یک غزل عاشقانه با ساختار معنوی خوبی روبه رو هستیم که پتانسیل لازم را برای نقد داشته و جنبه های زیبایی شناسی در آن مطابق با معیار های
اشعار زبان فارسی ست.
در پایان از شاعر محترم برای آفرینش این اثر تشکر می کنم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک