#نقد_شعر_کلاسیک
#تقدیر_سیاه
مطلع شعرم تماما اشک و آه است ،ای نسیم
گوییاطبعم کنون در اشتباه است ،ای نسیم
بر غروب تیره و تاریک این بخت نگون
اشک من ،تقدیر من اینک گواه است، ای نسیم
من سپیدم قلب من دارد نشان از روشنی
پس چرا تقدیر من تار و سیاه است ،ای نسیم ؟
دشت و صحرا را ببین هر مرغ دارد اشیان
مرغ تنهای دلم بس بی پناه است ،ای نسیم
مثنوی های دلم پر شد زغم های زیاد
روزگار من چرا اینسان تباه است ،ای نسیم؟
هر شب تنهایی ام دارد روایت از امید
شاه بیت شعر من توصیف ماه است ،ای نسیم
گفته بودم شعر گفتن در مقام عشق چیست ؟
کار بس سخت و عجیب و اشتباه است ،ای نسیم
کی محبت ساکن مجموعه دل میشود ؟
شکل دنیا کشور بی دادگاه است ، ای نسیم
مات و مبهوتم از این شطرنج و این کیش زمان
گر چه قلبم اعتبارش مثل شاه است ، ای نسیم
جان فدای دوستان و اشنایان کرده ام
پس چرا مهر و وفا شان گاه گاه است، ای نسیم؟
مهربانی گم شده دیگر ندارد اعتبار
بی نشان چون یوسفی درقعر چاه است، ای نسیم
گو وحیدی !کم بنال از سوز و ساز روز گار
چون که دنیا چون گذرگاه نگاه است ،ای نسیم
#خانم_وحیدی_دختر_ترک_٦_٢_٩٦
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند جان
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون درنظرگرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
آنچه از نقد لغوی این اثر بر میآید، نشان دهنده دقت شاعر در انتخاب و چیدمان کلمات و حتی جایگزینی آنها در محور جانشینی می باشد.
زبان اثر به لحاظ استفاده ازلغات یکدست می باشد و این مسئله نشان دهنده تسلط شاعر به زبان روز فارسی است.
آنچه از نقد بنی اثر برمیاید نشان دهنده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحران رمل مثمن محذوف با ترکیب همگون سروده شده. درواقع شاعر برای سرودن اثرش از اوزان خوش آهنگ استفاده کرده است. این غزل با توجه به تعداد ادبیاتش، جز غزل های،بلند محسوب می شود که در آن قافیه ها به خوبی چیده شده اند و ردیف مورد نظر هم به تکامل ساختار اثر می افزاید و هم به جنبه های موسیقیایی آن.
از طرف دیگر این غزل با روایتی که در خود جای داده جز غزل های روایی با ویژگی های غزل های روایی ست.. که شاعر در آن موفق عمل کرده. یعنی شاعر در سرودن مقدمه، تنه و نتیجه گیری موفق عمل کرده.
آنچه از نقد زیبایی شناسی اثر برمیاید نشان دهنده ی تشبیه، کنایه، مجاز،استعاره علاوه بر بحث زیبایی شناسی سبب زایش معنایی اثر شده است این صناعات سبب ایجاد تصاویر در اثر می شوند. تصاویر موجود هم عینی و هم انتزاعی هستند.
( دست و صحرا را ببین هم مرغ دارد آشیان
مرغ تنهای دلم بس بی پناه است ای نسیم
یا
مثنوی های دلم پر شده زندگی غم های روزگار
روزگار من چرا اینسان تباه است ای نسیم
یا
کی محبت ساکن مجموعه دل می شود
شکل دنیا کشور بی دادگاه است ای نسیم)
زبان این اثر کاملا یکدست است و روانی لازم را به لحاظ موسیقیایی در خود جای داده. همانطور که اشاره کردم وزن انتخاب شده یکی از اوزان خوش آهنگ است که زیبایی بیشتری به اثر می بخشد. موسیقی حاصله یک موسیقی بیرونی ست اما آهنگ کلام سبب می شود که موسیقی این اثر صرفا در گروه وزن نباشد. یعنی موسیقی این اثر هم بیرونی و هم درونی ست.
به لحاظ composition با توجه به اینکه این غزل یک غزل روایی ست بنابراین مقدمه خوبی را در خود جای دادهو ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند. . پس اثر مورد نظر شروع خوبی دارد.
درواقع مطلع این اثر، مطلع خوبی ست. و پایان بندی هم با توجه به روایت غزل، آن چفت و بسته لازم را در خود دارد.
بنابراین شاعر در composition موفق عمل کرده است.
در پایان بندی شاعر از نام خود به عنوان تخلص استفاده کرده و به جمع بندی خوبی نیز رسیده
( گو. وحیدی کم بنال از سوز و ساز روزگار
چون که دنیا چون گذرگاه نگاه است این نسیم)
در حالت کلی،بایک غزل روایی خوب و تکنیکی روبه رو هستیم که شاعر توانایی خود را در آن به اثبات رسانده است.
در پایان برای شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر میکنم و آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
🔰شعر امشب؛
هوای نفسهامان هرزه شد
سیب عشق را آدم خورد
ما تاوانش را دادیم
بی اراده
در مسلخِ تبدارتابستان
سوگوار بهاریم
دقایقِ لبریز
آتش اند
دست که روی سرشان
میکشی
بی اختیار میسوزی
و ما
میانِ تردید ماندن و رفتن
دور از فلسفه ی مبهم باغچه
در جستجوی بهانه ای
که بدرخشد
ستاره ی بختمان
در آسمان پرشکوه زمان
#مریم_ترشیزی
#نقد
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، با توجه به انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها می توانست موفق تر عملی کند. اثر ارائه شده پر از گزاره هایی ست که نیاز،به اصلاح دستوری یا معنایی دارد. مثلا
( ما تاوانش را دادیم) با توجه به نقش های دستوری موجود در این جمله و فعل استفاده شده در دو جمله قبل و.بررسی زمان صرف فعل باید به ( ما تاوان دادیم) تبدیل شود. یعنی حذف مفعول در این جمله هم به ساختار شعر کمک می کند و هم به لحاظ درک زیبایی شناسی سبب زیبایی اثر می شود.
با استناد به فرهنگ لغت معین و دهخدا، کلمه مسلخ به معنای کشتارگاه یا جایی ست که پوست گوسفندها را می کنند. با این تعریف گزاره موجود ( در مسلخ تبدار تابستان
سوگوار بهاریم) چه معنایی می تواند به مخاطب منتقل کند. این مسئله نشان دهنده عدم توجه شاعر به انتخاب کلمات می باشد.
یا ( دور از،فلسفه مبهم باغچه) گذشته از بحث عدم ارتباط عناصر با ابیات پیش و پس، چه فلسفه ای می تواند در باغچه می
جود باشد به غیر آمریکایی طبیعی رشد و نمو که آن هم نه شاعر توانسته از آن تعبیری فلسفی بگیرد و نه اینکه مسئله مبهمی باشد. بنابراین این گزاره هم نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به مسئله جایگزینی کلمات است.
زبان این اثر در حالت یکدست است و دوگانگی دور است.
در حالت کلی عدم انتخاب درست کلمات روی تمام قسمت های قابل بررسی در شعر سپید تاثیر می گذارد. زیرا در شعر سپید هیچ کلمه ای بی هدف چیده و با جایگزین نمی شود. بلکه شاعر از انتخاب هر کلمه هدف و مقصودی را دنبال می کند.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به استفاده از زبان هنجار و موسیقی درونی که در آن رایج است و همچنین ایجاد فاصله لازم در حلقه های زنجیره ی روایی از ویژگی های مهم ساختار یا structure شعر سپید می باشد.
تنها نکته لازم در این اثر استفاده از حرف عطف ( و) در گزاره ( و اما میان تردید ماندن و رفتن) است که، باید حذف شود. ( به همان علتی که در بالا عرض کردم)
تقطیع یا ( segmentation) در این اثر به درستی اتفاق افتاده.
در حالت کلی ( segmentation) در شعر سپید بر اساس ظرفیت های آوایی کلمات چیده شده در کنار یکدیگر می باشد. که به جنبه های موسیقیایی اثر نیز کمک شایانی می کند.
از طرف دیگر سبب خوانش صحیح اثر می شود.
به لحاظ زیبایی شناسی، باید عرض کنم که شاعر با استفاده از تشبیه، سعی در ایجاد رفتار رجعت به مرکز را دارد، یعنی با ایجاد لایه های پی در پی با استفاده از تشبیه علاوه فردا بحث زیبایی شناسی به معنای اثر نیز کمک می کند و شعریت را در اثر به اثبات میرساند.
( دقایق لبریز
آتش اند
دست که روی سرشان می کشی
بی اختیار می سوزی)
زاویه دید در این اثر نامشخص است و سبب پراکندگی زاویه دید در اثر می شود.
عدم ارتباط عمودی روی محور جانشینی علاوه بر اینکه زیبایی اثر را دچار خلل می کند سبب تزلزل و.پراکندگی معنا در اثر می شود و از طرف دیگر استفاده از عناصری که به روایت اثر کمکی نمی کند مثل ( ستاره، آسمان، تردید ماندن و رفتن، سوگوار بهار، مسلخ، تابستان، تبدار، تاوان، سیب عشق، هرزه، هوای نفس) از انسجام لازم اثر می کاهد و یکپارچه معنایی اثر را دچار خلل می کند.
در شعر سپید پراکندگی معنایی سبب آسیب رساندن به ساختار(structure )می شود.
استفاده از ترکیباتی که ایجاد حشو می کنند زیبایی اثر را به مخاطره می اندازند.
( دور از فلسفه مبهم باغچه
یا
در مسلخ تبدار تابستان
سوگوار بهاریم
یا
در جستجوی بهانه ای
که بدرخشید
ستاره بختمان
در آسمان پرواز شکوه زمان)
همه اینها سبب شده که اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی به یک کولاژ تبدیل شود که به چفت و بست لازم نرسیده و.موفق نبوده
به لحاظ composition اثر ارائه شده
( هوای نفسهامان هرزه شد) نمی تواند شروع خوبی برای یک شعر سپید باشد زیرا نسبت دادن هرزگی به هوای نفس ( گذشته از اینکه ترکیب هوای نفس یک حشو می باشد) درست نیست و نمی تواند تصویری را که در ذهن شاعر است به مخاطب منتقل کند.
و پایان بندی نیز نتوانسته به زیبایی شناسی و درک معنایی اثر کمک کند. درواقع شروع و یایان این اثر نمی تواند مشتقات ذهنی شاعر را به مخاطب منتقل کند.
این مسئله می تواند ناشی از ضعف شاعر در دایره لغات باشد
تصاویر ارائه شده در اثر آنقدر قوی نیستند که تعیین کننده بحث زیبایی شناسی اثر باشند.
در حالت کلی این اثر با اندکی تغییر در انتخاب کلمات و جایگزین آنها و با در نظر گرفتن ساختار شعر سپید و همچنین افزودن جنبه های زیبایی شناسی به یک اثر خوب تبدیل می شود.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
اسوده پیدا می کند او یار بعدی را
راحت برنده می شود پیکار بعدی را
دستان دنیا از ازل روی گلویم بود
موهای او آماده کرده دارد بعدی را
از آتشی که در دلم افتاده باچشمش
لبهام روشن می کند سیگاربعدی را
وقتی کنار بود با هر شیوه خوارم کرد
حالا به قلبم می نشاند خار بعدی را
در آستینم بود هر عشقی که نیشم زد
در سینه ام می پروراندم مار بعدی را
با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را
میترسم از خاکستری که مانده بر موهام
در میروم از آینه دیدار بعدی را
#یاسر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آن ها موفق بوده و اثر از دوگانگی زبان بدور است. زبان این اثر کاملا یکدست می باشد که نقطه قوت آن است.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده، یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مفعول فعلات مفاعیل فاعلن، بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است ( البته به انتساب بیت اول) ردیف استفاده شده به جنبه موسیقایی اثر کمک شایانی کرده است که در بحث زیبایی شناسی با جزئیات بیشتری به آن می پردازیم. به لحاظ استفاده از قوافی باید عرض کنم که اثر را تا حدودی به غزل قافیه محور تبدیل کرده است.
( از آتشی که در دلم افتاده باچشمش
لبهام روشن می کند سیگاربعدی را)
یا ( در آستینم بود هر عشقی که نیشم زد
در سینه ام می پروراندم مار بعدی را)
یا ( با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد
باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را)
به لحاظ زیبایی شناسی باید عرض کنم که شاعر سعی در ایجاد جنبه های زیبایی شناسی با استفاده از تشبیه، مجاز، استعاره داشته است و این تشبیه های و مجازها رفتار زبان را شکل داده و شعریت را در اثر به اثبات رسانده و علاوه بر آن سبب خلق تصاویر عینی و انتزاعی شده است.
( دستان دنیا از ازل روی گلویم بود
موهای او آماده کرده دار بعدی را
یا
با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد
باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را
یا
می ترسم از خاکستری که مانده بر موهام
در میروم از آینه دیدار بعدی را )
به لحاظ روایت اثر ارائه شده شامل مقدمه، تنه، نتیجه گیری ست. منطق روایی در این اثر کاملا محکم و منسجم بوده و به زیبایی اثر کمک کرده است. در مقدمه شاعر به خوبی ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده کرده است و در تنه روایت شاعر حالات احساسی را با استفاده از زبان عاطفی و عناصر موجود به تصویر کشیده و در نتیجه گیری منطق روایی اثر به تکامل رسیده.
به لحاظ composition اثر ارائه شده
( آسوده پیدا می کند او یار بعدی را
راحت برنده می شود پیکار بعدی را)
شروع خوبی برای یک غزل روایی ست و پایان بندی هم کاملا سنجیده اتفاق افتاده است.
( می ترسم از خاکستری که مانده بر موهام
در میروم از آینه دیدار بعدی را)
به لحاظ موسیقایی، اگر چه اثر ارائه شده درگیر عروض است یعنی موسیقی آن یک موسیقی بیرونی ست اما کلمات انتخاب شده و همچنین استفاده درست از ردیف به روانی و.سیال بودن موسیقی کمک کرده است.
به لحاظ محتوایی کلمات انتخاب شده به یاری روایت آمده اند و به لحاظ معنایی، بیان حالات و ویژگی های یک یار چموش را به عهده گرفته اند. این اثر به لحاظ محتوایی هم زیبایی خود را به رخ می کشد.
در یایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
http://nasrenovin.blog.ir
شکافها زمان
در بلوغ یک تمدن
زنجیره های بردگی
و هزار حلقه ی گم شده
تاریخ در زندان شعری محبوس می شود
که زندان بانش
سنگ صداقت الفاظ
به سینه می زند
سنگ روی سنگ
پر از اندوه، اشک و ماتم
و تصاویر نمناک قرن
روی سنگ فرش کوچه پس کوچه های تقدیر
این تاریخ
قربانی خواب خیال است
و یک پتک
حاصلش ویرانی ست
بزن بنام تاریخ
که عصر تاریک
تیشه ای می خواهد
که به ریشه اش بزند.
مریم راد " واژه "
نقدشعر کلاسیک
"ناگهان خسته و دلگیر نگاهش کردم"
رفت و من از دو جهان سیر نگاهش کردم
و فنا شد همه عمر در آن لحظه که رفت
من جوان بودم چون پیر نگاهش کردم
مثل یک کافهء متروکه پر از خاطره ام
بر دلم زد غل و زنجیر نگاهش کردم
منم آن صندلی کهنه لب پنجره که
ساکت از شیشهء تقدیر نگاهش کردم
یا که چون ماهی افتاده لب حوض حیاط
زندگی شد همه تصویر نگاهش کردم
#رسول_پور_همراه
maryam rad:
بنام خداوند مهر و مهربانی
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آن موفق و مطابق با زبان هنجار است و این زبان به درک روایی اثر نیز کمک کرده است. از طرف دیگر انتخاب کلمات متناسب با زبان معیار است و از دوگانگی زبان به دور می باشد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عامل است ( به اعتقاد بنده) به غیر از بیت اول بقیه ابیات بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن بحر رمل مثمن مخبون محذوف سروده شده. تعداد ابیات ارائه شده در این اثر متناسب با چهارچوب غزل نیست که نشان دهنده عدم دقت کافی شاعر به روایت اثر می باشد. روایت در این اثر با تعجیل سروده شده. قوافی ( سیر، پیر، زنجیر، تقدیر، تصویر) در این اثر می توانست قوافی بهتری بکار گرفته شود یعنی شاعر در چیدمان قوافی دقت لازم را بکار نگرفته.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی، استفاده از تشبیه در این اثر عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی شده است و در عین حال رفتار زبان را در این اثر شکل داده و شعری را در آن به اثبات رسانده و علاوه بر بحث زیبایی به محتوای اثر نیز کمک کرده است.
( مثل یک کافه متروکه پر از خاطره ام
بر دلم زد غل و زنجیر نگاهش کردم)
یا ( منم آن صندلی کهنه لب پنجره که
ساکت از،شیشه تقدیر نگاهش کردم)
روایت اثر روایت خوبی ست، کاملا منسجم به هم بافته شده و شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست اما چیزی که با قالب اثر همخوان نیست، این است که روایت اثر با تعجیل در مقایسه با structure اثر اتفاق افتاده و اینکه در قسمت نتیجه گیری شاعر می توانست قوی تر عمل کند.
وقتی روایت جنبه توصیفی به خود می گیرد باید توان بیشتری را در جهت خلق توصیفات تازه و نو بکار بگیرد و زنگ پایان اثر به گونه ای به صدا دراید که ذهن خواننده یا مخاطب به دنبال ادامه روایت نباشد. در غیر این صورت به ساختار اثر آسیب می رسد.
به لحاظ composition این اثر شروع خوبی دارد و ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند
( ناگهان خسته و دلگیر نگاهش کردم
رفت و من از دو جهان سیر نگاهش کردم)
تنها نکته ظریف در این مورد این است که قید زمان منطق روایی این بیت را تحت تاثیر قرار می دهد. به لحاظ روانشناسی حرکت ناگهانی، حرکتی از پیش تعیین شده نیست اما در منطق این بیت خستگی و دلگیر شدن و همجوار آن با فعل نگاهش کردم، از حرکت ناگهانی منطق روایی بیت جلوگیری می کند و آن را به حرکتی از پیش تعیین شده با زمانی کوتاه تعیین می کند.
در ارتباط با پایان بندی هم در بخش قبل توضیح دادم و تکرار،آن جلوگیری می کنم.
در حالت کلی این اثر یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی دارد و همچنین ارتباط لازم موجود بین ابیات سبب انسجام اثر شده است. که از نقاط قوت آن می باشد.
در حالت کلی با یک غزل خوب روبه رو بودیم که نشان دهنده دقت شاعر و تجربه اوست.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگی را دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
دوباره شب شد و دلم چه بیقرار میشود
ببین که بی تو هر رگم طناب دار می شود
خانه پر از سکوت و من شبیه یک مجسمه
سکوت خانه در سرم سوت قطار می شود
شبانه در راه کویر، کویر پر زناله هم
در ره عاشقانه ها دمی بهار میشود
لانه بدون همنفس مثل پرنده در،قفس
مثل سرای جاده ها حباب تار می شود.
مستانه می نویسمت جانا دلاای همنفس
دردانه هم می خوانمت ترانه زار می شود
ترانه بی بهانه هم قدم زنان سوی قلم
دیدن چشمان تو ولی قلم خمار میشود.
#میلاد_احمد_زاده
بنام خداوند مهربان
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته. و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی می کنم.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات موفق عمل نکرده که نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به انتخاب و چیدمان کلمات می باشد. دورانی به لحاظ زبان در این اثر یکی از ضعف های بارز آن می،باشد
( شبانه در راه کویر، کویر پر زناله هم
در ره عاشقانه ها دمی بهار میشود)
استفاده از کلمه ز به جای از و یا حتی،استفاده از کلماتی که امروز،جز ظرفیت زبان محسوب نمی شود. مثل جانا، دلا ( اگرچه گاهی اوقات برای پر کردن وزن در آثار قرار بگیرند)
به لحاظ نقد فنی، اثر ارائه شده از قواعد موجود پیروی نکرده، به نظر می رسد که اثر ارائه شده قرار بود در،قالب غزل سروده شود اما آشفتگی در استفاده از اوزان عروضی و همچنین ضعف قوافی و نیز تعداد ابیات کمتر از قوانین نشان دهنده تخطی شاعر از چهارچوب این قالب می باشد. از طرف دیگر این تخطی در واقع قالب اثر را از،بین می برد، بنابراین اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی ضعیف می باشد.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده می توانست موفق عمل کند، یعنی استفاده از،تشبیه های موجود، ساخت ترکیب های دور از ذهن و همچنین عدم ارتباط عمودی کلمات روی محور جانشینی که ناشی از عدم توجه کافی در انتخاب و چیدمان کلمات است به زیبایی اثر آسیب رسانده.
( مستانه می نویسمت جانا دلاای همنفس
دردانه هم می خوانمت ترانه زار می شود)
نشان دهنده عدم ارتباط معنایی و عدم ارتباط بین دو مصرع.
یا ( لانه بدون همنفس مثل پرنده در قفس
مثل سرای جاده ها حباب تار می شود)
مصرع اول درگیر تکرار است. اگرچه این قبیل تکرار ها در شعر کلاسیک می تواند رایج باشد اما به شرطی که تکرار نیم مصرع دوم جنبه های زیبایی شناسی را به اوج خود برساند. از طرف دیگر عدم ارتباط معنایی با مصرع بعد، سبب عدم زیبایی در اثر شده است.
ایجاد تصاویر عینی و انتزاعی در برخی ابیات جز نکات مثبت اثر،بوده است.
( دوباره شب شد و دلم چه بیقرار میشود
ببین که بی تو هر رگم طناب دار می شود)
عدم ارتباط عمودی ابیات سبب عدم ارتباط معنایی یا تزلزل معنایی می شود و این مسئله یعنی هر بیت ساز خود را می زند و سبب می شود تا اثر،به انسجام معنایی لازم نرسد.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
97/2/13
#نقد_شماره_1
دنیا بدون تو ،قعر جهنمه
روز و شبم پر از ،اندوه و ماتمه
خیره شده نگام ،تو قاب پنجره
سهم چشام فقط ،بارون نم نمه
کی زیر پات نشست ،توی پیاده رو
میری برو ولی ،از خاطرم نرو
بارون که میزنه ،این چتر لعنتی
میگیره دستم و بی هیچ صحبتی
تو باغ خاطره ،تو کوچه های شهر
دنبال تو میاد ،این بچه پا پتی
دیدم اونم میگه ،با رد پای تو
میری برو ولی ،از خاطرم نرو
اون آخرین نگاه ،با بی تفاوتی
شد داغ رو دل و ،رفتی به راحتی
این تخت و این اتاق ،از من تو رو میخوان
هی طعنه میزنه ،این مبل راحتی
من موندم فقط ، این بغض تو گلو
میری برو ولی ،از خاطرم نرو
#محمد_مهدی_سلیمان
#نقد
#نقد_ترانه
maryam rad:
" بنام خداوند مهرو مهربانی "
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده کویتی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از آنکه به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اول این که در ترانه، موسیقی نقش تعیین کننده دارد این موسیقی با توجه به زبان ساده و صمیمی ترانه، طیف گسترده ای از مردم را در گروه های مختلف اجتماعی در بر می گیرد. می توان معتقد بود که عمر ترانه علاوه بر موضوع و محتوای آن، باید بیان و الفاظ به واسطه معنا و تصاویر نیز قابل لمس باشد تا عامل برقراری ارتباط با مخاطب بشود. تنها در این صورت است که ترانه گذشته از،طرح اصلی و structure ان به مقبولیت عام می رسد. نکته بعدی که متاسفانه امروز کمتر به آن توجه می شود، عدم فضا سازی درست در ترانه است که عامل زیاده گویی می شود و یا شرح درستی از صحنه ها و یا چگونگی هر آنچه در خلال روایت ترانه رخ می دهد به مخاطب منتقل نمی شود. یعنی ترانه دچار نقص می شود.
آنچه از نقد این ترانه بر میآید با توجه به اینکه موسیقی در این اثر بسیار سیال است و البته یکی از رموز موفقیت این ترانه هم در این نکته است.
این ترانه دارای وزن عددی ست و نشان دهنده این نکته است که موسیقی موجود در این ترانه به دنبال وزن و قافیه نیست بلکه. به دنبال اوایل جاری شده در کلام است.
درواقع این ترانه به لحاظ استخوان بندی و چینش کلمات، لحن و بیان ترانه جهت انتقال احساس موفق عمل کرده است.
مضمون این ترانه آن را در زمره ترانه های احساسی قرار می دهد
( این تخت و این اتاق از من تو رو می خوان
هی طعنه می زنه این مبل راحتی)
به لحاظ composition این ترانه شروع خوبی دارد و پایان بندی هم به درستی اتفاق افتاده اما این روند در کل اثر رعایت نشده
( کی زیر پات نشست توی پیاده رو
میری برو ولی از خاطرم نرو)
این دو بیت نمی توانند به خوبی یکدیگر را پوشش دهند و در یک بررسی کلی تر به نظر می رسد که بنده دوم و سوم این اثر و تکرار بیت تکراری به مضمون اثر آسیب رسانده است.
وقتی در این ترانه ابیات موفقی مثل
( دنیا بدون تو قعر جهنمه
یا
خیره شده نگام تو قاب پنجره)
انتظار مخاطب برای شنیدن ادامه ترانه بیشتر می شود.
به لحاظ مضمون و محتوا بعضی ابیات یکدیگر را پوشش نمی دهند و علت را در عدم توجه ترانه سرا می توان یافت
( بارون که می زنه این چتر لعنتی
میگیره دستمو بی هیچ صحبتی) اولا چتر دست کسی را نمی گیره بلکه این صاحب چتر هست که دسته چتر را می گیره. پس منطق روایی درست اتفاق نیوفتاده.
در ثانی این بیت نمی تواند تداعی مشتقات ذهنی ترانه سرا باشه.
طرز بیان این ترانه به صورت سوم شخص اتفاق افتاده و موضوع هم به نوعی از عشق و جدایی صحبت می کند و فضا سازی در این ترانه به درستی اتفاق افتاده که نشان دهنده دقت شاعر به این مقوله است.
در پایان برای ترانه سرا آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_ترانه
@ashenayeeshgh
🔰ســـلام همــــراهان عـــزیز؛
امروز با خوانش و #نقــــد این اثر با مدیریت:
#مهربانو_مریم_راد
در خدمت شماییم.
امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران حضور پرمهرشان را از این برنامه دریغ ننمایند.
🔰ساعت شروع نقــــــد؛٢٢🕙
خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه ما را یاری کنید.
🔰شعر امشب؛
هرچه دام افکنده ام آخر شدی صیاد تو
بیستون را کنده ام شیرین منم فرهاد تو
می نوشتم مثنوی تابلکه جاویدان شوم
گم شده دیوان من اکنون ولی دریاد تو
ساختم طاقی چو کسری خسروپرویز،من
آخرش طوفان شدی دادی مرا برباد تو
همچو یوسف من تو رادربند چاهت کرده ام
چون زلیخا من اسیرم یوسف آزاد تو
یک هزارویک شبی در قصه ها کردم گذر
من شدم دزدی زبغدادو شدی شهزاد تو
میزدم برگیسوانت پنجه ومضراب عشق
من سکوتین نت شدم آن گوشه ی بیدادتو
#نقد_شعر_کلاسیک
#رزمین_فروزان
maryam rad:
بنام عشق بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ لغوی، استفاده از لغات و شیوه جایگزینی آنها، کاربرد قواعد و قوانین دستور زبان می توانست بهتر اتفاق بیوفتد. استفاده از ضمیر تو به جای ردیف در این اثر علاوه بر اینکه اسباب تکرار های ناخوشایند را فراهم کرده و به زیبایی شناسی اثر آسیب رسانده در برخی ابیات صرفا برای پر کردن وزن آمده.
( وقتی، کلمات صرفا جهت پر کردن وزن می آیند نشان دهنده ضعف شاعر در دایره لغات می باشد. ) کلمات مثال ابزار شاعر هستند، هرقدر این ابزار کامل تر باشند شاعر شعر بهتری را خلق می کند.
در،بیت آخر " سکوتین " که همان سکوت در نت ها است وقتی همراه با " ین " جمع عربی آمده، اولا به لحاظ واژه سازی غلط است در ثانی نشان دهنده ی ضعف دایره لغات شاعر است که کاملا مشخص است که برای پر کردن وزن آمده.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که در نوع عاشقانه با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن. بحر رمل مثمن محذوف سروده شده.
به لحاظ structure هیچ خلاقیتی در اثر دیده نمی شود.
در ضمن تعداد ابیات یک غزل عام یا سنتی بین 7 الی 14 بیت است که. تخطی،از آن به ساختار اثر لطمه وارد می سازد.
به لحاظ زیبایی شناسی نیز خلاقیتی در نوع و بیان توصیفات دیده نمی شود.
در بیت دوم، مصرع اول ( می نوشتم مثنوی تا بلکه جاویدان شوم
گم شده دیوان من اکنون ولی دریا تو)
علاوه بر ضعف تالیف و ضعف در ساختار نحو و دستور زبان در معنا نیز دچار ضعف است زیرا اولا مثنوی عامل جاودان شدن نیست بلکه ویژگی مثنوی در بلند بودن آن است که عامل تشبیه در آثار شده است. پس تشبیه استفاده شده نادرست است. حتی اغراق نیز نمی باشد و مصرع دوم همین بیت عدم ارتباط افقی را با خود به همراه دارد و نهایتا عدم ارتباط این دو مصرع با هم سبب پراکندگی در این بیت شده است.
در بیت سوم نیز عدم ارتباط عمودی بین دو مصرع سبب می شود که زیبایی شناسی وضعیتی،اثر به مخاطره بیوفتد.
در حالت کلی به لحاظ زیبایی شناسی وجود عناصر بسیار و نهایتا عدم استفاده از عناصر به لحاظ بحث کاربرد شناسی و عدم استفاده از جهت زیبایی شناسی به ارزش و اعتبار اثر لطمه وارد ساخته است.
از طرف دیگر استقلال ابیات سبب پراکندگی در معنا و بحث زیبایی شناسی شده است. این استقلال ابیات سبب عدم ارتباط عمودی و نهایتا ایجاد پراکندگی شده است.
به لحاظ composition این اثر شروع خوبی ندارد ( هر چه دام افکنده ام آخر شدی صیاد تو
بیستون راکنده ام شیرین منم فرهاد تو)
از ابتدای امر کل روایت را برای مخاطب مشخص می کند در صورتیکه بیت اول یک غزل سنتی، گذشته از ساختار روایی باید ذهن مخاطب را برای،ادامه مسیر آماده کند که مستقیما با بحث دایره لغات شاعر در ارتباط است. هر چقدر دایره لغات شاعر غنی تر باشد شروع بهتری را به ارمغان می آورد.
به لحاظ پایان بندی نیز این اثر ضعف هایی دارد اما در مقایسه با شروع آن در مرتبه بالاتری قرار دارد.
بیت چهارم این اثر تداعی یک بیت از مولانا در ذهن بنده بود که اتفاقا بر همین وزن سروده شده
( غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را کو
به یک جو بر نسنجد هیچ صاحب تاج را)
به لحاظ محتوایی با توجه به پراکندگی که در ابیات وجود دارد شاعر نتوانسته حق مطلب را ادا کند زیرا اولا استقلال ابیات این اجازه را نمی دهد و انسجام لازم اثر می کاهد در ثانی تکرار های مکرر موجود به مضمون و محتوای اثر آسیب می رساند. ثالثا هر بیت در این اثر می تواند پایان بندی،یک اثر دیگر باشد بنابراین می توان گفت این اثر به لحاظ روایی هم به تکامل نرسیده.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh