#نقد_شعر_سپید
می آزارد
مشام پنجره را
بوی خیس هزار حسرت
مانده در لای اجرا های نمناک زندگی
رنگ درد می چکد از قاب لبخند روی دیوار
آه از قاصدک هایی که
خبر از بهار اندوه می دهند
دیگر نمی گویم از
گلوی بالا آمده ی تبسمی که
بی،وقفه روی لبهای متورم حادثه ها
غم ریسه می رود
بگذار سربسته بگویم
بهار
شکنجه زار قاصدک های حسرت است
آنجا که
امید را
به رگبار فراموشی می بندند
#رویا
#نقد_شعر_سپید
بنام خداوند مهربان
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را با در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، با توجه به استفاده از زبان هنجار، موفق بوده و اثر یکدستی لازم را به لحاظ زبان در خود دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به اینکه از زبان هنجار استفاده کرده و همچنین ترتیب عناصر جمله که با استفاده از حذف حلقه های زنجیره ی روایی که به درستی اتفاق افتاده، تا انتهای اثر پیش رفته و ساختار اثر را شکل داده است. بنابراین اثر ارائه شده یک شعر سپید است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی، استفاده از کلمات و ترکیبات، تشبیهات سبب تایید شعریت در این اثر شده اند.
این اثر در حالت کلی از سه قسمت عمده تشکیل شدهاست که ارتباط بین این سه قسمت ضعیف است و بزرگترین ضعف این اثر محسوب می شود که این ضعف به گونه ای نیست که بگوییم رشته کلام پاره شده و این قسمت ها به صورت جداگانه از هم هستند. بلکه به معنای ضعف در ارتباط عمودی حاصله در از منظر درک و دریافت مخاطب است.
استفاده از ترکیب هایی که بی پروا در کنار هم چیده شده اند می توانند به زیبایی اثر آسیب برسانند حتی اگر این ترکیب های بکر و شاعرانه باشند. اما چون سنخیت آنها با موضوع اثر کم می شود، قدری ابهام آمیز به نظر می رسد. درواقع درک معنایی اثر دچار آسیب می شود.
مثلا ( می آزارد
مشام پنجره را
بوی خیس هزار حسرت
مانده در لای اجرا های نمناک زندگی)
تا اینجا یک زنجیره ی به هم پیوسته از تصاویری ست که همجواری آنها تداعی کننده یک معنا خواهد بود. و بعد
( رنگ درد می چکد از قاب لبخند روی دیوار)
اگرچه از عناصر تکراری استفاده شده اما ذهن مخاطب را به سمت و سویی دیگر هدایت می کند و ارتباط معنایی و انسجام معنایی اثر دچار تزلزل می شود. این تزلزل به زیبایی شناسی اثر آسیب می رساند.
می توان گفت که در این اثر بعد از چند بند یا بیت خوب چفت و بست کلام بهم می ریزد و تهایتا منجر به تزلزل زیبایی شناسی می شود.
تصاویر ارائه شده در این اثر
عینی و انتزاعی هستند که با کمک تشبیه در اثر ایجاد شده اند.
( بوی خیس هزار حسرت
یا
بهار
شکنجه زار قاصدک های حسرت است
یا
انجا که
امید را
به رگبار فراموشی می بندند)
این تصاویر علاوه بر ایجاد معانی به زیبایی اثر نیز کمک کرده اند.
در این اثر segmentation با استفاده از ظرفیت های آوایی کلمات اتفاق افتاده و اما دذ همه ابیات رعایت نشده است.
( گلوی بالا آمده ی تبسمی که
بی وقفه
روی لبهای متورم حادثه ها
غم ریسه می رود. )
مثلا ابیات بالا باید به این صورت تقطیع می شد.تا از این طریق هم صورت نوشتاری و گفتاری به هم نزدیک می شد و هم با مکث هایی که به لحاظ موسیقیایی در اثر ایجاد می شد، مخاطب درک بهتری از اثر می داشت.
به لحاظ composition اثر ارائه شده ( می آزارد
مشام پنجره را
بوی خیس هزار حسرت)
این تصاویر ارائه شده در بخش ابتدایی اثر در ذهن مخاطب تاثیر گذار هستند و ذهن مخاطب را برای ادامه آن آماده می کنند. و پایان بندی این اثر ( بهار
شکنجه زار قاصدک های حسرت است
آنجا که
امید را
به رگبار فراموشی می بندند) هم می تواند نقطه پایان خوبی برای این اثر باشد. اما این اثر در میانه راه دچار تزلزل می شود که نیاز به بازنگری دوباره دارد. ( این ضعف را می توان در کاربرد لغات و جایگزینی آنها نیز دانست)
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده به یک بوطیقا در معنایی کلاسیک آن شباهت دارد که استفاده از کلمات و پرداختن به آنها یادآور احساسی زنانه است. بنابراین می توان گفت که با یک بوطیقای زنانه روبه رو هستیم که البته پرداختن به آن می توانست بهتر اتفاق بیوفتد.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگی را دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
غمت شدآن چنان بارم که من ازبار می ترسم
مکن این گونه آزارم من از آزار می ترسم
تو هر بارم بترسانی که از پیشم روی جانا
چرا هر بار می گویی و من هر بار می ترسم
چو حافظ از شب تاریک وبیم موج می نالد
من از گیسوی تارِ موج دارِ یار می ترسم
چنان آهسته ازدیواروموش وگوش بشنیدم
دگرازگوشِ موشِ مانده در دیوار می ترسم
به چشمان می کُشی وابروانت می کندانکار
من ازچشمی که باشدعامل کشتارمی ترسم
نشاندی خارِ مژگانت به پایِ این دلِ خسته
چنان کز هر گل زیبا که دارد خار می ترسم
شبم از بی قراری های دل خوابم نمی آید
زِ بس که روزها از دیده ی بیدار می ترسم
دهدسیمای غمگینم خبر از درد و غم هردم
من از سیما و از این راوی اخبار می ترسم
هزاران درد و غم دارم به دل امانمی گویم
مراچون کس نباشد محرم اسرارمی ترسم
بگو «قافی» که گفتم بارها و باز می گویم
اگرچه می شود تکرار و از تکرارمی ترسم
#رجبعلی_کاووسی
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
آنچه از نقد لغوی اثر برمی آید. این است که اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها موفق بوده، در حالت کلی زبان از دوگانگی بدور است به غیر از مصرع
( چنان کز هر گل زیبا که دارد خار می ترسم) ناگفته نماند که این مصرع تحت تاثیر وزن است. اما به شخصه با این حرکت مخالفم، در هر صورت به زبان کل اثر آسیب می رساند.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام نسبتا بلند با تعداد 10 بیت می باشد که در وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن. بحر هزج مثمن سالم سروده شده. قافیه ها می توانست با دقت بیشتری در اثر چیده شود و ردیف این اثر با توجه به جنبه های موسیقیایی تقریبا مناسب است اما از آنجایی که این غزل در حالت کلی یک غزل توصیفی ست، می توان دید که تمام توصیفات منجر به ردیف اتفاق افتاده اند یعنی این غزل تحت تاثیر ردیف است، یا بهتر عرض کنم یک غزل ردیف محور است.
این حرکت سبب گرفتن خلاقیت از شاعران می شود. بهتر است که اتفاق نیوفتد.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیه، استعاره، مجاز، و. که در اثر اتفاق افتاده سبب بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی شده است و علاوه بر ایجاد زیبایی سبب خلاقیت در آن نیز شده است. این خلاقیت در گرو استفاده از کلمات و چگونگی کاربرد آنهاست.
( چنان آهسته از دیوار و موش و گوش بشنیدم
دگر از گوش موش مانده در دیوار می ترسم)
یا
( به چشمانت می کشی و ابروانت می کند انکار
من از چشمانی که باشد عامل کشتار می ترسم)
به لحاظ بررسی موسیقیایی این اثر بسیار بهره گرفته از موسیقی بیرونی که در گروه وزن است، موسیقی کمترین و معنوی که در گروه قافیه و ردیف است و موسیقی درونی که با انتخاب مناسب کلمات اتفاق افتاده..
از این جهت این اثر به لحاظ موسیقیایی سیال و روان است. بنابراین مخاطب بهتر باشه اثر ارتباط برقرار می کند.
( دهد سیمای غمگینم خبر از درد و غم هر دم
من از سیما و از راوی اخبار می ترسم)
به لحاظ composition این اثر می توانست شروع بهتری داشته باشد. درواقع مطلع می توانست خلاقانه تر اتفاق بیوفتد. وقتی شاعر در ادبیاتش از موش و گوش در استعاره استفاده می کند یا چشم را عامل کشتار معرفی می کند، پس انتظار می رود که شروع بهترین داشته باشد.
در ارتباط با پایان بندی نیز توضیحاتی در ارتباط با ردیف محور بودن عرض کردم، که تکرار نمی کنم، فقط بیت آخر این اثر تاییدی بر این مسئله خواهد بود.
در حالت کلی غزل ارائه شده غزل خوبی ست اما به سبب اینکه یک غزل توصیفی ست، ابیات آن قدری مستقل عمل می کننداما به معنایی گسسته شدن ابیات غزل از هم نیست. البته در غزل های سنتی. این مسئله بسیار شایع است.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده چفت و بست کلام را در خود دارد و همچنین یکپارچگی لازم را به لحاظ درک معنایی در خود دارد.
یاد آور این بیت از حافظ
مرا چشمی ست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
در پایان برای شاعر محترم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
نقد شماره ی ۴
با من تو چرا سنگی؟ با عشق چه می جنگی ؟
بسته بهنگاهت دل ، این ساده ی پر شورم
صد بار پیامم را ناخوانده رها کردی
یا چشم تو درویش است یا وصله ی ناجورم
عقلم به دلم گفته ، دل کنده ، برو حالا
نانش ببر و یک شب بی نان و نوایش کن
بگذار بسوزد او در آتش عصیانت
ناجور که شد زخمش آن وقت دوایش کن
اما دل پر خونم زنجیر به پا بسته
در گوشه ی این خانه بی میل و تمنا شد
وابسته شدم یک آن ، لعنت به دل شیطان
ای وای چرا قلبم وابسته و شیدا شد ؟
مأیوس شدم از عشق، در جا زده ام بی تو
درمان نشدم بی شک ، بی یاور و تسکینم
یک فاجعه در راه است ، دل مردن و تن مردن
برخیز بیا بهر تلقینم و تدفینم
#آتشــــکده
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر
از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
آنچه از نقد لغوی اثر برمیاید این است که اثر ارائه شده در انتخاب کلمات و چیدمان و همچنین جایگزینی آنها که مطابق با زبان معیار است موفق بوده و اثر در حالت کلی از دوگانگی بدور است، بنابراین شاعر به زبان روز آشنایی دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که به صورت متناوب ارکان بر وزن مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن بحر هزج مثمن اخرب سروده شده، یک غزل سنتی با مضمونی عاشقانه است اما رویکرد آن به عشق قدری ضعیف است. ( از عشق به کینه یا دگر آزاری[ مردم آزاری ] رسیده) به لحاظ قوافی دچار ضعف شده و این یعنی شاعر تمام انرژی را بر روی وزن متمرکز کرده. البته این غزل هم بر مبنای کوشش اتفاق افتاده و هم جوشش، منظور این است که غزلی نیست که چپ نویسی شده باشد. اما معتقدم که قوافی باید بهتر اتفاق می افتاد.
به لحاظ زیبایی شناسی، تشبیهات استفاده شده در قالب توصیف اتفاق افتاده اما متاسفانه از خلاقیت و نوآوری بدور است ( صد بار پیامم را ناخوانده رها کردی
یا چشم تو درویش است یا وصله ناجورم)
این توصیفات و تشبیهات ارائه شده عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی در اثر شده است که سبب میشود مخاطب با اثر همزاد پنداری داشته باشد و فضایی ارائه شده برای مخاطب ملموس باشد
( مایوس شدم از عشق درجا زده ام بی تو
درمان نشدم بی شک بی یاور و تسکینم
یا
یک فاجعه در راه است دل مردن و تن مردن
برخیز بیا بهر تلقینم و تدفینم)
به لحاظ روایی باید عرض کنم که این اثر یک اثر غزل روایی است اما روایت در این اثر حتی با توجه به اینکه شامل مقدمه، تنه و.نتیجه گیری ست آن طور که باید شفاف اتفاق نیوفتاده و علت این مسئله در مستقل بودن برخی ابیات است که علاوه بر. اینکه به زیبایی شناسی و ارتباط عمودی ابیات لطمه زده به ساختار یا structure اثر نیز لطمه وارد کرده است.
نکته بعدی در ارتباط با روایت این اثر این است که نتیجه گیری روایت از تنه آن بیشتر است. این یعنی تمام اهداف شاعر از،قبیل زیبایی شناسی، تکامل معنایی و... در ابیات پایانی اتفاق افتاده و ابیات ابتدایی صرفا برای پایبندی به ساختار غزل. و ایجاد روایت اتفاق افتاده است درواقع شاعر. باید انرژی بیشتری برای مقدمه و تنه صرف می کرد.
به لحاظ composition این اثر ( با من تو چرا سنگی با عشق چه می جنگی
بسته به نگاهت دل این ساده ی پر شورم)
شروع خوبی برای یک غزل روایی نیست. زیرا در مقدمه شاعر ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند، از این بیت نتیجه روایت را میشود حدس زد و به تمام زوایایی آن پی برد. و اینکه مصرع اول آنقدر ساده است که به نظر می رسد شاعر در، درنظرگرفتن جنبه های زیبایی شناسی بی توجهی کرده است.
پایان بندی این اثر در مقایسه با شروع آن بهتر اتفاق افتاده و موفق تر بوده ( یک فاجعه در راه است دل مردن و تن مردن
برخیز بیا بهر تلقینم و تدفینم)
در حالت کلی این اثر انسجام لازم را به لحاظ درک روایی در خود دارد.
به لحاظ موسیقیایی همانطور که کاملا مشخص است، این اثر درگیر موسیقی بیرونی ست، یعنی موسیقی این اثر برای مبنای وزن عروضی اتفاق افتاده. ( ضرب آهنگ موجود در گرو بحر هزج می باشد) و از موسیقی کناری تقریبا بی بهره است
( بگذار بسوزد او در آتش عصیانت
ناجور که شد زخمش آن وقت دوایش کن)
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک تقابل بین عشق و.کینه و یا نارضایتی ست. اما معتقدم اگر برخی ابیات اغراق آمیز بیان می شد هم به لحاظ زیبایی شناسی و هم به لحاظ محتوایی ارزش و اعتبار بیشتری کسب می کرد.
اگرچه اثر ارائه شده در حالت کلی به لحاظ درک روایی دارای انسجام معنایی لازم در اثر می باشد.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
🔰ســـلام هـــمراهان عـــزیز؛
امشب با خوانش و #نقــد این اثر با مدیریت؛
#مهربانو_مریم_راد
در خدمت شماییم.
امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران حضور پرمهرشان را از این برنامه دریغ ننمایند.
🔰ساعت شروع نقــد؛٢٢:٣٠🕥
خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه ما را یاری کنید.
🔰شعر امشب؛
"*جان پناه*"
شکار چشم تو گشتن چه اشتباه قشنگی ست
پلنگ رام نگاهت به فکر ماه قشنگی ست!
اسیر چنگ عقابت کبوتران وجودم
کمند شرجی دستت چه جان پناه قشنگی ست
چه استوار و ستبری برای این تن خسته
که قد و قامت مردانه تکیه گاه قشنگی ست
بخند از سر الفت به روی چهره ی بانو
که خنده از لب مستانه انشراح قشنگی ست
به سایه سار حضورت شبم سپیده ی صبح است
در آشیانه ی مهرت عجب پگاه قشنگی ست
به گرد کعبه ی جانت طواف آمده ام تا
پرستشت بکنم حال روبه راه قشنگی ست
#مهناز_محمودی
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
آنچه از نقد لغوی اثر برمیاید این است که انتخاب و.چیدمان کلمات و همچنین شیوه جایگزینی آنها بر اساس زبان معیار اتفاق افتاده و اثر از دوگانگی زبان به دور است. که نشان دهنده آشنایی شاعر با زبان روز می باشد.
آنچه از نقد فنی اثر بر می آید نشان دهنده این است که با غزل سنتی یا عام با موضوع عاشقانه روبه رو هستیم که تعدادی ابیات آن از حدود تعیین شده کمتر از حدود تعریف شده در structure آن است و متاسفانه ضعف محسوب می شود. تعداد ابیت غزل عام بین 7 تا 14 بیت است. اثر ارائه شده بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن سروده شده. ردیف ( قشنگی ست) با توجه به انتخاب و چیدمان کلمات و مضمون اثر در حالت کلی، اگر چه صحیح می باشد اما ویژگی خاصی را به اثر نمی بخشد.. قافیه هم مطرح توانست با دقت بیشتری نسبت به موضوع و مضمون انتخاب شود.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده پر از تشبیهاتی ست که علاوه بر تاییدی ست بر شعریت و نگاه شاعرانه صاحب اثر سبب بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی نیز شده است.
البته در این اثر علاوه بر. تشبیه اغراق هم وجود دارد.
در این اثر تصاویر انتزاعی بیشتر به چشم می خورند و این تصاویر سبب می شود. که مفاهیم در هاله ای از ابهام به مخاطب منتقل شود.
( اسیر چنگ عقابت کبوتران وجودم
کمند شرجی دستت چه جان پناه قشنگی ست)
نا گفته نماند که در ادبیات کمند برای موبایل یا ریسمان استفاده میشود ( کمند شرجی دستت) ترکیب درستی نیست. زیرا در این مصرع منظور از شرجی همان رطوبت دست خواهد بود، دست هم که در معنایی همیشگی ست. همراهی این دو کلمه با کمند می شود کنند رطوبت یا عرق دستت، که از نظر زیبایی شناسی که هیج، متاسفانه معنایی را نیز منتقل نمی کند.
( به سایه سارا حضورت شبم سپیده صبح است
در آشیانه مهرت عجب پگاه قشنگی ست
یا
( به گرد کعبه جانت طواف آمده ام تا
پرستشت بکنم حال رو به راه قشنگی ست)
در حالت کلی از آنجایی که هر بیت ساز خود را می نوازد و مستقل عمل می کند بنابراین می توان گفت که ارتباط عمودی بین ابیات ضعیف است.
به لحاظ موسیقیایی این اثر در حالت کلی در گرو موسیقی بیرونی ست یعنی عامل حرکت موسیقی در این اثر وزن است. قافیه و ردیف که موسیقی کناری اثر هستند کمک چندانی به زیبایی موسیقیایی اثر نکرده اند از این حیث معتقدم قافیه و ردیف می توانست بهتر اتفاق بیوفتد.. در بیت سوم ریتم موسیقی. نه وزن عروضی حاصل دچار تغییرات ضعیفی شده که معتقدم به گوش خوش نمی نشیند.
به لحاظ composition این اثر شکار چشم تو.گشتن چه اشتباه قشنگی ست
پلنگ رام نگاهت به فکر ماه قشنگی ست، شروع خوبی برای یک غزل سنتی ست. و ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده می کند.
پایان بندی این اثر ( به کرد کعبه جانت طواف آمده ام تا
پرستشت بکنم حال رو به راه قشنگی ست) هم پایان بندی خوبی ست و نشان دهنده آن است که اثر ارائه شده چفت و بسته لازم را در خود دارد.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده موفق بوده یعنی شاعر با پرداختن به سوژه مورد نظر درست عمل کرده و اثر در حالت کلی انسجام معنایی لازم را در خود دارد با اینکه از تصاویر انتزاعی بیشتر از اندازه استفاده شده.
سعدی میگه
چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هرچه در دورد عالم هست.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگی را دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_سپید
در فصل بهار
در چشن قاصدک
در میهمانی شکوفه ها
به ملاقات خورشید زیبا
میروم
تا آب کند
ذهن بخش بسته ی مرا
از اشک و شکنجه و حسرت
#تینا_دلشکیب
"بنام خداوند مهر "
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از اینکه بخواهم به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته در ارتباط با شعر کوتاه اشاره کنم.
اول اینکه شعر کوتاه بهتر است که موجز،باشد. هر چقدر کلام موجز تر، زیبایی هنری نیز بیشتر و در بررسی معنایی نیز عمیق تر.
اشعار کوتاه باید با تعمق بیشتری سروده شوند تا توانایی جذب مخاطب را در خود داشته باشند، به لحاظ استفاده از کلمات، ساختار و سوژه مورد نظر.
در شعر کوتاه، خلق اثر باید کاملا آگاهانه اتفاق بیوفتد، یعنی شاعر بدانید که از چه چیزی می خواهد صحبت کند و چگونه صحبت کند تا حرفی برای گفتن وجود داشته باشد.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات و جایگزینی آنها دقت لازم را بکار نگرفته و از کلمات آن طور که باید کار نکشیده است. اصطلاحا این اثر موجز نیست. درواقع زبان این اثر زبان شعر نیست.
اگر چه در ابیات پایینی زبان را دچار ناهنجاری کرده است یا با استفاده از تشبیه سعی در رسیدن به شعریت داشته اما موفق عمل نکرده.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی، در حالت کلی از دو.جمله تشکیل شده است که جمله اول صرفا توصیف است. ( توصیفی که موفق نبوده) و جمله دوم با جابجایی ارکان جمله سعی در ایجاد ناهنجاری در زبان دارد که اتفاقا این بخش از اثر با تعاریف شعری بیشتر همخوانی دارد.
در ضمن حلقه های زنجیره یعنی روایی در این اثر در هر دو جمله آنقدر به هم محکم شده اند که هیچ فاصله ای در این حلقه ها دیده نمی شود، در ضمن جمله اول با یک حرف ربط به جمله دوم ربط داده شده.
یعنی اثر ارائه شده به لحاظ structure ضعف دارد.
اگر چه شاعر سعی در رسیدن به ساختار شعر سپید دارد اما موفق نبوده.
به لحاظ بررسی زیبایی شناسی، توصیفات ارائه شده در اثر به گونه ای نیست که بتواند توانایی شاعر را به رخ بکشد. آنقدر توصیفات ساده هستند که هیچگونه خلاقیتی در آن دیده نمی شود.
شاعر می توانست در توصیف ها را زبان را به
به خدمت خود بیاورد و توصیفات را به گونه ای بکار گیرد که علاوه بر رفتار زبان و ایجاد لایه های زیرین، شعریت را در خود به اثبات برساند.
از طرف دیگر خورشید نام یک زن است. در ادبیات فارسی خیلی مرسوم نیست که دو معشوق چنین توصیف کنند. معمولا عاشق از معشوق توصیف می کند یا اگر قرار است معشوق از عاشق توصیف کند، از کلمات دیگری جهت توصیف ها استفاده می کند.
در پایان برای صاحب اثر آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_سپید
maryam rad:
🔰ســـلام هـــمراهان عـــزیز؛
امشب با خوانش و #نقــد این اثر با مدیریت؛
#مهربانو_مریم_راد
در خدمت شماییم.
امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران حضور پرمهرشان را از این برنامه دریغ ننمایند.
🔰ساعت شروع نقــــد؛٢٢:٣٠🕥
خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه ما را یاری کنید.
🔰شعر امشب؛
مردی هست در خانه ی من
که شبها شاعر می شود
و روزها عاشق
خوب ساز می زند
صدایی هم دارد
زیر لب می خواند
من هم....
با یک استکان چایی
که آغشته به عطر لیموست،
مرد خانه ی من
موهایم را می بافد
آن وقتهایی که باران می بارد
کنار پنجره...
زخمهای روحم را با بوسه هایش
مداوا می کند
وقتی به اندازه ی نداشتنش غمگینم
برایم شعر می خواند...
خانه ی من بی حضور او
خانه نیست
ویرانه ای است
مرد خانه ی من
دارد بین پرنده ها
عشق تقسیم می کند...
#شیوا_میثاقی
maryam rad:
" بنام خداوند مهر"
قبل از اینکه بخواهم به نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته در ارتباط با شعر اشاره کنم.
اگر بپذیریم که شعر زاییده بروز حالتی ذهنی است که شاعر را در موقعیتی نسبت به محیط خود قرار داده که عکس العمل نشان دهد و این عکس العمل، شعری می شود که نتیجه ارتباط شاعر با محیط یا بخشی از اندیشه و احساس او ست.
این احساس با استفاده از کلمات ثبت می شود و کلمات در زبان نقشی اساسی دارند. هرچه دایره لغات شاعر وسیع تر باشد استفاده از کلمات در جهت زیبایی شناسی و انتقال معانی بهتر و موجز تر اتفاق می افتد. یعنی شاعر لزوما شخصی ست که از دایره وسیع واژگانش همچنین نوع نگاه برای بیان مسائل و موضوعات مختلف استفاده می کند.
یک شعر می تواند آمیزه ای از احساس، اندیشه و تخیل باشد که با استفاده از منطقی سیال بر اساس مقتضیات ادراک شاعر حادثه شده است.
اینجاست که می توان معتقد بود هر شعر منطق خود را دارد.
شعر دو شکل در خود دارد یکی شکل بیرونی که مربوط به فرم یا ساختار structure یا قالب است، البته وزن و بی وزن بودن آن، تصاوی مصارع، حتی صداها یا حرکات، چیدمان کلمات و انتخاب و جایگزینی آنها در آن نقش دارد و دیگری شکل درونی ست که شامل معنا و محتوای اثر و همچنین جنبه های زیبایی شناسی آن است.
یک شعر می تواند نوعی دگرگونی یا تغییر آنی باشد که به آن اصطلاحا الهام می گویند و تجربه شاعر در آن نقش دارد. این الهام توام با تجربه در یک شاعر نسبت به سایر دیگر متفاوت خواهد بود. اما در تمام این موارد شعر باید یکپارچگی لازم را به لحاظ فهم شعری در خود داشته باشد، یعنی،شاعر نباید شعری بسراید که فقط خود قادر به درک آن است.
و آخرین مورد در این جلسه و نسبت به این اثر انگشت است که یک شعر وقتی می تواند موفق عمل کند که از انسجام لازم. به لحاظ درک روایی یا استفاده از گزاره ها، صداها، کلمات برخوردار باشد، نه آنقدر طولانی باشد که ملال آور شود و نه آنقدر کوتاه که پر از ابهام.
و جمله آخر اینکه ساده نویسی در شعر به معنای حذف جنبه های زیبایی شناسی. در شعر نیست.
حال به نقد اثر می پردازم.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین شیوه جایگزینی آنها موفق نبوده و شاعر دقت لازم را به کار نگرفته است.
( خوب ساز می زند
صدایی هم دارد
زیر لب می خواند)
علاوه بر ضعف در بیان، حالات و نوع نگاه در استفاده از قواعد و قوانین دستور نیز موفق نبوده است و دچار ضعف است.
زبان خوشبختانه یکدستی لازم را در خود دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده، با استفاده از زنجیره های حلقه های روایی اثر آنقدر به هم چسبیده و محکم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که اثری ارائه شده را به لحاظ بررسی structure به نثر تبدیل کرده اند.
بنابراین اثر ارائه شده یک نثر است.
به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی در اثر ارائه شده ( دو مورد استفاده از تشبیه است) که همه ی زوایایی آن در سطح اتفاق افتاده. روایت سیر منطقی خود را طی می کند و هیچ جلوه یا حرکت شاعرانه ای در روایت اثر دیده نمی شود.
تقطیع یا segmentation بر طبق نظم خاصی نیست و کاملا دلبخواهی اتفاق افتاده. ( البته با توجه به ساختار اثر ارائه شده، نیاز به تقطیع نیست و به اشتباه صورت گرفته) .
نهایتا در مقایسه همه اینها و بررسی جنبه های فنی اثر می،بینیم که تمام این ها تاییدی ست بر نثر بودن است.
درواقع این اثر نتوانسته شعریت را در خود به اثبات برساند.
در این اثر از آشنایی زدایی هم به درستی استفاده نشده.
پیشنهاد می کنم قبل از اینکه شاعر محترم اقدام به نوشتن نماید مطالعه لازم در جهت قالب ادبی، جنبه های زیبایی شناسی شعر داشته باشد.
برای صاحب اثر آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
@ashenayeeshgg
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
#تقدیر_سیاه
مطلع شعرم تماما اشک و آه است ،ای نسیم
گوییاطبعم کنون در اشتباه است ،ای نسیم
بر غروب تیره و تاریک این بخت نگون
اشک من ،تقدیر من اینک گواه است، ای نسیم
من سپیدم قلب من دارد نشان از روشنی
پس چرا تقدیر من تار و سیاه است ،ای نسیم ؟
دشت و صحرا را ببین هر مرغ دارد اشیان
مرغ تنهای دلم بس بی پناه است ،ای نسیم
مثنوی های دلم پر شد زغم های زیاد
روزگار من چرا اینسان تباه است ،ای نسیم؟
هر شب تنهایی ام دارد روایت از امید
شاه بیت شعر من توصیف ماه است ،ای نسیم
گفته بودم شعر گفتن در مقام عشق چیست ؟
کار بس سخت و عجیب و اشتباه است ،ای نسیم
کی محبت ساکن مجموعه دل میشود ؟
شکل دنیا کشور بی دادگاه است ، ای نسیم
مات و مبهوتم از این شطرنج و این کیش زمان
گر چه قلبم اعتبارش مثل شاه است ، ای نسیم
جان فدای دوستان و اشنایان کرده ام
پس چرا مهر و وفا شان گاه گاه است، ای نسیم؟
مهربانی گم شده دیگر ندارد اعتبار
بی نشان چون یوسفی درقعر چاه است، ای نسیم
گو وحیدی !کم بنال از سوز و ساز روز گار
چون که دنیا چون گذرگاه نگاه است ،ای نسیم
#خانم_وحیدی_دختر_ترک_٦_٢_٩٦
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند جان
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون درنظرگرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
آنچه از نقد لغوی این اثر بر میآید، نشان دهنده دقت شاعر در انتخاب و چیدمان کلمات و حتی جایگزینی آنها در محور جانشینی می باشد.
زبان اثر به لحاظ استفاده ازلغات یکدست می باشد و این مسئله نشان دهنده تسلط شاعر به زبان روز فارسی است.
آنچه از نقد بنی اثر برمیاید نشان دهنده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحران رمل مثمن محذوف با ترکیب همگون سروده شده. درواقع شاعر برای سرودن اثرش از اوزان خوش آهنگ استفاده کرده است. این غزل با توجه به تعداد ادبیاتش، جز غزل های،بلند محسوب می شود که در آن قافیه ها به خوبی چیده شده اند و ردیف مورد نظر هم به تکامل ساختار اثر می افزاید و هم به جنبه های موسیقیایی آن.
از طرف دیگر این غزل با روایتی که در خود جای داده جز غزل های روایی با ویژگی های غزل های روایی ست.. که شاعر در آن موفق عمل کرده. یعنی شاعر در سرودن مقدمه، تنه و نتیجه گیری موفق عمل کرده.
آنچه از نقد زیبایی شناسی اثر برمیاید نشان دهنده ی تشبیه، کنایه، مجاز،استعاره علاوه بر بحث زیبایی شناسی سبب زایش معنایی اثر شده است این صناعات سبب ایجاد تصاویر در اثر می شوند. تصاویر موجود هم عینی و هم انتزاعی هستند.
( دست و صحرا را ببین هم مرغ دارد آشیان
مرغ تنهای دلم بس بی پناه است ای نسیم
یا
مثنوی های دلم پر شده زندگی غم های روزگار
روزگار من چرا اینسان تباه است ای نسیم
یا
کی محبت ساکن مجموعه دل می شود
شکل دنیا کشور بی دادگاه است ای نسیم)
زبان این اثر کاملا یکدست است و روانی لازم را به لحاظ موسیقیایی در خود جای داده. همانطور که اشاره کردم وزن انتخاب شده یکی از اوزان خوش آهنگ است که زیبایی بیشتری به اثر می بخشد. موسیقی حاصله یک موسیقی بیرونی ست اما آهنگ کلام سبب می شود که موسیقی این اثر صرفا در گروه وزن نباشد. یعنی موسیقی این اثر هم بیرونی و هم درونی ست.
به لحاظ composition با توجه به اینکه این غزل یک غزل روایی ست بنابراین مقدمه خوبی را در خود جای دادهو ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند. . پس اثر مورد نظر شروع خوبی دارد.
درواقع مطلع این اثر، مطلع خوبی ست. و پایان بندی هم با توجه به روایت غزل، آن چفت و بسته لازم را در خود دارد.
بنابراین شاعر در composition موفق عمل کرده است.
در پایان بندی شاعر از نام خود به عنوان تخلص استفاده کرده و به جمع بندی خوبی نیز رسیده
( گو. وحیدی کم بنال از سوز و ساز روزگار
چون که دنیا چون گذرگاه نگاه است این نسیم)
در حالت کلی،بایک غزل روایی خوب و تکنیکی روبه رو هستیم که شاعر توانایی خود را در آن به اثبات رسانده است.
در پایان برای شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر میکنم و آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
🔰شعر امشب؛
هوای نفسهامان هرزه شد
سیب عشق را آدم خورد
ما تاوانش را دادیم
بی اراده
در مسلخِ تبدارتابستان
سوگوار بهاریم
دقایقِ لبریز
آتش اند
دست که روی سرشان
میکشی
بی اختیار میسوزی
و ما
میانِ تردید ماندن و رفتن
دور از فلسفه ی مبهم باغچه
در جستجوی بهانه ای
که بدرخشد
ستاره ی بختمان
در آسمان پرشکوه زمان
#مریم_ترشیزی
#نقد
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، با توجه به انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها می توانست موفق تر عملی کند. اثر ارائه شده پر از گزاره هایی ست که نیاز،به اصلاح دستوری یا معنایی دارد. مثلا
( ما تاوانش را دادیم) با توجه به نقش های دستوری موجود در این جمله و فعل استفاده شده در دو جمله قبل و.بررسی زمان صرف فعل باید به ( ما تاوان دادیم) تبدیل شود. یعنی حذف مفعول در این جمله هم به ساختار شعر کمک می کند و هم به لحاظ درک زیبایی شناسی سبب زیبایی اثر می شود.
با استناد به فرهنگ لغت معین و دهخدا، کلمه مسلخ به معنای کشتارگاه یا جایی ست که پوست گوسفندها را می کنند. با این تعریف گزاره موجود ( در مسلخ تبدار تابستان
سوگوار بهاریم) چه معنایی می تواند به مخاطب منتقل کند. این مسئله نشان دهنده عدم توجه شاعر به انتخاب کلمات می باشد.
یا ( دور از،فلسفه مبهم باغچه) گذشته از بحث عدم ارتباط عناصر با ابیات پیش و پس، چه فلسفه ای می تواند در باغچه می
جود باشد به غیر آمریکایی طبیعی رشد و نمو که آن هم نه شاعر توانسته از آن تعبیری فلسفی بگیرد و نه اینکه مسئله مبهمی باشد. بنابراین این گزاره هم نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به مسئله جایگزینی کلمات است.
زبان این اثر در حالت یکدست است و دوگانگی دور است.
در حالت کلی عدم انتخاب درست کلمات روی تمام قسمت های قابل بررسی در شعر سپید تاثیر می گذارد. زیرا در شعر سپید هیچ کلمه ای بی هدف چیده و با جایگزین نمی شود. بلکه شاعر از انتخاب هر کلمه هدف و مقصودی را دنبال می کند.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به استفاده از زبان هنجار و موسیقی درونی که در آن رایج است و همچنین ایجاد فاصله لازم در حلقه های زنجیره ی روایی از ویژگی های مهم ساختار یا structure شعر سپید می باشد.
تنها نکته لازم در این اثر استفاده از حرف عطف ( و) در گزاره ( و اما میان تردید ماندن و رفتن) است که، باید حذف شود. ( به همان علتی که در بالا عرض کردم)
تقطیع یا ( segmentation) در این اثر به درستی اتفاق افتاده.
در حالت کلی ( segmentation) در شعر سپید بر اساس ظرفیت های آوایی کلمات چیده شده در کنار یکدیگر می باشد. که به جنبه های موسیقیایی اثر نیز کمک شایانی می کند.
از طرف دیگر سبب خوانش صحیح اثر می شود.
به لحاظ زیبایی شناسی، باید عرض کنم که شاعر با استفاده از تشبیه، سعی در ایجاد رفتار رجعت به مرکز را دارد، یعنی با ایجاد لایه های پی در پی با استفاده از تشبیه علاوه فردا بحث زیبایی شناسی به معنای اثر نیز کمک می کند و شعریت را در اثر به اثبات میرساند.
( دقایق لبریز
آتش اند
دست که روی سرشان می کشی
بی اختیار می سوزی)
زاویه دید در این اثر نامشخص است و سبب پراکندگی زاویه دید در اثر می شود.
عدم ارتباط عمودی روی محور جانشینی علاوه بر اینکه زیبایی اثر را دچار خلل می کند سبب تزلزل و.پراکندگی معنا در اثر می شود و از طرف دیگر استفاده از عناصری که به روایت اثر کمکی نمی کند مثل ( ستاره، آسمان، تردید ماندن و رفتن، سوگوار بهار، مسلخ، تابستان، تبدار، تاوان، سیب عشق، هرزه، هوای نفس) از انسجام لازم اثر می کاهد و یکپارچه معنایی اثر را دچار خلل می کند.
در شعر سپید پراکندگی معنایی سبب آسیب رساندن به ساختار(structure )می شود.
استفاده از ترکیباتی که ایجاد حشو می کنند زیبایی اثر را به مخاطره می اندازند.
( دور از فلسفه مبهم باغچه
یا
در مسلخ تبدار تابستان
سوگوار بهاریم
یا
در جستجوی بهانه ای
که بدرخشید
ستاره بختمان
در آسمان پرواز شکوه زمان)
همه اینها سبب شده که اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی به یک کولاژ تبدیل شود که به چفت و بست لازم نرسیده و.موفق نبوده
به لحاظ composition اثر ارائه شده
( هوای نفسهامان هرزه شد) نمی تواند شروع خوبی برای یک شعر سپید باشد زیرا نسبت دادن هرزگی به هوای نفس ( گذشته از اینکه ترکیب هوای نفس یک حشو می باشد) درست نیست و نمی تواند تصویری را که در ذهن شاعر است به مخاطب منتقل کند.
و پایان بندی نیز نتوانسته به زیبایی شناسی و درک معنایی اثر کمک کند. درواقع شروع و یایان این اثر نمی تواند مشتقات ذهنی شاعر را به مخاطب منتقل کند.
این مسئله می تواند ناشی از ضعف شاعر در دایره لغات باشد
تصاویر ارائه شده در اثر آنقدر قوی نیستند که تعیین کننده بحث زیبایی شناسی اثر باشند.
در حالت کلی این اثر با اندکی تغییر در انتخاب کلمات و جایگزین آنها و با در نظر گرفتن ساختار شعر سپید و همچنین افزودن جنبه های زیبایی شناسی به یک اثر خوب تبدیل می شود.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
اسوده پیدا می کند او یار بعدی را
راحت برنده می شود پیکار بعدی را
دستان دنیا از ازل روی گلویم بود
موهای او آماده کرده دارد بعدی را
از آتشی که در دلم افتاده باچشمش
لبهام روشن می کند سیگاربعدی را
وقتی کنار بود با هر شیوه خوارم کرد
حالا به قلبم می نشاند خار بعدی را
در آستینم بود هر عشقی که نیشم زد
در سینه ام می پروراندم مار بعدی را
با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را
میترسم از خاکستری که مانده بر موهام
در میروم از آینه دیدار بعدی را
#یاسر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آن ها موفق بوده و اثر از دوگانگی زبان بدور است. زبان این اثر کاملا یکدست می باشد که نقطه قوت آن است.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده، یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مفعول فعلات مفاعیل فاعلن، بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است ( البته به انتساب بیت اول) ردیف استفاده شده به جنبه موسیقایی اثر کمک شایانی کرده است که در بحث زیبایی شناسی با جزئیات بیشتری به آن می پردازیم. به لحاظ استفاده از قوافی باید عرض کنم که اثر را تا حدودی به غزل قافیه محور تبدیل کرده است.
( از آتشی که در دلم افتاده باچشمش
لبهام روشن می کند سیگاربعدی را)
یا ( در آستینم بود هر عشقی که نیشم زد
در سینه ام می پروراندم مار بعدی را)
یا ( با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد
باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را)
به لحاظ زیبایی شناسی باید عرض کنم که شاعر سعی در ایجاد جنبه های زیبایی شناسی با استفاده از تشبیه، مجاز، استعاره داشته است و این تشبیه های و مجازها رفتار زبان را شکل داده و شعریت را در اثر به اثبات رسانده و علاوه بر آن سبب خلق تصاویر عینی و انتزاعی شده است.
( دستان دنیا از ازل روی گلویم بود
موهای او آماده کرده دار بعدی را
یا
با رفتنش کفتار بودن را نشانم داد
باید که بشناسم خودم کفتار بعدی را
یا
می ترسم از خاکستری که مانده بر موهام
در میروم از آینه دیدار بعدی را )
به لحاظ روایت اثر ارائه شده شامل مقدمه، تنه، نتیجه گیری ست. منطق روایی در این اثر کاملا محکم و منسجم بوده و به زیبایی اثر کمک کرده است. در مقدمه شاعر به خوبی ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده کرده است و در تنه روایت شاعر حالات احساسی را با استفاده از زبان عاطفی و عناصر موجود به تصویر کشیده و در نتیجه گیری منطق روایی اثر به تکامل رسیده.
به لحاظ composition اثر ارائه شده
( آسوده پیدا می کند او یار بعدی را
راحت برنده می شود پیکار بعدی را)
شروع خوبی برای یک غزل روایی ست و پایان بندی هم کاملا سنجیده اتفاق افتاده است.
( می ترسم از خاکستری که مانده بر موهام
در میروم از آینه دیدار بعدی را)
به لحاظ موسیقایی، اگر چه اثر ارائه شده درگیر عروض است یعنی موسیقی آن یک موسیقی بیرونی ست اما کلمات انتخاب شده و همچنین استفاده درست از ردیف به روانی و.سیال بودن موسیقی کمک کرده است.
به لحاظ محتوایی کلمات انتخاب شده به یاری روایت آمده اند و به لحاظ معنایی، بیان حالات و ویژگی های یک یار چموش را به عهده گرفته اند. این اثر به لحاظ محتوایی هم زیبایی خود را به رخ می کشد.
در یایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
http://nasrenovin.blog.ir
شکافها زمان
در بلوغ یک تمدن
زنجیره های بردگی
و هزار حلقه ی گم شده
تاریخ در زندان شعری محبوس می شود
که زندان بانش
سنگ صداقت الفاظ
به سینه می زند
سنگ روی سنگ
پر از اندوه، اشک و ماتم
و تصاویر نمناک قرن
روی سنگ فرش کوچه پس کوچه های تقدیر
این تاریخ
قربانی خواب خیال است
و یک پتک
حاصلش ویرانی ست
بزن بنام تاریخ
که عصر تاریک
تیشه ای می خواهد
که به ریشه اش بزند.
مریم راد " واژه "