نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

وفاق در جامعه کنونی از منظر ادبیات

ادبیات هر ملتی آینه ای تمام عیار از اعتقادات ؛ باورها ؛ اداب و سنن و فرهنگ عمومی آن ملت است . این وظیفه ی ادبیات است که مفاهیم را از یک نسل به نسل دیگر و از یک زمان به زمانی دیگر منتقل می کند .

شعر و زبان شعری بخشی از فرهنگ ملتی ست که قرن ها با آن خو گرفته  و برای بیان افکار و عقاید خود از آن بهره گرفته است .

شکر شکن شوند همه طوطیان هند

زین قند پارسی که به بنگاله می رود

 

شعر و مفاهیم موجود در شعر به سهولت می تواند تغییراتی را در افکار و اندیشه های عمومی ایجاد کند . نقش ادبیات در فرهنگ و گسترش آن قابل چشم پوشی نیست . شعر و هر اثر هنری که آیینه ی عواطف بشری ست به نوعی وحدت گرایش دارد .زیرا شاعران و نواندیشان به دنبال مدینه ای فاضله هستند که زیر سایه آن بتوانند با دعوت به نوع دوستی و انسان گرایی به راه وحدت روی آورند .وحدت و وفاق از اصلی ترین و پر دامنه ترین مفاهیم در شعر است که کاربرد وسیع در جامعه کنونی دارد .  به قول اقبال لاهوری:

رشته ی وحدت چو قوم از دست داد

صد گره بر روی کار ما فتاد

 

ما پریشان در جهان چون اختریم 

همدم و بیگانه از یک دیگریم

 

باز این اوراق را شیرازه کن 

باز آیین محبت تازه کن

 

باز ما را بر همان خدمت گمار 

کار خود با عاشقان خود سپار

 

رهروان را منزل تسلیم بخش

قوت ایمان ابراهیم بخش

 

شاعران و نویسندگان زبان گویای جامعه اند . اگر از وحدت و همدلی یا نوع دوستی ؛ انسان گرایی سخن می گویند بدین معنا ست که این مفاهیم را برای ساختن یک جامعه سالم لازم و ضروری می دانند .

به قول حضرت مولانا که در دفتر دوم مثنوی آورده

 

خلوت از اغیار باید نه ز یار      

  پوستین بهر دی آمد نه بهار

عقل با عقل دگر دوتا شود         

  نور افزون گشت و ره پیدا شود

 

یعنی لازمه ی استفاده از پوستین در زمستان است که از سرما در امان بمانیم . یعنی خلوت گزیدن برای رهایی از ناجنسان و نااهلان است .

به قول حضرت حافظ

نَخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است

که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید

 

خاستگاه ادب و ذوق شاعرانه جز به وحدت اتفاق نمی افتد . صائب در یکی از تک بیت های خود دارد

تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است

عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد

 

در تاریخ پر فراز و نشیب این کشور همیشه شاعرانی بودند که در تنگناهای مناقشات خصومت آمیز دیگران را به محبت و مدارا خواندند که عمدتا شاعرانی عارف مسلک بودند و دوستدار ذوق و ادب که کوشیده اند تا کام تلخ عموم را به شهد شیرین وحدت درمان کنند

 

زان حدیث تلخ گویم تو را         

 تا ز تلخی ها فرو شویم تو را

چند گویم من تو را کین انگبین    

 زهر قتال است از آن دوری گزین

 

مولانا معتقد است وظیفه ی صالحان و سالکان ایجاد صلح است یا در کلام استاد سخن سعدی در باب اول گلستان آمده

بنی آدم اعضایِ یکدیگرند                    

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار         

  دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی              

  نشاید که نامت نهند آدمی

 یا در دفتر چهارم مثنوی معنوی حضرت مولانا آمده

بر مسلمانان نمی‌آری تو رحم             

 مؤمنان خویشند و یک تن شحم و لحم

رنج یک جزوی ز تن رنج همه‌ست   

   گر دم صلح ست یا خود ملحمه‌ ست

گفت در چشم شما قحطست این        

   پیش چشمم چون بهشتست این زمین             

 

همانطور که اعضای بدن انسان بر یکدیگر حسد نمی ورزند و در حمایت و جانب داری از یکدیگر کم نمی گذارند اعضای اجتماع نیز باید چنین باشند که در غیر این صورت اجتماع به سمت ویرانی پیش خواهد رفت جامعه ای که دست حمایتشان بر سر یکدیگر نیاشد و از شنیدن اخبار ناگوار و مرگ شادمان شوند جامعه ایست محکوم به فنا .

درمان آن جز با مدارا ؛ خویشتنداری و مهربانی با دیگران امکان پذیر نخواهد بود .

به قول حضرت حافظ

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است    

 با دوستان مروت با دشمنان مدارا

وقتی فرهنگ جامعه ای به سمت و سوی همدلی پیش میرود وفاق اهمیت و جایگاه خود را نشان می دهد .

همزبانی خویشی و پیوندی است       

 مرد با نامحرمان چون بندی است

 

اشتراکات بین اندیشه و باور انسانها در یک جامعه می تواند عامل ایجاد این همدلی باشد .

تا زمانی که انسان در آسایش و اطمینان کامل به سر می‏برد و بیم و هراسی ازمخاطرات پیش روی خود ندارد، بدون درد و بی‏انگیزه فرصت‏ها و امکاناتش رابه هدر می‏دهد، امّا زمانی که احساس نا امنی در وجود انسان رخنه کرد، به فکرچاره و درصدد پی‏ریزی سدّی برای مقابله با حوادث حال و آینده خواهد بود ولحظه‏ای آرام نخواهد نشست.اقبال لاهوری در یکی از اشعارش دارد

قوم را اندیشه ها باید یکی 

در ضمیرش مدعا باید یکی

 

اهل حق را حجت و دعوا یکی است 

خیمه های ما جدا دل ها یکی

 

جوهر ما با مقامی بسته نیست 

باده تندش به جامی بسته نیست

 

هندی و چینی سفال جام ماست 

رومی و شامی گل اندام ماست

 

قلب ما از هند و روم و شام نیست

مرز و بوم ما به جز اسلام نیست

 

ظهور و بروز بن بست ها . انحرافات می تواند در جامعه عامل ایجاد نا امنی باشد در چنین اوضاعی گردانندگان پشت پرده و اصلی معادلات جهانی یا باید دربرابر این استقبال عمومی سکوت اختیار می‏کردند یا به نقشه و ترفندی جدید متوسّل می‏شدند، این در حالی بود که آرام آرام در این غریبستان گرایش به‏مذهب  نیز خود را نشان می دهد و از انجایی که اسلام مذهب همدلی و مهربانی ست ؛ انس و الفت خود را بیشتر نشان می دهد. یا بهتر بگویم توقع بیشتری در مورد آن احساس می شود .

پروانه محو کرد در آتش وجود خویش

یعنی که اتحاد بود انتهای عشق

اینرا کشد به وادی و آنرا برد به کوه

زینها بسی‌ست تا چه بود اقتضای عشق

 

به هر حال اتحاد بیشتر صبغه‌ جامعه‌شناختی دارد و در ارتباطات گروهی مورد نظر است. و الفت از منظر روان‌شناسی اجتماعی به کنش‌های روانی انسان‌ها در تعامل با هم در محیط اجتماعی می‌پردازد و به روابط بین افراد در ارتباطات میان فردی می‌پردازد و روشن است که الفت به این معنی زیرساختی برای اتحاد است و این قرابت وثیق این دو مفهوم  اتحاد و الفت است.

یاد ایامی که با هم آشنا بودیم ما

هم خیال و هم صفیر و هم نوا بودیم ما

معنی یک بیت بودیم از طریق اتحاد

چون دو مصرع گر چه در ظاهر جدا بودیم ما

بود دایم چون زبان خامه حرف ما یکی

گر چه پیش چشم صورت بین دو تا بودیم ما

چون دو برگ سبز کز یک دانه سر بیرون کند

یکدل و یکروی در نشو و نما بودیم ما

می چرانیدیم چون شبنم ز یک گلزار چشم

از نوا سنجان یک بستانسرا بودیم ما

بود راه فکر ما در عالم معنی یکی

چون دو دست از آشنایی یکصدا بودیم ما

دوری منزل حجاب اتحاد ما نبود

داشتیم از هم خبر در هر کجا بودیم ما

اختر ما سعد بود و روزگار ما سعید

 

برای دستیابی به الفت توصیه های فراوانی در جهت رفق و مدارا شده است . سول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: درد امت‌های گذشته، خصومت و دشمنی بوده است قطعا دین  را از ریشه می‌کند و شما جز با دوست داشتن هم ایمان نخواهید آورد و چیزی که مهربانی و الفت را ریشه‌دار می‌کند افشای سلام در بین خودتان است.

هرگز نمی توان به این نکته رسید که الفت و اتحاد بر طبق اعتقادات نادرست شکل گیرد و سبب شکوفایی جامعه شود . زیرا از هم گسیختگی جامعه عامل ویرانی آن جامعه است .در جامعه ویران دلها ازهم جداست .دست ها یار یکدیگر نیستند و قدم ها ناقص مثال دور باطل است .

  • مریم راد(واژه)

نظرات  (۱)

  • شبکه اجتماعی ویترین
  • سلام

    ایام به کام

    دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

    + اکنون نام کاربریتان ازاد است

    دانلود از کافه بازار

    https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

     

    + خوشحال میشوم شبکه اجتماعی ویترین را در وبلاگ خود معرفی یا لینک کنید

    با سپاس

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی