نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

توسعه فردی و اجتماعی از منظر ادبیات کهن 1

سلام و عرض احترام دارم خدمت عزیزانی که این صفحه را می خوانند 

اگر چه این مطلب باید در بخش جستارهای ادبی قرار گیرد اما دوست داشتم که تغییری به این بخش بدهم و یک ساختار شکنی کنم . از این جهت این مطلب به اینجا و این صفحه منتقل شد . این مطلب سال گذشته در مطبوعات " خبر انلاین " چاپ شده است . 

بنام خداوند مهر

توسعه فردی و اجتماعی از منظر ادبیات کهن

آنچه از متون کهن انتظار می رود باور ها و اطلاعاتی ست که از دیر بازدر زبان و فرهنگ رواج داشته می تواند تعریفی از توسعه فردی و توسعه اجتماعی باشد .

توسعه فردی ابعاد مختلفی چون سلامتی , امور مالی ؛ روابط ؛ معنویت و شغل را به خود اختصاص داده است .مجموعه عواملی که دست یه دست هم می دهند تا توسعه محقق شود و فرد را جهت رسیدن به پذیرش اجتماعی راهنمایی و رهبری می کند و به این وسیله از افراد یک جامعه یا افراد یک مجموعه ؛ فردی  دلنشین و مقبول  می سازد . در این توسعه  اجتماعی ؛ عدالت اجتماعی نهفته است یعنی افراد جامعه می کوشند تا سبب کاهش نابرابری ها ؛ کاهش تبعیض هادر جهت توزیع مناسب منابع رفاهی و خدماتی و بهداشتی و افزایش آزادی مدنی باشند .  درواقع عدالت اجتماعی و آزادی مدنی با هم ارتباطی دو سویه دارند . عدالت اجتماعی در درون خود به دنبال نظم اجتماعی ست و نظم اجتماعی وضعیتی ست که از طریق اعتقادات و سنت ها ؛ آداب و رسوم و مجموعه ای از خط و مشی های  فرهنگی ؛ ثبات  اجتماعی را به  همراه  می آورد  و در خود حفظ می کند . این  مسئله  می تواند تعریف کلی تری از فرهنگ باشد چیزی که سبب رشد مردم می شود و عمدتا به عنوان ترکیبی از الگوهای فکری و ویژگی های گروهی از مردم قابل تعریف است . البته جنبه های بیرونی از قبیل زبان ؛ سنت ها ؛ مذهب ؛ هنر و ... با خود به دنبال دارد و در عین حال عمیق تر از این موارد است . به عبارت ساده تر به طرز تفکر و تعامل انسان امروز با محیط پیرامونش باز می گردد.

در این بین زبان هم نقشی اساسی ایفا می کند و از قافله عقب نمی ماند . اساسا زبان و فرهنگ ارتباطی دو سویه با یکدیگر دارند همانطور که بدون زبان هیچ فرهنگی توسعه و گسترش نمی یابد عکس آن هم صادق است . زبان و فرهنگ در طول زمان دستخوش تعییراتی هستند که گاهی به موازات هم و گاهی توام با هم پیش می روند .

زبان و فرهنگ توام با یکدیگر به افراد  یک جامعه این امکان را میدهند که فکر کنند ؛ بیاندیشند ؛ در مورد افکارشان گفتگو کنند و به این واسطه  به  تبادل افکار و عقاید خود بپردازند  . هر نشانه با خود تفکری را به همراه دارد و همه آنها مدل هایی از زبان محسوب می شوند که قادرند خواص زبان را عینا منتقل کنند.

درک هرگونه تناسب ؛ هماهنگی و کمال در پدیده های  جهان؛ انسان را شگفت زده می کند و تصور زیبایی را در ذهن او برمی انگیزد. این  تصور زیبایی از خلق هنر در مورد ترکیب  آن با موارد مطرح شده در جهان پیرامونی انسان در متون ادبی بسیار است ونشان دهنده  نظم موجود بین آنها که ناشی از ترتیب و اصول جای گرفتن هر یک از ابعاد مادی و معنوی و ارتباط آنها ست که بیان کننده ی  خردی روشن است و مفهوم دو ساحت وجودی انسان یعنی بعد روحانی و جسمانی اوست .انسان موجودی پیچیده است از این جهت هرآنچه سبب توسعه فردی و اجتماعی اوست نیز دچار پیچیدگی ست .

زبان به یاری انسان می آید و هر آنچه که به زبان می آورد نشان دهنده زبان ذهن و فکر اوست . مولانا در دفتر پنجم مثنوی می فرماید

هر دمی فکری چون مهمان عزیز             آید اندر سینه ات هر روز نیز

فکر را ای جان به جای شخص دان          زانک شخص از فکر دارد قدر و جان

به لحاظ ایدئولوژیک فکر و عقل یا اندیشه و عقل در تقابل با یکدیگرند

مولانا در دفتر دوم می فرماید

ای برادر تو همان اندیشه ای                  مابقی تو استخوان و ریشه ای

انسان مملو از اندیشه است  که برخی خوبند و برخی بد . ناگفته نماند که اندیشه در ذهن انسان از بین نمی رود بلکه در فرایندی آهسته و طبیعی به اندیشه ای دیگر تبدیل یا به واسطه اندیشه ی دیگری جایگزین می شود .

مولانا  در جای دیگری می فرماید

این جهان یک فکر است از عقل کل             عقل چون شاه است و صورت ها رسل

اندیشه می تواند بر چهار چیز متکی باشد  سخن و کلمات ؛ کار و پیشه ؛ جهان آدمی ؛ من وجودی . به عبارت دیگر اندیشه و فکر پدید آورنده ی "من وجودی" ست.پس هر گونه کار و تلاش و پیشه در جهان مادی از صورت بندی جهان پیرامونی در قالب کلمات و سخن در جهان آدمی ست . اینها زنجیره وار به هم مرتبط اند . طبیعی ست کار و تلاش و شغل در جهان ظاهری سبب ثروت و مکنت می شود .

چیست اصل و مایه هر پیشه ای              جز خیال و جز عرض و اندیشه ای

بی نهایت کیش ها و پیشه ها                 جمله ضل صورت اندیشه ها

هر چه داری تو زمان پیشه ای                نه طلب بود اول و اندیشه ای

طبیعی ست که انسان امروز با اندیشه ی خود برنامه ریزی می کند و صورت بندی فکری خود را نسبت به کاری که انجام می دهد و  منطبق با اندیشه انجام کار تداوم می بخشد .

مولفه ی دیگری که در توسعه فردی نقش دارد "شادی" ست .شادی یکی از احساسات ریشه ای و مثبت است . یکی از ضروری ترین نیاز های فطری  و نیازهای روانی انسان که نقش تعیین کننده در تامین سلامت فرد دارد . زندگی افراد شاد دارای هدف و معنا ست . افراد شاد انگیزه ی بیشتری برای انجام امور زندگی دارند و بیشتر خیرخواه و بخشنده هستند . حافظ با رویکردی خیام وار شادی را یادآور می شود

روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق           شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم

جایی که تخت و مسند جم می رود به باد        گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم

یا استاد سخن سعدی در غزلیات خود دارد

ای باد بامدادی خوش می روی به شادی          پیوند روح کردی پیغام دوست دادی

بر بوستان گذشتی یا در بهشت بودی              شاد آمدی و خرم فرخنده بخت بادی

البته شادی و نشاط از مولفه های فرهنگی ایران است . مردم ایران مردمان شادی بودند و گریزان از غم . در پناه شادی و سرور روزگار می گذرانند . شاد زیستن در دنیای خالی از اندوه و جنگ بخشی از آرزوهای انسان امروز است .شادی می تواند گره گشای بسیاری از رنج ها و ناکامی های انسان امروز باشد .طبیعی ست اگر انسان در محیطی مملو از سرسبزی و باغ و یوستان رشد کند مولفه های شادی در زندگی او بیشتر احساس می شود . "شادی" شور عشق را بر می انگیزد و در حالات درونی و معنوی انسان نقش دارد .

حافظ معتقد است

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق        بر او نمرده به فتوی من نماز کنید

یعنی اگر کسی عاشق نیست هنوز نمرده؛  فاتحه اش را بخوانید چون حافظ عشق را یک امانت الهی می داند  از این جهت است که می گوید

آسمان بار امانت نتوانست کشید             قرعه فال به نام من دیوانه زدند

.و استاد سخن سعدی معتقد است

خستگی اندر طلبت راحت است            درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که بر آرم چو چنگ              ور چو دفم پوست بدرد قفا

هر سحر از عشق دمی می زنم            روز دگر می شنوم بر ملا

قصه دردم همه عالم گرفت          در که نگیرد نفس آشنا

حافظ جهان آدمی را بنا شده بر پایه عشق می داند و از آن طرف عشق را بالاتر از عقل می شمارد .

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است          کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است         که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد

لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست        بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد

به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را               که صدر مجلس عشرت  گدای رهنشین دارد

بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است              که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد

عقل هم جز مولفه های مهم و تعیین کننده توسعه فردی و اجتماعی ست . عقل انسان را به کردار نیک دعوت می کند . عامل بذل و بخشش و گذشت می شود . انسان با عقل ؛ صبر پیشه می کند و بردبار می شود . اگر عقل تمثیلی از خرد باشد انوقت  اشعار بی بدیل فردوسی یاری رسان است  

در شاهنامه فردوسی در ارتباط با پادشاهی پیروزدر ارتباط با خرد آمده

ستون خرد داد و بخشایش است          در بخشش او را آرایش است

زبان چرب و گویندگی فر اوست           دلیری و مردانگی پر اوست

هر آن نامور کو ندارد خرد                 زتخت بزرگی کجا برخورد

هر کنش  و واکنشی منجر به نتیجه ای می شود که می تواند توسعه فردی و اجتماعی را با خود به همراه داشته باشد یا از  آن نشات بگیرد .کنش و واکنش اجتماعی وقتی در تقابل با ادبیات قرار می گیرد شاعر یا نویسنده  را وامیدارد که با توجه به عوامل اثرگذار دست به سرایش یا نوشتن بزند .عواملی که محتوا را در ذهن او می سازد و با توجه به اینکه شعر "کنش فردی در فرایند تولید است "  پس میتوان معتقد بود که قانون کنش و واکنش در جریان توسعه فردی و اجتماعی در پشت پرده محسوسات فکری جریان دارد که در ذهن فرد اتفاق افتاده و محتوای بیرونی و پیرامونی ذهن اورا به  نمایش می گذارد .

 

 

 

  • مریم راد(واژه)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی