، دلم می خواهد که بنویسم،
از چه ؟ نمی دانم.
فقط حسی مثل حس نوشتن در وجودم شعله گرفته است . گاهی وقت ها از درد پر می شوم و احساسم، جایی درون هزاران غم، تنهایی، نا امنی گم می شود.
می گردم و می گردم.
دوباره احساسم جان می گیرد، اما باز هم یک گوشه قلبم تک مضراب می زند . باز هم تک مضراب... یعنی که در یک گوشه قلبم انقدر خـلا وجود داره که باید با منطقی، پر کنم.
اول عشق، آخر هم عشق. "عشق یعنی همه چیز" پس، عشق را جایگزین می کنم، اما باز هم خلا وجودم را احساس می کنم.
شاید در این خلا باید به خود برسم. گم می کنم خود را، در اندوه هزار غریبه، و دوباره پیدا می کنم.
اما هنوز یک گوشه قلبم تک مضراب می زند. یعنی که عشق، اگرچه همه چیز است اما جای آن درون قلبم خالی ست یا شاید این بار ساز دلم نا کوک شده که همچنان تک مضراب می زند.
لحظه به لحظه می گذرد و دل همچنان مضراب می نوازد.
عزمم را جزم می کنم، از دل خواهم پرسید، چه وقت ساز نا کوکت، کوک می شود؟
اما، جوابی نیست.
با ساز نا کوک دلم چه کنم؟
عشق، پول، موقعیت، شهرت، روشنفکری، جنجال، کتاب های خوانده شده و خوانده نشده، ولع فهمیدن، خانواده، فرزند، و. و. هزاران نکته ای که در لحظه مهم می شوند...یک نفر بیاید و بگوید که منه گم شده ام به دنبال چیست؟ چه می خواهد؟
خوشحالی کجاست؟ خوشبختی چیست؟
هر روز به جستجوی چیزی از خواب بیدار بر می خیزم بلکه منه گم شده ام را به گونه ای دیگر بیابم. اما هر بار گم می کنم خودم را و دوباره پیدا می کنم، اما نه آنطور که می خواهم.
گاهی میان درد گم می شوم، گاهی میان هزار رذالت، گاهی میان عشق، گاهی میان جدایی، و پیدا می شوم میان هزاران غم، اندوه تنهایی و درد.
اما ثانیه های زندگی همچنان ادامه دارند، صدای ثانیه ها ممتد می نوازند، مثل چشم های دیگری، که به دنبال منه گم شده اش، مدام کنکاش می کند. به یک گم شده مثل خودش می رسد ، دایره وار می چرخد و می چرخد بلکه منه گم شده اش را در وجودم بیابد. غافل از اینکه این خانه سال هاست که اشغال شده.
اما دست هایم، همچنان تنهاست، چشم هایم همچنان تنهاست و راه را، تنها می پیمایم. ای کاش کسی می آمد و منه گم شده ام را به من پس می داد.
انگار زندگی من یک زندگی انفرادی است. من گم شده ی خودم هستم.
با عشق، با مهر " واژه "
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد maryam rad:
نقد شماره ۱۵
دست هایی
از جنس سڪوت
تیغ می زنند
رگ خواب خاموش
اتاقم را.
و
حجم نبودنت
تازیانه ای میشود
بر پیڪر
پوچ دقایقی
ڪه
بودنم را به رخ
میڪشند...
◽️◽️
ـــ آویزان بر شاخه های سست.
دستِ درد
میفشارد دست دوستی ام را.
/آه ... از خاطراتی ڪه
ثبت میشوند
بر ڪاغذهای سفید /
— جای خالی قاب عڪس بر تن دیوار.....؟
— هزار واژه ی خیس
میڪوبم تا
در قتل عام روزها
شاهد
اعدام نور
و
پژمرده شدن شقایق باشند...
◽️◽️
ـــ گوش هایم درد
میڪنند..
از پچ پچ
پنجره ها...
آرام
آرام
پرده میڪشم
رد نگاهشان را....
ــ با سڪوت خاڪستری سیگار های
روی میز چه میڪنی؟؟
ـــ دست در دست حلقه های
دود ..
مست از شوڪرانی
ڪه هستی ام را
بوسه میزند
/والس میرقصم/
تا در سڪانس آخر
مرگ
سهم فانوس ها
باشد...
#مهدی_فولادوند
maryam rad:
بنام خداوند مهر
#نقد_شعر_سپید
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولاً در مقایسه با شعر،سپید و دیگر قوالب، در ابتدا. اثر باید شعریت را در خود به اثبات برساند. چرا چون به سبب نزدیکی به ساختار نثر، ممکن از،به لحاظ فنی دچار ضعف باشد. به هر حال بخشی از،ارزش و اعتبار اثر را قالب یا ساختار آن تعیین می کند. دوماً چیزی که در این اثر،بیش از،هر مطلب دیگری به چشم می خورد استفاده از و کاربرد زبان است. در،این اثر،کلمات در جایگاه و نقش دستوری خود قرار دارند، یعنی اثر ارائه شده مطابق با زبان هنجار اتفاق افتاده.از،طرف دیگر زبان در این اثر به دستگاهی از نشانه تبدیل شده و با استفاده از،این نشانه ها به دلالت معنایی پرداخته اما این دلالت معنایی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب لغات و جایگزینی آنها، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی می توانست موفق تر عمل کند. ترکیب سازی هایی مثل ( پیکر پوچ دقایق و....)
🔻استفاده از،قواعد و قوانین زبان از،آنجایی کاملا مطابق با دستور زبان یا همان زبان هنجار،استفاده و همه چیز،در این اثر در سطح اتفاق افتاده
رفتار زبان را به جهتی هدایتمان کند که اصطلاحاً به آن رفتار گریز از مرکز می گویند و.مربوط می شود به قشر خارجی زبان و.هیچ وظیفه ای به غیر از انتقال معنا ندارد.
🔸به لحاظ نقد فنی، با توجه به عرایضم در بالا باید بگویم که از آنجایی که شکل از محتوا جدا نیست، می توان معتقد بود که اثر ارائه شده شعریت را در خود به اثبات نمی رساند.
از طرف دیگر از آنجایی که اثر ارائه شده به چند اپیزود تبدیل شده و یا به لحاظ ساختاری از چند جمله تشکیل شده که هر کدام به موضوعی می پردازد.
همچنین اگر از این اثر segmentation یا تقطیع را بگیریم جز چند جمله بهم پیوسته به لحاظ حلقه های زنجیره روایی، که بسیار محکم هستند، به چیزی نمی رسیم. یعنی. اگر،از اثر ارائه شده تقطیع یا پلکانی شدن را بگیریم. به صورت زیر خواهد بود.
( دست هایی از جنس سکوت، تیغ می زنند رگ خواب خاموش اتاقم را و.حجم نبودنت تازیانه ای می شود بر پیکر پوچ دقایق که بودنم را به رخ می کشند.
آویزان به شاخه های سست، دست درد می فشارد دست دوستی ام را. آه، از خاطراتی که ثبت می شوند به کاغذ سفید.
جای خالی قاب عکس بر تن دیوار....؟
هزار واژه خیس می کوبم تا در قتل عام روزها شاهد اعدام نور و پژمردن شقایق باشند.
گوش های درد می کنند از پچ پچ پنجره ها. آرام آرام پرده می کشم رد نگاهشان را.
با سکوت خاکستری سیگار های روی میز چه می کنی؟
دست در دست حلقه های دود، مست از شوکرانی که هستی ام را بوسه می زند. والس می رقصم تا در،سکانس آخر، مرگ، سهم فانوس ها باشد. )
همانطور که کاملاً مشخص است اثر ارائه شده با توجه به ترتیب عناصری که در خود جای داده و همچنین حلقه های زنجیره ی روایی که در این اثر کاملاً محکم و بدون هیچ فاصله ای،در این حلقه ها در کنار یکدیگر چیده شده اند، اثر ارائه شده را به نثری شاعرانه تبدیل کرده اند. که به اشتباه دچار segmentation شده.
🔻در شعر،سپید segmentation یکی،از وجوه ساختاری آن است، چرا که با وجود ظرفیت های آوایی و موسیقی درونی که از،شعر سپید انتظار داریم، این تقطیع یا segmentation باید بر اساس. ظرفیت های آوایی یعنی میزان حجم هوا نسبت به خروج کلمات و جنبه موسیقایی اثر چیده شود. یعنی تقطیع و پلکانی کردن شعر،سپید بی حساب نیست.
🔻اثر ارائه شده در چند پاراگراف به صورت کاملا منسجم و محکم در قالب یک مونولوگ monolog که یکی،دیگری از ویژگی های گفتاری نثر،است، چیده شده، که دلیل دیگری بر اثبات نثر بودن اثر،است.
ادامه نقد 👇👇👇
@ashenayeeshgh
ادامه نقد👆👆👆
🔻تصاویر در،این اثر در،قالب چهارچوب زبانی خاص اتفاق نیوفتاده و کاملا ساده
است که خود دلیل دیگری بر عدم اثبات شعر سپید است.
🔻دلالت معنایی دراین اثر بدون ایجاد لایه های زیرین یا پنهان در اثر اتفاق افتاده که خود دلیل دیگری بر نثر بودن اثر است.
در پایان برای صاحب اثر آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با تشکر
مریم راد " واژه
#نقد
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_نثر_شاعرانه
نوشته های من ، اگر این همه قیل و قال می کند تنها می خواهد احساس را تاره بیان کند . چیزی مثل سلسله ی چشم های تو.
دست های من به خوبی الفبای چشم های تو را فهمیده که می تواند رویاها را روی بوم خیال به زیبایی نقاشی کند.
به من بگو! کدام دل می تواند پیش لب های شرجی و حس زنانه ات آرام بگیرد؟!
به من بگو! چه رازی بین انگشت های همیشه تشنه ی من با لمس مخمل تن توست؟!
کاش! امشب زودتر بخوابم و یواشکی خواب تو را ببینم!
#رضا_روستا_نثر_واژه_های_احساس
#نقد_نثر_شاعرانه
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
آنچه که از،نثر انتظار داریم متفاوت از قوالب دیگر است، انتخاب و جایگزینی کلمات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان بخشی از ساختار و یا structure یک نثر می باشد. ناگفته نماند که مایه شعر و نثر مشترک است اما پرداختن به آن کاملاً متفاوت است.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها کاملا متناسب با سوژه مورد نظر،اتفاق افتاده و.از آنجایی که هدف نثر انتقال معناست و این ویژگی یکی از ویژگی های مهم نثر است پس باید انسجام معنایی هم در آن رعایت شود.
نویسنده دراین اثر از قال و قیل نوشته های خود آغاز کرده و.به آرزوی یک خواب یواشکی رسیده. یعنی آن خط سیر ثابت نثر در این اثر قدری دچار گستردگی شده یا بهتر عرض کنم به چند موضوع پرداخته،اما از،آنجایی که نویسنده با چند تشبیه تمام موضوعات را به هم پیوند داده می توان معتقد بود که نویسنده تا حدودی در انتخاب و.جایگزینی کلمات موفق بوده.
🔸به لحاظ نقد فنی و ریخت شناسی نثر، در اثر ارائه شده به ویژگی می رسیم که خاصه نثر هایی ست که تمایل دارند مانند شعر عمل کنند که اصطلاحا به این قبیل نثر ها، نثر های،شاعرانه گفته می شود،. وجود جملاتی مثل( چیزی مثل سلسله چشم های تو، ..... لمس مخمل تن تو.... و...) یعنی،نویسنده در این اثر علاوه بر بکارگیری زبان هنجار و استفاده به موقع از،عناصر جمله در جای،دستوری و نحوی خود، به یک توصیف شاعرانه و لطیف با استفاده از،زبان عاطفی نیز،رسیده است.
یعنی می توان معتقد بود که رفتار،زبان در نثر مطابق با معیارهای، رفتار گریز از مرکز است و.مربوط می شود به قشر خارجی زبان که وظیفه انتقال معنا را به عهده دارد.اما با یک دیدگاه و یا بیان عاطفی.
در نثر نویسنده عمدتا به صورت monolog یا گفتگوی تک نفره به بیان اهداف خود می پردازد و.این مسئله کاملاً در این اثر مشهود است.
نویسنده از قیل و قال نوشته های خود آغاز کرده به لمس تن معشوق رسیده و آرزوی خواب های یواشکی را دارد.
🔸ترکیب سازی در این اثر در جهت ایجاد زیبایی و همچنین فضا سازی لازم در نثر اتفاق افتاده است
مثل ( بوم خیال، لب های شرجی، انگشت های همیشه تشنه، لمس مخمل تن تو، سلسله چشم های تو و...)
استفاده از دال و مدلول هایی که گویای زیبایی و.حفظ معنا خواهد بود در ساخت این قبیل نثر ها موثر است.
در پایان برای نویسنده محترم آرزوی سلامتی و.موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_نثر_شاعرانه
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک ( p1)
امشب براى دیدنت هنگامه بر پا مى کنم
دل را براى بزم تو قرص و مهیا مى کنم
از ذوق و شوق دیدنت،لکنت گرفته این زبان
راز درون سینه را ، پیش تو افشا مى کنم
شرح فراق و غصه را پیش تو من مى آورم
غمهاى بى اندازه را از بند دل وا مى کنم
ماه دل آراى منى ، نذر دو چشمان تو دل
در شام مهتاب تو من امروز و فردا مى کنم
مجنون تر از قیسم ببین،تو ای نگار نازنین
در بزم عشقت نازنین بیچاره لیلا مى کنم
من مست دیدار تواَم، دلداده عذراى توام
هم رقص پاهاى تو را ، امشب تماشا مى کنم
شعر و غزل مى بافم از لعل لب و چشمان یار
اشعار تازه گفته را، من با تو نجوا مى کنم
با خاطرات دلنشین ، در خاطرم پیدا شدى
میخانه ى چشم تو را دُرد مسیحا مى کنم
باغ گل یاس منى ، دریاى احساس منى
در بسترت جان دلم ، گلخانه احیا مى کنم
تو زینت جان منى ، دریای ایمان منی
من در میان دفترم ، با شعر غوغا مى کنم
از دورى ات تب کرده ام، داروى من لعل لبت
با بوسه هاى هر شبت، خود را مداوا مى کنم
خشکیده اشک چشم من،با گریه های بی امان
از گریه ،چشم خیره را ، مانند دریا مى کنم
در مکتب عشق وجنون، آسیمه سر هستم کنون
من در کلاس درس تو مشق زلیخا می کنم
# وحیده _موذنی
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان (با توجه به معیار های شعر)، استفاده از ترکیب سازی ها موفق نبوده. انتخاب و چیدمان کلمات نقش تعیین کننده در ساخت یک شعر به عهده دارد.
🔻استفاده از تکرار کلماتی مثل بزم، لکنت، دل، چشم، لعل لب، دلداده و... نشان دهنده عدم گستردگی دایره لغات یا دایره واژگان شاعر خواهد بود، از طرف دیگر این قبیل تکرار ها به زیبایی اثر هم آسیب می رساند.
🔻ترکیب سازی هایی مثل شرح فراق، ماه دل آرا، بزم عشقت، مست دیدار، لعل لب، و... چون جز کلمات مرسوم و مصطلح در زبان امروز فارسی نیست، زبان اثر را دچار دوگانگی خواهد کرد.
🔸 به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که روایتی را در خود جای داده و بر وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن،
بحر رجز مثمن سالم سروده شده. در بررسی قوافی خوب عمل کرده و استفاده از،ردیف فعلی به زبان هنجار موجود در اثر مطابق با معیارهای شعری و همچنین جنبه ی موسیقایی اثر کمک کرده است.
🔻به لحاظ بررسی روایت، اثر ارائه شده سه اصل مهم و اساسی روایت را که شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست در خود دارد، اما ساخته وپرداخته شدن اثر با توجه به اینکه ابیات عموماً جنبه ی توصیفی دارند، خوب اتفاق نیوفتاده. از طرف دیگر،استقلال ابیات از انسجام روایت کاسته است.
( ماه دل آرای منی نذر دو چشمان تو دل
در شام مهتاب تو من امروز و فردا می کنم)
[ معنای تردید یا موجودیت این تردید برای بنده قابل درک نیست ].
( مجنون تر از قیسم ببین تو این نگار نازنین
در برم عشقت نازنین بیچاره لیلا می کنم)
[ من معنای مصرع دوم را دریافت نکردم، این مصرع به لحاظ ارتباط افقی نیز دچار ضعف است ]
در چند بیت هم منطق روایی دچار تزلزل شده که نشان دهنده استفاده نامناسب از دال و مدلول است مثل همان بیت ( ماه دل آرای منی و.. )
ادامه دارد 👇👇👇
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
ادامه نقد 👆👆👆
#نقد_شعر_کلاسیک
🔸به لحاظ زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات، کنایات و تلمیح، سبب شده این اثر به یک اثر توصیفی تبدیل شود، اما متاسفانه هیچ خلاقیتی در آن بوجود نیامده که آن را متمایز از،اشعار دیگر کند و یا بعد معنا سازی آن را به تکامل برساند. نکته حائز اهمیت آن است که در برخورد با اشعار توصیفی این است که ما انتظار خلاقیت داریم، در غیر این صورت از ارزش و اعتبار اثر کاسته می شود.
( از دوری از تب کرده ام داروی من لعل لبت
با بوسه های هر شبت خود را مداوا می کنم)
🔺تصاویر ارائه شده در این اثر عینی و انتزاعی هستند، اما به لحاظ زیبایی چیزی به اثر اضافه نکرده اند.
( خشکیده اشک چشم من با گریه های بی امان
از گریه چشم خیره را مانند دریا می کنم)
🔺ارتباط عمودی و افقی در برخی ابیات دچار تزلزل است، که این مسئله عامل عدم انسجام در روایت خواهد بود.
🔻به لحاظ composition این اثر ( امشب برای دیدنت هنگامه بر پا می کنم / دل را برای،بزم تو قرص و مهیا می کنم) اگر چه برای شروع یک اثر و عنوان مقدمه یک روایت مناسب است اما می توانست بهتر از،این ساخته و پرداخته شود. در پایان بندی هم اثر ارائه شده ( در مکتب عشق و جنون آسیمه سر هستم کنون / من در کلاس درس تو مشق زلیخا می کنم) کاملا مشخص است که اثر،پایان بندی خوبی ندارد و ذهن مخاطب همچنان به دنبال ادامه آن است. چون این اثر،جز،آثار توصیفی ست باید پایان بندی قرص تر و محکم تری را در خود جای دهد. در این اثر،زنگ پایان کار،به صدا در نیامده.
🔻به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده از موسیقی بیرونی،به سبب وزن و از موسیقی کناری به سبب قافیه و ردیف بهره گرفته، و به سبب موسیقی موسیقی که در گرو زنجیره گفتار این اثر قرار دارد از موسیقی درونی و همچنین موسیقی معنوی نیز بهره گرفته.
از طرف دیگر به سبب مکث هایی که در این اثر وجود دارد علاوه بر اینکه درک و دریافت این توصیفات کمک می کند، جنبه موسیقایی و ریتم را نیز،به تکامل می رساند.
( شعر و غزل می بافم از لعل لب و چشمان یار
اشعار تازه گفته را من با تو نجوا می کنم)
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده می توانست در انتخاب کلمات دقت بیشتری به خرج دهد و این دقت در انتخاب کلمات سبب می شود که روایت زیبا تری را داشته باشیم. از طرف دیگر،استفاده از توصیفات بیش از،اندازه ان هم بدون خلاقیت سبب ایجاد اطناب در اثر شده است، بنابراین شاعر نتوانسته آنطور که باید رسالت خود را بجای بیاورد و این مسئله علاوه بر. دایره لغات و یا دایره واژگان به بیان و انتقال مفاهیم نیز،بستگی دارد.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_چارپاره
حاصل باغ بی بهارینه ست
سیب کرمو انار خشکیده
چشمه ها خشک، رودها مرداب
بخشش شاخسار خشکیده
قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک، ترانه ایی مغموم
می رسد گوش، در محله که... آی
جسم و جان بهار خشکیده
ارغوانیم و سایه ایم از دور
نغمه ی شادمانه، زنده به گور
دست لطفی و گوشه ی ماهور
شوق کوک سه تار خشکیده
بختک بخت بد به ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت
بر سر حال و روز ما چه گذشت؟
غیرت لاله زار خشکیده
بر دلم ردّ کفش جا مانده
کاوه ی بی درفش جا مانده
جیغ های بنفش جا مانده
دستِ یاریِ یار خشکیده
زنده ها سالهاست در قبرند
موش ها ماترک خورِ ببرند
چشم هایم، دو توده ی ابرند
چشمه ی انتظار خشکیده
دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند
دشمن روشنی فانوسند
در قرارم فرار خشکیده
درد های مرا که می بینی
لای صد استعاره می پیچم
شیره ام را کشیده اند رفیق
در گلویم هوار خشکیده
حسنک ها به دار خو بکنید
زوزنی های قصه در کارند
مادرم کوه باش اگر دیدی
پسرت روی دار خشکیده
#حسین_رمضانپور
maryam rad:
#نقد_چارپاره
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های
خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی، استفاده به موقع و مناسب از زبان در حالت کلی موفق عمل کرده. زبان تقریبا یکدست است.
اما چند نکته را لازم می دانم که بیان کنم. اولا اینکه واژه سازی از دیرباز در زبان فارسی مطابق با قواعد و قوانین صورت گرفته که استفاده از آن قواعد الزامی ست، در غیر این صورت یا کلمه مورد نظر معنا را منتقل نمی کند و یا صورتی خوش ساخت نخواهد داشت و به زیبایی آسیب می رساند مثل کلمه ( بی بهارینه) در مصرع اول بند اول که کلمه ای خوش ساخت نیست و از قواعد درست واژه سازی بهره نگرفته.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده همانطور که کاملاً مشخص است در قالب چهار پاره سروده شده و قوافی هم رعایت شده.
در این قالب برخی بند ها مانند اپیزود عمل کرده اند و مستقل هستند. مثل بنده اول
در حالت کلی این چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی سروده شده که به لحاظ روایی هم ویژگی های خود را دارد.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از،تشبیهات، تلمیح و کنایه ها کاملا موفق بوده
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم ) یا
( بختک بخت ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت)
( کاوه بیات درفش جامانده
جیغ هایبنفش جامانده )
( دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند)
حسنک ها به دار خواهد بکنید
روزنی ها......)
🔸توصیفات در حالت کلی در هر بند خوب اتفاق افتاده و نشان دهنده باریک اندیشی شاعر در این موضوع است. مثل بند های 5، 7،8،9 اما همانطور که کاملاً مشخص است همین توصیفات عامل بوجود آمدن اطناب در اثر شده اند مثل بند2،6. 1.
یعنی،این اثر با تمام ویژگی های توصیفی و روایی که در خود جای داده حداکثر در 6 بیت به تکامل می رسید. زیاده گویی ها علاوه بر ایجاد اطناب که زیبایی را به مخاطره می اندازد. به معنا هم آسیب می رساند.
🔸به لحاظ روایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه روایت بلندی را در خود جای داده،شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست، است مسئله یعنی چفت و بست کلام در حالت کلی رعایت شده است.
🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده ( حاصل باغ بهارینه ست /..../.تا آخر بند ..) با توجه به جنبه روایی اثر و همچنین زیبایی شناسی و البته در نظر گرفتن موضوع و محتوای کلی اثر، شروع خوبی نیست. به اعتقاد من این شروع می توانست از بند سوم اتفاق بیوفتد. در پایان بندی شاعر بسیار موفق عمل کرده ( حسنک ها به دار خو بکنید /....../ تا آخر بند) در این بند شاعر هم ضربه نهایی روایت را زده است و هم کاملا شفاف به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع هم از،زیبایی های بیانیه دور نبوده و هم به لحاظ بیان محتوایی خوب عمل کرده.
🔸تصاویر ارائه شده در اثر تصاویر عینی و انتزاعی هستند ( بر دلم رد کفش جا مانده / کاوه بیات درفش جا مانده) یا
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم) و...
🔸به لحاظ حرکت در شعر با توجه به اینکه درونمایه اثر کاملا پویا ست. حرکت در این اثر هم کاملاً پویا و حرکت زا ست.
در حالت کلی اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی خوب ساخته و پرداخته شده است.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی ست که با بکارگرفتن نماد های از طبیعت و اجتماع، شاعر به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع شاعر با صنعت تشخیص به زیبایی و ارتقاء محتوای آموزشی کمک کرده است.
🔸در پایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارد.
با تشکر
مریم راد "واژه
@ashenayeeshgh
#نقد_چارپاره
حاصل باغ بی بهارینه ست
سیب کرمو انار خشکیده
چشمه ها خشک، رودها مرداب
بخشش شاخسار خشکیده
قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک، ترانه ایی مغموم
می رسد گوش، در محله که... آی
جسم و جان بهار خشکیده
ارغوانیم و سایه ایم از دور
نغمه ی شادمانه، زنده به گور
دست لطفی و گوشه ی ماهور
شوق کوک سه تار خشکیده
بختک بخت بد به ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت
بر سر حال و روز ما چه گذشت؟
غیرت لاله زار خشکیده
بر دلم ردّ کفش جا مانده
کاوه ی بی درفش جا مانده
جیغ های بنفش جا مانده
دستِ یاریِ یار خشکیده
زنده ها سالهاست در قبرند
موش ها ماترک خورِ ببرند
چشم هایم، دو توده ی ابرند
چشمه ی انتظار خشکیده
دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند
دشمن روشنی فانوسند
در قرارم فرار خشکیده
درد های مرا که می بینی
لای صد استعاره می پیچم
شیره ام را کشیده اند رفیق
در گلویم هوار خشکیده
حسنک ها به دار خو بکنید
زوزنی های قصه در کارند
مادرم کوه باش اگر دیدی
پسرت روی دار خشکیده
#حسین_رمضانپور
maryam rad:
#نقد_چارپاره
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های
خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی، استفاده به موقع و مناسب از زبان در حالت کلی موفق عمل کرده. زبان تقریبا یکدست است.
اما چند نکته را لازم می دانم که بیان کنم. اولا اینکه واژه سازی از دیرباز در زبان فارسی مطابق با قواعد و قوانین صورت گرفته که استفاده از آن قواعد الزامی ست، در غیر این صورت یا کلمه مورد نظر معنا را منتقل نمی کند و یا صورتی خوش ساخت نخواهد داشت و به زیبایی آسیب می رساند مثل کلمه ( بی بهارینه) در مصرع اول بند اول که کلمه ای خوش ساخت نیست و از قواعد درست واژه سازی بهره نگرفته.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده همانطور که کاملاً مشخص است در قالب چهار پاره سروده شده و قوافی هم رعایت شده.
در این قالب برخی بند ها مانند اپیزود عمل کرده اند و مستقل هستند. مثل بنده اول
در حالت کلی این چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی سروده شده که به لحاظ روایی هم ویژگی های خود را دارد.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از،تشبیهات، تلمیح و کنایه ها کاملا موفق بوده
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم ) یا
( بختک بخت ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت)
( کاوه بیات درفش جامانده
جیغ هایبنفش جامانده )
( دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند)
حسنک ها به دار خواهد بکنید
روزنی ها......)
🔸توصیفات در حالت کلی در هر بند خوب اتفاق افتاده و نشان دهنده باریک اندیشی شاعر در این موضوع است. مثل بند های 5، 7،8،9 اما همانطور که کاملاً مشخص است همین توصیفات عامل بوجود آمدن اطناب در اثر شده اند مثل بند2،6. 1.
یعنی،این اثر با تمام ویژگی های توصیفی و روایی که در خود جای داده حداکثر در 6 بیت به تکامل می رسید. زیاده گویی ها علاوه بر ایجاد اطناب که زیبایی را به مخاطره می اندازد. به معنا هم آسیب می رساند.
🔸به لحاظ روایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه روایت بلندی را در خود جای داده،شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست، است مسئله یعنی چفت و بست کلام در حالت کلی رعایت شده است.
🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده ( حاصل باغ بهارینه ست /..../.تا آخر بند ..) با توجه به جنبه روایی اثر و همچنین زیبایی شناسی و البته در نظر گرفتن موضوع و محتوای کلی اثر، شروع خوبی نیست. به اعتقاد من این شروع می توانست از بند سوم اتفاق بیوفتد. در پایان بندی شاعر بسیار موفق عمل کرده ( حسنک ها به دار خو بکنید /....../ تا آخر بند) در این بند شاعر هم ضربه نهایی روایت را زده است و هم کاملا شفاف به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع هم از،زیبایی های بیانیه دور نبوده و هم به لحاظ بیان محتوایی خوب عمل کرده.
🔸تصاویر ارائه شده در اثر تصاویر عینی و انتزاعی هستند ( بر دلم رد کفش جا مانده / کاوه بیات درفش جا مانده) یا
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم) و...
🔸به لحاظ حرکت در شعر با توجه به اینکه درونمایه اثر کاملا پویا ست. حرکت در این اثر هم کاملاً پویا و حرکت زا ست.
در حالت کلی اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی خوب ساخته و پرداخته شده است.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی ست که با بکارگرفتن نماد های از طبیعت و اجتماع، شاعر به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع شاعر با صنعت تشخیص به زیبایی و ارتقاء محتوای آموزشی کمک کرده است.
🔸در پایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارد.
با تشکر
مریم راد "واژه
@ashenayeeshgh
#نقد_نثر_شاعرانه
خودم را هی تفکیک کردم ..خودم را هی تحلیل کردم ..کنار کشیدم ..گذشتم ..از با لا به پایین .از پایین به پایینتر ..رنجیدم ابر شدم باریدم ..بارا ن باران باران ..ن گلی روید نه کلوخی نرم شد ..قطره قطره .سیل شدم بر سر سراب خشک کویر ..بر سر خار بیابان دلها ی بی احساس باریدم ..قطره قطره ..رعد به رعد ..چکه چکه .چکیدم ..سخت و سیاه است دلهای آدما و چقدر بی عاطفه !!! خشک شد ابر دلم ..پژمرد گل احساسم ..خم شد شاخه های تنم ..شکوفا نشد شاخه ی نسترنم. . تفلک دلم ..چشمه ی عشقش خشکید و ترک ترک از لابه لای زخم های تنش خون چکید و رمق از پای دلش رفت ...کم شد ..کمتر و کمتر ..دور شد دورتر از فاصله های بی پایان ...رفت و رفت و رفت ...تا در انزوای جنگل سرسبز ریشه کرد .
.و جان گرفت و رشد کرد و به خدا رسید .....به خدا رسید ..پر از لبخند و عشق و امید و عاطفه ها نم نم باران محبت گرد و غبار خستگی هارا شست و برد و شاخه های تنش سبز وسبز و سبزتر گشت و غنچه های دلش شکوفا شد و لبخند زد بر آفتاب زندگی که از لابه لای شاخه های جنگل سر سبز بر سر رویش میخندید .خندید و خندید خندید... لبها ی ترک خرده اش جانی دوباره گرفت و ایستاد تا بسازد و بسازد و بسازد و بماند ...
#رها
97/5/8
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد فنی و ریخت شناسی اثر ارائه شده با توجه به ترتیب عناصر جمله و استفاده از زبان هنجار، عدم داشتن یک طرح گسترده. عدم شخصیت پردازی و متمرکز شدن به روی یک صحنه یا یک کنش اجتماعی که در حالت کلی اتفاق افتاده و همچنین با توجه به حلقه های زنجیره ی روایی تقریبا محکم، اقدام به خلق اثری شده که با توجه به زیبایی شناسی موجود، که در ادامه به آن می پردازم. گویای یک نثر شاعرانه خواهد بود که نویسنده با تکیه بر معنا به اهداف خود پرداخته است.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده با توجه به اینکه در نثر به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیستیم و.نویسنده در قالب مونولوگ monolog یا گفتگوی تک نفره به بیان اهداف خود پرداخته و همچنین با تاکید به اینکه این قالب تمایل دارد به شعر نزدیک شود اما همچنان ویژگی های روایی خود را در ساختار نثر حفظ کرده و پایبند به چهارچوب آن است، پس ترکیب سازی در آن علاوه بر. اینکه در جهت زیبایی شناسی ست به حفظ معنا. و تکامل فضاسازی لازم نیز کمک کرده است، که در نثر بسیار حائز اهمیت است.
در اثر ارائه شده ترکیب سازی ها متناسب با فضا و معنای مورد نظر نویسنده و همچنین روایت آن ایجاد شده مثل
سراب خشک کویر، بر سر خار بیابان دلها، رمق از پای دلش و...
نکته حائز اهمیت این ایت که برخی تکرار ها نه تنها زیبا نیستند بلکه به معنا و فضا سازی نیز آسیب می رسانند مثل ترک ترک از لاله لای زخم های تنش خون چکید،
یا قطره قطره، رعد به رعد، چکه به چکه چکیدم.
استفاده از دال و مدلول ها در بعضی توصیفات نامناسب است و سبب عدم هماهنگی روایت با موضوع و همچنین آشفتگی در آن و عدم انسجام در برخی قسمت های،اثر شده است.
مثل قطره قطره سیل شدم برای سر سراب خشک کویر، باران باران باران، نه گلی رویید و نه کلوخی نرم شد.
از طرف دیگر در این اثر یک سری عناصر وجود دارد که وجود آنها الزامی نبوده و.به توضیح روایت کمکی نکرده است
مثلا برای سر سراب خشک کویر، بر سر خارج بیابان دلها یک بی احساس و. یعنی اثر قدری دارای اطناب است و ترکیبات تا حدودی حشو هستند.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده در اثر ارائه شده سعی دارد با استفاده از عناصر موجود در این نثر با استفاده از طبیعت و بدیهیات زندگی و.حس جانبخشی در اثر در دل مخاطب نفوذ می کند و تاثیر گذار است. و با نگاه اومانیسمی سبب ایجاد همزادپنداری در اثر و در ذهن مخاطب شده است.
در پایان برای نویسنده محترم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم. با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_نثر
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
جزر مد شبانه ی اقیانوس
یا لشکر مقابله با شورش...
-موی تو را مقایسه میکردم
با چند استعاره ی بی ارزش
تا اینکه بست راه نگاهم را
دشتی پر از بنفشه پر از مریم
آن لحظه ای که شال حریرت داد
ابریشم سیاه تو را پوشش
می آمدی قدم به قدم تا من
میریخت اشتیاق تو از چشمم
میافت هر تپش تپش تپشِ قلبم
با گام گام کفش تو افزایش
یکرنگ بود لاک تو با لبهات
من نیز مثل آینه بودم مات
هرچند خونِ شاهرگم میبرد
بی وقفه سمت ناخن تو یورش
چشمم، به هر طرف که سرت چرخید
ابلیس را میان هیاهو دید
من آدم نگاه توام یا او؟...
افتاده بود در سرم این پرسش..
شب بوق بوق بوق سگی میزد
مترو رسیده بود به تهرانپارس
تو رفته بودی و غزلی قرمز
میکرد از نگاه ترم جوشش
#علی_فرزانه_موحد
#انجمن_ادبے_شعر_باران
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان تا حدودی موفق عمل کرده.
زبان یکدستی لازم را در خود دارد.
ترکیب سازی ها متناسب با مضمون و محتوای اثر است.
( جزر شبانه ی اقیانوس،
ابریشم سیاه، تپش قلبم، و...)
اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی با توجه به اینکه صرفا در بند اول قوافی مطابق با قوانین چهارپاره اجرا شده و در بند های بعدی به این صورت نیست، پس قاعده ی قالب چارپاره نقض می شود و با توجه به اینکه در این اثر وزن مشخص و یکسانی وجود ندارد وارد به لحاظ وزنی دچار آشفتگی ست، پس اثر یک شعر آزاد است که اگر ملودی روی آن قرار بگیرد، یک ترانه خواهد بود که پتانسیل خوبی دارد.
از طرف دیگر این شعر آزاد مضمونی تغزلی _روایی را در خود دارد.
روایت در اثر ارائه شده تمام ویژگی های موجود در یک اثر روایی را به لحاظ مقدمه، تنه و نتیجه گیری دارا می باشد و به لحاظ روایی کاملا موفق است.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیه و استعاره موفق بوده. و به زیبایی اثر کمک کرده است.
( آن لحظه که شال حریرت داد
ابریشم سیاه تو را پوشش)
یا ( هرچند خون شاهرگم میبرد بی وقفه به سمت ناخن تو یورش)
یا ( جزرمدشبانه ی اقیانوس
یا لشکر مقابله با شورش)
کاملا مشخص است که تشبیهات و استعاره های موجود علاوه بر زیبایی شناسی سبب تصویر سازی هم در اثر شده است. بنابراین شاعر در ایجاد تصاویر هم به اعتقاد من موفق عمل کرده.
( تا اینکه بست راه نگاهم را
دشتی پر از بنفشه پر از مریم)
( می آمدم قدم به قدم تا من
میریخت اشتیاق تو از چشمم)
( یکرنگ بود لاک تو با لبهات
من نیز مثل آیینه بودم مات)
این اثر در حالت کلی یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی در خود دارد و این مسئله سبب انسجام آن خواهد بود.
از طرف دیگر از آنجایی که اثر زبان عاطفی خوبی دارد، زیبایی و فصاحت در خود تایید کرده است.
( چشم به هر طرف که سرت چرخید
ابلیس را میان هیاهو دید
من آدم نگاه تو ام یا او
افتاده بود در سرم این پرسش)
به لحاظ composition اثر ارائه شده خوب اتفاق افتاده هم به لحاظ زیبایی و خم محتوایی و هم موسیقیایی،
چون اثر روایت خوبی را در خود جای داده
( جزرمدشبانه ی اقیانوس /
یا لشکر مقابله با شورش
موی تو را مقایسه می کردم
با چند استعاره ی بی ارزش)
اثر ارائه شده پایان بندی تقریباً مناسبی دارد اما به قدرت شروع آن نیست و صرفاً برای جمع بندی آورده شده.
( شب بوق بوق بوق سگی می زد
مترو رسیده بود به تهران پارس
توریسم رفته بودی و غزلی قرمز
میکند از نگاه ترم جوشش)
عناصر موجود در بند آخر از آنجایی که خیلی همخوان با عناصر دیگر این روایت نیستند، سبب شده قدری زیبایی اثر به مخاطره بیوفتد.
به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه دچار آشفتگی وزنی ست و قوافی هم آنطور که باید رعایت نشده پس موسیقی آن در گرو زنجیره ی گفتار است یعنی موسیقی درونی ست، اما اثر ارائه موسیقی معنوی نیز بی بهره نیست. همین مسئله سبب خوش آهنگ بودن آن شده واگر مولودی روی آن قرار. بگیرد پتانسیل لازم را برای یک ترانه خوب در خود دارد.
بنابراین اثر به لحاظ موسیقیایی نیز موفق است.
به لحاظ محتوایی با توجه به اینکه اثر یکپارچگی لازم را برای درک روایی در بند های موجود در خود دارد و نیز با توجه به اینکه درونمایه اثر تغزلی _روایی ست، دارایی حرکت می ب اشد و این حرکت علاوه بر اینکه در بازی های زبانی موجود در آن دیده می شود، سبب زیبایی و جذابیت محتوایی نیز شده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_سپید
بیدرار می شوم !
از بیخوابی دیشب
ازبستربی قرار
ازشانه بی آغوش
عطرتو می وزد
من ازخود بی خودمیشوم..
موسیقی بی کلام لبخندت
بوسه ی نگاهت
وصدای زندگی بخش نفست
جمعه ام را پرشکوه میکند
امروزم رابنام تو سند میزنم
ع
ش
ق
م
#منوچهرم بابایی
#نقد_شعر_سپید
از،آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از اینکه به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولا شعر ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا، در جوار اندیشه است. این احساس می تواند حاصل خیال یا حتی اوهام باشد که شاعر آن را به روی کاغذ آورده.اندیشه در زبان به واسطه زبان شکل می گیرد و زبان بدون ارائه معنا چیزی برای ارائه نخواهد داشت. شاعر با استفاده از،زبان عاطفی و از دریچه نگاه خود به خلق یک اثر توام با زبان عاطفی و لطیف می پردازد. همه اینها اسباب خلق یک شعر نیست بلکه جنبه دیگری هم وجود داردکه ارزش و اعتبار اثر را مشخص می سازد structureیا ساختار آن است. ماهیت یک شعر را خلق تصاویر تازه و نو خصوصا در قالب شعر سپید با استفاده از تشبیه و استعاره که عامل زایش معنایی اثر هستند، ایجاد می کند. درواقع شاعر زبان را به خدمت خود می آورد تا به بیان هدف و مقصود خود بپردازد، پس رسالت شاعر نیز حائز اهمیت است و نکته آخر اینکه ایجاد فرم در زبان و در structure باید بر اساس هدفی و با در نظر گرفتن جنبه های معنایی صورت بگیرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین یا ایجاد ناهنجاری در زبان شعر موفق نبوده، این مسئله نشان دهنده ی عدم توجه صاحب اثر به این مقوله است و یا ضعف در دایره لغات او.
گزاره های موجود در این اثر می توانست با دقت بیشتری به بیان اهداف منجر شود مثلا ( از بیخوابی دیشب) به ( از بیخوابی شب) تبدیل می شد. یعنی درنظرگرفتن فصاحت اثر با توجه به زیبایی و قواعد و قوانین دستور زبان.
یا گزاره ( از بستر بی قرار) اگر مطابق با علم صرف و نحو ( ی نسبت) به کلمه" بستر " اضافه می شد، آنوقت فصاحت و زیبایی بیشتری به اثر اضافه می شد. و برای مخاطب ملموس تر بود.
استفاده از ترکیب سازی های نادرست مثل ( از شانه بی آغوش) گذشته از اینکه ارتباط معنایی بین آغوش و شانه موجود نیست و سبب تزلزل معنایی و یا گنگ بودن معنایی گزاره می شود، زیبایی آن را نیز به مخاطره می اندازد.
🔸به لحاظ نقد فنی، با توجه به اینکه در زنجیره های حلقه های. روایی اثر فاصله ایجاد شده است، همچنین وجود موسیقی درونی اثر که البته در این اثر قدری یکنواخت است، و نهایتا استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان در جهت خلق یک شعر و segmentation) تقطیع) بر اساس ظرفیت های آوایی ساختار یا structure ارائه می کند که مطابق با شعر سپید است. پس اثر ارائه شده یک شعر سپید است که به لحاظ بررسی فنی دچار ضعف نیست.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی با توجه به اینکه تصاویر نقش تعیین کننده در شعر سپید و همچنین تایید شعریت اثر دارند، باید عرض کنم که این تصاویر آنطور که باید اتفاق نیوفتاده، یعنی شاعر برای ساخت تصاویر باید از زبان عاطفی کمک بیشتری بگیرد، تا تصاویر ملموس تر و زیباتر باشند. این تصاویر آنقدر ساده و بی پیرایه هستند که انتظار یک اثر هنری برآورده نمی شود.
(عطر تو می وزد
من از خود بیخود می شوم
موسیقی بی کلام لبخندت
بوسه نگاهت
و صدایی زندگی بخش نفست
جمعه را پر شکوه می کند)
روح یک اثر هنری در استفاده از تشبیه و استعاره است که در این اثر آنطور که باید بهره گرفته نشده. و اسباب عدم فصاحت اثر را فراهم ساخته.
دیدگاهی که عامل سرودن اثر شده است، یک دیدگاه کاملا تکراری ست که شاعر در بیان آن تازگی و خلاقیتی به خرج نداده. نهایتا اثر آنطور که باید ساخته و پرداخته نشده.
به لحاظ composition که در شروع اثر و همچنین ماندگاری آن در ذهن مخاطب، نقشی تعیین کننده دارد، آنطور که باید اتفاق نیوفتاده، زیرا شاعر با گزاره اول تمام ذهنیت خود را به مخاطب منتقل گرده و از این راه انگیزه ادامه اثر را از مخاطب می گیرد.
( بیدار می شوم
از،بیخوابی دیشب
از بستر بی قرار و...)
از طرف دیگر پایان بندی اثر هم نتوانسته رسالت شاعر را به جا بیاورد
( امروز را به نام تو سند می زنم
ع. ش. ق. م)
از طرف دیگر حروف منقطع در این اثر نمی تواند تداعی یک فرم، متناسب با نیاز،هنری باشد. بنابراین اثر پایان بندی خوبی نیز، ندارد.
به لحاظ segmentation اثر ارائه شده با توجه به ظرفیت های آوایی گزاره ها اتفاق افتاده و تماماً گویای موسیقی درونی اثر خواهد بود. که نکته مثبت اثر است.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده، شعری با درونمایه رمانتیک است که
@ashenayeeshgh
ادامه دارد 👇👇👇
ادامه نقد 👆👆👆
@ashenayeeshgh
می توانست بهتر و با زبان عاطفی بیشتر، با استفاده از توصیفات بهتری ساخته و پرداخته شود.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashensyeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
نقد شماره ۱۱
با آنکه زغم برده زتن تاب و توانم
نامش همه دم گشته مرا ورد زبانم
یادش همه دم مونس شبهای دلم بود
با آنکه نگیرد زمن آن یار نشانم
مانند نسیمی بوزم بر همه آفاق
تا بلکه خبر گیرم از آن دلبر جانم
از دست غمت نوگل من میشوم آزاد
تا از تو سخن یا خبر آید به میانم
من بسته به آن مهر تو گشتم همه اوقات
با عشق تو سبزم تو نباشی چو خزانم
تنها هنرم در دو جهان عشق تو باشد
جز این نه بخواهم نه نگارا بتوانم
ای آنکه مزین زتو شد خلوت این دل
یک لحظه مرا از غم هجرت برهانم
#سیدعلی خوش قامت
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
آنچه از نقد لغوی اثر برخورد می آید این است که شاعر در انتخاب کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان فارسی دقت لازم را بکار نگرفته. اگرچه تمام کلمات در جهت مضمون انتخاب شده در کنار. یکدیگر چیده شده اند و روایت اثر را بوجود آورده اند. اما هیچگونه خلاقیتی در چیدمان و واژه سازی اثر و یا حتی در نوع بیان روایت دیده نمی شود.
زبان دچار دوگانگی ست البته بخشی از این دو گانگی در گرو ساخت وزن می باشد.
ترکیب سازی های موجود در اثر ( ورد زبانم، مونس شبهای دلم، دلبر جانم، دست غمت و....) قدری بیشتر پیرایه هستند و این بی پیرایه بودن از فصاحت اثر کم خواهد کرد.
آنچه از نقد فنی اثر بر می آید این است که اثر ارائه شده در قالب غزل سنتی یا عام است، بامضمون عاشقانه، بر وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده که قافیه ها در آن می توانست بهتر اتفاق بیوفتد.
به لحاظ زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات که سبب ساخت توصیفات ساده و بی پیرایه شده است عامل بوجود آمدن اثری دور از خلاقیت هستند. که هیچ کشف و شهود در آن نیست.
تصاویر ارائه شده در اثر بیشتر انتزاعی هستند
( از دست غمت نوگل من می شوم آزاد
تا از تو سخن یا خبر آید به میانم.)
تنها هنرمندان در دو.جهان عشق تو باشد
جز این نه بخواهم نه نگارا بتوانم)
مانند نسیمی بوزم بر همه آفاق
تا بلکه خبر گیرم از آن دلبر جانم)
به لحاظ composition. این اثر ( با آنکه ز غم برده زتن تاب و توانم
نامش همه دم گشته مرا ورد زبانم)
شروع خوبی برای یک اثر کلاسیک نیست، درواقع در همین یک بیت, شاعر تمام آنچه که در روایت است برای مخاطب مشخص کرده است.
پایان بندی این اثر در مقایسه با شروع آن بهتر اتفاق افتاده.
به لحاظ بررسی موسیقیایی این اثر از موسیقی بیرونی که در گروه وزن است بهره گرفته و موسیقی کناری به واسطه قافیه تاثیرات خوبی را در اثر دارد. از موسیقی درونی هم بی بهره نیست.
درواقع شاعر بیشترین انرژی را در این اثر در بخش موسیقی گذاشته. نقطه قوت اثر بخش موسقیایی آن است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir