پدیدار زبان در آیینه ی شعر و فلسفه : تطبیقی میان جهان زبانی احمد شاملو و مارتین هایدگر
- يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۴، ۰۱:۵۹ ب.ظ
با سلام و احترام خدمت همه عزیزان
با دو مقاله در خدمت شما هستم
1-
کنکاش در شعر سپید ؛( بررسی ساختاری و زیبایی شناختی در شعر معاصر فارسی ) با لینک https://civilica.com/doc/2457674
با چکیده
شعر سپید به عنوان یکی از جریان های نو گرای ادبیات معاصر فارسی ؛ پاسخی ست به دگرگونی های فکری و زبانی انسان مدرن . این نوع شعر با گسستن از قالب های سنتی و وزن و قافیه ؛ بر جوهر زبان و تصویر و اندیشه تاکید می کند و جهان را نه در قالب چهار چوب موسیقی بیرونی بلکه در ریتم درونی کلمات و اندیشه ها باز آفرینی می کند . شعر سپید در پی آن است که تجربه انسانی را بی واسطه ؛ آزاد و شخصی بیان کند و از این رو رابطه ای تازه میان شاعر و زبان پدید می آورد . روش پژوهش ترکیبی است از تحلیل ساختار بیرونی و درونی شعر سپید در اثار شاملو و شعی دارد نسبت میان فرم آزاد و نگرش انسان گرایانه شاعر را تبیین نماید . این پژوهش با هدف رسیدن به( structure ) یا ساختار یکپارچه و منظم ،جهت یک قالب ادبی( شعر سپید) تهیه شده است. مطالعه موردی این تحقیق ؛ با تمرکز برمجموعه آثار احمد شاملو ( دفتر یکم ؛ شعر ها 1323- 1378), و برخی اشعار " بر گور لیلی " فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی استوار است و روش پژوهش ترکیبی است از تحلیل متن های نمونه به همراه مرور نظریه های زبان شناختی و زیبایی شناختی مرتبط . نتیجه نشان می دهد 1- ساختار شعر سپید مجموعه ای از اجرای هم پیوند ( تقطیع آوایی ؛ چینش واژگانی ؛ حلقه یروایی مقطوع ) است که نه فقط از حذف عروض . قافیه ناشی می شود بلکه محصول انتخاب های هدفمند زبان است . 2- موسیقی درونی ؛ آشنایی زدایی نحوی و تصویر سازی سیال ابزار های اصلی ایجاد انسجام معنایی اند . 3- فرم آزاد در آثار شاملو همسو با نگرش فلسفی او به آزادی و انسان مدرن عمل می کند . این تحقیق بر اهمیت بازخوانی ساختار شعری سپید برای پالایش تابعیت آن از نثر و تقویت معیار های شعری تاکید می کند .
پدیدار زبان در آیینه ی شعر و فلسفه : تطبیقی میان جهان زبانی احمد شاملو و مارتین هایدگر با لینک https://civilica.com/doc/2457673
با چکیده :
در فلسفه معاصر ؛ مفهوم " زبان " از کارکرد ابزاری خود فاصله گرفته و به جایگاه هستی شناختی ارتقاء یافته .مارتین هایدگر با طرح اندیشه ( زبان به مثابه خانه هستی ) زبان را عرصه ظهور و تجلی" بودن" می داند . جایی که حقیقت از نه از طریق گزاره ها ؛ بلکه در گستردگی واژه و گفتار رخ می دهد . احمد شاملو نیز در شعر معاصر فارسی با درگرگونی در ساختار زبان و تصویر ؛ افق تازه ای از حضور و معنا می گشاید و خود پدیداری از حقیقت و هستی انسانی است . پژوهش حاضر با روش پدیدار تطبیقی به تحلیل نسبت میان زبان هایدگری و زبان شاعرانه شاملو می پردازد و می کوشد نشان دهد که چگونه شعر شاملو می تواند مصداقی از زبان" بودن" در سنت فلسفی غرب تلقی شود . داده های این تحقیق از رهگذر مطالعه متون فلسفی هایدگر ؛ به ویژه در راه زبان و " نامه در باره انسان گرایی " و تحلیل کیفی مجموعه های شعر شاملوگردآوری شده است . زبان در فلسفه هایدگر نه ابزار بیان بلکه خانه بودن است جایی که هستی خود را می نمایاند . احمد شاملو نیز در شعر "زبان" را از سطح ابزار ارتباطی به سطح کشف حقیقت و آفرینش معنا ارتقا می دهد . این پژوهش با رویکرد پدیدار شناسی تطبیقی می کوشد نحوه حضور " اشیا" و " زبان بودن " را در شعر شاملو در پرتو اندیشه هایدگر تحلیل کند . بدین سان ؛ شعر شاملو به مثابه تجربه ای هستی شناختی خوانده می شود که در آن واژه ؛ خود به " بودن " بدل می شود نه نشانه آن . نتایج پژوهش حاکی از آن است که هردر دو منظومه فکری ؛ "زبان" نه ابزاری برای بیان جهان ؛ بکه خود جهان در حال "شدن "است . هایدگر در مقام فیلسوف و شاملو در مقام شاعر هر دو زبان را عرصه حضور می دانند جایی که اشیاء و انسان از خاموشی به گفتار می آیند . بدین ترتیب شعر شاملو را می توان تجربه ای پدیدار شناختی از ( خانه هستی ) دانست . جایی که واژه به جای نامیدن می زاید .
امیدوارم از خواندن این دو مقاله لذت ببرید .
- ۰۴/۰۹/۲۴


