#نقد_شعر_کلاسیک
*حلاج وشانیم که ازدار نترسیم*
صاحب نظرانیم ز انکار نترسیم
از کفر بریدم و زتردید رهیدیم
قاضی صفتانیم زاقرار نترسیم
ماکشته ی عشقیم وزمردن نهراسیم
عیسی نفسانیم زمردار نترسیم
ما زنده زآنیم بمیریم بمیریم
ققنوس وشانیم زتکرار نترسیم
ماعاشق ومعشوقه و عشقیم به هردم
ما اشترمستیم ز سربار نترسیم
پرورده ی رنجیم به خود سخت نگیریم
ماداغ نشانیم زهر خار نترسیم
ازدشنه و ازخنجر اغیار که سهل است
ازواعظ خوش ظاهر غدّار نترسیم
ماجان به کفانیم سبک خیز وسبک رو
آهو نظرانیم زکفتار نترسیم
فارغ زجهانیم وسبک بال ورهاییم
عارف منشانیم ز اشرار نترسیم
درگردش ایام زاضداد نرنجیم
در نقطه ی تسلیم ز ادوار نترسیم
*ماخانه بدوشان غم سیلاب نداریم*
دریاصفتانیم ز جوبار نترسیم
#علی_اوسط_ملیح
#انجمن_ادبی_شعر_باران
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان موفق عمل کرده است.
استفاده از زبان کهن در این اثر کاملا یکدست است.
واژه سازی در این اثر مطابق قواعد اتفاق افتاده مثلا حلاج وش، ققنوس وش و...
ترکیب سازی دراین اثر علاوه بر زیبایی سبب مضمون سازی نیز شده است. ( عارف منشانیم، قاضی صفتانیم، اهو نظرانیم و...)
استفاده از ردیف نترسیم سبب پیروی کل اثر از زبان هنجار شده است. البته این اثر در یک مورد دچار ضعف تالیف است و قواعد دستور را با توجه به در نظر گرفتن کل اثر. دچار تزلزل شده ( از کفر بریدم و زیبایی تردید رهیدم،) البته من معتقدم که این اشتباه در تایپ ایجاد شده.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به مضمونی که در خود جای داده، یک غزل اجتماعی با زبان کهن است که در وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است. به لحاظ قوافی و ردیف نیز خوب عمل کرده.
این غزل به لحاظ روایی دچار ضعف است و با شیوه توصیفی که در خود جای داده نتوانسته به تکامل برسد، زیرا نتیجه گیری و پایان بندی اثر درست و مناسب اتفاق نیوفتاده. بنابراین به لحاظ روایی دچار ضعف است.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و تضاد و تلمیح، کنایه و... علاوه بر ایجاد معنا سبب زیبایی شناسی در اثر شده است
( ما کشته ی عشقیم وز مردن نهراسیم
عیسی نفسانیم زندگی مردار نترسیم
یا ( فارغ ز جهانیم و سبک بال و رهاییم / ......
یا ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم /...........)
استفاده از صناعات ادبی موجود در اثر سبب بوجود آمدن تصاویر انتزاعی در اثر شده است. ( ما زنده ز آنیم بمیریم بمیریم
ققنوس وشانیم ز تکرار نترسیم)
( در گردش ایام ز اضداد نرنجیم / در نقطه تسلیم زندگی ادوار نترسیم)
چفت و بست کلام در این اثر آنطور که باید رعایت نشده، یعنی این اثر به یک موضوع واحد نپرداخته و این مسئله با توجه به پایان بندی اثر که خوب نیست، ضعف محسوب می شود.
ابیات در این اثر مستقل عمل می کنند و هر بیت ساز خود را می نوازد، اگرچه رویداد کلی یکی ست موضوع هر بیت متفاوت از دیگری ست.
( از کفر بریدم وز تردید رهیدم / قاضی صفتانیم ز اقرار نترسیم
ما کشته ی عشقیم وزمردن نهراسیم / عیسی نفسانیم ز مردار نترسیم)
اثر ارائه شده دارای زبان عاطفی خوبی ست که عامل تاثیر گذاری در اثر شده است اما نکته ای که لازمه می دانم بیان کنم این است که همانطور که از زبان اثر کاملا مشخص است، شاعر برای بیان اهداف خود از،زبان کهن استفاده کرده و با توجه به نزدیکی مضمون به مضامین مولانا، نشان دهنده آن است که شاعر بسیار از مولانا تاثیر گرفته. و برخی ابیات آن کاملا تداعی اشعار مولانا ست که به اعتقاد من ضعف محسوب می شود.
به لحاظ composition شروع این اثر ( حلاج وشانیم که از دار نترسیم / صاحب نظرانیم ز انکار نترسیم) خب با اشاره خوبی که به فلسفه حلاج شده روایت اثر آغاز شده و در بیت بعدی با اشاره به تضاد یک که بین صاحب نظر و انکار وجود دارد، ساخت روایت را ادامه داده. و در پایان بندی هم متاسفانه شاعر خوب عمل نکرده و ذهن مخاطب آماده پایان اثری نمی شود.
به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده در بحر هزج سروده شده. دارای یک موسیقی سیال و روان است و از موسیقی بیرونی بهره گرفته، با توجه به قافیه و.ردیف از موسیقی کناری نیز بهره گرفته و به سبب انتخاب و چیدمان کلمات از موسیقی معنوی نیز بهره گرفته.
شاه بیت این اثر با توجه به اینکه هر کدام از،ابیات مستقل هستند و هر کدام ویژگی های خود را دارند به اعتقاد بنده ( از دشنه و از خنجر اغیار که سهل است /.....
ما جان به کفانیم سبک خیر و سبک رو /.......)
به لحاظ
محتوایی اثر ارائه شده به یک غزل اجتماعی در زبان کهن تبدیل شده که ویژگی های بیانیه خود را دارد، در حالت کلی شاعر رسالت شاعری خود را به جای آورده و تقریبا با استفاده از کلمات به مضمون سازی خوبی رسیده، نهایتا اهداف شاعر با استفاده از کلمات به مخاطب منتقل می شود. اما اثر ارائه شده در نتیجه گیری موفق نبوده.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_آیینی
maryam rad:
ضریحت را خدا در هر شب جمعه بغل کرده
غمت را در دلم خوشتر ز هر شَهد و عسل کرده
به عرش خود زده شش گوشی از طرح ضریح تو
که آن را قبله ی عالم از آن روز ازل کرده
نباشد در خور مدح و ستایش غیر این درگاه
که وقف بارگاه تو خدا شعر و غزل کرده
موذن می زند هر دم نوا در عالم فانی
که خالق اشک شورت را همان خیرالعمل کرده
خدا خلق خودش را بی نمونه آفرید اما
گمانم جنتش را از حریم تو بَدل کرده
#سجاد_احمدیان
#نقد_شعر_آیینی
بنام خداوند بزرگ
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب و جایگزینی کلمات متناسب با مضمون انتخاب شده، مناسب عمل کرده.
زبان اثر در پی مضمون انتخابشده و روایت آن حاوی کلمات عربی ست اما چون وام دار مضمون و تاریخ واقعه است، بنابراین استفاده از کلمات عربی در این اثر پذیرفته شده است.
اثر ارائه شده در حالت کلی با استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان فارسی و استفاده از،زبان هنجار به بیان اهداف خود پرداخته، اما در ساخته و پرداخته کردن آن موفق نبوده.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی یک غزل روایی آیینی ست که البته غزل های آیینی به سبب ویژگی هایی که در خود دارند روایت را با خود حمل می کنند. این غزل بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن بحر هزج مثمن سالم سروده شده.
قافیه ها ( عسل، ازل، غزل، عمل، بدل) اگرچه چه بر مبنای وزن و تا حدودی مضمون اتفاق افتاده اما شاعر می توانست انتخاب های بهتری داشته باشد. شاعر در ردیف از فعل استفاده کرده که سبب پایبندی اثر به زبان هنجار می شود.
اثر ارائه شده اگرچه یک غزل روایی ست اما ویژگی های یک غزل روایی. را رعایت نکرده یعنی در ساختن و پرداختن روایت غزل، مقدمه، تنه و نتیجه گیری که لازمه غزل روایی رعایت نشده، اثر ارائه شده دارای مقدمه نیست و ذهن مخاطب برای شروع این غزل آیینی آماده نشده. ، نتیجه گیری خوبی هم ندارد که مخاطب متوجه پایان اثری بشود. یعنی اثر در ذهن مخاطب همچنان ادامه دارد.
این شعر آیینی در قالب مدح اتفاق می افتد. مدح ائمه اطهار (ع) و پیشوایان دینی که متاسفانه شاعر در کاربرد لغات و صفات جهت توصیف این اثر دقت لازم را بکار نگرفته و این غزل آیینی با تعجیل شروع و به پایان رسیده.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از ترکیبات موفق عمل نکرده مثلا ترکیب ( اشک شورت، خلق خودش، وقف بارگاه، و...) این قبیل ترکیبات چیزی برای ارائه به لحاظ زیبایی شناسی ندارد. و این مسئله مخالف شعر است. اساس سرودن شعر بر مبنای زیبایی شناسی ست.
( موذن می زند هر دم نوا در عالم فانی
که خالق اشک شورت را همان خیر العمل کرده)
تصاویر ارائه شده در این اثر آنطور که باید اتفاق نیوفتاده ( به عرش خود زده شش گوشی از طرح ضریح تو
که آن را قبله عالم از آن روز ازل کرده)
با توجه به اینکه اثر ارائه شده یک غزل روایی آیینی ست باید از توصیفات بیشتری جهت مدح و ایجاد زیبایی شناسی استفاده می شد.
به لحاظ composition شروع این اثر ( ضریحت را خدا هر شب جمعه بغل کرده
غمت را در دلم خوشتر ز شهد عسل کرده) شاعر منطق خود را برای مخاطب مشخص نکرده که چرا خداوند هر شب جمعه ضریح را بغل کرده؟ یا در مصرع دوم غمی که در دل خوشتر ز،شهد عسل شده بیشتر تداعی رجز خوانی ست تا وصف غم. و مرتبط با سوژه. بنابراین بیت اول نیاز به بازنگری دارد.
و.پایان بندی اثر نیز،گذشته از آنکه دچار ضعف تالیف است معنا را دچار تزلزل کرده ( خدا خلق خودش را بی نمونه آفرید اما
گمانم جنتش را از حریم تو بدل کرده) درک مصرع دوم با توجه به حرف اضافه از قدری دور از،ذهن خواهد بود، بنابراین این اثر در شروع و پایان بندی موفق عمل نکرده.
به لحاظ موسیقیایی این اثر از،بحر هزج استفاده کرده و قافیه و ردیف آن چیزی به اثر اضافه نکرده. درواقع موسیقی اثر یک موسیقی بیرونی ست، البته از موسیقی کناری هم استفاده کرده اما بهره چندانی نبرده.
در حالت کلی به لحاظ زیبایی شناسی این اثر با توجه به ساخته و پرداختن مضمون مورد نظر، خلاقیتی در روایت و زیبایی شناسی آن دیده نمی شود.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده در مدح ائمه اطهار (ع) می باشد، کلمات انتخاب شده در جهت انتخاب معنا و با توجه به مضمون انتخاب شده و روایت اثر می باشد، اما مضمون سازی در این اثر کافی نیست و حق مطلب ادامه نشده.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_آیینی
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_سپید
maryam rad:
حالا که
برای بلعیدن پرنده ها
دست ناخدایان
بال بال میزند
من خدایم را
زیر پوست کدام تاک
پنهان کنم
وقتی درد خر خره ی
تاکستان را
نیمه های شب
دار می کشد
#م-ت
maryam rad:
#نقد_شعر_سپید
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم که مختصری در ارتباط با عناصر شعر توضیح دهم. عناصر موجود در یک شعر می تواند نشان دهنده تفکر شاعر و همچنین عامل بررسی شعر از مقوله های اجتماعی و فرهنگی و هنری و... خواهد بود. یعنی عناصر به دلیل وجود منشاء آنها در بعد فرهنگی وایجاد معنا و به دنبال آن در درک زیبایی شناسیک اثر نقش به سزایی دارد. این عناصر عامل جهت گیری فرهنگی در اثر و عامل جهت دهنده ی معنا و زیبایی در ان هستند که پشتوانه شاعر برای آفرینش ادبی محسوب می شوند. از،طرف دیگر. کشف معنا و زیبایی برخاسته از سبک های،بیانی ست، از این جهت شاعر با کشف جایگاه و نقش عناصر در شعر و تاثیر مفهوم آن زیبایی را خلق می کند.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی آن همچنین ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین زبان، با توجه به اینکه این اثر تقریبا جز،آثار کوتاه است، می توانست بهتر از این اتفاق بیوفتد.
ترکیباتی مثل بلعیدن پرنده ها، دست ناخدایان، و یا استفاده از افعالی چون دارکشیدن، بال بال می زند، تا حدودی می تواند سبب معنا آفرینی در اثر شود.
زبان شعر در حالت کلی یکدستی لازم را در خود دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با structure که در خود جای داده، نشان دهنده یک شعر سپید است. اگر چه شاعر از زبان هنجار استفاده کرده و از حلقه های زنجیره ی روایی نیز کسر نکرده است.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده از دو قسمت متمایز از هم با استفاده از،دوفعل ساخته شده که با قید زمان به هم ربط داده شده اند.
یعنی این اثر حاصل دو جمله با نقش های دستوری تعیین شده با ترتیب عناصر جمله است که با قید زمان به هم ربط داده شده اند.
عناصر استفاده شده در این اثر مثل پرنده، تاک، دست ناخدایان، پوست، درد، خرخره، تاکستان، نیمه شب، دار می کشد. بلعیدن که جهت تکامل معنا در کنار یکدیگر قرار. گرفته اند. یکدیگر را آنطور که باید حمایت نمی کنند. حاصل این عدم حمایت، سبب بوجود آمدن ضعف در اثر شده است، یعنی عدم ارتباط عمودی در ابیات که سبب شده معنایی کاملا انتزاعی در اختیار شاعر قرار بگیرد و به راحتی قابل درک نباشد.
درواقع شاعر در انتقال مفاهیم به مخاطب قدری ضعیف عمل کرده است
تشبیهات و استعارات در اثر عامل بوجود آمدن تصاویر در آن شده است و این تصاویر عینی و انتزاعی می باشند.
در این اثر دال و مدلول ها آنطور که باید در کنار یکدیگر چیده نشده اند و این عامل سبب ضعف در دریافت مخاطب می شود.
به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده از دو قسمت متمایز از هم ساخته شده که به دو موضوع جدا از هم اشاره دارند و این دو موضوع همپوشانی لازم را به لحاظ درک روایی در خود ندارند. یعنی این اثر تاریخی حدودی دچار تزلزل معنایی شده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
بی تو تمامِ سال فقط درد و ماتم است
احساس می کنم که همیشه مُحَرم است
از من که انتظار نداری نبینمت
وقتی که برقِ چشمِ تو بر عشق مرهم است
ایمانِ دل بهانه ی خوبی برای ماست
معشوق واجب است و یکی از سه مَحرم است
دل خوش نکن به عقل، جلودارِ عشق نیست
منطق به عشق راه ندارد، مُسَلّم است
نه نه، گناه نیست ببوسم لب تو را
وقتی که عیش و نوش و بساطش فراهم است
دنیا که هیچ، جای خودش دارد ای عزیز
حتی بهشت بی تو برایم جهنم است
#سید_مسعود_محبتی
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات تقریبا موفق عمل کرده، ترکیب سازی های استعاری ( برق چشم، ایمان دل) تا حدودی به زیبایی و محتوای اثر کمک کرده است.
زبان در این اثر کاملا یکدست است و از دوگانگی بدور است. استفاده از واژگان در رسیدن به مضمون انتخاب شده تا حدودی درست و مناسب اتفاق افتاده.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده.
ردیف این اثر ( م + است که به زبان عروضی { مست }می باشد) متاسفانه اثر قافیه درستی ندارد. لازم به ذکر است که در ساختار عروض قافیه الزامی ست هم به لحاظ موسیقیایی و هم به لحاظ زیبایی شناسی اما وجود ردیف اختیاری ست و شاعر بر حسب ضرورت یا به رخ کشیدن توانایی خود و یا تکامل جنبه ی موسقیایی اثر از آن استفاده می کند.
این غزل یک غزل روایی ست اگرچه در روایت آن هیچ گونه خلاقیتی دیده نمی شود اما به لحاظ وجود مقدمه، تنه و نتیجه گیری ضعف خاصی،دیده نمی شود، فقط در مقدمه یک نکته حائز اهمیت است که در بخش زیبایی شناسی به آن اشاره خواهم کرد.
نکته آخر در ارتباط با structure آن است که در برخی از کتاب ها تعداد ابیات غزل سنتی را بین 7 تا 14 بیت معرفی کرده اند، حتی اگر حافظ و سعدی و مولانا را در نظر بگیریم تعداد ابیات همین است. اما حافظ در برخی از غزل هایش یکی دو بیت کم تر هم سروده است.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و استعارات و اغراق علاوه بر بحث زیبایی شناسی عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی در اثر شده است
(از من که انتظار نداری ببینمت
وقتی که برقِ چشمِ تو بر عشق مرهم است)
یا ( دل خوش نکن به عقل جلودار عشق نیست
منطق به عشق راه ندارد مسلم است)
این اثر تاریخی حدودی زبان عاطفی را در خود جای داده اما معتقدم این زبان عاطفی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده یعنی ذهن شاعر بیشتر درگیر ساخت روایت و ساخت structure اثر است بنابراین دقت کافی را در کاربرد کلمات جهت ایجاد زبان عاطفی بکار نگرفته است. درواقع شاعر فرصت ایجاد خلاقیت را در اثر ارائه خود گرفته است.
ارتباط عمودی لازم در محور جانشینی در اثر برقرار است و سبب انسجام در کل اثر شده است.
به لحاظ composition این اثر ( بی تو تمامِ سال فقط درد و ماتم است
احساس می کنم که همیشه مُحَرم است) بهتر است شروع یک اثر، ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند، شاعر در مصرع اول تمام مشخصات ذهنی خود را به مخاطب منتقل کرده بنابراین از جذابیت اثر کمک کرده است. یعنی اگر جای،مصرع اول و دوم تغییر کند ذهن مخاطب با اشتیاق و همچنین کنجکاوی بیشتری به دنبال ادامه اثر خواهد بود. ( به لحاظ قرابت معنایی هم در جابجایی این دو مصرع خللی وارد نمی شود)
در پایان بندی اثر ( دنیا که هیچ جای خودش دارد ای عزیز
حتی بهشت بی تو برایم جهنم است) با توجه به مضمون اثر پایان بندی خوبی را در خود دارد.
به لحاظ موسیقیایی این اثر با توجه به اینکه در بحر مضارع سروده شده، چیدمان کلمات سبب بوجود آمدن موسیقی بیرونی در اثر شده اند و از موسیقی کناری بهره چندانی نگرفته است.
به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی در خود دارد یعنی چفت و بست کلام در این اثر رعایت شده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_سپید
maryam rad:
هوار را
باید زد
هوار. را باید کشید
در کوچه وخیابانهای شهر
درخاموشی
دل های تمام قد
که انگشتانشان را
بر میله های صف کشیده
گره زده اند
باید کشید هوار را
تاغروب پرنده
تا انتهای جاده
تا مرز خود کشی نهنگ
در ساحل بدون عاج
باید کشید
دستی به پنجره های نیمه باز
و درهای درگیر با لولا
باید زد
سنگی تا خواب خود بخواب زده را پراند
وقتی هواس پریده
مغزم را سوت میکشد
باید زد
وکشید حجاهای کوتاه را
در بلندای تن تب دار سپیدار
وقتی از دهان پرنده
اخرین نفس
نقاشی میشود
#م-ت
maryam rad:
#نقد_شعر_سپید
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
آنچه از نقد لغوی اثر بر می آید نشان دهنده آن است که انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین ترکیب سازی در این اثر ناموفق بوده. استفاده از زبان هنجار ( گاهی اوقات می تواند زیبایی را از یک شعر خصوصا شعر سپید بگیرد) مثلا استفاده از ترکیب (هوار را باید زد) اگر به ( هوار باید زد یا باید هوار زد) تبدیل می شد یعنی مفعول حذف می شد از از ترکیب حشو جلوگیری می شد. خصوصا که این ترکیب حشو در ابتدای اثر وجود دارد.
زبان اثر در حالت کلی یکدست است و از دوگانگی دور است.
فراموش نکنید که یکی از مهم ترین بخش های در شعر سپید، ترکیب سازی ست که در گرو استفاده درست از کلمات قرار دارد. بنابراین در انتخاب و چیدمان کلمات باید دقت لازم بکار گرفته شود.
به لحاظ نقد فنی انتظار می رود که در شعر سپید خصوصا وقتی از زبان هنجار استفاده می شود بین حلقه های زنجیره ی روایی فاصله ایجاد شود تا این فاصله علاوه بر زیبایی سبب تاویل در اثر بشود. و از طرف دیگر ساختار شعر سپید را شکل دهد.
اثر ارائه شده با توجه به ساختاری که در خود ارائه کرده یک شعر سپید است که چند ضعف کوچک دارد.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده به یک کلاژ شباهت دارد که این کلاژ ها نتوانسته اند یکدیگر را پوشش دهند و نهایتا اثر به لحاظ زیبایی شناسی به چند قسمت مجزا از هم تشکیل شده و این ضعف محسوب می شود.
این قسمت ها به لحاظ معنایی دچار تزلزل هستند و هر کدام با اندکی تغییر به یک شعر کوتاه شباهت دارند که متاسفانه یکدیگر را حمایت نمی کنند.
از سوی دیگر عدم یکپارچگی و تزلزل معنایی سبب شده درک درستی از اثر حاصل نشود.
بنابراین اثر یکپارچگی لازم را به لحاظ درک معنایی نیز در خود ندارد.
نهایتا استفاده از تصاویر انتزاعی به گنگ بودن اثر افزوده است و سبب می شود که مخاطب نتوانسته درک درستی از هدف شاعر داشته باشد.
برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
🔯ســـلام هـــمراهان عـــزیز؛
امشب با خوانش و #نقــد این اثر با مدیریت؛
#مهربانو_مریم_راد
در خدمت شماییم.
امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران حضور پرمهرشان را از این برنامه دریغ ننمایند.
🕥ساعت شروع نقـد: 22:30
خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه ما را یاری کنید.
🔯شعر امشب؛
بعد از تو غم مانند چتری سایه بر دل کرده است
چون ساکنی در خلوتم جانانه منزل کرده است
با رفتنت خشکیده خنده روی این لب های من
روییدن گلهای شادی را چه مشکل کرده است
دیگر ندارد لذتی آوای شاد بلبلی
آهنگ اندوه و بلا را ثبت محفل کرده است
اشک من و دوری تو همراه و همدم می شوند
باز آی ! اشکم نغمه ها را جمع و کامل کرده است
در چهره ام متن غریبی را تو تنها خوانده ای
حسی که عشق زندگی را سرد و باطل کرده است
با رفتنت گویا اجاق زندگی خاموش شد
آن آتش افروخته آکنده از گِل کرده است
آخر وحیدی غرقه شد در موج و در دریای غم
او هم تمام زندگی تقدیم ساحل کرده است
#وحیدی
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر و مهربانی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و.ناخواسته خود خواهد بود بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین استفاده از ترکیبات و ساخت آنها تا حدودی با در نظر گرفتن مضمون اثر موفق بوده است و زبان این اثر یکدستی لازم را در خود دارد.
در این اثر به لحاظ استفاده از لغات و کاربرد آنها خلاقیتی دیده نمی شود.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که بر وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن، بحر رجز مثمن سالم سروده شده.
این اثر قافیه متناسب با مضمون چیده شده و ردیف نیز در این اثر به جنبه موسقیایی اثر کمک کرده است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده از تشبیه استفاده کرده و این تشبیهات سبب ایجاد تصاویر می شود. ناگفته نمانده که این تصاویر بیشتر انتزاعی هستند اما به درک و دریافت معانی آسیبی وارد نشده. یعنی انتزاعی بودن تصاویر سبب تزلزل معنایی نشده است.
( در چهره ام متن غریبی را تو تنها خوانده ای
حسی که عشق زندگی را سرد و باطل کرده است
یا
با رفتنت گویا اجاق زندگی خاموش شد
آن آتش افروخته آکنده از گِل کرده است)
درواقع شاعر با استفاده از توصیفات سعی در رسیدن به اهداف خود و بیان حالات دارد. اما باید در نظر گرفت که در غزل های توصیفی ایجاد خلاقیت سبب زیبایی اثر می شود که متاسفانه در این اثر خلاقیتی دیده نمی شود.
سادگی و بی پیرایه بودن مضمون این اثر و همچنین تکراری بودن آن و نهایتا نوع پرداختن به آن سبب می شود که قدری از ارزش و اعتبار اثر کاسته شود.
به لحاظ composition اثر ارائه شده ( بعد از تو غم مانند چتری سایه بر دل کرده است
چون ساکنی در خلوتم جانانه منزل کرده است) اولا شروع خوبی برای یک غزل سنتی است در ثانی ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده می کند در حالت کلی این اثر مطلع خوبی دارد، مناسب برای یک غزل سنتی ست. در پایان بندی
( آخر وحیدی غرقه شد در موج و در دریای غم
او هم تمام زندگی تقدیم ساحل کرده است)
اولا به لحاظ استفاده از عناصر همخوانی با کل اثر ندارد، این مسئله قدری سبب می شود که بیت آخر مستقل عمل کند. در ثانی اعراب در این بیت از تخلص خود استفاده کرده اما چیزی به ارزش و اعتبار اثر به لحاظ زیبایی شناسی افزوده نشده. یعنی اگر در این بیت جدا از ضرورت وزن جهت استفاده از نام شاعر سپس استفاده از آن به عنوان تخلص هم نبود باز اتفاقی در این بیت حادث نمی شد. یعنی پایانبندی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده.
به لحاظ موسقیایی همانطور که در نقد فنی عرض کردم اثر ارائه شده بر وزن مستفعلن در بحر رجز سروده شده که ریتم تند و سیالی را دارد.
مثل این بیت مولانا
( ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام
زانو می که در پیمانه ها اندر نگنجد خورده ام)
در این اثر با در نظر گرفتن
،لفظ ها، ترکیبات و قوافی درست حادثه شده همچنین معانی لطیف هستند و در خوش اهنگی اثر سهیم خواهند بود.
به لحاظ بررسی محتوایی و مضمون در اثر ارائه شده مضمون سازی آنطور که باید اتفاق نیوفتاده که نقطه ضعف اثر محسوب می شود.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
http://nasrenovin.blog.ir
@ashenayeeshgh
و دیرگاهی ست
دلم دریای خونست
جهانی پیش چشمم دگرگونست
و من در اوج دردم ولیک
برادرجان سکوتت چه مجهول است
و این دریای طوفان
خروشان موج ویران
به ساحلْ دردُ سنگ ها
به نیرنگ آیا
نمی کوبد؟
برادرجان
زمان تسکین دردم نخواهد بود.
بکش فریاد بسوزان جهانی را
که خاکستر شود جان
ولیک خاکسترم هم برایت گفته ها دارد
برادر وقت مرگم مرا در خاک غم بگذار
که از ترکیب محجور زیبایش
درآید خاک و خاکستر
و خاکستر کند خاکِ این کاشانه را درمان
#مریم_راد_واژه
#نقد_شعر_کلاسیک
باز با طوفان به هم زد آسمان سینه ام
مرغ دریا لانه ای کرده میان سینه ام
کشتیِ مغرور آمد سینه ی دریا شکافت
وصله های غم زده بر بادبان سینه ام
قامتت را دیدم و غرق تماشایت شدم
سایه افکن بر تنم ای سایبان سینه ام
قطره ای نوشیدم از دریا به رفع تشنگی
هیزمی افروخته بر استخوان سینه ام
موج با خشم و هیاهو میکشد هر سو مرا
خواب خوش را می رباید از جهان سینه ام
#دریا
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و.ناخواسته خود خواهد بود بنابراین تنها راه بدون در نظر گرفتن مامان صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از نقد لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اول اینکه صرفا سرودن یک شعر خوب در گرو عروض نیست، می توان شعری خلق کرد که در آن فصاحت و.بلاغت به کمال رسیده اما وزن عروضی ندارد، عروض و علم عروضی بخشی از ساختار یا structure اشعار عروضی است. بخشی های دیگر یک شعر خوب مربوط می شود به انتخاب کلمات، به خلق و یا ایجاد خلاقیت.ایجاد تصاویر، معنا و محتوا و نهایتا ایجاد فصاحت و بلاغت در اثر. یعنی یک اثر در صورت وجود تمام عوامل موجود همراه با قالب اثر به یک شعر خوب تبدیل می شود. بنابراین با پرداخت رنگ جلوه دادن یکی از آنها نمی توان موارد دیگر را حذف و کمرنگ جلوه داد.
نکته دیگر اینکه وزن عمدتا در گرو معنا شکل می گیرد، چراکه همراه با انتخاب کلمات در وزن انتخاب شده صورت می گیرد و نهایتا وزن و معنا در کنار هم.که عامل بوجود آوردن موسیقی نیز هستند، عامل زیبایی اثر خواهند بود.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، استفاده از ترکیبات در اثر ارائه شده موفق عمل نکرده است.
زبان در حالت کلی یکدستی لازم را در خود دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده به لحاظ structure دچار تزلزل است، زیرا اولا طبق قواعد و قوانین غزل تعداد ابیات یک غزل بین 7 تا 14 بیت می باشد و تخطی از آن یعنی بخشی از ساختار دچار تزلزل است. ( زیرا نشان دهنده آن است که شاعر در بیان اهداف خود با استفاده از تعداد ابیات مورد نیاز، یا دچار تعجیل شده و یا کاستی) وزن ارائه شده در این اثر فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحران رمل مثمن محذوف سروده شده اما بیت دوم اثر به لحاظ وزنی دچار آشفتگی ست.
قافیه ها در اثر مناسب بودند اما با بکارگیری ردیف مورد نظر موافق نیستم. زیرا سبب شده که معنا در برخی ابیات دچار تزلزل شود.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی در اثر ارائه شده، استفاده از تشبیهات در آن سبب ایجاد تصاویر شده است
( باز با طوفان به هم زد سینه ام
یا کشتی مغرور آمد سینه ی دریا شکافت
یا
موج با خشم و هیاهو می کشد هر سو مرا)
عدم ارتباط عمودی بین ابیات عامل ایجاد تزلزل معنایی در اثر شده است. در این اثر بسیاری ابیات یکدیگر را حمایت نمی کنند.
( قطره ای نوشیدم از دریا به رفع تشنگی
هیزمی افروخته بر استخوان سینه ام) این مسئله در گرو استفاده نامناسب از کلمات است.
به لحاظ composition اثر ارائه شده
( باز طوفان به هم زد آسمان سینه ام
مرغ دریا لانه کرده میان سینه ام) شروع خوبی نیست زیرا اولا دو.مصرع یکدیگر را حمایت نمی کنند و هر کدام ساز خود را می زنند. در ثانی تزلزل معنایی سبب پراکندگی ذهن می شود.
پایان بندی اثر می توانست با دقت بیشتری بکار رود.
به لحاظ موسقیایی، اثر در گرو موسیقی بیرونی ست و از اوزان خوش آهنگ استفاده شده و همچنین از موسیقی کناری نیز کمک گرفته است. بنابراین موسیقی اثر یک موسیقی سیال و روان است.
در حالت کلی این اثر دچار تزلزل معنایی ست زیرا ارتباط لازم بین ابیات یا ضعیف است یا اصلا وجود ندارد. این مسئله سبب شده که از فصاحت و بلاغت اثر کاسته شود. اما در استفاده از تصاویر موفق بوده. در استفاده از تشبیهات موفق بوده.
maryam rad:
به لحاظ معناییاثر ارائه شده در بیت اول بین بهم زدن آسمان با طوفان و.لانه یک مرغ دریا در سینه هیچ قرابت معنایی نیست.
بیت دوم. بین کشتی مغرور و وصله های غم زده بادبان سینه قرابت معنایی احساس نمی شود.
در بیت سوم، مصرع دوم به لحاظ دال و مدلول ضعیف است. اگر قرار است سایه افکنده شود پس هنوز،سایه بان نشده. یعنی درک منطقی دچار ضعف است.
بیت چهارم بین قطره و رفع تشنگی و هیزم افروخته قرابت معنایی احساس نمی شود.
در بیت پنجم فضا سازی درست اتفاق نیوفتاده.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashensyeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
نقد شماره ۵
سلام ای پادشاه کّل عالم
سلام ای خالق حوّا و آدم
سلام ای بی نشان و جا و فرزند
سلام ای آنکه نامت شد خداوند
نمیدانم که هستی، یا چه هستی
به ما گفتند و می گویند،هستی
اگر هستی و ما را هستی از توست
غم وشادی و عیش ومستی از توست
بهشت و دوزخ وتهدید وترغیب
نماز وروزه وتطهیر و تهذیب
برای چیست، این الفاظ والقاب؟!
چه کس این دسته گل ها داده برآب
اگر ذاتم، وجودم، از دم توست
همه سرمایه ازبیش و کم توست
اگر تو چشمه ی اندیشه هایی
تمام شاخه ها و ریشه هایی
چرا در استخوان ها جا گرفتی
در این ظلمت چرا ماَوا گرفتی
چرا راه و صالت دورکردی
ره تاریک ما بی نور کردی
تو را در پرده های غیب بردند
به وادی های شک وریب بردند
هزاران سال غیر او نگفتند
به غیراز او،به غیرازهونگفتند
نه هو معلوم شد،نه او،دراین کار
نشد یک دل از این افسانه بیدار
تورا جوری دگر ،تعریف کردند
چه تعریفی؟!همه تحریف کردند
تو را ظالم ،تو را قهار گفتند
تو را حاکم ، تو را مکّار گفند
قوانینی تراشیدند و رفتند
به راهت شیشه پاشیدند ورفتند
هزاران سال از این عمر زمین رفت
چه گویم؟!از همه دل ها یقین رفت
چرا از آن وجود پاک و بی غش
تراشیدند صدها کوره آتش
چرا آن آسمان آبی و پاک
بروی پرده ها شدابر،غمناک
طبعت را چرا محکوم کردند
حقیقت را چرا محدوم کردند
کجا خورشید، از نورش جدا بود
خدا بی عاشقانش ، کی خدا بود
جهان زایندهٔ اندیشه ها نیست
کسی پنهان به پشت شیشه ها نیست
میان ما و او ، واو است،بردار
برای یک عزیزم واو، نگذار
#یوسف_اسماعیلی
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
همانطور که از مقدمه اثر پیداست، این اثر اشاره به علم عرفان و خصوصا بحث توحید دارد.
از آنجایی که رویت خداوند در قلب و دل ممکن میشود،شاعر با استفاده از نظریه " وحدت وجود " و " وحدت شهود " سعی دارد به مقامات خداوند اشاره کند و صفات خداوند را بشمارد. بنابراین از راه تجربه گرایی Experientialism, معرفت شناسی(Reformed ),ایمانگرایی (Evidentialism),و سپس با دلیل و برهان یا دلیل گرایی(Foundatianalism )
که در بنیاد گرایی سنتی یا classical این اثر کاملا مشهود است، سعی در رسیدن به یک اثر هنری عرفانی دارد.
این قبیل آثار با توجه به اینکه نیاز به کلمات بیشتر و تعداد ابیات بیشتری دارد در قالب های بلند ادبی مثل قصیده و خصوصا مثنوی امکان پذیر هستند.
درواقع شاعر با استفاده از این قالب به شرح و توضیح صفات خداوند می پردازد و در مقایسه با محدودیت های دیگر قوالب کلاسیک از محدودیت های کمتری برخوردارند و به سهولت به بیان اهداف خود می پردازند.
اثر ارائه شده در قالب مثنوی سروده شده، که مناسب برای،این قبیل موضوعات است و هربیت قافیه جداگانه خود را دارد.
( جهان زاییده ی اندیشه ها نیست
کسی پنهان به پشت شیشه ها نیست)
یا
( طبیعت را چرا محکوم کردند
حقیقت را چرا محروم کردند.
تو را جوری دگر تعریف کردند
چه تعریفی همه تحریف کردند
همانطور که کاملا مشخص است هر بیت قافیه خود را دارد و از سویی دیگر شاعر در قالب به بیان اهداف و مقصود خود پرداخته، که به اعتقاد من موفق عمل کرده.
در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم
با تشکر
مریم راد "واژه "
# نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
با وعده دلخوشیم و کلامی پر از تپوق
ظل توجهات فلان حضرت چپق
قفل طلسم کوه دماوند باز شد
ضحاک باز داده به ابلیس مشتلق
شیطان به راست راست عقب گرد میدهد
یک ریز نطق میکند و نیست یک نطوق
آب طلاست صورت این گاو سامری
موسی به رود نیل رهایش کند .. پلق
ماران مغز چمبره ای مغز میخورند
وحشی شدند از مزه ی مردم عنق
جلاد باز از دل فین نیشتر کشید خون رفت از مجاری حمام در قرق
منجی نیامد از سفر اما به گوش ماست
هر جمعه بانگ فاسق دجال از افق
#مجتبی_جواهریان
maryam rad:
بنام خداوند مهر و مهربانی
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده و در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها موفق بوده، کلمات انتخاب شده برای مبنای مضمون و سوژه مورد نظر انتخاب شده و در کنار هم چیده شده اند.
ترکیبات ساخته شده در این اثر ( حضرت چپق، قفل طلسم کوه دماوند، آب طلاست، گاو سامری، ماران مغز چمبره ای، مزه مردم عنق، بانگ فاسق دجال) جز ترکیبات کنایی هستند که در جهت تکامل معنایی اثر و همچنین زیبایی شناسی اثر در کنار یکدیگر چیده شده اند. نکته حائز اهمیت که در این اثر خوشایند نیست استفاده از کلمات غیر فارسی ست که کاربردب در زبان امروز ندارند مثل ( دجال. فاسق، و...) که سبب دوگانگی در زبان اثر شده است و نشان دهنده عدم توجه شاعر به زبان اثر است.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام با مضمون اجتماعی و رویکردی خاص است که بر وزن مفعول فاعلات مفاعیلن فاعلن بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده.
قافیه ها در آن کاملا درست و به جا چیده شده اند، قافیه ها در اثر بسیار پر رنگ است تا جایی ذهن منتقد را به سمت قافیه محوری اثر هدایت می کدرند اما این قافیه محوری در این اثر با توجه به مضمون
انتخاب شده اند که خوشبختانه جز قوافی ست که کمتر دیده شده. این نقطه قوت اثر است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده با استفاده از تشبیهات، کنایات، استعارات علاوه بر اثبات بار ادبی و هنری کلام سبب بوجود آمدن تصاویر انتزاعی در اثر شده است
( قفل طلسم کوه دماوند باز شد
ضحاک باز داده به البیس مشتلق
یا شیطان به راست راست عقب گرد می دهد
یک ریز نطق می کند و نیست یک نطوق
یا جلاد باز از دل فین نیشتر کشید
خون رفت از مجاری حمام قرن
یا
بیت آخر همین اثر)
تصاویر ارائه شده در این اثر انتزاعی هستند اما سبب عدم درک معنایی نیستند.
به لحاظ composition این اثر ( با وعده دلخوشیم و کلامی پر از تپوق
ضل توجهات فلان حضرت چپق) در ابتدای امر ذهن مخاطب متوجه منظور گوینده نیست اما در ابیات بعدی رمزگشایی به درستی اتفاق می افتد.
بنابراین این اثر شروع خوبی دارد.
همچنین پایان بندی اثر نیز به درستی اتفاق افتاده و می تواند نقطه پایانی اثر باشد.
به لحاظ موسیقیایی این اثر تحت تاثیر وزن یا موسیقی بیرونی قرار دارد اما از موسیقی کناری با توجه به وجود قوافی خاص بی بهره نیست، موسیقی بیرونی و موسیقی کناری در موسیقی معنوی نیز تاثیر گذار بوده اند.
در نهایت موسیقی در این اثر ریتم سیال را طی می کند.
در حالت کلی به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده. با توجه به تشبیهات و کنایات و استعارات، به فصاحت و.بلاغت لازم رسیده است. که بسیار حائز اهمیت است.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده با استفاده از کلمات انتخاب شده در جهت تکامل محتوایی نسبت به مضمون و سوژه مورد نظر چیده شده. یعنی چفت و بسته کلام در آن رعایت شده و درک ضمنی معنایی در آن اتفاق افتاده. ضمنی بودن معنا در این اثر حاصل چیدمان انتزاعی بودن تصاویر است. بنابراین هم ایجاد تاویل می کند و هم ذهن مخاطب را به جهات مختلف هدایت می کند.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگی را دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenivin.blog.ir