#نقد_چارپاره
حاصل باغ بی بهارینه ست
سیب کرمو انار خشکیده
چشمه ها خشک، رودها مرداب
بخشش شاخسار خشکیده
قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک، ترانه ایی مغموم
می رسد گوش، در محله که... آی
جسم و جان بهار خشکیده
ارغوانیم و سایه ایم از دور
نغمه ی شادمانه، زنده به گور
دست لطفی و گوشه ی ماهور
شوق کوک سه تار خشکیده
بختک بخت بد به ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت
بر سر حال و روز ما چه گذشت؟
غیرت لاله زار خشکیده
بر دلم ردّ کفش جا مانده
کاوه ی بی درفش جا مانده
جیغ های بنفش جا مانده
دستِ یاریِ یار خشکیده
زنده ها سالهاست در قبرند
موش ها ماترک خورِ ببرند
چشم هایم، دو توده ی ابرند
چشمه ی انتظار خشکیده
دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند
دشمن روشنی فانوسند
در قرارم فرار خشکیده
درد های مرا که می بینی
لای صد استعاره می پیچم
شیره ام را کشیده اند رفیق
در گلویم هوار خشکیده
حسنک ها به دار خو بکنید
زوزنی های قصه در کارند
مادرم کوه باش اگر دیدی
پسرت روی دار خشکیده
#حسین_رمضانپور
maryam rad:
#نقد_چارپاره
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های
خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی، استفاده به موقع و مناسب از زبان در حالت کلی موفق عمل کرده. زبان تقریبا یکدست است.
اما چند نکته را لازم می دانم که بیان کنم. اولا اینکه واژه سازی از دیرباز در زبان فارسی مطابق با قواعد و قوانین صورت گرفته که استفاده از آن قواعد الزامی ست، در غیر این صورت یا کلمه مورد نظر معنا را منتقل نمی کند و یا صورتی خوش ساخت نخواهد داشت و به زیبایی آسیب می رساند مثل کلمه ( بی بهارینه) در مصرع اول بند اول که کلمه ای خوش ساخت نیست و از قواعد درست واژه سازی بهره نگرفته.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده همانطور که کاملاً مشخص است در قالب چهار پاره سروده شده و قوافی هم رعایت شده.
در این قالب برخی بند ها مانند اپیزود عمل کرده اند و مستقل هستند. مثل بنده اول
در حالت کلی این چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی سروده شده که به لحاظ روایی هم ویژگی های خود را دارد.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از،تشبیهات، تلمیح و کنایه ها کاملا موفق بوده
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم ) یا
( بختک بخت ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت)
( کاوه بیات درفش جامانده
جیغ هایبنفش جامانده )
( دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند)
حسنک ها به دار خواهد بکنید
روزنی ها......)
🔸توصیفات در حالت کلی در هر بند خوب اتفاق افتاده و نشان دهنده باریک اندیشی شاعر در این موضوع است. مثل بند های 5، 7،8،9 اما همانطور که کاملاً مشخص است همین توصیفات عامل بوجود آمدن اطناب در اثر شده اند مثل بند2،6. 1.
یعنی،این اثر با تمام ویژگی های توصیفی و روایی که در خود جای داده حداکثر در 6 بیت به تکامل می رسید. زیاده گویی ها علاوه بر ایجاد اطناب که زیبایی را به مخاطره می اندازد. به معنا هم آسیب می رساند.
🔸به لحاظ روایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه روایت بلندی را در خود جای داده،شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست، است مسئله یعنی چفت و بست کلام در حالت کلی رعایت شده است.
🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده ( حاصل باغ بهارینه ست /..../.تا آخر بند ..) با توجه به جنبه روایی اثر و همچنین زیبایی شناسی و البته در نظر گرفتن موضوع و محتوای کلی اثر، شروع خوبی نیست. به اعتقاد من این شروع می توانست از بند سوم اتفاق بیوفتد. در پایان بندی شاعر بسیار موفق عمل کرده ( حسنک ها به دار خو بکنید /....../ تا آخر بند) در این بند شاعر هم ضربه نهایی روایت را زده است و هم کاملا شفاف به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع هم از،زیبایی های بیانیه دور نبوده و هم به لحاظ بیان محتوایی خوب عمل کرده.
🔸تصاویر ارائه شده در اثر تصاویر عینی و انتزاعی هستند ( بر دلم رد کفش جا مانده / کاوه بیات درفش جا مانده) یا
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم) و...
🔸به لحاظ حرکت در شعر با توجه به اینکه درونمایه اثر کاملا پویا ست. حرکت در این اثر هم کاملاً پویا و حرکت زا ست.
در حالت کلی اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی خوب ساخته و پرداخته شده است.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی ست که با بکارگرفتن نماد های از طبیعت و اجتماع، شاعر به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع شاعر با صنعت تشخیص به زیبایی و ارتقاء محتوای آموزشی کمک کرده است.
🔸در پایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارد.
با تشکر
مریم راد "واژه
@ashenayeeshgh
#نقد_چارپاره
حاصل باغ بی بهارینه ست
سیب کرمو انار خشکیده
چشمه ها خشک، رودها مرداب
بخشش شاخسار خشکیده
قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک، ترانه ایی مغموم
می رسد گوش، در محله که... آی
جسم و جان بهار خشکیده
ارغوانیم و سایه ایم از دور
نغمه ی شادمانه، زنده به گور
دست لطفی و گوشه ی ماهور
شوق کوک سه تار خشکیده
بختک بخت بد به ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت
بر سر حال و روز ما چه گذشت؟
غیرت لاله زار خشکیده
بر دلم ردّ کفش جا مانده
کاوه ی بی درفش جا مانده
جیغ های بنفش جا مانده
دستِ یاریِ یار خشکیده
زنده ها سالهاست در قبرند
موش ها ماترک خورِ ببرند
چشم هایم، دو توده ی ابرند
چشمه ی انتظار خشکیده
دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند
دشمن روشنی فانوسند
در قرارم فرار خشکیده
درد های مرا که می بینی
لای صد استعاره می پیچم
شیره ام را کشیده اند رفیق
در گلویم هوار خشکیده
حسنک ها به دار خو بکنید
زوزنی های قصه در کارند
مادرم کوه باش اگر دیدی
پسرت روی دار خشکیده
#حسین_رمضانپور
maryam rad:
#نقد_چارپاره
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های
خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحب اثر نقد و بررسی خواهم کرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی، استفاده به موقع و مناسب از زبان در حالت کلی موفق عمل کرده. زبان تقریبا یکدست است.
اما چند نکته را لازم می دانم که بیان کنم. اولا اینکه واژه سازی از دیرباز در زبان فارسی مطابق با قواعد و قوانین صورت گرفته که استفاده از آن قواعد الزامی ست، در غیر این صورت یا کلمه مورد نظر معنا را منتقل نمی کند و یا صورتی خوش ساخت نخواهد داشت و به زیبایی آسیب می رساند مثل کلمه ( بی بهارینه) در مصرع اول بند اول که کلمه ای خوش ساخت نیست و از قواعد درست واژه سازی بهره نگرفته.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده همانطور که کاملاً مشخص است در قالب چهار پاره سروده شده و قوافی هم رعایت شده.
در این قالب برخی بند ها مانند اپیزود عمل کرده اند و مستقل هستند. مثل بنده اول
در حالت کلی این چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی سروده شده که به لحاظ روایی هم ویژگی های خود را دارد.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از،تشبیهات، تلمیح و کنایه ها کاملا موفق بوده
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم ) یا
( بختک بخت ما برگشت
پهلوان پنبه شد سرآمد دشت)
( کاوه بیات درفش جامانده
جیغ هایبنفش جامانده )
( دوستانم پلید و جاسوسند
صورتم را اگر چه می بوسند)
حسنک ها به دار خواهد بکنید
روزنی ها......)
🔸توصیفات در حالت کلی در هر بند خوب اتفاق افتاده و نشان دهنده باریک اندیشی شاعر در این موضوع است. مثل بند های 5، 7،8،9 اما همانطور که کاملاً مشخص است همین توصیفات عامل بوجود آمدن اطناب در اثر شده اند مثل بند2،6. 1.
یعنی،این اثر با تمام ویژگی های توصیفی و روایی که در خود جای داده حداکثر در 6 بیت به تکامل می رسید. زیاده گویی ها علاوه بر ایجاد اطناب که زیبایی را به مخاطره می اندازد. به معنا هم آسیب می رساند.
🔸به لحاظ روایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه روایت بلندی را در خود جای داده،شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری ست، است مسئله یعنی چفت و بست کلام در حالت کلی رعایت شده است.
🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده ( حاصل باغ بهارینه ست /..../.تا آخر بند ..) با توجه به جنبه روایی اثر و همچنین زیبایی شناسی و البته در نظر گرفتن موضوع و محتوای کلی اثر، شروع خوبی نیست. به اعتقاد من این شروع می توانست از بند سوم اتفاق بیوفتد. در پایان بندی شاعر بسیار موفق عمل کرده ( حسنک ها به دار خو بکنید /....../ تا آخر بند) در این بند شاعر هم ضربه نهایی روایت را زده است و هم کاملا شفاف به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع هم از،زیبایی های بیانیه دور نبوده و هم به لحاظ بیان محتوایی خوب عمل کرده.
🔸تصاویر ارائه شده در اثر تصاویر عینی و انتزاعی هستند ( بر دلم رد کفش جا مانده / کاوه بیات درفش جا مانده) یا
( قمریان ساکت و هوا مسموم
از چکاوک ترانه ای مغموم) و...
🔸به لحاظ حرکت در شعر با توجه به اینکه درونمایه اثر کاملا پویا ست. حرکت در این اثر هم کاملاً پویا و حرکت زا ست.
در حالت کلی اثر ارائه شده به لحاظ زیبایی شناسی خوب ساخته و پرداخته شده است.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک چهارپاره با درونمایه اجتماعی _روایی ست که با بکارگرفتن نماد های از طبیعت و اجتماع، شاعر به بیان اهداف خود پرداخته. درواقع شاعر با صنعت تشخیص به زیبایی و ارتقاء محتوای آموزشی کمک کرده است.
🔸در پایان از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارد.
با تشکر
مریم راد "واژه
@ashenayeeshgh
#نقد_نثر_شاعرانه
خودم را هی تفکیک کردم ..خودم را هی تحلیل کردم ..کنار کشیدم ..گذشتم ..از با لا به پایین .از پایین به پایینتر ..رنجیدم ابر شدم باریدم ..بارا ن باران باران ..ن گلی روید نه کلوخی نرم شد ..قطره قطره .سیل شدم بر سر سراب خشک کویر ..بر سر خار بیابان دلها ی بی احساس باریدم ..قطره قطره ..رعد به رعد ..چکه چکه .چکیدم ..سخت و سیاه است دلهای آدما و چقدر بی عاطفه !!! خشک شد ابر دلم ..پژمرد گل احساسم ..خم شد شاخه های تنم ..شکوفا نشد شاخه ی نسترنم. . تفلک دلم ..چشمه ی عشقش خشکید و ترک ترک از لابه لای زخم های تنش خون چکید و رمق از پای دلش رفت ...کم شد ..کمتر و کمتر ..دور شد دورتر از فاصله های بی پایان ...رفت و رفت و رفت ...تا در انزوای جنگل سرسبز ریشه کرد .
.و جان گرفت و رشد کرد و به خدا رسید .....به خدا رسید ..پر از لبخند و عشق و امید و عاطفه ها نم نم باران محبت گرد و غبار خستگی هارا شست و برد و شاخه های تنش سبز وسبز و سبزتر گشت و غنچه های دلش شکوفا شد و لبخند زد بر آفتاب زندگی که از لابه لای شاخه های جنگل سر سبز بر سر رویش میخندید .خندید و خندید خندید... لبها ی ترک خرده اش جانی دوباره گرفت و ایستاد تا بسازد و بسازد و بسازد و بماند ...
#رها
97/5/8
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد فنی و ریخت شناسی اثر ارائه شده با توجه به ترتیب عناصر جمله و استفاده از زبان هنجار، عدم داشتن یک طرح گسترده. عدم شخصیت پردازی و متمرکز شدن به روی یک صحنه یا یک کنش اجتماعی که در حالت کلی اتفاق افتاده و همچنین با توجه به حلقه های زنجیره ی روایی تقریبا محکم، اقدام به خلق اثری شده که با توجه به زیبایی شناسی موجود، که در ادامه به آن می پردازم. گویای یک نثر شاعرانه خواهد بود که نویسنده با تکیه بر معنا به اهداف خود پرداخته است.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده با توجه به اینکه در نثر به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیستیم و.نویسنده در قالب مونولوگ monolog یا گفتگوی تک نفره به بیان اهداف خود پرداخته و همچنین با تاکید به اینکه این قالب تمایل دارد به شعر نزدیک شود اما همچنان ویژگی های روایی خود را در ساختار نثر حفظ کرده و پایبند به چهارچوب آن است، پس ترکیب سازی در آن علاوه بر. اینکه در جهت زیبایی شناسی ست به حفظ معنا. و تکامل فضاسازی لازم نیز کمک کرده است، که در نثر بسیار حائز اهمیت است.
در اثر ارائه شده ترکیب سازی ها متناسب با فضا و معنای مورد نظر نویسنده و همچنین روایت آن ایجاد شده مثل
سراب خشک کویر، بر سر خار بیابان دلها، رمق از پای دلش و...
نکته حائز اهمیت این ایت که برخی تکرار ها نه تنها زیبا نیستند بلکه به معنا و فضا سازی نیز آسیب می رسانند مثل ترک ترک از لاله لای زخم های تنش خون چکید،
یا قطره قطره، رعد به رعد، چکه به چکه چکیدم.
استفاده از دال و مدلول ها در بعضی توصیفات نامناسب است و سبب عدم هماهنگی روایت با موضوع و همچنین آشفتگی در آن و عدم انسجام در برخی قسمت های،اثر شده است.
مثل قطره قطره سیل شدم برای سر سراب خشک کویر، باران باران باران، نه گلی رویید و نه کلوخی نرم شد.
از طرف دیگر در این اثر یک سری عناصر وجود دارد که وجود آنها الزامی نبوده و.به توضیح روایت کمکی نکرده است
مثلا برای سر سراب خشک کویر، بر سر خارج بیابان دلها یک بی احساس و. یعنی اثر قدری دارای اطناب است و ترکیبات تا حدودی حشو هستند.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده در اثر ارائه شده سعی دارد با استفاده از عناصر موجود در این نثر با استفاده از طبیعت و بدیهیات زندگی و.حس جانبخشی در اثر در دل مخاطب نفوذ می کند و تاثیر گذار است. و با نگاه اومانیسمی سبب ایجاد همزادپنداری در اثر و در ذهن مخاطب شده است.
در پایان برای نویسنده محترم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم. با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_نثر
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد
جزر مد شبانه ی اقیانوس
یا لشکر مقابله با شورش...
-موی تو را مقایسه میکردم
با چند استعاره ی بی ارزش
تا اینکه بست راه نگاهم را
دشتی پر از بنفشه پر از مریم
آن لحظه ای که شال حریرت داد
ابریشم سیاه تو را پوشش
می آمدی قدم به قدم تا من
میریخت اشتیاق تو از چشمم
میافت هر تپش تپش تپشِ قلبم
با گام گام کفش تو افزایش
یکرنگ بود لاک تو با لبهات
من نیز مثل آینه بودم مات
هرچند خونِ شاهرگم میبرد
بی وقفه سمت ناخن تو یورش
چشمم، به هر طرف که سرت چرخید
ابلیس را میان هیاهو دید
من آدم نگاه توام یا او؟...
افتاده بود در سرم این پرسش..
شب بوق بوق بوق سگی میزد
مترو رسیده بود به تهرانپارس
تو رفته بودی و غزلی قرمز
میکرد از نگاه ترم جوشش
#علی_فرزانه_موحد
#انجمن_ادبے_شعر_باران
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان تا حدودی موفق عمل کرده.
زبان یکدستی لازم را در خود دارد.
ترکیب سازی ها متناسب با مضمون و محتوای اثر است.
( جزر شبانه ی اقیانوس،
ابریشم سیاه، تپش قلبم، و...)
اثر ارائه شده به لحاظ نقد فنی با توجه به اینکه صرفا در بند اول قوافی مطابق با قوانین چهارپاره اجرا شده و در بند های بعدی به این صورت نیست، پس قاعده ی قالب چارپاره نقض می شود و با توجه به اینکه در این اثر وزن مشخص و یکسانی وجود ندارد وارد به لحاظ وزنی دچار آشفتگی ست، پس اثر یک شعر آزاد است که اگر ملودی روی آن قرار بگیرد، یک ترانه خواهد بود که پتانسیل خوبی دارد.
از طرف دیگر این شعر آزاد مضمونی تغزلی _روایی را در خود دارد.
روایت در اثر ارائه شده تمام ویژگی های موجود در یک اثر روایی را به لحاظ مقدمه، تنه و نتیجه گیری دارا می باشد و به لحاظ روایی کاملا موفق است.
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیه و استعاره موفق بوده. و به زیبایی اثر کمک کرده است.
( آن لحظه که شال حریرت داد
ابریشم سیاه تو را پوشش)
یا ( هرچند خون شاهرگم میبرد بی وقفه به سمت ناخن تو یورش)
یا ( جزرمدشبانه ی اقیانوس
یا لشکر مقابله با شورش)
کاملا مشخص است که تشبیهات و استعاره های موجود علاوه بر زیبایی شناسی سبب تصویر سازی هم در اثر شده است. بنابراین شاعر در ایجاد تصاویر هم به اعتقاد من موفق عمل کرده.
( تا اینکه بست راه نگاهم را
دشتی پر از بنفشه پر از مریم)
( می آمدم قدم به قدم تا من
میریخت اشتیاق تو از چشمم)
( یکرنگ بود لاک تو با لبهات
من نیز مثل آیینه بودم مات)
این اثر در حالت کلی یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی در خود دارد و این مسئله سبب انسجام آن خواهد بود.
از طرف دیگر از آنجایی که اثر زبان عاطفی خوبی دارد، زیبایی و فصاحت در خود تایید کرده است.
( چشم به هر طرف که سرت چرخید
ابلیس را میان هیاهو دید
من آدم نگاه تو ام یا او
افتاده بود در سرم این پرسش)
به لحاظ composition اثر ارائه شده خوب اتفاق افتاده هم به لحاظ زیبایی و خم محتوایی و هم موسیقیایی،
چون اثر روایت خوبی را در خود جای داده
( جزرمدشبانه ی اقیانوس /
یا لشکر مقابله با شورش
موی تو را مقایسه می کردم
با چند استعاره ی بی ارزش)
اثر ارائه شده پایان بندی تقریباً مناسبی دارد اما به قدرت شروع آن نیست و صرفاً برای جمع بندی آورده شده.
( شب بوق بوق بوق سگی می زد
مترو رسیده بود به تهران پارس
توریسم رفته بودی و غزلی قرمز
میکند از نگاه ترم جوشش)
عناصر موجود در بند آخر از آنجایی که خیلی همخوان با عناصر دیگر این روایت نیستند، سبب شده قدری زیبایی اثر به مخاطره بیوفتد.
به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه دچار آشفتگی وزنی ست و قوافی هم آنطور که باید رعایت نشده پس موسیقی آن در گرو زنجیره ی گفتار است یعنی موسیقی درونی ست، اما اثر ارائه موسیقی معنوی نیز بی بهره نیست. همین مسئله سبب خوش آهنگ بودن آن شده واگر مولودی روی آن قرار. بگیرد پتانسیل لازم را برای یک ترانه خوب در خود دارد.
بنابراین اثر به لحاظ موسیقیایی نیز موفق است.
به لحاظ محتوایی با توجه به اینکه اثر یکپارچگی لازم را برای درک روایی در بند های موجود در خود دارد و نیز با توجه به اینکه درونمایه اثر تغزلی _روایی ست، دارایی حرکت می ب اشد و این حرکت علاوه بر اینکه در بازی های زبانی موجود در آن دیده می شود، سبب زیبایی و جذابیت محتوایی نیز شده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_سپید
بیدرار می شوم !
از بیخوابی دیشب
ازبستربی قرار
ازشانه بی آغوش
عطرتو می وزد
من ازخود بی خودمیشوم..
موسیقی بی کلام لبخندت
بوسه ی نگاهت
وصدای زندگی بخش نفست
جمعه ام را پرشکوه میکند
امروزم رابنام تو سند میزنم
ع
ش
ق
م
#منوچهرم بابایی
#نقد_شعر_سپید
از،آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
قبل از اینکه به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولا شعر ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا، در جوار اندیشه است. این احساس می تواند حاصل خیال یا حتی اوهام باشد که شاعر آن را به روی کاغذ آورده.اندیشه در زبان به واسطه زبان شکل می گیرد و زبان بدون ارائه معنا چیزی برای ارائه نخواهد داشت. شاعر با استفاده از،زبان عاطفی و از دریچه نگاه خود به خلق یک اثر توام با زبان عاطفی و لطیف می پردازد. همه اینها اسباب خلق یک شعر نیست بلکه جنبه دیگری هم وجود داردکه ارزش و اعتبار اثر را مشخص می سازد structureیا ساختار آن است. ماهیت یک شعر را خلق تصاویر تازه و نو خصوصا در قالب شعر سپید با استفاده از تشبیه و استعاره که عامل زایش معنایی اثر هستند، ایجاد می کند. درواقع شاعر زبان را به خدمت خود می آورد تا به بیان هدف و مقصود خود بپردازد، پس رسالت شاعر نیز حائز اهمیت است و نکته آخر اینکه ایجاد فرم در زبان و در structure باید بر اساس هدفی و با در نظر گرفتن جنبه های معنایی صورت بگیرد.
🔸به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین یا ایجاد ناهنجاری در زبان شعر موفق نبوده، این مسئله نشان دهنده ی عدم توجه صاحب اثر به این مقوله است و یا ضعف در دایره لغات او.
گزاره های موجود در این اثر می توانست با دقت بیشتری به بیان اهداف منجر شود مثلا ( از بیخوابی دیشب) به ( از بیخوابی شب) تبدیل می شد. یعنی درنظرگرفتن فصاحت اثر با توجه به زیبایی و قواعد و قوانین دستور زبان.
یا گزاره ( از بستر بی قرار) اگر مطابق با علم صرف و نحو ( ی نسبت) به کلمه" بستر " اضافه می شد، آنوقت فصاحت و زیبایی بیشتری به اثر اضافه می شد. و برای مخاطب ملموس تر بود.
استفاده از ترکیب سازی های نادرست مثل ( از شانه بی آغوش) گذشته از اینکه ارتباط معنایی بین آغوش و شانه موجود نیست و سبب تزلزل معنایی و یا گنگ بودن معنایی گزاره می شود، زیبایی آن را نیز به مخاطره می اندازد.
🔸به لحاظ نقد فنی، با توجه به اینکه در زنجیره های حلقه های. روایی اثر فاصله ایجاد شده است، همچنین وجود موسیقی درونی اثر که البته در این اثر قدری یکنواخت است، و نهایتا استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان در جهت خلق یک شعر و segmentation) تقطیع) بر اساس ظرفیت های آوایی ساختار یا structure ارائه می کند که مطابق با شعر سپید است. پس اثر ارائه شده یک شعر سپید است که به لحاظ بررسی فنی دچار ضعف نیست.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی با توجه به اینکه تصاویر نقش تعیین کننده در شعر سپید و همچنین تایید شعریت اثر دارند، باید عرض کنم که این تصاویر آنطور که باید اتفاق نیوفتاده، یعنی شاعر برای ساخت تصاویر باید از زبان عاطفی کمک بیشتری بگیرد، تا تصاویر ملموس تر و زیباتر باشند. این تصاویر آنقدر ساده و بی پیرایه هستند که انتظار یک اثر هنری برآورده نمی شود.
(عطر تو می وزد
من از خود بیخود می شوم
موسیقی بی کلام لبخندت
بوسه نگاهت
و صدایی زندگی بخش نفست
جمعه را پر شکوه می کند)
روح یک اثر هنری در استفاده از تشبیه و استعاره است که در این اثر آنطور که باید بهره گرفته نشده. و اسباب عدم فصاحت اثر را فراهم ساخته.
دیدگاهی که عامل سرودن اثر شده است، یک دیدگاه کاملا تکراری ست که شاعر در بیان آن تازگی و خلاقیتی به خرج نداده. نهایتا اثر آنطور که باید ساخته و پرداخته نشده.
به لحاظ composition که در شروع اثر و همچنین ماندگاری آن در ذهن مخاطب، نقشی تعیین کننده دارد، آنطور که باید اتفاق نیوفتاده، زیرا شاعر با گزاره اول تمام ذهنیت خود را به مخاطب منتقل گرده و از این راه انگیزه ادامه اثر را از مخاطب می گیرد.
( بیدار می شوم
از،بیخوابی دیشب
از بستر بی قرار و...)
از طرف دیگر پایان بندی اثر هم نتوانسته رسالت شاعر را به جا بیاورد
( امروز را به نام تو سند می زنم
ع. ش. ق. م)
از طرف دیگر حروف منقطع در این اثر نمی تواند تداعی یک فرم، متناسب با نیاز،هنری باشد. بنابراین اثر پایان بندی خوبی نیز، ندارد.
به لحاظ segmentation اثر ارائه شده با توجه به ظرفیت های آوایی گزاره ها اتفاق افتاده و تماماً گویای موسیقی درونی اثر خواهد بود. که نکته مثبت اثر است.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده، شعری با درونمایه رمانتیک است که
@ashenayeeshgh
ادامه دارد 👇👇👇
ادامه نقد 👆👆👆
@ashenayeeshgh
می توانست بهتر و با زبان عاطفی بیشتر، با استفاده از توصیفات بهتری ساخته و پرداخته شود.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashensyeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
نقد شماره ۱۱
با آنکه زغم برده زتن تاب و توانم
نامش همه دم گشته مرا ورد زبانم
یادش همه دم مونس شبهای دلم بود
با آنکه نگیرد زمن آن یار نشانم
مانند نسیمی بوزم بر همه آفاق
تا بلکه خبر گیرم از آن دلبر جانم
از دست غمت نوگل من میشوم آزاد
تا از تو سخن یا خبر آید به میانم
من بسته به آن مهر تو گشتم همه اوقات
با عشق تو سبزم تو نباشی چو خزانم
تنها هنرم در دو جهان عشق تو باشد
جز این نه بخواهم نه نگارا بتوانم
ای آنکه مزین زتو شد خلوت این دل
یک لحظه مرا از غم هجرت برهانم
#سیدعلی خوش قامت
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
آنچه از نقد لغوی اثر برخورد می آید این است که شاعر در انتخاب کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان فارسی دقت لازم را بکار نگرفته. اگرچه تمام کلمات در جهت مضمون انتخاب شده در کنار. یکدیگر چیده شده اند و روایت اثر را بوجود آورده اند. اما هیچگونه خلاقیتی در چیدمان و واژه سازی اثر و یا حتی در نوع بیان روایت دیده نمی شود.
زبان دچار دوگانگی ست البته بخشی از این دو گانگی در گرو ساخت وزن می باشد.
ترکیب سازی های موجود در اثر ( ورد زبانم، مونس شبهای دلم، دلبر جانم، دست غمت و....) قدری بیشتر پیرایه هستند و این بی پیرایه بودن از فصاحت اثر کم خواهد کرد.
آنچه از نقد فنی اثر بر می آید این است که اثر ارائه شده در قالب غزل سنتی یا عام است، بامضمون عاشقانه، بر وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده که قافیه ها در آن می توانست بهتر اتفاق بیوفتد.
به لحاظ زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات که سبب ساخت توصیفات ساده و بی پیرایه شده است عامل بوجود آمدن اثری دور از خلاقیت هستند. که هیچ کشف و شهود در آن نیست.
تصاویر ارائه شده در اثر بیشتر انتزاعی هستند
( از دست غمت نوگل من می شوم آزاد
تا از تو سخن یا خبر آید به میانم.)
تنها هنرمندان در دو.جهان عشق تو باشد
جز این نه بخواهم نه نگارا بتوانم)
مانند نسیمی بوزم بر همه آفاق
تا بلکه خبر گیرم از آن دلبر جانم)
به لحاظ composition. این اثر ( با آنکه ز غم برده زتن تاب و توانم
نامش همه دم گشته مرا ورد زبانم)
شروع خوبی برای یک اثر کلاسیک نیست، درواقع در همین یک بیت, شاعر تمام آنچه که در روایت است برای مخاطب مشخص کرده است.
پایان بندی این اثر در مقایسه با شروع آن بهتر اتفاق افتاده.
به لحاظ بررسی موسیقیایی این اثر از موسیقی بیرونی که در گروه وزن است بهره گرفته و موسیقی کناری به واسطه قافیه تاثیرات خوبی را در اثر دارد. از موسیقی درونی هم بی بهره نیست.
درواقع شاعر بیشترین انرژی را در این اثر در بخش موسیقی گذاشته. نقطه قوت اثر بخش موسقیایی آن است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
من از این اشک غلطانم به چشم زار ترسیدم
ز هجــرانهای پی در پی در ایــن بازار ترسیدم
کنون مــانــدم گــرفتـار ریـا و درد بی درمان
از آن عشقِ گرفتارِ میـان خــــار
ترسیدم
رهــــا کــــــردم تمـــام قصـه مهـر و محبت را
گــزیـــدم کنج خلـوت را ولـی از یــار ترسیدم
مـرا طاقت بــه هجـران جگر سوزت نباشد یار
ز شهـری که نبـاشی تـــو در آن بسیـار ترسیدم
به شوق چشم مینایت شب خود را سحر کردم
ولی از شـرم چشمانت از ایــن دیــدار ترسیدم
تــــو گفتی میــروی امـــا دلـــم هــرگز نلرزیده
ولی از ســـردی چشمت بــدان این بار ترسیدم
#سجاد_احمدیان
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات و همچنین جایگزینی آنها، ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان فارسی تا حدودی موفق عمل کرده است.
ترکیب سازی های ( اشک غلطانم، عشق گرفتار، کنج خلوت و چشمان مینایت و...) جز ترکیباتی اضافه و یترکیباتی ا استعاری هستند که علاوه بر بحث معنا و زیبایی شناسی، ویژگی آنها در ایجاد فصاحت کلام است که لازمه شعر و یک اثر هنری ست. هرچند معتقدم این اثر می توانست با فصاحت بیشتری سروده شود.
استفاده از قواعد و قوانین صرف و نحو مطابق با آنچه در دستور زبان رایج و ویژگی های زبان شعری ایجاد می کند اتفاق افتاده.
زبان اثر در حالت کلی یکدستی است. و از،زبان عاطفی نسبتا خوبی برخوردار است.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن بحر هزج مثمن سالم اتفاق افتاده. یک عزل سنتی یا عام است که روایت را در خود جای داده و به یک غزل روایی تبدیل شده که متاسفانه ساختن و پرداختن روایت آن قدری ضعیف است.
قافیه ها در این اثر می توانست بهتر از این اتفاق بیوفتد در حالت کلی ردیف و قافیه به جنبه موسقیایی اثر کمک کرده است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و استعارات موفق بوده و تا حدودی به مضمون سازی اثر کمک کرده است.
( کنون ماندم گرفتار ریا و درد بی درمان
از آن عشق گرفتار میان خار ترسیدم
یا
به شوق چشمان مینایت شب خود را سحر کردم
ولی از شرم چشمانت از این دیدار ترسیدم)
این تشبیهات و استعارات سبب بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی در اثر شده است.
( مرا طاقت به هجران جگر سوزت نباشد یار
زندگی شهری که نباشی تو در آن بسیار ترسیدم
من از این اشک غلطانم به چشم زار ترسیدم
ز هجرانهای پی در پی در این بازار ترسیدم)
در این اثر ارتباط افقی و عمودی ابیات برقرار است و این مسئله سبب انسجام اثر می شود.
به لحاظ composition اثر ارائه شده ( من از این اشک غلطانم به چشم زار ترسیدم
ز هجرانهای پی در پی در این بازار ترسیدم) به عنوان شروع یک غزل روایی اتفاق خوبی ست و می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند. به لحاظ پایان بندی هم اثر ارائه شده ( تو گفتی می روی اما دلم هرگز نلرزید
ولی از سردی چشمت بدان این بار ترسیدم) به لحاظ بررسی نتیجه گیری روایت خوب اتفاق نیوفتاده. بنابراین پایان بندی اثر خوب نیست. و ذهن مخاطب به دنبال ادامه آن خواهد بود.
به لحاظ موسیقیایی این اثر از موسیقی بیرونی که در گرو وزن است بهره گرفته و از موسیقی کناری نیز بی بهره نیست به سبب وجود قافیه و ردیف. و از موسیقی درونی هم بهره گرفته زیرا تا حدودی این موسیقی در گروه زنجیره گفتار است.
اما نکته حائز اهمیت این است که در این اثر خلاقیتی نه در شیوه و بیان روایت و نه در استفاده از توصیفات دیده نمی شود.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یکپارچگی لازم را به لحاظ درک روایی اثر در خود دارد، به لحاظ مضمون یک غزل عاشقانه است که با توجه به ردیف استفاده شده قدری دچار تکرار در مضمون شده است، و این مسئله از خلاقیت اثر کمک کرده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
کاش بغضِ ربّنا با ذکر یاهو بشکند
تا قلوب عاشقان در این هیاهو بشکند
با مناجات غزل ، دل غرق دریا میشود
راه برگشتی نخواهم .کاش پارو بشکند
عشق می آمد سبک سنگین کند اعمال را
آرزو کردم خداوندا ترازو بشکند
روسیاهی می دهد برقلبها ' طعم گناه
کاش پای غفلت از حد تکاپو بشکند
نسخه می پیچند جز"یادت"به درمان و دوا
ای خدا کاری بکن بازار دارو بشکند
#نرگس_حمزه
#انجمن_ادبی_شعر_باران
maryam rad:
از آنجایی که اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات. جایگزینی آنها، در ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین صرف و نحو تا حدودی موفق عمل کرده. کلمات در این اثر برای حسب محتوا و مضمون انتخاب شده است و گویای اهداف شاعر است. اما ضعف های نیز دارد. مثلا در مصرع دوم بیت اول ( کاش بغض ربنا با ذکر یاهو بشکند / تا قلوب عاشقان در این هیاهو بشکند)
استفاده از کلمه قلوب که جمع مکسر است به معنی قلب ها
درکنارکلمه جمع. ( عاشقان) به لحاظ کاربرد لغات و استفاده از قواعد صحیح نیست.
ترکیب سازی های استفاده شده در اثر ( بغض ربنا. قلوب عاشقان، مناجات غزل، غرق دریا، طعم گناه، پای غفلت، بازار دارو) "ترکیب های اضافی"( به لحاظ دستوری) هستند که در زیبایی شناسی هم نقش دارند. این ترکیبات عمدتا بر پایه تشبیه اتفاق افتاده اند و جنبه ی استعاری دارند از این جهت این قبیل ترکیب سازی ها به فصاحت اثر کمک می کند.
زبان در حالت کلی یکدستی لازم را در خود دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که به لحاظ وزنی دچار ضعف شده. اما در حالت کلی اثر ارائه شده بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحر رمل مثمن محذوف سروده شده. قافیه ها ( یاهو، هیاهو، پارو، ترازو، تکاپو، دارو) تا حدودی به زیبایی اثر کمک کرده است. اما با ردیف انتخاب شده موافق نیستم، معتقدم در برخی ابیات آنطور که باید اتفاق نیوفتاده. اما به جنبه ی موسیقیایی کمک کرده است. .
⏬ادامه دارد
⏫⏫⏫ادامه نقد
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و استعارات، مجاز و تلمیح و... موفق بوده و علاوه بر بحث زیبایی شناسی به زایش معنایی اثر نیز،کمک کرده است.
( با مناجات غزل دل غرق دریا می شود / راه برگشتی نخواهم کاش پارو بشکند) یا
( عشق می آمد سبک سنگین کند اعمال را / آرزو کردم خداوندا ترازو بشکند)
تصاویر ارائه شده در این اثر عمدتا انتزاعی هستند اما انتزاعی بودن این تصاویر سبب گنگ بودن معنا نیست، یعنی معنا را دچار تزلزل نکرده است، بلکه سبب ایجاد تاویل در معنا شده است.
( روسیاهی می دهد برای. قلب ها طعم گناه / کاش پای غفلت از حد تکاپو بشکند)
( عشق می آمد سبک سنگین کند اعمال را / آرزو کردم خداوندا ترازو بشکند)
چیدمان کلمات و جایگزینی آنها به جهت زیبایی شناسی، سبب ایجاد فصاحت در این اثر شده است.
به لحاظ بررسی ارتباط بین مصرع ها دچار تزلزل شده مثل بیت دوم ( با مناجات غزل دل غرق دریا می شود / راه برگشتی نخواهم کاش پارو بشکند)
یعنی عدم ارتباط بین دو مصرع علاوه بر اینکه ایجاد تاویل کرده و این تاویل در زیبایی شناسی بسیار حائز اهمیت است، سبب شده که هر مصرع مستقل عمل کند و این مسئله خیلی خوشایند نیست. زیرا سبب تزلزل معنایی می شود. ( این تزلزل معنایی در این اثر در پشت تاویلی که در ذهن مخاطب ایجاد می شود، پنهان شده است)
یا در بیت پنجم ( نسخه می پیچند جز یادت به درمان و دوا / این خدا کاری بکن بازار دارو بشکند) در مصرع اول این بیت به سبب وجود کلمه جز،عامل نقض کردن کل مصرع شده است و این مسئله سبب شده ارتباط افقی این مصرع دچار تزلزل شود.
به لحاظ composition. شروع این اثر با ( کاش بغض ربنا با ذکر یاهو بشکند / تا قلوب عاشقان در این هیاهو بشکند) می توان. شروع خوبی باشد و ذهن مخاطب را می تواند برای ادامه اثر آماده کند، ایجاد تصاویر انتزاعی به شرط اینکه در ادامه اثر حتما رمز گشایی شود، برای شروع می تواند عامل زیبایی اثر باشد. ( تا جایی که آنها را دچار تزلزل معنایی نکند) و در پایان بندی با توجه به نکته ای که عرض کردم سبب شده تا حدودی زیبایی شناسی به مخاطره بیوفتد. یعنی پایان بندی اثر در مقایسه با شروع آن نتوانسته موفق عمل کند.
به لحاظ موسیقی اثر ارائه شده در بحر رمل سروده شده که یکی از بحر های خوش آهنگ است و در حالت کلی موسیقی این اثر در گرو موسیقی بیرونی و وزن است، موسیقی کناری هم نقش به سزایی دارد، از موسیقی معنوی و.درونی نیز بی بهره نیست.
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده به بعد معنوی که در خود جای داده اسباب زیبایی را به لحاظ محتوایی فراهم کرده، اما رسالت شاعر آنطور که باید اتفاق نیوفتاده.
در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و آرزوی سلامتی و.موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
در فراسوی زمان محو شدی ، دست قدر
باز هم قلب مرا کرد جدا ، جان نگرفت
هیچ در دست ندارم چه کنم گر بروی
عشق آمد به میان دل سر و سامان نگرفت
مهربانی بکنم یا نکنم سیرت دل
مهرورزی شده ، دل صبغه ی جانان نگرفت ؟
انعکاسی شده از سیرت تو صورت من
هر چه کردم که دل از نور تو عرفان نگرفت
دل هوایی شده اما پر پروازش نیست
پای دل شل شده و جز ره خسران نگرفت
گر چه آمد دل من بر در بخشنده ی تو
نا امید از در تو رخصت جبران نگرفت
#آتشــــکده
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و.ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در استفاده از کلمات. جایگزینی آنها و همچنین ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان تا حدودی موفق بوده. استفاده از ردیف مورد نظر سبب شده که زبان اثر ارائه شده در حالت کلی برای مبنایی زبان هنجار باشد بنابراین استفاده از قوانین و قواعد در این اثر مطابق علم صرف و نحو می باشد.
استفاده از،ترکیب سازی های چون ( فرانسوی زمان، دست قدر، سیرت دل. صبغه جانان، سیرت تو، صورت من، پای دل، ره خسران، دل من، رخصت جبران) سبب زیبایی و مضمون سازی در اثر شده است، بنابراین ترکیب سازی هم خوب اتفاق افتاده اگرچه با توجه به مضمون می توانست فصاحت بیشتری داشته باشد.
زبان این اثر در حالت کلی یکدست است.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن بحر رمل مثمن مخبون محذوف است که قافیه ها در آن خوب اتفاق افتاده و ردیف اثر علاوه بر بحث لغوی در موسیقی اثر نقش دارد.
به لحاظ زیبایی شناسی با توجه به اینکه اکثر ابیات این اثر برای مبنایی توصیف اتفاق افتاده اما خلاقیتی در توصیفات وجود ندارد. اما با توجه به تشبیهات استفاده شده در اثر تاحدودی به زیبایی اثر کمک کرده است
( مهربانی بکنم یا نکنم سیرت دل
مهرورزی شده دل صبغه جانان نگرفت
یا
دل هوایی شده اما پر پروازش نیست
پای دل شل شده و جز ره خسران نگرفت)
تصاویر ارائه شده در این اثر انتزاعی هستند، یعنی رویداد شاعر از پرداختن به سوژه مورد نظر به صورت کلی اتفاق افتاده.
( انعکاسی شده از سیرت تو صورت من
هر چه کردم که دل از نور تو عرفان نگرفت
یا. گرچه آمد دل من بر در بخشنده ی تو
نا امید از در تو رخصت جبران نگرفت)
به لحاظ composition اثر ارائه شده ( در فراسوی زمان محو شدی دست قدر / باز هم قلب مرا کرد جدا جان نگرفت)
کاملا مشخص است که با یک جمله بلند روبه رو هستیم که در دو مصرع مطرح شده. اگر چه در ظاهر ارتباط افقی. در محور جانشینی در مصرع اول کم است اما این دو مصرع یکدیگر را پوشش می دهند و به اعتقاد من می تواند یک شروع خوب برای این اثر باشد.
پایان بندی اثر ( گرچه اند دل من بر در بخشنده ی تو / تا امید از،در تو رخصت جبران نگرفت)
با توجه به اینکه این بیت در قالب توصیف اتفاق افتاده، به اعتقاد من نتوانسته گویای پایان بندی یک غزل باشد و ذهن مخاطب به دنبال ادامه آن خواهد بود. یعنی این اثر پایان بندی خوبی ندارد.
به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه از بحر خوش آهنگ رمل استفاده کرده از موسیقی بیرونی بهره گرفته و به سبب وجود قافیه و ردیف از موسیقی کناری نیز بهره گرفته و از موسیقی درونی نیز بی بهره نیست.
به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است که در وصف جدایی سروده شده و مضمون سازی متناسب با سوژه انتخاب شده می باشد. متاسفانه خلاقیتی در نوع بیان و روایت وجود ندارد.
در حالت کلی این اثر می توانست دارایی فصاحت بیشتری باشد.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد" واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir
#نقد_شعر_کلاسیک
هرشب صدایت میکنم اما تواینجانیستی
تاصبح بیخوابم ولی هم رنگ فردانیستی
هرگوشه ای ازخاطرم رنگ خیال میزنم
سرمیزنم هرجاولی دیگرتوآنجانیستی
روی بخارپنجره حک میکنم قلب تورا
هرچه نگاهش میکنم دیگر "منی"، "ما" نیستی
باحس دریا بودنت آماده ی مردن شدم
درد کمی هرگز نبود اینکه تودریا نیستی
دنبال تودرکوچه هاافتاده ام درچاه شب
من یوسف زندان غم اما زلیخا نیستی
باشعروشورو شاعری آتش به دلهامیزنم
شعرم بدون واژه است وقتی تو ،باما نیستی
#سعید_رنجبر
#انجمن_ادبے_شعر_باران
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و.ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد..
به لحاظ نقد لغوی ذکر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات، جایگزینی و همچنین ترکیب سازی و استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان می توانست موفق تر عمل کند.
( تا صبح بی خوابم ولی هم رنگ فردا نیستی) به سبب عدم ارتباط افقی کلمات کلیدی این مصرع دچار تزلزل معنایی شده است.
یا در مصرع .( با حس دریا بودنت آماده مردن شدم) وجه شباهت بین دریا و مردن چیست.؟ ( عدم ارتباط افقی روی محور جانشینی ، به علاوه که به لحاظ معنایی نیز دچار تزلزل است) .
زبان در حالت کلی یکدستی لازم را در خود دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است بر وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن بحر زلزله مثمن سالم. قافیه ها در آن آنطور که باید اتفاق نیوفتاده، یعنی قافیه پردازی خوبی ندارد. استفاده از ردیف فعلی سبب شده تا جنبه های موسیقایی اثر تاریخی حدودی کامل تر شود.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات تا حدودی موفق عمل کرده و این تشبیهات عامل ایجاد تصاویر عینی و انتزاعی هستند.
( هر گوشه ای از خاطرم رنگ خیال می زنم
سر می زنم هرجا حال ولی دیگر تو آنجا نیستی
یا
روی بخار پنجره حک می کنم قلب تو را
هر چه نگاهش می کنم دیگر منی ما نیستی
با حس دریا بودنت آماده مردن شدم
درد کمی هرگز نبود اینکه تو دریا نیستی)
در حالت کلی ارتباط عمودی لازم بین ابیات برقرار است که نشان دهنده ی چفت و بست کلام است.
به لحاظ composition این اثر ( هر شب صدایت می کنم اما تو اینجا نیستی // تا صبح می خوابم ولی هم رنگ فردا نیستی)
نمی تواند شروع خوبی برای یک اثر باشد چراکه تمام اهداف شاعر را در همین یک بیت نمایان می سازد. از طرف دیگر مصرع دوم همین بیت به سبب عدم ارتباط افقی کلمات روی محور جانشینی، دچار تزلزل معنایی شده
و در پایان بندی ( با شعر و شور و شاعری آتش به دلها می زنم // شعرم بدون واژه است وقتی تو با ما نیستی)
به اعتقاد من با توجه به اینکه این بیت، بیت پایانی ست در بیان معنا دچار نقص شده. شاعر نتوانسته منظور و هدف خود را آنطور که باید منتقل کند. این اثر می توانست پایان بندی بهتری داشته باشد.
به لحاظ موسیقایی این اثر از موسیقی بیرونی و همچنین موسیقی کناری به سبب وزن قافیه بهره گرفته اما نکته مهم در زمینه موسیقی سیال و روان بودن موسیقی اثر به سبب وجود موسیقی درونی ست که در گرو زنجیره ی گفتار اثر می باشد و اسباب زیبایی آن را فراهم کرده است.
این اثر زبان عاطفی خوبی را در خود جای داده که سبب موفقیت ان شده است.
( روی بخار پنجره حک می کنم قلب تو را
هر چه نگاهش می کنم دیگر منی ما نیستی)
به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه یک غزل است تمام ویژگی های لازم را با توجه به تعریف غزل در خود دارد.
یعنی آن نگاه و رویداد احساسی و عاطفی لازم که در گرو کلمات است، با توجه به مضمون و موضوع مورد نظر کاملا نمایان است.
مضمون این اثر می تواند یادآور بیتی از حافظ باشد.
حافظ میگ((ه آن کسیت کز روی کرم با ما وفاداری کند
به. جای بدکاری چو من یک دم نیکوکاری کند.))
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
http://nasrenovin.blog.ir