نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۷۳ مطلب توسط «مریم راد(واژه)» ثبت شده است

حضرت مولانا

خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم
سر مست گفته باشد من از این خبر ندارم


شب و روز می بکوشم که برهنه را بپوشم
نه چنان دکان فروشم که دکان نو برآرم

علمی به دست مستی دو هزار مست با وی
به میان شهر گردان که خمار شهریارم

به چه میخ بندم آن را که فقاع از او گشاید
چه شکار گیرم آن جا که شکار آن شکارم

دهلی بدین عظیمی به گلیم درنگنجد
فر و نور مه بگوید که من اندر این غبارم

به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد
که نهان شدم من این جا مکنید آشکارم

شتر است مرد عاشق سر آن مناره عشق است
که مناره‌هاست فانی و ابدی است این منارم

تو پیازهای گل را به تک زمین نهان کن
به بهار سر برآرد که من آن قمرعذارم

سر خنب چون گشادی برسان وظیفه‌ها را
به میان دور ما آ که غلام این دوارم

پی جیب توست این جا همه جیب‌ها دریده
پی سیب توست ای جان که چو برگ بی‌قرارم

همه را به لطف جان کن همه را ز سر جوان کن
به شراب اختیاری که رباید اختیارم

همه پرده‌ها بدران دل بسته را بپران
هله ای تو اصل اصلم به تو است هم مطارم

به خدا که روز نیکو ز بگه بدید باشد
که درآید آفتابش به وصال در کنارم

تو خموش تا قرنفل بکند حکایت گل
بر شاهدان گلشن چو رسید نوبهارم
" حضرت مولانا "

بنام خداوند نیک، خداوند مهر
غزلی از مولانا
بر وزن فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن ( رمل مثمن مشکول)

مانند بسیاری از غزل های مولانا دارای وحدت عاطفی ست و به کمک روابط بینامتنی و تشخیص کانون عاطفی غزل و اندیشه ها نا گزیر از آن کانون عاطفی مخاطب می تواند تا حدودی در ذهن خود رفع ابهام نماید.

مخاطب در اشعار مولانا می تواند مخاطب عام باشد.

درواقع مولانا با اشاره به من ملکوتی سخن می گوید بنابراین می توان اندیشه ها را به دیگران تعمیم داد یا پذیرفت که شاهد وقت یا حال مولوی باشد.

اشعار مولانا یک انالوژی ست. و آنالوژی حکم و نتیجه است که به کمک تشبیه بیان می شود. از میان انواع برهان های منطقی تمثیل به بهترین شکل در اشعار مولانا موجود است. مولانا هم از تشبیه تمثیل و هم تمثیل روایی بالاترین شود و بهره را گرفته است.

با تشکر
مریم راد " واژه
@ashenayeeshgh

جناب الماسی

درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#مهربانو_مریم_راد
#مورخ ۹۸/۱/۲۰
#ساعت_شروع :2⃣2⃣ #ده_شب

🖌📚🖌


از عشق فقط درد و غم اش قسمت ماشد
از زلزله ویرانه بم اش قسمت ما شد

از روز فقط حسرت و از تیرگی شب
بی خوابی تا صبح دم اش قسمت ماشد

از زندگی و دلخوشی و دیدن و لذت
افسوس غمِ دم به دم اش قسمت ما شد

از آینه جز چهره ی ویرانه ندیدیم
از بخت فقط بَد قدم اش قسمت ما شد

ما گم شده امروز و به فردا نگرانیم
از چشم فقط اشک و نم اش قسمت ما شد

صد فال زدم تیره تر از قبل همیشه
از غصه فقط تازه دم اش قسمت ما شد

این درد دل از سنگ صبورم بنویسید
از شعر و غزل ها قلم اش قسمت ما شد

#جوادالماسی


بنام خداوند مهر و رحمت
#نقد_شعر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
🔺به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی لغات، همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ، ترکیب سازی و کاربرد زبان ( در حالت کلی) می توانست بهتر و موفق تر. حادث شود.
انتخاب و بافت کلمات در اثر ارائه شده متناسب با وزن اتفاق افتاده و به اثری وزن محور تبدیل شده، از این جهت از تاثیر گذاری اثر در ذهن مخاطب می کاهد. زبان در اثر ارائه شده کاملاً یکدست می باشد و علاوه بر زیبایی نشان دهنده آشنایی شاعر با زبان امروز می باشد.
ترکیب سازی در اثر ارائه شده ( تیرگی شب، افسوس غم، و....) تا حدودی ترکیبات حشو هستند، کمک چندانی به زیبایی اثر نکرده است.
🔺به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل عام است که در وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن /در بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده. از،عبارت فعلی ( فعل مرکب) برای ردیف استفاده کرده و ردیف ها ( غم اش، بم اش، دم اش، قدم اش، غم اش، دم اش، قلم اش) دچار تکرار است و به لحاظ کاربرد زیبای کمکی به اثری نکرده است.
🔻به لحاظ ساختار روایت، اثر ارائه شده، سه خصیصه مهم روایت ( مقدمه، تنه، نتیجه گیری) را در خود دارا می،باشد.
🔻به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده از کلمات جهت ساخت صناعات ادبی آنطور که باید بهره نگرفته، در واقع در اثر ارائه شده هیچ کشف تازه و نو اتفاق نیوفتاده.

به سبب استفاده از ردیف فعلی و چیدمان و انتخاب کلمات، که عامل ساخت جملات خبری در اثر شده است امکان وقوع خلاقیت و کشف جدید را کاهش داده است.
شاعر سعی کرده با بهره گیری از زبان عاطفی به زیبایی شناسی اثر کمک کند.
تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند و شاعر از تصاویر بهره خوبی گرفته است.
( از آینه جز چهره دیوانه ندیدم
از بخت فقط،بد قدمش قسمت ما شد)
آیت در اثر ارائه شده قدری مستقل عمل می کنند. و این استقلال ابیات از حیث کاربرد جملات خبری و ردیف فعلی ست.

به لحاظ composition اثر ارائه در مطلع به خوبی عمل کرده و موفق است. می توان. ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند.
اما در پایان بندی با توجه به اینکه شاعر از تخلص خود نیز بهره گرفته موفق عمل نکرده.
زیرا اولا باید تعجیل به پایان بندی رسیده و در ثانی کارکرد خوبی از تخلص نگرفته.

به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده از موسیقی بیرونی به جهت وزن، از موسیقی کناری به سبب قافیه و ردیف و از موسیقی معنوی به سبب معنا بهره گرفته از بحر خوش آهنگ کمک گرفته

به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده با کنایه و شکایت آغاز شده و به پایان رسیده.
درواقع یک غزل وزن محور است که شاعر می توانست بهره بهتر از لایه های زبانی به کیفیت اثر کمک شایانی کند.

در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
@ashensyeeshgh

@Naghde_shearbaran

مبحث شعر و قوالب آن

بنام خداوند مهر خداوند نیک خداوند آگاهی

سلام

عرض احترام دارم خدمت. همراهان عزیز مبحث شعر و قوالب آن

جلسه چهاردهم با اندکی تاخیر به روز رسانی شد. 

از اینکه در ارائه این مطلب وقفه ایجاد شده، عذرخواهی می کنم. 

از اینکه در این راه، مشوق. و همراه ما هستید، از شما تشکر می کنم. 

با عشق و مهر

مریم راد " واژه

مبتلا

قبای کهنه ی تقدیر به جان و دست و تن افتاد
خیال روی تو شب بنام آینه افتاد

به لطف آینه هر شب نگاه خاطره چیدن
ودیعه های شکر خند در نگاه تو چیدن

بگو جان عزیزت به سهم عشق غریبی
که مبتلای سجودی و مبتلای قریبی

به مردمی که برایت دعای خیر ندارند
دعای خیر بخواهی که سهم درد نکارند

چه آتشی که بسازند و خاطری که ببازند
چه نقشه ها که ندارند دسیسه ها که بسازند

امید وصل ندارند که رسم درد بخوانند
برای روی تو شب دعای صبر بخوانند

برای شرح حقیقت به آسِمان گریزند
>

#واژه
#مریم_راد_واژه
#مثنوی
@ashenayeeshgh

🔹مصرع آخر، تضمین از مثنوی معنوی مولانا

نوروز مبارک

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال

از خداوند برای همه عزیزانم آرزو می کنم
.
پروردگارا!
مهربان ترین مهربانان
آنگونه که زمین و زمان از نخوت زمستان، به تنگ آمده اند، در هیاهوی بهار اند. به دلهای پاک، طراوت و تازگی عطا کن.
همانگونه که طراوت و تازگی در دل طبیعت موج می زند، به بهار زندگی مان عشق و سلامتی عطا کن.
به لب هایمان. گل لبخند، به دلهایمان، ایمان و به دست هایمان برکت عطا کن. تو مهربان ترین مهربانانی.

کف دست ها را. روی هم و به صورت دعا زیر چانه می گذارم. چشم ها را می بندم و نفسی عمیق می کشم . با هر دم و بازدم
از خداوند مهربان برای هر لحظه، فرصت دوباره زیستن، تشکر می کنم.
از خداوند مهربان، برای وجود عزیزانی که از صمیم قلب دوستشان دارم، تشکر می کنم.
خداوندا! تو را دوست دارم که هر لحظه در کنار من و در قلب من جای داری. به تو تکیه می کنم و با توکل به تو قدم در راه خیر بر می دارم.
با عشق و ایمان به تو در زندگی پیش می روم و با عقل توکل به تو که نهایت قدرت من است، زندگی را برای خود و عزیزانم می سازم.
عشق ویژگی من است . با عشق به تو و عزیزانی که دوستشان می دارم، به زندگی لبخند می زنم.
زیستن بزرگترین نعمت بشر است. برای تمام لحظاتی که با تو در کنار عزیزانم زیسته ام، تشکر می کنم.
آرام نفسی عمیق می کشم و برای نفس هایی که می کشم، خداوند را سپاسگزارم.
چشم ها را. باز می کنم و به زندگی با عشق می نگرم.

با عشق و مهر به پیشواز بهار می رویم

بنام خداوند مهر و مهربانی 

سلام

عرض احترام دارم خدمت همراهان گرامی

در سالی  که گذشت  با مباحث " آرایه های ادبی "، " دستور زبان فارسی  ".، " شعر و قوالب آن " در خدمت شما بودم

در لحظات پایانی سال 1397 آخرین جلسه " شعر و قوالب آن " هم به روز  شد.  ( جلسه سیزدهم)  .  امید آن است که در سال آینده نیز در کنار ما و همراه با ما باشید.  صمیمانه از،این همراهی تشکر می کنم.  

حضورتان مایه افتخار است.  

آهسته، آهسته، صدای پایان. سال97  را می شنویم.  سالی پر از فراز و نشیب برای همه ما سپری شد.  

امید آن است که در سال آینده لحظات بهتری را تجربه کنیم.  

امید آن است که زندگی، لذت بیشتر و معنای بهتری را تفهیم کند.  

برای تک تک همراهانم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

از خداوند می خواهم بهترین ها را بر سر راه عزیزانم قرار دهد. 

آرزو می کنم عشق همیشه در وجودتان جاری باشد.  

با عشق و مهر 

مریم راد " واژه " 

محمد دیلم کتولی

🍀ⓜâřγ🍀:
درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۷/۱۲/۲۴"جمعه"
#ساعت_شروع :2⃣2⃣(ده شب)

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣


من همانم که به پای تو چنین حیرانَم
سوخته جانَم و خاکستَر آتشدانَم

می وَزد باد خزان و به تَنم بَرگ نماند
من خِسارت زده از ، آمدن طوفانَم

دَردتنهایی من،سَخت و نفس گیر شُده
داروئی می طَلبم ، وَصل شُما درمانَم

سَروسامان زِ کَفم رفت،در این رَنج فِراق
مُنتظرمانده ام اینجا ، که توئی سامانَم

کورشُدچشم من،ازگریه به بیت الاحزان
تو که در مِصر عزیز و من و این کنعانَم

باتوسّل به تواین ، غُصّه به پایان برسد
کوهی ازغَم به دِلم هست ،ولی خندانَم

جُمعه ای می رِسد از راه که می آیی تو
خاک پای تو در آن روز ، به این مُژگانَم

توئی آن آیه امّید ، که تفسیر نشد
آیه وَصف تو ای دوست ، شُده قرآنَم

شاعِرم ، شِعر من از نام تو مشهور شُده
پُرشُداز وَصف تو این دفتر واین دیوانَم

#محمد دیلم کتولی

بنام خداوند مهر.

از انجایی و که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.


به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان، جایگزینی کلمات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی، کاربرد زبان( در حالت کلی) می توانست موفق تر عمل کند. بافت کلمات در این اثر در گرو وزن می باشد. بنابراین شاعر به بافت کلمات آنطور که باید توجه نکرده.

زبان اثر دچار دوگانگی ست. مثل استفاده از کلمه" بیت الحزن " در مصرع
" کور شده چشم من از گریه به بیت الحزن " به روشنی پیداست که شاعر توجه چندانی به بافت کلمات نداشته. و ارتباط افقی لازم روی محور جانشینی را به مخاطره انداخته. همین مسئله سبب عدم زیبایی و به مخاطره افتادن منطق روایی اثر شده است.
علاوه بر موارد مطرح شده استفاده از کلماتی که در زبان فارسی رایج نیست، به زیبایی اثر آسیب می رساند. از طرف دیگر شاعر خوب شاعری ست که به زبان روز آشنا باشد.
ترکیب سازی ها در اثر ارائه شده وصفی هستند و در خدمت روایت. اما چیزی به زیبایی اثر اضافه نکرده اند.

در بررسی نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است در وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در بحر رمل مثمن مخبون محذوف
که شاعر در آن از اختیار ابدال بهره گرفته.
استفاده از،قافیه در اثر ارائه شده تقریباً خوب اتفاق افتاده به جز استفاده از کلمه " اتشدانم " زیرا در بررسی قافیه این اثر اگر حروف الحاقی را حذف کنیم، تمام قافیه ها در ردف اصلی مشترک هستند به غیر،از،آتشدان. و شاعر بهتر است آن را تغییر دهد. قطعاً اختلاف در قافیه، در موسیقی اثر تاثیر می گذارد.
به لحاظ نقد و بررسی روایت، معتقدم شاعر دقت لازم را در پرداختن به روایت به خرج نداده. بخشی از بی توجهی به سبب انتخاب نادرست کلمات و بخشی دیگر به سبب بی توجهی به ساختار روایت اتفاق افتاده.
روایت باید سه خصیصه مهم ( مقدمه، تنه، نتیجه گیری) را در خود داشته باشد شاعر در این اثر از نتیجه گیری آغاز کرده و به مقدمه رسیده و سپس در تنه، روایت اثر را به پایان رسانده. این مسئله نه تنها عامل زیبایی و خلاقیت نیست بلکه از ارزش اثر می کاهد.
به لحاظ نقد و بررسی زیبایی شناسی اثر ارائه شده تا حدودی از تشبیهات خوب استفاده کرده
مثل ابیات 3 و 6

تصاویر در اثر ارائه شده می توانست بهتر از این باشد. زیرا ساخت تصاویر در گرو بافت کلمات است. تصاویر در اثر ارائه شده عینی و انتزاعی هستند.
مثل ابیات 6 و 8

ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی قدری ضعیف اتفاق افتاده که نشان دهنده عدم توجه کافی شاعر به روایت اثر است. ابیات در این اثر مستقل عمل می کنند. استقلال ابیات سبب عدم انسجام اثر می شود و می تواند درک روایی اثر را به مخاطره بیاندازید.

ارتباط افقی اثر روی محور جانشینی قدری دچار تزلزل شده و سبب می شود منطق روایی اثر به مخاطره بیوفتد
مثل بیت 2 و 5

👇👇ادامه دارد 👇👇
@ashenayeeshgh

👆👆ادامه نقد 👆👆

به لحاظ composition اثر ارائه شده با توجه به دلایلی که در بحث روایت اثر عرض کردم شروع خوبی ندارد.

شاعر همه آنچه را که در ذهن پرورانده به یکباره در اختیار مخاطب قرار داده انگیزه ادامه روایت را از مخاطب سلب کرده. شروع یک روایت حتما و حتما باید با مقدمه روایت باشد.
به لحاظ پایان بندی هم، زنگ پایان اثر به صدا در نیامده بنابراین ذهن مخاطب به دنبال ادامه روایت خواهد بود. این پایان بندی ایجاد تاویل نکرده بلکه به لحاظ روایت ناقص است. بنابراین اثر پایان بندی خوبی ندارد.
به لحاظ بررسی موسیقایی اثر ارائه شده در گرو وزن است یعنی موسیقی اثر موسیقی بیرونی ست. در بحر خوش آهنگ رمل سروده شده و موسیقی کناری نیز تا حدودی به این زیبایی افزوده است.

شاعر در پرداختن اثر چه در بخش روایت و چه توصیفات و زیبایی شناسی خلاقیتی بکار نگرفته.

محتوای اثر یک غزل تلفیقی ست.تلفیقی از مفاهیم عاشقاته و عارفانه. اوج دیدگاه عرفانی این شعر در غزل 7 و 8 می باشد.

در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#واژه
@ashenayeeshgh

بهرامی

💜ⓜâřγ💜:
#نقد_شعر
@Atash_bahrami:
  صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید
غزل قصیده شد و قامت ترانه خمید

کجایی ؟ ای همه یادت سکوت خاطره ها
بیا که بی تو همه خاطرات من خشکید

( منم که شهره ی شهرم) به واژه های صبور
غمی کشید تن من که آسمان نکشید

  میان این همه واژه که چشم در راهند
دروغ آمدنت هم به گوش من نرسید

تمام ثانیه ها سینه چاک تو که :بیا!
نماند (پ ی ر ه ن ی ) که غزل ز غم ندرید

تمام ارزش شعرم به یمن خاطر توست
بیا صدف شده ام در هوای مروارید

یخ نبودنت از آتش قلم وا رفت
  صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید

(آتش)
بنام خداوند مهر و مهربانی
▪️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
🔸به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده در انتخاب، چیدمان، جایگزینی لغات، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی، کاربرد زبان (در حالت کلی) موفق بوده.
زبان در این اثر یکدستی لازم را در خود دارد که نشان دهنده ی آشنایی شاعر با زبان روز است. استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان کاملا به درستی اتفاق افتاده و نشان دهنده توجه شاعر است به جملات و ترکیبات درست ساخت.

ترکیب سازی هایی مثل ( قامت ترانه، سکوت خاطرها، واژه های صبور، و...) علاوه مضمون سازی و معنای اثر به زیبایی آن نیز کمک کرده است.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل عام است بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن در بحر مجتث مثمن مخبون محذوف سروده شده.
قافیه ها در آن تقریباً خوب پرداخته شده و به جنبه موسیقایی اثر کمک کرده است.

🔸به لحاظ ساختار روایت اثر ارائه شده، سه خصیصه مهم روایت را شامل مقدمه، تنه و نتیجه گیری درخود دارا می باشد. این مسئله نشان دهند آن است که چفت و بست کلام در اثر رعایت شده.

🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات موفق عمل کرده
( منم که شهره شهرم به واژه های صبور
غمی کشید تن من آسمان نکشید) یا
( تمام ارزش شعرم به یمن خاطر توست
بیا صدف شده ام در هوای مروارید)
تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی ست که به زیبایی اثر کمک کرده است.
( میان این همه واژه که چشم در راهند
دروغ آمدنت هم به گوش من نرسید) یا
( تمام ثانیه ها سینه چاک تو که بیا
نمانده پیرهنی که غزل ز غم ندرید)

ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی تقریباً برقرار است. وی نشان دهنده یکپارچگی روایی اثر است.
🔸به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده بر در بحر مجتث سروده شده. در این بحر عمدتاً در رکن آخر این وزن سکوت موسیقایی ایجاد می شود و در این اثر هم در پایان تمام مصراع ها موجود است. اما چون سکوت موسیقایی در رکن آخر وزن ایجاد میشود به موسیقی کلی اثر نه تنها آسیب نمی رساند بلکه با ایجاد نظم به خوش آهنگی کلام کمک می کند.

🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده با ( صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید
غزل قصیده شد و قامت ترانه خمید)
شروع مناسبی برای یک غزل است چرا که صورت انتزاعی این بیت، ذهن مخاطب را به سمت و سوی ادامه اثر هدایت می کند.
در پایان بندی هم ( یخ نبودنت از آتش قلم وا رفت
صدای چک چک یادت به گوش صفحه رسید) در پایان بندی شاعر اقدام به خلاقیت کرده و فرم این غزل را به حالت مدور تغییر داده. درواقع شاعر با این حرکت روایت اثر را از یک نقطه شروع و در همان نقطه پایان داده است. و این پایان بندی پایان بندی خوبی ست هم به لحاظ روایت و هم حرکت جهت خلاقیت و هم استفاده مناسب از تخلص.
بنابراین اثر ارائه شده شروع و پایان بندی مناسبی را در خود جای داده.
🔸به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است که استفاده از تشبیهات و تصاویر متناسب با نیاز مخاطب امروز از غزل اتفاق افتاده و همچنین شاعر با اقدامات خلاقانه هم سعی در بیان احساس خود داشته و هم سعی در ایجاد تازگی در بیان و فرم محتوایی غزل.
در حالت کلی اثر ارائه شده غزلی ست که در انتخاب لغات و یکدستی زبان موفق بوده، در ساختار هم کاملاً صحیح و در سلامت ساختاری ست. به لحاظ زیبایی شناسی نیز تصاویر و تشبیهات علاوه بر درک روایی و خلاقیت به بعد محتوایی اثر کمک کرده است.
بنابراین اثر ارائه شده یکی از آثار خوب و موفق است. به شاعر محترم تبریک عرض می کنم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#واژه
@ashenayeeshgh

مسعود قاسمی 2

#نقد

دلم به سمفونی عاشقی گرفتارست
به ساز دلقک زشتی که باز بیدارست

دوباره عقربه چرخید و بد کلافه شدم
و من به ساعت صفر غمت اضافه شدم

همیشه آخر شبها به حرف می آیم
در اخرین شریان های نبض شبهایم

هنوز میشکفد حرفهای نایابم
میان دفتری از واژه های بیتابم

من عاشقانه ی دردم در این خرابه ی دور
من از سلاله ی ماندن ، تو از تبار عبور

به تلخی گل صبرم ؛؛تویی عصاره ی ناب
تو بی کرانه ی آبی ؛؛من ابتدای سراب

قسم به لحظه ی احساس جاودانگی ات
فدا کنم دل و جان را در عاشقانگی ات

شب ست و آینه ام باورش شکسته شده
از عهد نامه ی غم ها که باز بسته شده

من آفتاب دلم تازگی کمی تار ست
شبم ز واژه ی نمناک شعر ، بیزار ست

دوباره آخر شعرست و عشق از تو نوشت
دوباره ساعت صفر است و شهر و دلقک زشت

#مسعود _قاسمی
بنام خداوند مهر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.


اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی در انتخاب، چیدمان و جایگزینی، استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی و کاربرد زبان ( در حالت کلی) می توانست باشد دقت بیشتری اتفاق بیوفتد.
بافت کلمات در اثر ارائه شده در خدمت روایت اثر قرار ندارد. از این جهت در برخی ابیات ارتباط افقی لازم روی محور جانشینی را به مخاطره می اندازد. و به تبع آن معنا و مضمون سازی نیز به مخاطره می افتد. برخی از این قبیل ناهماهنگی ها در گرو ترکیب سازی نادرست نیز می باشد.
مثلا ( ساز دلقک زشتی، یا ساعت صفر غمت، شریان های نبض شبهایم و....) نه تنها عامل ساختن تصاویر دور از ذهن هستند بلکه به زیبایی اثر نیز آسیب می رسانند.

به لحاظ فنی اثر ارائه شده در قالب مثنوی سروده شده بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن در بحر مجتث مثمن محذوف
تقریبا در کل اثر وزن رعایت شده

به لحاظ بررسی روایت اثر ارائه شده با توجه به اینکه در قالب مثنوی سروده شده باید انسجام لازم را در خود داشته باشد که متاسفانه بخشی از این عدم انسجام به بافت کلمات باز می گردد و بخشی دیگر در منطق روایی دچار تزلزل می شود. و علاوه بر زیبایی به معنای اثر نیز آسیب می رساند.
مثل مصرع دوم بیت دوم
یا
مصرع دوم بیت سوم
انقدر این مضمون سازی ها دور از ذهن است که حتی ذهن مخاطب را به سمت و سوی بازی با کلمات هم هدایت نمی کند. بنابراین به وضوح انسجام معنایی را به مخاطره انداخته است.
به لحاظ زیبایی شناسی از تشبیهات کمک گرفته و تا حدودی موفق بوده.
اما مهم ترین ضعف اثر، عدم چیدمان درست کلمات است که منطق روایی اثر را دچار تزلزل ساخته. درواقع عدم ارتباط افقی کلمات در برخی مصارع روی محور جانشینی درک معنایی اثر را به مخاطره انداخته.
تصاویر عینی و انتزاعی هستند مثل بیت دوم
یا
بیت 7. بیت 9

به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی ندارد، عدم ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی. مهم ترین عامل جهت عدم انسجام معنایی اثر است.

مخاطب ارتباط مصرع اول و دوم را جهت آمادگی ذهنی خود برای ادامه روایت دریافت نمی کند. پس درک معنایی اثر از همان ابتدا دچار تزلزل است.
در پایان بندی هم اگر چه شاعر به صراحت عنوان کرده که " آخر شعر است " اما به لحاظ معنایی مخاطب این پایان بندی را دریافت نمی کند.
پس اثر شروع وپایان بندی خوبی ندارد.

به لحاظ موسیقایی استفاده از
بحر مجتث در این اثر به خوبی اتفاق افتاده موسیقی روان است. و صد البته در گرو موسیقی بیرونی یا وزن اثر.

در حالت کلی معتقدم روایت اثر آنطور که باید ساخته و پرداخته نشده. شاید لازم بود که شاعر در ساخت روایت دقت بیشتری را به خرج می داد.

در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

واژه

سلام 

عرض ادب و احترام دارم خدمت همراهان گرامی 

مبحث دوازدهم "شعر و قوالب آن " با موضوع قصیده به روز شد.  

با تشکر از همراهی شما عزیزان 

حضورتان مایه دلگرمی ست   

با عشق و احترام 

واژه