نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۶۷ مطلب توسط «مریم راد(واژه)» ثبت شده است

جناب رجایی فرد

‍ درودهمراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۲/۱۷سه شنبه
#ساعت_شروع ۲۲:۳۰🕥

‍ سوختم ، نــفرین به پــــیرِ حافظه
آتشم زد من ، منِ آتــــــش پرست
بــــــاز فندک زد که تـــفریحی کند
من برقصد مشتعل ، او دست دست

یادِ بـــاد و رقصِ مو ، چشمه علا
رفتن از دلدرد تـــــا چای و نبات
من کجا غوغای سی سنگان کجا؟
ای بـــــــسوزد خُشکزار خاطرات

مینشینم بـــــا منِ قبل از خودم
دست و پــــایم چوبهای نیمسوز
نم نم بــــــاران مرا خاموش کرد
دل ولی در زیر خاکــستر هنوز...

آه بــــــاران ، قاتــــل زیبـــای من
( این یکی شوخی ندارد با دلم )
آتـــــشم زد قطــــره های لعنتی
وقتِ جاخالی ست، فعلا خوشکلم

ظـــــرفهای دیشبم را شسته ام ؟
نوبت من بـــــود یا بـــانوی یاد ؟
خودزنی ها ، راهکــــار نیمه شب
نیمه شبها ، زخم بـــــعد از انعقاد

بــــــــا کلاف تــــــــارها میبافمش
شاعری ، ماشین نــــــــساجی من
پیله ای دور من و تــصویر اوست
بـــــــاز میخندد بـــــه وراجی من


#مهدی_رجایی_فرد
maryam rad:
🍀بنام خداوند مهربان 🍀
# نقد_چهارپاره
☄از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .


♦️به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان کلمات ،جایگزینی آنها و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ، کاربرد زبان در حالت کلی خوب عمل کرده و دقت شاعر در انتخاب کلمات کاملا روشن است. آنقدر که تداعی یک اثر کوششی ست . استفاده از ضمیر اول شخص مفرد ، جهت تاکید در بند اول گویای این مسئله است.
( سوختم نفرین به پیر حافظه
آتشم زد من منِ آتش پرست )
اما این اثر هم مثل اثر دیگری خالی از ضعف نیست . برای مثال استفاده از کلمه ( جنگل سی سنگان ) اگرچه بخشی از روایت اثر شده .از این جهت اگر عنصر وزن را کنار بگذاریم می بینیم که لزوم استفاده از این کلمه در این بند بسیار کمرنگ است . درواقع با توجه به روایت و همچنین انتخاب لغات و با توجه به کوششی بودن اثر ،می ببنیم که خیلی حرکت هوشمندانه ای نبوده . تا حدودی عامل گسست روایت در بند دوم شده است .
همین انتخاب و چیدمان کلمات رگه هایی از طنز را در بند چهارم اثر ایجاد کرده است که برای مخاطب خالی از لطف نیست .

ترکیب سازی با توجه به انتخاب لغات و روایت اثر و همچنین وزن و موسیقی اثر ،چندان قوی نیست اما آسیبی به اثر وارد نکرده . یعنی ترکیب سازی هایی حاوی کشف جدید به لحاظ معنایی و زیبایی شناسی دیده نمی شود اما ( ترکیباتی مثل غوغای سی سنگان ،خشکزار خاطرات ، قطره های لعنتی ، ظرفهای دیشبم و .....) چیزی از دلنشینی اثر کم نکرده است .
زبان در حالت کلی ، یکدستی لازم را در خود دارد و دوگانگی فاحشی که عامل ضعف در اثر باشد دیده نمی شود .

♦️به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک چهارپاره است که در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن در بحر رمل مسدس محذوف سروده شده . در ۶ بند و با قافیه هایی در مضارع زوج هر بند

اما معتقدم قافیه ها می توانست با دقت بیشتری انتخاب شود .
♦️به لحاظ بررسی ساختار روایت ، با توجه به اینکه پیوستگی معنایی در هر بند رعایت شده اما در ارتباط بند خا قدری ضعیف عمل کرده است ولی سبب تزلزل معنایی در کل اثر نشده است . در واقع روایت بند ها قدری از هم فاصله دارند .
در هر صورت در نگاه کلی ،اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت را در خود دارد .
♦️به لحاظ. زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات و ..... ارایه های ادبی در حالت کلی به خوبی اتفاق افتاده
(باز فندک زد که تفریحی کند
من برقصد مشتعل ،او دست دست )
یا ( نم نم باران مرا خاموش کرد
دل ولی در زیر خاکستر هنوز)

♦️به لحاظ بررسی تصاویر ،تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند . البته در گرو کلمات در اثر حادث می شوند و به زیبایی و معنا سازی اثر می افزایند .
(نم نم باران مرا فراموش کرد
دل ولی در زیر خاکستر هنوز)
یا ( ظرف های دیشبم را شسته ام
نوبت من بود یا بانوی یاد)

♦️به لحاظ composition اثر ارائه شده در بند اول شروع خوبی دارد و می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند .
از طرف دیگر در پایان بندی هم توانسته زنگ پایان اثر را به صدا درآورد
درواقع می توان گفت که چفت و بست کلام در اثر رعایت شده و درک روایی لازم برای مخاطب وجود دارد و قابل فهم است . اما همانطور که در بالا اشاره کردم قدری ارتباط عمودی لازم بین بند ها کمرنگ شده که انسجام لازم را قدری به مخاطره
ادامه دارد👇👇👇

@ahenayeeshgh

ادامه
☝️☝️☝️


♦️ به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده از بحر های خوش اهنگ کمک گرفته و بسیار سیال و روان است . درواقع این اثر با کمک گرفتن از موسیقی بیرونی و کناری به سبب وجود وزن و قافیه به زیبایی خود در ذهن مخاطب کمک کرده . البته از موسیقی معنوی نیز بی بهره نیست .
بنابراین زیبایی موسیقیایی اثر اثبات شده است .
♦️به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده انسجام معنایی را در هر بند دارد بنابراین درک معنایی لازم با توجه به موضوع مطرح شده توسط صاحب اثر به خوبی اتفاق افتاده .
معنا در این اثر در خدمت روایت است و با استفاده از انتخاب کلمات به زیبایی اثر کمک کرده است .
در حالت کلی اثر ارائه شده یک چهارپاره خوب است . بنابراین از شاعر محترم برای این اثر خوب تشکر می کنم.

با تشکر
#مریم_راد " واژه"
@ ashenayeeshgh

همراهان گرامی

سلام و عرض ادب و احترام خدمت همراهان گرامی 

شانزدهمین مبحث شعر و قوالب با موصوع مسمط به روز شد .  

از هنراهی شما صمیمانه تشکر می کنم . 

با عشق و مهر 

اطلاع رسانی

بنام خداوند مهر 

سلام و عرض ارادت خدمت همراهان گرامی 

 جلسه پانزدهم از سلسله جلسات ادبی با مبحث  ((شعر و قوالب ان)) به روز شد . 

از همراهی عزیزانم صمیمانه تشکر می کنم . 

با عشق و مهر 

مریم راد "واژه"

طلوع من

طلوع من طلوع من:
آن دل که کمی قبل به نام دگران بود
بیچاره برای دگران هم نگران بود

مجموع پراکنده ای از قصه ی چند عشق
بی وقفه به رقص آمده و در نوسان بود

هر موج که آمد وَ برآمد پسِ هر موج
دل بود که در وسوسه ی خویش روان بود

در خانه ی آلوده به یک عشقِ قدیمی
تصویر دلی مانده به چنگِ سرطان بود

هر چند که فرزندِ بهار است دل اما
بی عشق ، غریبانه در آغوشِ خزان بود

#حسین_طلوع_من
بنام خداوند نیک، خداوند مهر
#نقد_شعر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.

_به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده، در انتخاب، چیدمان،جایگزینی لغات، همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی، کاربرد لغات ( در حالت کلی) خوب عمل کرده.
اگرچه چیدمان لغات در اثر ارائه شده در گرو وزن اتفاق افتاده و زبان اثر را در حالت کلی به سمت زبان کهن سوق داده. اما از فصاحت اثر کاسته نشده و این نقطه قوت اثر است.
استفاده از کلماتی مثل دگران، خصوصاً اینکه به عنوان قافیه ،با. طنین موسیقایی خاص در کل اثر در جریان است. و تاثیرات این دوگانگی را در ذهن مخاطب بیشتر می کند.
_ استفاده از قواعد و قوانین متناسب با انتظاری ست که از شعر داریم.
_ترکیب سازی ( مجموع پراکنده ای از قصه چند عشق، تصویر دلی مانده به چنگ سرطان، فرزند بهار، آغوش خزان، پس هر. موج و....) علاوه بر اینکه به مضمون سازی و محتوای اثر کمک کرده، زبان عاطفی. را در اثر شکل داده و به تاثیر گذاری اثر افزوده است.
_به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل عام است بر وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن در بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف، با قافیه های مثل نگران، دگران، نوسان، روان، سرطان، خزان
_ساختار روایت در اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت را در خود دارد و تمرکز شاعر برای بیات روایت در تنه ی آن اتفاق افتاد. البته از زیبایی چیزی کم نکرده است.
_به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده با استفاده از تشبیهات و کنایه ها و به خوبی اتفاق افتاده
مثل ( آن دل که کمی قبل به نام دگران بود
بیچاره برای دگران هم نگران بود)
یا ( هر موج که آمد و بر آمد پس هر موج
دل بود که در وسوسه خویش روان بود.)
تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند
( مجموع پراکنده ای از،قصه چند عشق
بی وقفه به رقص آمده و در نوسان بود)
( در خانه آلوده به یک عشق قدیمی
تصویر دلی مانده به چنگ سرطان بود)
( هر موج که آمد و بر آمد پس هر موج
دل بود که در وسوسه خویش روان بود)
_به لحاظ composition اثر ارائه شده در مطلع خود با استفاده از کلماتی مجهول مثل دگران، و با ایجاد ابهام در اغاز اثر، دهند مخاطب را به دنبال ادامه اثر هدایت می کند.
( آن دل که کمی قبل به نام دگران بود
بیچاره برای دگران هم نگران بود)
به لحاظ پایان بندی هم عدم همخوانی فعلا است و بود در دو مصراع که عامل ضعف تالیف اثر شده، قدری اسباب ناخوشایندی را فراهم کرده است.

به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده در بحر هزج سروده شده و در گرو موسیقی بیرونی ست اما از انجا یی که اثر وزن محور نیست و بخشی از موسیقی آن در گروه زبان عاطفی و موسیقی معنوی ست و بخشی دیگر هم در گرو طنین موسیقایی قافیه است، می توان گفت اثر ارائه شده از موسیقی به خوبی بهره گرفته است.
ارتباط عمودی لازم بین ابیات تا حدودی برقرار است و در گرو انسجام روایت است. ابهامات موجود در روایت به سبب ابیات انتزاعی آسیبی به روایت و زیبایی اثر وارد نکرده است.

به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است که با ایجاد ابهام در ساختار روایت اثر و همچنین رمزگشایی با استفاده از نماد هایی مثل عشق قدیمی. خانه، تصویر دلی، جنگ سرطان. فرزند بهار و آغوش خزان به زیبایی اثر و همچنان ساخت معنا و مضمون کمک شایانی کرده است.

در پایان از،شاعر محترم برای این شعر خوب تشکر می کنم.
با تشکر
مریم راد" واژه
@ashenayeeshgh

حضرت مولانا

خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم
سر مست گفته باشد من از این خبر ندارم


شب و روز می بکوشم که برهنه را بپوشم
نه چنان دکان فروشم که دکان نو برآرم

علمی به دست مستی دو هزار مست با وی
به میان شهر گردان که خمار شهریارم

به چه میخ بندم آن را که فقاع از او گشاید
چه شکار گیرم آن جا که شکار آن شکارم

دهلی بدین عظیمی به گلیم درنگنجد
فر و نور مه بگوید که من اندر این غبارم

به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد
که نهان شدم من این جا مکنید آشکارم

شتر است مرد عاشق سر آن مناره عشق است
که مناره‌هاست فانی و ابدی است این منارم

تو پیازهای گل را به تک زمین نهان کن
به بهار سر برآرد که من آن قمرعذارم

سر خنب چون گشادی برسان وظیفه‌ها را
به میان دور ما آ که غلام این دوارم

پی جیب توست این جا همه جیب‌ها دریده
پی سیب توست ای جان که چو برگ بی‌قرارم

همه را به لطف جان کن همه را ز سر جوان کن
به شراب اختیاری که رباید اختیارم

همه پرده‌ها بدران دل بسته را بپران
هله ای تو اصل اصلم به تو است هم مطارم

به خدا که روز نیکو ز بگه بدید باشد
که درآید آفتابش به وصال در کنارم

تو خموش تا قرنفل بکند حکایت گل
بر شاهدان گلشن چو رسید نوبهارم
" حضرت مولانا "

بنام خداوند نیک، خداوند مهر
غزلی از مولانا
بر وزن فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن ( رمل مثمن مشکول)

مانند بسیاری از غزل های مولانا دارای وحدت عاطفی ست و به کمک روابط بینامتنی و تشخیص کانون عاطفی غزل و اندیشه ها نا گزیر از آن کانون عاطفی مخاطب می تواند تا حدودی در ذهن خود رفع ابهام نماید.

مخاطب در اشعار مولانا می تواند مخاطب عام باشد.

درواقع مولانا با اشاره به من ملکوتی سخن می گوید بنابراین می توان اندیشه ها را به دیگران تعمیم داد یا پذیرفت که شاهد وقت یا حال مولوی باشد.

اشعار مولانا یک انالوژی ست. و آنالوژی حکم و نتیجه است که به کمک تشبیه بیان می شود. از میان انواع برهان های منطقی تمثیل به بهترین شکل در اشعار مولانا موجود است. مولانا هم از تشبیه تمثیل و هم تمثیل روایی بالاترین شود و بهره را گرفته است.

با تشکر
مریم راد " واژه
@ashenayeeshgh

جناب الماسی

درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#مهربانو_مریم_راد
#مورخ ۹۸/۱/۲۰
#ساعت_شروع :2⃣2⃣ #ده_شب

🖌📚🖌


از عشق فقط درد و غم اش قسمت ماشد
از زلزله ویرانه بم اش قسمت ما شد

از روز فقط حسرت و از تیرگی شب
بی خوابی تا صبح دم اش قسمت ماشد

از زندگی و دلخوشی و دیدن و لذت
افسوس غمِ دم به دم اش قسمت ما شد

از آینه جز چهره ی ویرانه ندیدیم
از بخت فقط بَد قدم اش قسمت ما شد

ما گم شده امروز و به فردا نگرانیم
از چشم فقط اشک و نم اش قسمت ما شد

صد فال زدم تیره تر از قبل همیشه
از غصه فقط تازه دم اش قسمت ما شد

این درد دل از سنگ صبورم بنویسید
از شعر و غزل ها قلم اش قسمت ما شد

#جوادالماسی


بنام خداوند مهر و رحمت
#نقد_شعر
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
🔺به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی لغات، همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ، ترکیب سازی و کاربرد زبان ( در حالت کلی) می توانست بهتر و موفق تر. حادث شود.
انتخاب و بافت کلمات در اثر ارائه شده متناسب با وزن اتفاق افتاده و به اثری وزن محور تبدیل شده، از این جهت از تاثیر گذاری اثر در ذهن مخاطب می کاهد. زبان در اثر ارائه شده کاملاً یکدست می باشد و علاوه بر زیبایی نشان دهنده آشنایی شاعر با زبان امروز می باشد.
ترکیب سازی در اثر ارائه شده ( تیرگی شب، افسوس غم، و....) تا حدودی ترکیبات حشو هستند، کمک چندانی به زیبایی اثر نکرده است.
🔺به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل عام است که در وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن /در بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده. از،عبارت فعلی ( فعل مرکب) برای ردیف استفاده کرده و ردیف ها ( غم اش، بم اش، دم اش، قدم اش، غم اش، دم اش، قلم اش) دچار تکرار است و به لحاظ کاربرد زیبای کمکی به اثری نکرده است.
🔻به لحاظ ساختار روایت، اثر ارائه شده، سه خصیصه مهم روایت ( مقدمه، تنه، نتیجه گیری) را در خود دارا می،باشد.
🔻به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده از کلمات جهت ساخت صناعات ادبی آنطور که باید بهره نگرفته، در واقع در اثر ارائه شده هیچ کشف تازه و نو اتفاق نیوفتاده.

به سبب استفاده از ردیف فعلی و چیدمان و انتخاب کلمات، که عامل ساخت جملات خبری در اثر شده است امکان وقوع خلاقیت و کشف جدید را کاهش داده است.
شاعر سعی کرده با بهره گیری از زبان عاطفی به زیبایی شناسی اثر کمک کند.
تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند و شاعر از تصاویر بهره خوبی گرفته است.
( از آینه جز چهره دیوانه ندیدم
از بخت فقط،بد قدمش قسمت ما شد)
آیت در اثر ارائه شده قدری مستقل عمل می کنند. و این استقلال ابیات از حیث کاربرد جملات خبری و ردیف فعلی ست.

به لحاظ composition اثر ارائه در مطلع به خوبی عمل کرده و موفق است. می توان. ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند.
اما در پایان بندی با توجه به اینکه شاعر از تخلص خود نیز بهره گرفته موفق عمل نکرده.
زیرا اولا باید تعجیل به پایان بندی رسیده و در ثانی کارکرد خوبی از تخلص نگرفته.

به لحاظ موسیقایی اثر ارائه شده از موسیقی بیرونی به جهت وزن، از موسیقی کناری به سبب قافیه و ردیف و از موسیقی معنوی به سبب معنا بهره گرفته از بحر خوش آهنگ کمک گرفته

به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده با کنایه و شکایت آغاز شده و به پایان رسیده.
درواقع یک غزل وزن محور است که شاعر می توانست بهره بهتر از لایه های زبانی به کیفیت اثر کمک شایانی کند.

در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم و آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
@ashensyeeshgh

@Naghde_shearbaran

مبحث شعر و قوالب آن

بنام خداوند مهر خداوند نیک خداوند آگاهی

سلام

عرض احترام دارم خدمت. همراهان عزیز مبحث شعر و قوالب آن

جلسه چهاردهم با اندکی تاخیر به روز رسانی شد. 

از اینکه در ارائه این مطلب وقفه ایجاد شده، عذرخواهی می کنم. 

از اینکه در این راه، مشوق. و همراه ما هستید، از شما تشکر می کنم. 

با عشق و مهر

مریم راد " واژه

مبتلا

قبای کهنه ی تقدیر به جان و دست و تن افتاد
خیال روی تو شب بنام آینه افتاد

به لطف آینه هر شب نگاه خاطره چیدن
ودیعه های شکر خند در نگاه تو چیدن

بگو جان عزیزت به سهم عشق غریبی
که مبتلای سجودی و مبتلای قریبی

به مردمی که برایت دعای خیر ندارند
دعای خیر بخواهی که سهم درد نکارند

چه آتشی که بسازند و خاطری که ببازند
چه نقشه ها که ندارند دسیسه ها که بسازند

امید وصل ندارند که رسم درد بخوانند
برای روی تو شب دعای صبر بخوانند

برای شرح حقیقت به آسِمان گریزند
>

#واژه
#مریم_راد_واژه
#مثنوی
@ashenayeeshgh

🔹مصرع آخر، تضمین از مثنوی معنوی مولانا

نوروز مبارک

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال

از خداوند برای همه عزیزانم آرزو می کنم
.
پروردگارا!
مهربان ترین مهربانان
آنگونه که زمین و زمان از نخوت زمستان، به تنگ آمده اند، در هیاهوی بهار اند. به دلهای پاک، طراوت و تازگی عطا کن.
همانگونه که طراوت و تازگی در دل طبیعت موج می زند، به بهار زندگی مان عشق و سلامتی عطا کن.
به لب هایمان. گل لبخند، به دلهایمان، ایمان و به دست هایمان برکت عطا کن. تو مهربان ترین مهربانانی.

کف دست ها را. روی هم و به صورت دعا زیر چانه می گذارم. چشم ها را می بندم و نفسی عمیق می کشم . با هر دم و بازدم
از خداوند مهربان برای هر لحظه، فرصت دوباره زیستن، تشکر می کنم.
از خداوند مهربان، برای وجود عزیزانی که از صمیم قلب دوستشان دارم، تشکر می کنم.
خداوندا! تو را دوست دارم که هر لحظه در کنار من و در قلب من جای داری. به تو تکیه می کنم و با توکل به تو قدم در راه خیر بر می دارم.
با عشق و ایمان به تو در زندگی پیش می روم و با عقل توکل به تو که نهایت قدرت من است، زندگی را برای خود و عزیزانم می سازم.
عشق ویژگی من است . با عشق به تو و عزیزانی که دوستشان می دارم، به زندگی لبخند می زنم.
زیستن بزرگترین نعمت بشر است. برای تمام لحظاتی که با تو در کنار عزیزانم زیسته ام، تشکر می کنم.
آرام نفسی عمیق می کشم و برای نفس هایی که می کشم، خداوند را سپاسگزارم.
چشم ها را. باز می کنم و به زندگی با عشق می نگرم.

با عشق و مهر به پیشواز بهار می رویم

بنام خداوند مهر و مهربانی 

سلام

عرض احترام دارم خدمت همراهان گرامی

در سالی  که گذشت  با مباحث " آرایه های ادبی "، " دستور زبان فارسی  ".، " شعر و قوالب آن " در خدمت شما بودم

در لحظات پایانی سال 1397 آخرین جلسه " شعر و قوالب آن " هم به روز  شد.  ( جلسه سیزدهم)  .  امید آن است که در سال آینده نیز در کنار ما و همراه با ما باشید.  صمیمانه از،این همراهی تشکر می کنم.  

حضورتان مایه افتخار است.  

آهسته، آهسته، صدای پایان. سال97  را می شنویم.  سالی پر از فراز و نشیب برای همه ما سپری شد.  

امید آن است که در سال آینده لحظات بهتری را تجربه کنیم.  

امید آن است که زندگی، لذت بیشتر و معنای بهتری را تفهیم کند.  

برای تک تک همراهانم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.  

از خداوند می خواهم بهترین ها را بر سر راه عزیزانم قرار دهد. 

آرزو می کنم عشق همیشه در وجودتان جاری باشد.  

با عشق و مهر 

مریم راد " واژه "