نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تفاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۷۳ مطلب توسط «مریم راد(واژه)» ثبت شده است

نظر مولانا در مورد دل

maryam rad:
نظر مولانا در مورد دل
مولانا معتقد است دل محل نور الهی ست.

ارزش انسان در پرداختن به دل و صاحب‌دل بودن اوست و صاحب‌دلی انسان در تحصیل انقطاع از اغیار و متوجه کردن قلب به سوی حضرت حق است و ارباب قلوب می‌دانند که قلب با انقطاع در مقام سلوک مصداق واقعی «عرش رحمان» می‌گردد.

دل لطیفه‌ای است ربانی و جوهر مجردی نورانی که به قلب جسمانی نوعی تعلق و وابستگی دارد؛ اما گویی که مغز و باطن آدمی است که در مقابل ظاهر شیء قرار دارد، ظاهر شیء همیشه دال بر باطن آن نیست، زیرا انسان آنچه که در دل دارد پنهان می‌کند؛ زیرا ممکن است که در ظاهر آرام و در باطن مضطرب باشد و یا بر عکس آن. به راستی این دل چیست که این‌گونه توجه همگان را به خود جلب کرده است؟ و پهنه گسترده ادب، حکمت و عرفان را جولانگاه حضور و تقلب احوال خود نموده است. رؤیت حضوری و تلقی وحی نیز کاری است که به قلب مربوط می‌شود و صفتی است که با تعابیر مختلف به قلب و دل نسبت داده می‌شود به گونه‌ای که اگر دل سالم باشد و یا اگر انسان دارای «قلب سلیم» باشد؛ ناگزیر کار ادراک به شایستگی انجام می‌پذیرد و هرگاه عمل ادراک را انجام نداد؛ دلیل بر بیماری دل خواهد بود.

حالات انفعالی (احساسات باطنی)؛ از جمله چیزهایی که به قلب نسبت داده می‌شود و در زمره آثار قلب بشمار می‌آید حالات انفعالی و به تعبیر دیگر احساسات باطنی است. اموری از قبیل «ترس، اضطراب، حسرت و غیظ، قساوت و غلظت، خشوع، لینت، رأفت، رحمت، اخبات».

حالات دیگری نظیر «غفلت، اثم، ذکر، توجه، انابه» و نیز «قصد و عمد»، «اطمینان و سکینه» و «تثبیت» نیز صفاتی هستند که در قرآن در وصف قلب آمده‌اند.

دامنه گسترده‌ای برای مفهوم این کلمه لحاظ شده، به نحوی که هم مقوله ادراک، هم مقوله انفعال و احساس و هم مقوله فعل و عمل، هر سه به قلب منسوب است، بر این اساس، باید مفهوم قلب را هم‌سنگ مفهوم «نفس» گرفت؛ زیرا این سه مقوله، مظاهر اساسی نفس آدمی هستند و شاید بتوان ادعا کرد که منظور از قلب، همان روح و نفس انسانی است که می‌تواند منشأ همه صفات عالی و ویژگی‌های انسانی باشد، چنان‌که همین قلب می‌تواند منشأ سقوط و رذایل انسانی باشد.

پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید:در جسم فرزند آدم تکه گوشتی است که اگر به صلاح آید بقیه جسم نیز به صلاح آید و اگر به فساد گراید بقیه جسم نیز این‌چنین و آن چیزی نیست جز قلب .

پس صلاح و فساد مملکت بدن، منوط به صلاح و فساد تخت دل و پادشاه روح است.

انسان باید که سعی و اجتهاد در عمارت دل نماید و دل را به حیات طیبه ایمان و علم و معرفت زنده گرداند.

امام باقر(ع) قلب مؤمن را تابناک و نورانی و مظهر انوار الهی می‌داند. قلب‌ها سه‌گونه‌اند: یکی قلب وارونه که هیچ خیر و خوبی ندارد و آن عبارت است از قلب کافر و دوم قلبی است که نکته سیاهی در آن هست و خوبی و بدی به آن توارد می‌کنند پس هرکدام از خوبی و بدی از آن سر زد بر آن غلبه می‌کند و سوم عبارت است از قلب باز شده و گسترش یافته که در آن چراغ‌هایی پر نور و تابناک وجود دارد و نور آن تا روز قیامت خاموش نگردد و آن قلب مؤمن است.

جرجانی در تعریف این واژه می‌گوید:قلب لطیفه‌ای است ربانی، که به این قلب جسمانی صنوبری شکل که در طرف چپ سینه قرار داده شده تعلق دارد. آن حقیقت انسان است، حکیم آن را (نفس ناطقه) می‌خواند، روح باطن آن است، نفس حیوانی مرکب آن، و در انسان مدرک عالم، مخاطب و مطالب و معاتب هم اوست.

عبدالرحمان جامی، در شرح کلمه شعیبیه به بیان تعریف قلب پرداخته است، وی منظور از قلب را، قلب عارف بالله می‌داند و معتقد است که قلب غیر آن، در عرف عارفین قلب شمرده نمی‌شود مگر به‌صورت مجاز، چنان‌که گفته شده است:«دل» یکی منظری است ربانی

ابن‌جوزی قلب را به انواعی تقسیم کرده و ضمن آنکه قلب را به حیات و ضد آن ـ یعنی ممات ـ وصف می‌کند آن را به سه قسم تقسیم می‌کند:قلب صحیح: آن قلب سلیمی است که روز قیامت نجات نمی‌یابد مگر خدای تعالی به او روی آورد، چنان‌که می‌فرماید:یوْمَ لَا ینْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إ‌ِلَّا مَنْ أ‌َتَى اللَّهَ بقَلْب‌ٍ سَلِیم ٍ. (شعراء / 88 و 89)و سلیم یعنی سالم و قلب سلیم آن قلبی است که از غیر خدا بری باشد و عبادت و بندگی ناب خدای ـ تعالی ـ نماید.قلب مرده (میت): که ضد قلب سلیم است یعنی قلبی که دارای حیات نباشد، پس آن قلب خدایش را نمی‌شناسد و اوامر او را بندگی نمی‌نماید، هوای نفس امام او و شهوت پیشوایش می‌باشد.. قلب مریض: و آن قلبی است که دارای حیات است ولی مریض است، آن قلب مادام در حالت شک و تردید است، یعنی هم محبت خدای حق تعالی در آن وجود دارد ـ که موجب حیات اوست ـ و هم شهوات و حرص به کسب مطامع دنیوی ـ که موجب هلاکت اوست ـ در آن قلب جای دارد، پس قلب سلیم قلب زنده و لطیف و قلب مرده قلب خشک و یابس و قلب مریض، قلبی است که یا به سوی سلامت نزدیک می‌شود و یا به سوی هلاکت می‌رود.

دل آدمی در نهایت لغزش، تقلب

و تغییر است که در هر لحظه امکان غفلت و استتار حقیقت از قلب وی می‌باشد، بنابراین بر اوست که همیشه مراقب احوال خویش باشد و از ارکان این مراقبه به ذکر خدای تعالی مشغول گشتن است.

نجم‌الدین رازی معتقد است که دل جایگاه خداوند است و محل اشراق نور الهی. آن هنگام این فضیلت را در می‌یابد که از رذایل پست و هواجس نفسانی زدوده شود. دل را عرش الهی می‌داند که فقط صاحب‌دلان و سالکان راه الی الله بدین عرش توانند رسید.دل را مرکَّب از هفت طور می‌داند که هر طور، خاصیت خود را دارد و طور هفتم که «مهجة القلب» است معدن ظهور تجلی‌های صفات خداوندی است و تمامی صفای دل را در آن می‌داند:بدان که حق‌تعالی از ملکوت ارواح راهی به دل بنده گشاده است و از دل راهی به نفس نهاده و از نفس راهی به‌صورت قالب کرده تا هر مدد فیض که از عالم غیب به روح رسد، از روح به دل رسد و از دل نصیبی به نفس رسد و از نفس اثری به قالب رسد، بر قالب عملی مناسب آن پدید آید و اگر به‌صورت قالب، عملی ظلمانی نفسانی پدید آید اثر آن ظلمت به نفس رسد و از نفس کدورتی بر دل رسد و از دل غشاوتی به روح رسد و نورانیت روح را در حجاب کند. همچون ‌هاله‌ها که گرد ماه در آید و به قدر آن حجاب راه روح به عالم غیب بسته شود تا از مطالعه آن عالم بازماند و مدد فیض بدو کمتر رسد.

بدان‌که دل در تن آدمی به مثابه عرش است جهان را و چنان‌که عرش محل ظهور استوای صفت رحمانیت است در عالم کبری، دل محل ظهور استوای روحانیت است در عالم صغری. همچنین دل آدمی را یک روی در عالم روحانیت است و یک روی در عالم قالب؛ و دل را از این وجه قلب خوانند که در قلب دو عالم جسمانی و روحانی است تا هر مدد فیض که از روح می‌ستاند دل مقسم آن بود و از دل به هر عنصری، عروقی باریک پیوسته است تا مدد فیض روح بدان مجاری به جمله اعضا می‌رسد و حس و حرکت می‌یابد و اگر مدد آن از یک عضو منقطع شود، به سبب سده‌ای که در عروق ـ که مجاری فیض است ـ پدید آید آن عضو از حرکت فرو ماند و مفلوج شود.



این مطلب را خوندم .خلاصه کردم وگفتم با شما قسمت کنم.
یا حق
#مریم_راد_واژه
#واژه

@ashenayeeshgh

حمیرا خانجانی

#نقد_شعر_سپید
شکوه شب
در هجمه ای از سکوت و سیاهی
لرزان در بستر مرگ
در جدالی تلخ
با روسپیان آسمان

تبلور مادینگی
بر دیوارهای نیمه برهنه ی شهر
هم نوا با ناله های دل آشوب سکوت


پیله ی آتش و دود
لابه لای شاخه های وحشت


ما کاشفان هزاره ی سوم
این گونه تلخ
این گونه سیاه
آه ...

#حمیرا_خانجانی
#نقد_شعر_سپید
🍀بنام خداوند مهر و مهربانی🍀
☑️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
✅✅قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم . اول : در شعر سپید ( با فرض پذیرفته شدن و مطابقت داشتن اثر با تعاریف شعری موجود ) هیچ کلمه ای بی هدف و بی نتیجه رها نمی شود . یعنی شاعر سپید سرا از انتخاب و چیدمان کلمات هدفی دارد . دوم: وقتی تصاویر بیش از اندازه انتزاعی می شوند ،صورت ابهام آمیزی از یک روایت را بوجود می آورند . ایجاد ابهامات در روایت به دو گونه است ،الف) ایجاد تاویل می کند که در این صورت شاعر موظف است ذهن مخاطب را به سمت و سوی مورد نظرش هدایت کند تا از این طریق نتیجه بهتری در ذهن حاصل شود .
ب) طرح معما گونه در آثار وقتی پذیرفته شده است که پاسخ درستی هم برای سوالات موجود در ذهن مخاطب موجود باشد . این مسئله در شعر کلاسیک هم مطرح است.
سوم: استفاده از دال و مدلول ها در جهت ایجاد و تکامل روایت یا حتی تداعی روایت در ذهن می باشد . در غبر این صورت به عناصری بلا استفاده و بی مصرف در اثر تبدیل می‌شود که لزومی به بیان آنها نیست. چهارم : مهم ترین هدف شاعر این است که دغدغه موجود در ذهن خود را به روی کاغذ بیاورد و یا بیان کند .ادبا از این مسئله تحت عنوان رسالت شاعر یاد کرده اند . بنابراین تا شاعر دغدغه ای در ذهن نپروراند ،بهتر است دست به قلم نباشد و اقدام به سرودن نکند . با این مقدمه به نقد اثر می پردازم.

✅به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ، کاربرد زبان در حالت کلی می توانست موفق تر عمل کند . گاهی اوقات شعرا در بیان افکار و عقاید و احساسات خود در جوار کلمات ،خساست می کنند . این مسئله سبب می شود تا تداعی روایت به خوبی اتفاق نیوفتد .از طرف دیگر ابهامات موجود در اثر سبب ایجاد نقص در مضمون سازی می شود قطعا در زیبایی اثر تاثیر می گذارد .
انتخاب و چیدمان لغات روی محور جانشینی و همنشینی سبب شده که اثر ارائه شده مانند یک کلاژ از چهار قسمت تقسیم شود و متاسفانه هر بخش این اثر به سمت و سویی هدایت شده و صاحب اثر نتوانسته توازنی بین این قسمت ها ایجاد کند که هم عامل انسجام روایت شود و هم درک روایی را در ذهن مخاطب شکل دهد .
به طور مثال صاحب اثر در بخش اول ( شکوه شب / .../گم می شود )سعی دارد تداعی سکسوالیته نامتعارف باشد .هم می تواند تداعی یک بیماری روانی ( نکروفیلیا )باشد و هم می تواند با طرح معما گونه و بی جواب که در خود دارد ذهن مخاطب را به هر سمت دیگری هدایت کند که منظور گوینده نیست . این حرکت به معنای ایجاد تاویل نیست . این گونه بگارگیری لغات به معنا و محتوا ،مضمون سازی ،زیبایی شناسی و همچنین کاربرد لغات آسیب می رساند . و متاسفانه در روند کل این اثر به وضوح دیده می شود .
☑️انسجام روایت از ویژگی های مهم یک اثر خوب است .
زبان تحت قاعده درست و مطابق با زبان هنجار ،منطبق با قواعد و قوانین صرف و نحو در زبان فارسی ست ،ترکیب سازی هایی مثل ( تبلور مادینگی / دیوار های نیمه برهنه / ناله های ..../ صدای ..../ در جدالی تلخ / و ....)اگرچه ، ترکیب سازی هایی هستند که به تنهایی به زیبایی اثر کمک می کنند اما چون در این روایت خوب ساخته و پرداخته نشده نه تنها نمی توانند عامل زیبایی شوند بلکه معنا سازی را در روند روایت به مخاطره انداخته اند .
از این جهت است که معتقدم صاحب اثر در بیان روایت یا آنچه که قرار است تداعی روایت بشود خساست به خرج داده به حدی که زیبایی شناسی اثر به مخاطره انداخته است .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به ترتیب ارکان جمله جهت ساخت زبان هنجار و همچنین ایجاد فاصله در حلقه های زنجیره ی روایی اثر ،تداعی یک شعر سپید است اما مهم ترین ضعف اثر ،عدم مضمون ساز درست منطبق با روایت و موضوع مورد نظر گوینده ،عدم زیبایی شناسی ست . درواقع شعریت در این اثر به مخاطره افتاده . ناگفته نماند ساختار بخشی از ارزش و اعتبار اثری ست همه ی ارزش و اعتبار آن نیست .
✅به لحاظ نقد زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات اگرچه در جهت زیبایی‌شناسی ست اما چون در چیدمان و جایگزینی لغات چندان موفق نبوده انسجام روایی به مخاطره افتاده است بنابراین استفاده از تشبیهات چندان کمکی به اثر نکرده است .
🍀ادامه دارد 👇👇
P:1
@ashenayeeshgh

ادامه نقد ☝️☝️☝️
P:2
@ashenayeeshgh

_تصاویر ارائه شده در اثر آنقدر انتزاعی هستند که درک روایی را به مخاطره انداخته است . این تصاویر گاهی اوقات آنقدر دور از ذهن هستند که عامل ایجاد طرحی معما گونه ی بدون پاسخ شده اند و زیبایی را به مخاطره انداخته اند مثل ( صدای ....)
_ ارتباط عمودی کلمات روی محور جانشینی تا حدودی. چار تزلزل است و سبب عدم انسجام روایی شده .از طرف دیگر عناصر موجود در اثر (شکوه شب / بستر مرگ / جدالی تلخ / روسپیان / تبلور مادینگی و ...) ارتباط لازم. رابا یکدیگر ندارند عامل پراکندگی معنایی در اثر شده اند .
ارتباط افقی نیز. وی محور همنشینی دچار ضعف است ( لابه لای ....)
در حالت کلی گزاره های موجود در اثر انقدر مستقل عمل می کنند که انسجام و درک روایی به مخاطره افتاده و اثر تا حدودی دچار پراکندگی ست . ( کاشفان هزاره سوم / این گونه تلخ / لین گونه .../ ....)
✅به لحاظ composition به واسطه کلماتی که چیده شده می توانست شروع بهتری را برای اثر رقم بزند اگر شاعر ارتباط عناصر را در نظر می گرفت و با دقت بیشتری دست به سرایش می زد . نهایتا شاعر بهتر بود که به یک موضوع بپردازد . در پایان بندی هم همان ضعف تکرار می شود .
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی اثرارائه شده با توجه به segmentation و همچنین سکوت ها موسیقیایی و یا مکث های موجود آوایی که تحت تاثیر تقطیع اتفاق افتاده .عامل بوجود اوردن موسیقی درونی اثر شده است . با فراز و فرود های موسیقیایی که تحت تاثیر معنا و مضمون هستند ،موسیقی معنوی اثر را نیز شکل داده بنابراین اثر به لحاظ موسیقیایی مناسب است.
در پایان از اثر ارائه شده جهت نقد به سبب پتانسیل و نقد پذیری تشکر می کنم و ارزوی موفقیت دارم .
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

شهر آشوب

#نقد_شعر_سپید
پشیمانی از سلول،سلول
انسان ضجه میکشد.

آرزو دردوردست این
تصویرسایه مرگ دارد.

وقت رفتن ازچنگال زندگی
جایی که میان بد وبد هبوط
میکنیم،
وفریادهادرلجن دنیامیپوسد
وهمچیزفلسفه ای بدون سانسور
که میتراود وبنظرشهدیست...

شکوه
#شهر_آشوب
#نقد_شعر_سپید
🍀بنام خداوند مهر 🍀
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
☑️ قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولا: شعر، ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا، در جوار اندیشه و تخیل است که با کلمات جاری شده و می تواند حاوی عاطفه و احساس و افکار مشخصی باشد که نشان دهنده دغدغه و خط مشئ شاعر و یا آنچه تحت عنوان رسالت شاعر می شناسیم ،باشد . بنابراین می توان معتقد بود که افرینش شعر یا به صورت جوشش است و یا به صورت جوشش توام با کوشش که به واسطه کلمات جاری شده و هدفی را دنبال می کند .
دوماً: دال و مدلول ها در انسجام روایی یک اثر نقش دارند .و تعیین کننده هستند. پراکندگی در عدم درک روایی نقش دارد و عدم درک. روایی ناشی از مضمون سازی نادرست است . سوماً: زیبایی شناسی متناسب با مضمون و محتوا در کنار ساختار اثر عامل ارزش و اعتبار اثر می شود .یعنی مجموعه عواملی در ایجاد شعر خوب نقش دارد . با ذکر این چند نکته به نقد اثر می پردازم.
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ، ترکیب سازی و نهایتا کاربرد زبان در حالت کلی می توانست موفق تر عمل کند.
استفاده ( انتخاب ) کلماتی که هیچ نقشی در پیشبرد اهداف صاحب اثر ندارند و یا بی هدف رها شده اند می تواند انسجام و درک روایی را دچار خلل کند . مثلا ( آرزو در دور دست این /تصویر سایه مرگ دارد ) کدام تصویر ؟؟؟ ( اشاره به دال و مدلول نادرست )
شاعر وظیفه دارد کلمات را به خدمت خود آورد تا بتواند از آن اثری خلق کند متناسب با انچه در ذهن دارد ،پس باید از دایره لغات بهره کافی و لازم را ببرد . بنابراین ( خصوصا در شعر سپید ) هیچ کامه ای بی هدف رها نمی شود زیرا به منظوری در کنار هم چیده شده اند . این چیدمان و جایگزینی نشان دهنده توانایی بکار گرفتن یا کاربرد کلمات توسط شاعر است که توانایی او. را ثابت می کند .
زبان در اثر ارائه شده یکدستی لازم را دارد و از دوگانگی های فاحش به دور است .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده گویای یک اثر سپید است زیرا استفاده از زبان هنجار با توجه به حذف حلقه های زنجیره روایی در کل اثر مشهود است . درواقع ایجاد فاصله در حلقه های زنجیره ی روایی اثر که با استفاده از گزاره های موجود ایجاد شده ،تاییدی ست بر ساختار شعر سپید و وجه تمایز ان با نثر های ادبی و شاعرانه .
از طرف دیگر segmentation بر مبتای نفس گیری نسبی یا دم و بازدم ( متناسب با جنبه موسیقیایی ) اتفاق افتاده یعنی صورت گفتار و صورت نوشتار اثر تقریبا برابر است بنابراین جنبه موسیقیایی آن متناسب است .
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده به یک کلاژ تبدیل شده که هر کدام از قسمت های آن حاوی یک بخش است و یک مفهوم را ارائه می کند اما در نهایت ارتباط عمودی لازم روی محور جانشینی که عامل انسجام روایی و همچنین درک روایی موجود در اثر می باشد ،قابل رویت نیست . بنابراین عدم انسجام روایی عامل پراکندگی معنایی و محتوایی در اثر شده است که زیبایی را به مخاطره انداخته.
_ تصاویر ارائه شده در اثر انقدر انتزاعی هستند که ذهن مخاطب در هاله ای از ابهام باقی می ماند . این ابهامات به قدری ست که سبب عدم همزاد پنداری مخاطب می شود .
✅به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی ندارد (پشیمانی از سلول سلول/ انسان ضجه می زند //ارزو در دور دست این تصویر /سایه مرگ دارد)
عناصر موجود در شروع این اثر ان ارتباط لازم را ندارند درواقع ارتباط افقی لازم روی محور همنشینی دچار گسستگی ست . ( پشیمانی که یک پدیده ای ذهنی ست و عدم ارتباط آن با یاخته ها یا سلول ها و سپس انسانی که ضجه می زند ) در قسمت های بعدی هم به همین صورت است.
در پایان بندی هم تکرار همین عدم ارتباط افقی ( ترادویدن در فلسفه بدون سانسور و بعد شهد شدن ؟ ) انقدر تصاویر انتزاعی و دور از ذهن است که معنا و مضمون سازی را به مخاطره انداخته .
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی با توجه به اینکه segmentstion و بکارگیری فاصله در حلقه های زنجیره ی گفتار می توان گفت که موسیقی اثر یک موسیقی درونی ست و متناسب با ظرفیت دم و بازدم تا اندازه سبب شده که صورت گفتار و نوشتار اثر به هم نزدیک باشد و خوانش درست اتفاق بیوفتد.
در پایان از صاحب اثر تشکر می کنم و برای ایشان ارزوی موفقیت دارم.
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

حسین اصغر محمدپور

‍ ‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۴/۴ سه شنبه
#ساعت_شروع:2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

‍ حسرت نبودنش آزارم می دهد
ندیدنش در دلم آشوب به پا می کند
گوشه ی اتاقم شده مأوای تنهایی ام

ناله های درونی ام
عشق خیالی ام
یار نداشته ام
خیال های واهی ام

باز هم به انگشتانم خیره می شوم
حلقه ای نیست
جای انگشتان کسی نیست
استخوانی بیش نمانده است

دستان سردم را بغل می گیرم
در را می بندم
همان گوشه ی اتاقم آرام می گیرم
خودم را هم دوست ندارم

و باز این مرگ است که سلام می کند
و تمام .....


#حسین‌اصغر _محمدپور
#بردیا

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

#نقد_شعر_سپید
🍀بنام خداوند مهر و مهربانی 🍀
☑️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و نا خواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .

▪️قبل از اینکه بخواهم له نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم . اولاً شعر ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا در جوار اندیشه و تخیل است که با کلمات جاری شده و حاوی عاطفه می باشد . یعنی شعر می تواند هم جوششی باشد و هم جوشش توام با کوشش .
دوما:ً ساختار بخشی از ارزش و اعتبار بک اثر است که تکلیف ان را مشخص می کند . سوماً: زیبایی شناسی بخش جدایی ناپذیر یک اثر هنری ست که در معنا و مضمون سازی هم نقش دارد و بخش دیگری از ارزش و اعتبار اثر را شکل می دهد . چیزی که عامل ماندگاری اثار می شود .

✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب چیدمان و جایگزینی آنها ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ،کاربرد زبان در حالت کلی می توانست موفق تر از این عمل کند .
چیدمان لغات چنان روایت اثر را تحت تاثیر قرار داده که در حال ربودن ساختار از اثر است و این ضعف محسوب می شود.
زبان اثر کاملا یکدست است و از ویژگی های مثبت آن .
اما از ترکیب سازی با توجه به اینکه گزاره های موجود توصیفی هستند بهره خوبی نگرفته. ترکیب سازی ها می تواند عامل مهم زیبایی و مضمون سازی اثر باشد .

✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به فاصله ای که در حلقه های زنجیره روایی دارد( درواقع قرار گیری مناسب گزاره ها با توجه به قالب اثر)بیانگر شعر سپید است. اما متاسفانه در روایت اثر نتوانسته آنطور که باید موفق عمل کند .
پرداختن به جزییات روایت سبب شده ساختار اثر از شعر سپید به سمت نثر ادبی شاعرانه متمایل شود که اصطلاحا به ان دلنوشته هم می گویند. این یعنی اگر از برخی گزاره های موجود کسر نشود ،علاوه بر اینکه اثر زیبایی خود را از دست می دهد در ساختار نیز قدری دچار تزلزل می شود .
✅به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده نتوانسته از لایه های زبانی بهره کافی را بگیرد و همه چیز در ان در سطح اتفاق افتاده . این مسئله از کیفیت مضمون سازی اثر نیز می کاهد .
تصاویر در اثر ارائه شده عینی و انتزاعی هستند و سبب شده تا روایت اثر ملموس تر در ذهن مخاطب جای گیرد .
✅به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی دارد و می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده کند اما چندان پایان بندی موفقی ندارد .

شاعر از عناصر موجود به خوبی بهره نگرفته بنابرابن دال و مدلول ها انطور که باید در کنار یکدیگر چیده نشده.

باتشکر
#مریم_راد "واژه"
#واژه
@ashensyeeshgh
@Naghde_shearbaran

دریا

قطره بودم 

میل دریا شدنم بود 

همبستر ابر ها شدم 

و دریا 

سهم کوچکی از من بود 

#مریم_راد_واژه

#واژه 

#شعر_سپید 

جناب علی حاتمی

‍ ‍ ‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه :
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۴/۲یکـشنبه
#ساعت_اجرا :2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣


کنار ساحل دریا دو نخ سیگار می چسبد
که تنهایی به عاشق های خود آزار می چسبد

سکوت قبل طوفانم اگر این بغض بگذارد
نیایش های با ماه از سرِ دیوار می چسبد

تو لبخندِ نوازش های بارانی نمی فهمی
سقوط از گونه های قرمز تب دار می چسبد

تو کوه خنده باشی و من آن بغضی که خاموشم
شبی بر سینه ی سردم شوی آوار می چسبد

شدم فرهاد تا دیدم شکوه قصر شیرینی
که این افسانه انگاری شود تکرار میچسبد


#علی_حاتمی

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

#نقد_شعر_کلاسیک
🍀بنام خداوند مهر و مهربانی🍀

☑️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین ان را بدون در نظر گرفتن نام شاعر نقد و بررسی خواهم کرد .
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان لغات ،جایگزینی و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان و ترکیب سازی ، کاربرد زبان در حالت کلی موفق عمل کرده . زیرا انتخاب و چیدمان لغات و جایگزینی انها براساس محتوای روایت اثر و منطبق بر اهداف شاعر است که نشان دهنده دقت شاعر در این رابطه است .
استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان در اثر ارائه با توجه به ردیف فعلی منطبق با زبان هنجار است به گونه ای که اهنگ کلام به گوش می رسد و دلچسب است .
ترکیب سازی های چون (عاشق های خودآزار ،لبخند نوازش های بارانی / گونه ی قرمز تب دار / بغضی که خاموشم / شکوه قصر شیرینی و ....)علاوه بر ترکیبات وصفی که عامل توضیح و تفسیر در اثر شده اند از ترکیبات اضافی نیز بهره گرفته که در حالت کلی هم عامل زیبایی شده اند و هم عامل مضمون سازی اثر .
( تو کوه خنده باشی من آن بغضی که خاموشم
شبی بر سینه سردم شوی آور می چسبد )
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن در بحر هزج مثمن سالم با قافیه و ردیف مناسب .
✅به لحاظ بررسی ساختار روایت اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت .( مقدمه / تنه/ نتیجه گیری ) را در خود دارد بنابراین درک روایی اثر ارائه برقرار است . از طرف دیگر انسجام روایی که حاصل برقراری این سه خصیصه در. روایت است سبب زیبایی و ملموس بودن آن شده است .
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از صناعات ادبی از جمله تلمیح / تشبیه / کنایه / استعاره و ... خوب عمل کرده و علاوه بر اثبات شعریت به مضمون سازی اثر نیز کمک کرده است .
( تو لبخند نوازش های بارانی نمی فهمی
سقوط از گونه های قرمز تب دار می چسبد )
_ زبان اثر یک زبان عاطفی خوبی ست و قادر است مخاطب را تحت تاثیر خود قرار دهد . این مسئله یکی از نکات مهم این اثر است .
_ تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند و عامل زیبایی و همزاد پنداری مخاطب با اثر که عامل ملموس بودن آن است .
( تو لبخند نوازش های بارانی نمی فهمی
سقوط از گونه های قرمز تب دار م چسبد یا
تو کوه خنده باشی و من آن بغضی که خاموشم
شبی بر سینه ی سردم شوی آوار می چسبد )

_ ارتباط عمودی و افقی ابیات روی محور جانشینی و همنشینی برقرار است . این مسئله عامل انسجام روایی و یکپارچگی روایت اثر است . یعنی ابیات مستقل عمل نمی کنند به گونه ای که بخواهد عمل گسست روایت شود.
✅به لحاظ بررسی composition اثر ارائه شده در مطلع خود شروع خوبی دارد و می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه روایت اثر اماده کند .
در پایان بندی هم شاعر پایان بندی خوبی.را ساخته و پرداخته کرده . زنگ پایان اثر به صدا در آمده آنطور که برای مخاطب قابل پذیرش باشد .
کلا شاعر با دقتی که در انتخاب کلمات بکار گرفته توانسته این اثر را خوب ساخته و پرداخته کند .
✅به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده در بحر خوش آهنگ هزج سروده شده
در کنار موسیقی بیر ونی به موسیقی کناری و موسیقی درونی و معنوی هم پرداخته شده .
موسیقی اثر بسیار روان است و دلچسب .
_ خلاقیت خاصی در اثر دیده نمی شود چه در مقوله تصویر سازی و استفاده از صناعات ادبی و چه در روایت اثر .
مهم ترین ویژگی اثر زبان عاطفی ان است که بسیار حائز اهمیت است .
✅به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده یک غزل عاشقانه است که شاعر با استفاده از زبان عاطفی ،نوع نگاه و بیان خود به توضیح و تفسیر این مقوله پرداخته به گونه ای که با توجه به تکراری بودن آن ،همچنان جذابیت لازم برای همراه بودن با اثر فراهم است .
در حالت کلی با اثری روبه رو هستیم که خوب ساخته و پرداخته شده
برای صاحب اثر ارزوی موفقیت دارم .
با تشکر
#مریم_راد "واژه"
#واژه
@ashenayeeshgh
@Naghde_shearbaran

جناب خدابخشی

‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه :
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۳/۲۸"ســه شنــبه"

#ساعت_اجرا :2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣


ای برادر شب گذشت و روز روشن شد پدید
از درون چاه ظُلمت روی بیژن شد پدید

بی عنایتهای حق ؛ کِیْ چشم دل بینا شود؟
بوی خوش از زَنبَقی مانند سوسن شدپدید

چون زمین_گیر آمدی از پیریِ جسم و روان
گویمت گَشتی اسیر ِ مرگ و مُردن شد پدید

چشم دل عاشق کن و تقدیر را بی آبرو
سوزِ سرما ها همه در ماه بهمن شد پدید

شادمانی می کنم ای عاشقان با صفا
از دل من واژه ها ؛ با عطر لادَن شد پدید

از شرابِ چشمِ ساقی مستِ لایَعقَل شدم
مهربانیها حبیب از بادَه خوردن شد پدید

#حبیب اله خدابخشی چرمهینی

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
بنام خداوند مهر و مهربانی
☑️از انجایی که معتقدم اثر ارائه سده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین ان را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .

✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ، ترکیب سازی ،کاربرد زبان ( در حالت کلی )تقریبا مناسب عمل کرده اما قطعا بدون نقص نیست . به طور مثال نیم مصرع [ تقدیر را بی آبرو (کن )که فعل بنا به قرینه حذف شده نشان دهنده ان است که چیدمان ِلغات روی محور همنشینی دچار ضعف شده .از طرف دیگر ارتباط عمودی این مصرع با مصرع بعدی همین بیت روی محور جانشینی نیز دچار خلل شده و سبب می شود که مخاطب در دریافت معنا دچار ضعف شود .
استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان با استفاده از ردیف فعلی و روند رفتار زبان در حالت کلی در جهت زبان هنجار است که با بافت و موسیقی اثر همراه شده و روایت آن را شکل داده .
ترکیب سازی در جهت توصیف روایت اثر است و عمدتا ترکیبات توصیفی هستند و برخی نیز ترکیبات اضافی که در هر دو صورت علاوه بر زیبایی به درک معنایی اثر کمک شایانی کرده است .
زبان در این اثر با توجه به اینکه مضمون سازی ان گرایش به مضامین قرن ۸ تا ۱۱ هجری دارد اما توانسته یکدستی خود را حفظ کند .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه یک غزل سنتی یا عام است در ۶ بیت با قافیه و ردیف مناسب ساخته و پرداخته شده . ردیف اثر فعلی ست و سبب شده زبان اثر در زمره زبان هنجار تقسیم بندی شود .
در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن در بحر رمل مثمن محذوف .
✅به لحاظ بررسی ساختار روایت اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت ( مقدمه / تنه / نتیجه گیری )را در خود دارد و نشان دهنده دقت صاحب اثر در پرداختن ساختار روایت است.
✅به لحاظ بررسی نقد زیبایی شناسی در استفاده از صناعات ادبی مثل تلمیح / تشبیه / و ... خوب بود .
در ادبیات فارسی زنبق نشانه خلوص قلبی ست و در فرهنگ عامه مردم نشانه پاکی و بی گناهی ست از طرف دیگر گل سوسن هم نشانه خبر خوش است. البته شباهت هایی میان ان دو گل موجود است و بر اساس ویژگی ها در یک خانواده هم دسته بندی شده اند .
( بی عنایتهای حق کی چشم دل بینا شود
بوی خوش از زنبقی مانند سوسن شد پدید )
تصاویر در اثر ارائه شده عینی و انتزاعی هستند . البته شاعر سعی دارد با تکیه بر تصاویر انتزاعی به بیان اهداف خود بپردازد . این مسئله سبب کلی نگری در اثر شده اما با توجه به انتخاب کلمات عامل ایجاد تاویل در اثر نیست . مثل بیت ۳

✅به لحاظ بررسی composition اثر ارائه شده با تکرار یگ گزاره در معنا اثر را اغاز کرده و استفاده از تلمیح در مصرع بعد توانسته عامل شروع خوب در اثر بشود . انطور که ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده کند.
و در پایان بندی هم توانسته زنگ پایان اثر را به صدا در آورده .
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی از موسیقی بیرونی به سبب وزن بهره گرفته از موسیقی کناری هم به سبب قافیه و ردیف و از موسیقی معنوی هم بی بهره نیست. بحر رمل از بحر های خوش اهنگ شعر فارسی عروضی ست . بنابراین یکی از عوامل مهم زیبایی اثر برقرار است .

✅به لحاظ بررسی و نقد محتوایی این اثر در حالت کلی دیدگاهی از عرفان با رویکرد اجتماعی را با خود به همراه. دارد اما در مضمون سازی نتوانسته انطور که باید موفق عمل کند و دچار تکرار در مضامین مطابق با ادبیات قرن ۸ تا قرن ۱۱ می باشد .
در این شیوه از مضمون سازی حافظ و سعدی سرآمد هستند .
همین مضمون اثر سبب شده که بافت کلمات در حالت کلی به سمت گذشته تمایل داشته باشد اما یکدستی لازم را در خود حفظ کرده .
به شخصه معتقدم این نوع بافت کلمات امروز خوشایند نیست.
برای شاعر محترم آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.
با تشکر

#مریم_راد "واژه"
#واژه
@ashenayeeshgh
@Nghde_shearbaran

بانو نرگس حمزه

ⓜary💞:
‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه :
#جناب_حسین_مهر_آذین
#مورخ:۹۸/۳/۲۶یکــشنبه
#ساعت_شروع :2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
به ابرهای"یقین" یک وجب زمین بدهید
برای رویش دل ، چشم تیزبین بدهید

رسیده برکه ی چشمانِ شب به بیداری'
به ماه فرصت دیدار بیش از این بدهید

شهید شد دل تنگ از سکوت ِ دانایان
به این جماعتِ محرومِ درد ، دین بدهید

بهار از نشِکفتن گلایه هایی داشت
به باغبانِ سخن ذره ای یقین بدهید

برای گرمی دلها پس از سکوتی سرد
بجای یخ زدگی شور آتشین بدهید

شکوفه زد غزلی در بهار ِ فروردین
اجازه ای به قلم های نقطه چین بدهید

#بانو نرگس حمزه
بنام خداوند مهر

☑️ از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین ان را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
✅ به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان لغات ،جایگزینی انها ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ،و کاربرد زبان در حالت کلی خوب عمل کرده . نشان دهنده دقت شاعر وهمچنین استفاده ازدایره لغات است .
ترکیب سازی ها عمدتا ترکیبات وصفی ست و سبب شده که اثر به لحاظ زیبایی شناسی به یک اثر توصیفی تبدیل شود . مثل ( ابرهای یقین ،رویش دل ، چشمان شب ، سکوت دانایان ، باغبان سخن و ...) معتقدم ترکیبات در این اثر بسیار خوش نشسته است .
زبان در حالت کلی یکدستی لازم را در خود دارد و از دوگانگی های فاحش به دور است.
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است در ۶ بیت با قافیه مناسب و ردیف فعلی مناسب به لحاظ بررسی موسیقیایی و
در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن در بحر مجتث مثمن محذوف .
✅به لحاظ بررسی ساختار روایت اثر ارائه شده در مقدمه ،تنه و نتیجه گیری موفق عمل کرده و نشان دهنده انسجام ساختار روایی اثر است . که علاوه بر زیبایی سبب درک روایی اثر و همزاد پنداری مخاطب نیز شده است.
✅ به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از صناعاتی مثل تشبیه ،استعاره و کنایه و ... موفق عمل کرده و علاوه بر زیبایی به مضمون سازی اثر نیز کمک کرده است .
( رسیده برکه ی چشمان شب به بیداری / ...... یا
..../ . به باغبان سخن ذره ای یقین بدهید )و ...
تصاویر در اثر ارائه شده عینی و انتزاعی هستند که عامل زیبایی و درک روایی اثر با کمک همزاد پنداری در ذهن مخاطب .
( بهار از شکفتن گلایه هایی داشت
به باغبان سخن ذره ای یقین بدهید
برای گرمی دلها پس از سکوتی سرد
بجای یخ زدگی شور آتشین بدهید)

ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی قدری دچار ضعف می شود به این معنا که ابیات قدری مستقل عمل می کنند اما این استقلال ابیات به حدی نیست که انسجام روایی به مخاطره بیوفتد بلکه عامل زیبایی و تاویل هم شده است . مثل ارتباط بیت اول و دوم
✅به لحاظ بررسی composition اثر ارائه شده شروع خوبی دارد .یعنی مطلع این اثر قابلیت آن را دارد که ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند. و همچنین به لحاظ ساختار مطلع هم توانایی خود را به لحاظ فنی اثبات می کند .
در پایان بندی هم شاعر توانسته موفق عمل کند و زنگ پایان اثر را به صدا در آورد . کنایی بودن مقطع سبب ایجاد تاویل در ذهن مخاطب می شود و به زیبایی اثر کمک می کند .
اگر جه معتقدم یک چنین حرکتی در مقطع ریسک خواهد بود چون ممکن است عدم پایان بندی درست را شامل شود ،اما در این اثر خوش نشسته و قابل پذیرش است . و سبب ایجاد خلاقیت در روایت شده است .
✅به لحاظ بررسی و نقد محتوایی شاعر با ایجاد دیدگاهی معترضانه و پرداختن درست ان رسالت خود را به جای اورده . مثل بیت ۵ و ۶

در نهایت اثر ارائه شده خوب ساخته و پرداخته شده و نشان دهنده توانایی شاعر و همچنین دقت او در استفاده از لغات و چیدمان انها هم به لحاظ زیبایی و هم مضمون سازی و همچنبن کاربرد وزن بوده است . بنابراین از شاعر محترم تشکر می کنم.
با تشکر
مریم راد " واژه"
# واژه
@ashnayeeshgh

نجوا

maryam rad:
*نجوا
▪️ وضو گرفتم به اشکهایت
تطهیر شدن مسلک من است
تیمم می کنم به نگاهت
مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت
لبخند می زنم به خنده هایت
نجوا می کنند که اغوا شده است

▪️چشم ها را می بندم
دریچه ی بسته سو سو نمی زند
و از چشم هایت از خنده هایت
از دستهای نوازشگرت گذشتم
گذشتن سهم کوچکی از من بود
هنگامی که ضرورت عبور بود
مثل عابری ساده
از رد پای خاطرات من
عبور عبور عبور

▪️سجاده سجاده
سجده کردم به رد پای تو
انگار حک شده است
عطر تنت در کوچه پس کوچه های خاطرات من
اکنون عابری عصیانگرم
فریاد می زنم
چله نشین نجوای چند ساله ام
عشق پیشه ام
عشق تیشه ام
عشق همه آیین من است .

#واژه_مریم_راد
#شعر_سپید
#نجوا
#عشق

@ashenayeeshgh

فاطمه بهزادی

#نقد_شعر_سپید
فاطمه بهزادی:
آنجا که نور متولد می شود
و در قنداق خورشید
گیسوهایش را تاب می دهد
لحظه فرود آمدن من است !
می دانی ؟
آنجا که آسمان تشنه
هل هل می زند
و سینه ی ابر خال ایست
لحظه ی دیدار من است !
می دانی ؟
آنجا که دایه ی سبز
طفل خردسالش را
در آغوش می گیرد و لالای می خواند
لحظه ی بیداری من است !
می دانی ؟
آنجا که ذرات بلور
از زیر گام هایم می غلتند
و مرا در حالت مکاشفه شان
تنها می گذارند
لحظه ی ......من است !
می دانی ؟
#فاطمه_بهزادی
_ ویرایش شده _
آنجا که نور در قنداق خورشید
گیسوانش را تاب می دهد
لحظه فرود آمدن من است !
می دانی ؟
آنجا که زمین تشنه
هل هل می زند
و سینه ی ابر خال ایست
لحظه ی دیدار من است !
می دانی ؟
آنجا که دایه ی سبز
طفل خردسالش را
در آغوش می گیرد و لالای می خواند
لحظه ی بیداری من است !
می دانی ؟
آنجا که ذرات بلور
از زیر گام هایم می غلتند
و مرا در حالت مکاشفه شان
تنها می گذارند
لحظه ی مستی من است !
می دانی ؟
#فاطمه_بهزادی
بنام خداوند مهر و مهربانی
#نقد_شعر_سپید
☑️از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
💠قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولاً مهم ترین قدم در شعر سپید رسیدن به شعریت اثر است . همانطور که می دانید شعر ثبت احساس در گذر ثانیه ای زمان است که با اندیشه و تخیل همراه شود و با کمک زبان( زبان عاطفی و ....) جاری شود . دوماً رسیدن به ساختاری متمایز از نثر چه نثر های ادبی شاعرانه و چه نثر های روزنامه ای غیره . سوماً شاعر در هر اثری موظف است رسالت شعری خود را به جای آورد . چهارماً ساخت معنا و محتوا و تبعیت از انها مضمون سازی از ویژگی های یک اثر خوب است . پنجم خلق زیبایی شناسی و جنبه های هنری اثری از ویژگی های مهم و عوامل تاثیرگذار در یک شعر می باشد .

✅به لحاظبررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان و ترکیب سازی ، کاربرد زبان در حالت کلی چندان موفق نکرده . این مسئله نشان دهنده عدم دقت کافی شاعر در انتخاب لغات برای ساخت روایت یک اثر است. از طرف دیگر انتخاب و چیدمان کلمات جهت فکری شاعر را نشان می دهد. یعنی چیدمان لغات علاوه بر رسالت شاعر و اثبات شعریت اثر به معنا و مضمون سازی هم کمک خواهد کرد . در این اثر شعریت و رسالت شاعر انطور که باید اتفاق نیوفتاده .
ترکیب سازی نادرست نه تنها به زببایی و معنا سازی اثر اسیب می رساند بلکه از ارزش و اعتبار اثر می کاهد ( در قنداق خورشید ) به علت عدم ارتباط کافی با بقیه گزاره ها نمی تواند یک ترکیب وصفی و اضافی درست و مناسب باشد . ناگفته نماند که این ترکیب در ارتباط افقی روی محور جانشینی و روی محور همنشینی دچار ضعف است.
زبان در خالت کلی یکدستی لازم را به لحاظ استفاده از لغات در خود دارد .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی با توجه به اینکه مهم ترین ویژگی ساختاری شعر سپید ،داشتن فاصله لازم در روایت است که به واسطه کم کردن از حلقه های زنجیره ی روایی در زبان گفتار حاصل می شود وهمچنین می تواند عامل ایجاد تاویل در اثر باشد و نهایتا فرم پلکانی شعر سپید را بسازد .( وجه تمایز شعر سپید و نثر ) در این اثر موجود است. بنابراین به لحاظ فرم می تواند تداعی شعر سپید باشد .
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی مهم ضعف اثر در ایجاد گزاره های خالی از زبان عاطفی ست .به حدی که اثر ارائه شده نتوانسته تداعی هنری و دیدگاه هنرمندانه شاعر را با خود به همراه داشته باشد .

از طرف دیگر استفاده از تشبیهات که نتوانسته حق مطلب را ادا کند .
( انجا که اسمان تشنه
هل هل می زند
و سینه ابر خالیست
لحظه دیدار من است )

ابجاد تصاویری که بی هدف رها شده اند علاوه بر زیبایی ،معنا و محتوای اثر را به مخاطره انداخته
( انجا که دایه سبز
طفل خردسالش را
در اغوش می گیرد و لالای می خواند
لحظه دبدار من است )

روایت پراکنده اثر که تداعی کلاژ بدون تصویر کلی و نهایت درست می باشد نشان دهنده ی ضعف و عدم ارتباط ابیات یا اپیزود های موجود است . این مسئله سبب می شود که ذهن مخاطب دچار سردرگمی شود . این سردرگمی نه تنها ایجاد تاویل نمی کند بکله معما گونه بودن اثر ان هم بدون پاسخگویی درست به محتوا و مضمون سازی اثر اسیب می رساند .

✅به لحاظ compositionاین اثر شروع خوبی ندارد . نمی تواند ذهن مخاطب را برای ادانه روایت اماده کند . ایجاد گزاره های نامناسب به لحاظ زیبایی شناسی و همچنین محتوایی در ابتدای اثر ان هم به صورتی که بی هدف رها شده به کل اثر اسیب می رساند .
در پایان بندی هم موفق نبوده زیرا این شیوه از طرح معما نه تنها مخاطب را به هدف راهنمایی نمی کند بلکه در ذهن مخاطب ایجاد
👇

ادامه نقد ☝️☝️

تاویل در جهتی درست هم نمی کند بنابراین علاوه در ایجاد ضعف در روایت ،درک روایی کل اثر را به مخاطره می اندازد .

عناصر موجود در اثر ارتباط لازم را با یکدیگر ندارند ( مثل متولد ، خورشید گیسو ،فرود امدن ،اسمان . هل هل و ....)این مسئله می تواند روایت کل اثر را دچار پراکندگی نماید .

در نهایت معتقدم شاعر نتوانسته رسالت خود را انطور که باید به حای اورد و به مخاطب منتقل کند . چرا که مهم ترین سوالی که ذهن مخاطب را به خود مشغول می دارد این است که هدف شاعر از چیدمان گزاره های موجود چه بود؟ قرار است چه چیزی دریافت شود . ( پیش تر توضیح دادم که شاعر هنگامی باید دست به سرایش بزند که دغدعه ای در ذهن خود موجود داشته باشد ،ان را ساخته و پرداخته کند و به مخاطب منتقل کند . )
بنابراین انتظار دارم که شاعر با دقت بیشتری دست به سرایش بزند .
در پایان برای صاحب اثر ارزوی موفقیت دارم .
با تشکر
# مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh