نقد نثر ادبی شاعرانه
- يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ب.ظ
#نقد_نثر_ادبی
بنام خداوند مهربان
دلم را بر میدارم و با خودم میبرم
به جایی که دیگر دستت هم نرسد
به دور دستها آنجایی که
حتی خودم هم در خودم گم شوم
درسکوت و خلوت تنهایی هایم
جایی که خودم هم جایم را ندانم
آنجایی که دست وپا ی هیچکس
نرسیده و نخورده باشد
هیچ صدایی را نشنوم
جزع صدای هق هق گریه
و
قه قه خنده هایم که
همراه با پژواکی
ناشناس
به گوشم باز گردد
خودم باشم و دردهایم
همراه زخمهای به یادگارمانده
از بهترین روز ها و لحظه های
زندگیم
که به بدترین خاطره ها مبدل شد
کجاست کودکیهای
گمشده ام
در روزهای مه آلود و بی کسیهایم؟!!!
کجاست رویا های جوانیم
که همپای دردهایم
به پیری کمر خمیده تبدیل شد؟
کجاست آرزوهای زیبا ی نشکفته
که چون لبخندی تلخ
روی لبهایم خشکید
و
همراه شبنم چشمان غبار گرفته ام
کالبد وجودم را شست
وبا
شعله های درونم ذوب شد...
و
جسم تبدارم را سردی نگاهت به گوهی
از انجماد جسم و روح تبدیل
کرد ...
میروم میروم جایی که خودم باشم
و
یادگاریهایت ....
Raha.___
___
___
__
___
____
___
___
#نقد
maryam rad:
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین اثر ارائه شده را با صرف نظر از نام صاحب اثر نقد و بررسی می کنم.
در ابتدایی امر اثر ارائه شده را به لحاظ ریخت شناسی بررسی خواهم کرد که با توجه به ترتیب عناصر جمله و همچنین حلقه های محور افقی زنجیره روایی و نیز برشی کوتاه از بیان احساسات فردی و نوع بیان آن در زمره نثر ( نثر شاعرانه) قرار می گیرد.
این نثر با دلم را بر می دارم و با خود می برم به....) آغاز شد شده است که نمایانگر گفتگو ست و گفتگو یکی از ویژگی های مهم نثر های ادبی ست و به آن توان و تحرک می بخشد. طرح را تا حدودی تحت تاثیر خود قرار داده است و.از یک شکل ساده خارج کرده و درونمایه آن را نمایان ساخته است. گفتگو در این اثر از خود استقلالی ندارد. صرفا بار توضیحی و تفسیری روایت را دوش کشیده. است و این اثر را تبدیل کرده به فصل مشترکی میان تجربه های فردی به صورت عینی و ذهنی در زبان، سبب بوجود آوردن روایت شده است.
استفاده از زبان هنجار در کل اثر نقش تعیین کننده خصوصا در ریخت شناسی اثر دارد. و به انتقال معنا در این اثر کمک کرده است. اما ضعف تالیف خصوصا در پاراگراف اول و دوم کاملا مشهود است و علت آن عدم اطلاعات کافی نویسنده است که امیدوارم با مطالعه روزانه برطرف شود. این ضعف تالیف ها سبب شده که محتوای اثر نیز دچار تزلزل شود. مثال میزنم
( جایی که خودم هم جایم را ندانم آنجایی که دست و پای هیچکس نرسیده و نخورده باشد.)
لازم می دانم اشاره کنم
فعل دست خوردن که می تواند به صورت منفی هم استعمال شود، یک فعل مرکب است که نباید شکسته شود. در غیر این صورت معنای آن تغییر می کند و.با توجه به محتوای اثر منظور نویسنده نخوابد بود و غلط محسوب میشود.
مثال دیگر ( هیچ صدایی را نشنوم جز صدای هق هق گریه و قه قه خنده هایم که همراه با پژواکی ناشناس به گوشم باز گردد)
لازم به ذکر است که صدایی که پژواک می گیرد ناشناس نخواهد بود.
در این اثر نویسنده صرفا به بیان احساسات خود بسنده کرده است.
برای صاحب اثر آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
با تشکر
مریم راد ( واژه)
- ۹۵/۱۱/۱۷