🔰ســـلام همــــراهان عـــزیز؛
امروز با خوانش و #نقــــد این اثر با مدیریت:
#مهربانو_مریم_راد
در خدمت شماییم.
امیدواریم عزیزان صاحب نظر و همۀ بزرگواران حضور پرمهرشان را از این برنامه دریغ ننمایند.
🔰ساعت شروع نقــــــد؛٢٢🕙
خواهشمندیم تا با درج متون مربوط و عدم ارسال مطالب نامربوط،هنگام اجرای برنامه ما را یاری کنید.
🔰شعر امشب؛
هرچه دام افکنده ام آخر شدی صیاد تو
بیستون را کنده ام شیرین منم فرهاد تو
می نوشتم مثنوی تابلکه جاویدان شوم
گم شده دیوان من اکنون ولی دریاد تو
ساختم طاقی چو کسری خسروپرویز،من
آخرش طوفان شدی دادی مرا برباد تو
همچو یوسف من تو رادربند چاهت کرده ام
چون زلیخا من اسیرم یوسف آزاد تو
یک هزارویک شبی در قصه ها کردم گذر
من شدم دزدی زبغدادو شدی شهزاد تو
میزدم برگیسوانت پنجه ومضراب عشق
من سکوتین نت شدم آن گوشه ی بیدادتو
#نقد_شعر_کلاسیک
#رزمین_فروزان
maryam rad:
بنام عشق بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ لغوی، استفاده از لغات و شیوه جایگزینی آنها، کاربرد قواعد و قوانین دستور زبان می توانست بهتر اتفاق بیوفتد. استفاده از ضمیر تو به جای ردیف در این اثر علاوه بر اینکه اسباب تکرار های ناخوشایند را فراهم کرده و به زیبایی شناسی اثر آسیب رسانده در برخی ابیات صرفا برای پر کردن وزن آمده.
( وقتی، کلمات صرفا جهت پر کردن وزن می آیند نشان دهنده ضعف شاعر در دایره لغات می باشد. ) کلمات مثال ابزار شاعر هستند، هرقدر این ابزار کامل تر باشند شاعر شعر بهتری را خلق می کند.
در،بیت آخر " سکوتین " که همان سکوت در نت ها است وقتی همراه با " ین " جمع عربی آمده، اولا به لحاظ واژه سازی غلط است در ثانی نشان دهنده ی ضعف دایره لغات شاعر است که کاملا مشخص است که برای پر کردن وزن آمده.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که در نوع عاشقانه با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن. بحر رمل مثمن محذوف سروده شده.
به لحاظ structure هیچ خلاقیتی در اثر دیده نمی شود.
در ضمن تعداد ابیات یک غزل عام یا سنتی بین 7 الی 14 بیت است که. تخطی،از آن به ساختار اثر لطمه وارد می سازد.
به لحاظ زیبایی شناسی نیز خلاقیتی در نوع و بیان توصیفات دیده نمی شود.
در بیت دوم، مصرع اول ( می نوشتم مثنوی تا بلکه جاویدان شوم
گم شده دیوان من اکنون ولی دریا تو)
علاوه بر ضعف تالیف و ضعف در ساختار نحو و دستور زبان در معنا نیز دچار ضعف است زیرا اولا مثنوی عامل جاودان شدن نیست بلکه ویژگی مثنوی در بلند بودن آن است که عامل تشبیه در آثار شده است. پس تشبیه استفاده شده نادرست است. حتی اغراق نیز نمی باشد و مصرع دوم همین بیت عدم ارتباط افقی را با خود به همراه دارد و نهایتا عدم ارتباط این دو مصرع با هم سبب پراکندگی در این بیت شده است.
در بیت سوم نیز عدم ارتباط عمودی بین دو مصرع سبب می شود که زیبایی شناسی وضعیتی،اثر به مخاطره بیوفتد.
در حالت کلی به لحاظ زیبایی شناسی وجود عناصر بسیار و نهایتا عدم استفاده از عناصر به لحاظ بحث کاربرد شناسی و عدم استفاده از جهت زیبایی شناسی به ارزش و اعتبار اثر لطمه وارد ساخته است.
از طرف دیگر استقلال ابیات سبب پراکندگی در معنا و بحث زیبایی شناسی شده است. این استقلال ابیات سبب عدم ارتباط عمودی و نهایتا ایجاد پراکندگی شده است.
به لحاظ composition این اثر شروع خوبی ندارد ( هر چه دام افکنده ام آخر شدی صیاد تو
بیستون راکنده ام شیرین منم فرهاد تو)
از ابتدای امر کل روایت را برای مخاطب مشخص می کند در صورتیکه بیت اول یک غزل سنتی، گذشته از ساختار روایی باید ذهن مخاطب را برای،ادامه مسیر آماده کند که مستقیما با بحث دایره لغات شاعر در ارتباط است. هر چقدر دایره لغات شاعر غنی تر باشد شروع بهتری را به ارمغان می آورد.
به لحاظ پایان بندی نیز این اثر ضعف هایی دارد اما در مقایسه با شروع آن در مرتبه بالاتری قرار دارد.
بیت چهارم این اثر تداعی یک بیت از مولانا در ذهن بنده بود که اتفاقا بر همین وزن سروده شده
( غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را کو
به یک جو بر نسنجد هیچ صاحب تاج را)
به لحاظ محتوایی با توجه به پراکندگی که در ابیات وجود دارد شاعر نتوانسته حق مطلب را ادا کند زیرا اولا استقلال ابیات این اجازه را نمی دهد و انسجام لازم اثر می کاهد در ثانی تکرار های مکرر موجود به مضمون و محتوای اثر آسیب می رساند. ثالثا هر بیت در این اثر می تواند پایان بندی،یک اثر دیگر باشد بنابراین می توان گفت این اثر به لحاظ روایی هم به تکامل نرسیده.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
maryam rad:
نقد شماره ۱۶
در خواب دیدم شعر شاعر میسراید
صدها سریده گو ، معاصر میسراید
نان آستین بالازده پای تنور است
تاپ تاپ تاتاپ تاپ ، دست شاطر میسراید
ارزن ( و باد غبغبی با حجم خورشید )
دستور اصلاحِ اکابر میسراید
ممنوعهٔ حبسِ درون گنجه دارد
تعداد بی اندازه ناشر میسراید
خجلت ( لبوی قرمز از پای تا سر )
فرمول تولید مفاخر میسراید
حاج استرس بر قبر سردار تمرکز
دیوانِ اطمینانِ خاطر میسراید
تیپای جفتک زادهٔ ژن خوب در رَم
ترجیع بندِ پای قاطر میسراید
وارونگی چپ کرده دنیا را ( طلبکار )
پر رو جواب از نوع حاضر میسراید
تعبیر کردم گفت دنیای سیاست
فرهنگ آقازادگی زِر میسراید
#بیژن
بنام عشق، بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی، کلمات اثر ارائه شده کاملا مطابق با مضمون و محتوا در کنار یکدیگر چیده شده اند و در گرو بحث عروض قرار ندارند و چیدمان بر اساس علم صرف و نحو صورت گرفته و تخطی که ناشی از عدم توجه به قواعد باشدو به کل اثر آسیب برساند، در اثر دیده نمی شود.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده در بحث وزن عروضی دچار آشفتگی ست. در شعر کلاسیک و شعری که بر پایه عروض سروده شده، قطعا عروض تعیین کننده قالب خواهد بود. و قتی عرض می کنم که عروض دچار آشفتگی ست یعنی تکلیف اثر به لحاظ قالب مشخص نیست. و.بعد در بررسی دیگر بخش های شعر کلاسیک می،بینیم که اثر ارائه شده به لحاظ قوافی هم خصوصا در بیت آخر دچار تزلزل است. بنابراین اثر ارائه شده نتوانسته تعریف درستی از structure در خود ارائه کند و به لحاظ قالب دچار ضعف است.
ناگفته نماند که بخشی از،ارزش و اعتبار اثر را structure آن تعیین می کند. و حائز اهمیت است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی برای خلاف دو بررسی قبل شاعر بسیار قوی عمل کرده و همجوار آن با مضمون انتخاب شده سبب می شود که اولا مخاطب تا انتهای اثر همراه شود، در ثانی استفاده از کنایه، تشبیه، استعاره خصوصا در ابیات
( خجلت لبنی قرمز از پای تا سر
فرمول تولید مفاخر میسراید
یا
نان آستین بالا زده پای تنور است
تاپ تاپ تاتاپ تاپ دست شاطر میسراید
یا
وارونگی چپ کرده دنیای طلبکار
پر رو جواب از نوع حاضر میسراید. )
این استعارات. کنایه ها و تشبیه ها اسباب زایش معنایی را در اثر ارائه شده فراهم می کند و علاوه بر بحث زیبایی شناسی، از جنبه کاربرد شناسی نیز این اثر خوب عمل کرده و همانطور که عرض کردم بحث مضمون و محتوا را ارتقا بخشیده است.
ارتباط عمودی بین ابیات اگرچه در بعضی مصرع ها قدری ضعیف می شود اما می توان گفت که این ارتباط در حالت کلی بین زنجیره ی گفتار بر قرار است.
به لحاظ composition اثر ارائه شده با اشاره به قشری خاص ( شاعر یا شاعران) آغاز می شود
( در خواب دیدم شعر شاعر میسراید
صدها سریده گو معاصر میسراید)
علاوه بر. اینکه ذهن مخاطب را برای بیان مضمون و محتوا اثر آماده می کند عامل زیبایی شناسی را نیز می شود.
پایان بندی اثر یا یک تعبیر کنایی ست که با توجه به روند بیان و روایت در اثر، خوشبختانه پایان بندی هم موفق بوده و تلنگر به ذهن و دریافت مخاطب می زند.
( تعبیر کردم گفت دنیای سیاست
فرهنگ آقا زادگی زر میسراید)
از طرف دیگر "خواب دیدم" و " تعبیر کردم " در بیت پایانی سبب چفت و بست کلام شده و اثر را به انجسام لازم می رساند.
به لحاظ محتوایی مضمون اثر ارائه شده گویای حال و روز عده ای خاص و قشری خاص تر است که به روشنی بیان شده. این مضمون با نوع بیان شاعر " سرهای به نشانه تایید " برخی از اهل فن را به خود جلب می کند. گاهی اوقات نتیجه ای به غیر از نا امیدی نخواهد داشت و گاهی اوقات هم تاثیر گذار است.
تداعی،یک بیت از حافظ، همخوانی با مضمون و اتفاقا بر وزن بیت اول اثر مفعول و فاعلات مفاعیل فاعلن
( ما آزموده این در این شهر بخت خویش
بیرون باید کشید از این ورطه رخت خویش)
در حالت کلی می توان گفت اثر ارائه شده به غیر از اینکه به لحاظ نقد فنی کمی دچار تضعیف است و به اعتبار اثر لطمه وارد شده، در باقی موارد موفق عمل کرده.
شعر باید شاعرانه و لطیف سروده شود. یا چنان نکته سنج باشد که مخاطب را جذب کند و شعریت را در خود به اثبات برساند.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
با این همه فریاد، زنی زنده به گورم!
آزاده ام انگار، ولی بنده ی زورم
با یک دل خوشحال و پر از حس رهایی
در بند شده زندگی و بخت و سرورم
بر تنگ بلورین تنم سنگ مزن ، آه!
با این همه تبعیض، شکستید غرورم
در شهرِ عدالت به زنی راه ندادند
مستعمره ی محضِ خداوندِ ذکورم
دریا شده ممنوعه و دنیا همه دشمن
من ماهی سرگشته ی یک برکه ی شورم
در مُلک جهان ، دارِ مساوات به پا شد
آنان که سلیمان و منم حضرت مورم!
تصمیم گرفتند به جایم ؛ همه گفتند:
این مصلحت توست.! کجا رفت شعورم؟!
برچوب زدم شالِ سپیدم که بگویم
این است حقوقی که از آن مثل تو دورم!
#لورا_فرضی_رها
#نقد_شعر_کلاسیک
maryam rad:
maryam rad:
بنام عشق، بنام زیبایی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
به لحاظ نقد لغوی، کلمات اثر ارائه شده کاملا متناسب با مضمون و محتوا در کنار یکدیگر چیده شده اند و این چیدمان در قید و بند عروض و قافیه نیست. از قواعد و قوانین صرف و نحو نیز تخطی نکرده اند که نشان دهنده توجه شاعر به قواعد دستور می باشد.
به لحاظ نقد فنی به نظر میرسد که اثر ارائه شده قدری دچار آشفتگی به لحاظ وزن عروضی ست، لازم به ذکر است که قواعد و قوانین عروض ثابت و غیر قابل تغییر است و تخطی از این قوانین اثر را به لحاظ بررسی قوالب دچار ضعف می کند. فرضا قواعد عروض ایجاب می کند که که وزن ارائه شده در کل اثر ثابت بماند و یا بحث تعداد. ابیات و....
بنابراین اثر ارائه شده به لحاظ structure دچار تزلزل است. چون عروض دچار آشفتگی ست پس تکلیف قالب هم مشخص نیست.
لازم به ذکر است که بخشی از ارزش و اعتبار اثر را structure آن تعیین می کند پس حائز اهمیت است.
به لحاظ نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده دارای حشوهایی از جهت استفاده از ترکیبات اضافی ست مثل ( آزاده ام انگار ولی بنده زورم) استفاده از دو کلمه انگار و ولی در کنار هم یک ترکیب حشو و اضافی ست.
یا در بیت بعدی سرورم و خوشحال که در معنا ایجاد حشو می کند.
به لحاظ کاربرد شناسی که عمدتا در مقوله زیبایی شناسی قابل بررسی ست، وجود تشبیه، کنایه، اغراق، استفاده شده در این اثر علاوه بر بحث زیبایی شناسی بحث معنا و مضمون را نیز ارتقا بخشیده است.
( در شهر عدالت به زنی راه ندادند
مستعمره محض خداوند ذکورم
یا
در ملک جهان دار سماوات به پا شد
آنان که سلیمان و منم حضرت مورم
یا
تصمیم گرفتند به جایم همه گفتند
این مصلحت توست کجا رفت شعورم
بر چوب زدم شال سپیدم که بگویم
این است حقوقی که از آن مثل تو دورم)
به لحاظ composition شروع این اثر با توجه به آنچه که در روایت خود دارد یعنی مقدمه، تنه، نتیجه که از ابتدا تا انتهای اثر رعایت شده و آن انسجام لازم که از شروع و پایان بندی اثر انتظار داریم،رسیده است.
به لحاظ موسیقیایی با توجه به اینکه اثر دارایی عروض است باید عرض کنم که این موسیقی هم در گرو عروض ارائه شده می باشد و هم در گرو گفتار است یعنی موسیقی در این اثر هم موسیقی بیرونی و هم موسیقی درونی ست.
گاهی اوقات موسیقی به دنبال عروض آمده. و گاهی اوقات هم عروض بدنبال موسیقی آمده.
از این جهت یکی از ویژگی های بارز این اثر بحث موسیقی آن است که زیبایی را به اثر بخشیده است.
به لحاظ نقد محتوایی اثر ارائه شده در قالب یک اثر کلاسیک اجتماعی ست که در آن به مقوله زنان پرداخته شده. این مقوله یکی از مقوله های پر کاربرد و پر طرفدار غزل اجتماعی و یادر حالت کلی از اشعار اجتماعی ست. نوع نگاهی که شاعر از دریچه آن به مقوله مورد نظر پرداخته کاملا رئال می باشد که خاصه اشعار اجتماعی با رویکرد زنان است.
در حالت کلی اثر ارائه شده پتانسیل لازم را برای نقد در خود دارد و به غیر از بحث نقد فنی، در بقیه موارد موفق عمل کرده
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد"واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_سپید
هرصبح من با من
دست بگریبان میشود
برای بیدار کردن خودم....
اطلسی های باغچه
به پاییز هم بی اعتنایی میکنند
تا بیشتر یادت را بکوبند بر در
خانه ای که بعد از تو کلیدش گم شد...
هر صبح
تخت خواب؛مرا عُق میزند
و من که خود را بر تن دیوانگی هایم
می پوشانم
آهسته قدم میزنم
در کوچه ای که نیست
به خیابانی میرسم که مرده است
در شهری که نشانی از من ندارد....
حجم اتاق هم بزرگ تر از دنیای من شده است
چمدان کِز کرده
و خاک تمامِ جاده ها را در خود فروبرده است....
بندی از نبودن در دسته هایش
قفل شده است
تا هنوز هم به بودنها بخندد...
صبح
مثل کودکی تخس
سنگباران میکند؛گونه های مرا....
و پنجره با خمیازه ای
چند تکه نور از دهانش به سمتم
پرتاب می کند...
چشمهای خمار شمعدانی
منتظر به ریختن دوپیک از مشروب همیشگی ست........
و
من هنوز در؛گیرِ
بیدار کردن خودم
دست و پا میزنم..
#ثریا_قنبری_ساده
#نقد_شعر_سپید
بنام خداوند مهر
از،آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
قبل از پرداختن به نقد، بد نیست به چند نکته اشاره کنم.
اول اینکه ؛شعر می تواند تجسم یا توصیفی از یک پدیده یا حتی خاطره یا تصویر باشد که شاعر در،بیان آن تخیل را نیز دخیل کرده است و فضایی را ایجاد کرده که مخاطب با آن همراه می شود. درواقع شعری که خلق می شود می تواند حاصل احساس، اندیشه ویا تخیل شاعر با استفاده از کلمات در کسری از ثانیه باشد که شاعر آن را به روی کاغذ آورده یا در زبان جاری ساخته است. دوم ؛ شعر باید حاوی مضامین و نگاه شاعرانه با استفاده از تصاویر و علم بلاغت باشد. با این توضیح اجمالی به نقد اثر می پردازم.
این اثر به لحاظ بررسی نقد لغوی، استفاده از قواعد صرف و نحو، انتخاب و جایگزینی کلمات موفق عمل نکرده است.
عدم تناسب ضمایر فاعلی با افعال استفاده شده در این اثر نشان دهنده عدم توجه شاعر به قواعد و قوانین دستور زبان فارسی ست و در این اثر نه تنها در جهت هنجار گریزی اتفاق نیوفتاده بلکه سبب ضعف در اثر شده است.
مثال میزنم
( هر صبح من با من
دست به گریبان می شود
و...)
استفاده از کلماتی که در جهت ایجاد تصاویر، به صورت بی پروا و بدون هدف چیده شده اند.
مثل ( هر صبح
تخت خواب مرا عق می زند)
که نشان دهنده عدم جایگزینی مناسب کلمات است. عدم هماهنگی عناصر موجود در اثر سبب اختلال و ضعف در معنا و محتوا و ساخت تصاویر و نهایتا عدم زیبایی شناسی در اثر میشود.
( و من خود را بر تن دیوانگی هایم می پوشانم)
استفاده از ترکیب هایی که حشو هستند علاوه بر اینکه زیبایی شناسی اثر را به مخاطره می اندازند، نشان دهنده عدم انتخاب مناسب کلمات هستند. (کلماتی که می توانستند کارکرد های بهتر و مفید تری در اثر داشته باشند)
به لحاظ نقد فنی، با توجه به تصاویر ارائه شده ( اگرچه گنگ و دور ذهن هستند) سبب ایجاد رفتاری در. زبان شده اند که شعریت را در اثر ثابت می کند و با توجه به روند کلی اثر، کاملا مشخص است که قالب اثر شعر سپید می باشد. ( اگرچه بعضی از موارد ساختار روایی اثر، حالت گریز از ساختارشعر سپید را در اثر ایجاد کرده و به سمت داستان هدایت کرده است. )
به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در حالت کلی از سه بخش مجزا یا سه اپیزود ( اگر چه اپیزود در شعر استفاده نمی شود) تشکل شده است، که هیچکدام به لحاظ روایی یکدیگر را پوشش نمی دهند و عدم ارتباط عناصر موجود( من، بیدار کردن خودم، اطلسی های باغچه، پاییز، کلید، عقب زدن، خیابانی که مرده،و....) در اثر سبب گسستگی ابیات، و نهایتا تزلزل در معنا شده است.
عدم ارتباط عمودی ابیات سبب گسستگی ابیات و پراکندگی در معنا می شود.
تصاویری انتزاعی در اثر ساختار روایی اثر را دچار تزلزل ساخته است و انسجام لازم اثر را به لحاظ درک و دریافت محتوایی آن آسیب رسانده است.
مثال میزنم ( هر صبح
تخت خواب مرا عق می زند
و من که خودم را بر تن دیوانگی هایم می پوشانم)
یا
( آهسته قدم می زنم
در کوچه ای که نیست)
یا
( چمدان کز کرده)
یا....
اثر به لحاظ composition در هر سه قسمت
( هر صبح من با من
دست به گریبان می شود
برای پیدا کردن خودم
یا
هر صبح
تخت خواب مرا عق می زند
یا
هر صبح
مثل کودکی تخس
سنگباران می کند گونه های مرا)
نمی تواند شروع خوبی برای یک اثر سپید باشد البته با توجه به عناصر موجود در اثر. درواقع شاعر نتوانسته انسجام لازم را بین این سه قسمت برقرار کند. و سبب شده اثر به بخش های مستقل تبدیل شود که این عدم انسجام، همخوان با تعاریف شعری نیست و کل اثر را دچار تزلزل کرده است.
از طرف دیگر حشو های موجود در اثر سبب اطناب در کل اثر شده است. ( ترکیباتی که لزومی به وجود آنها نیست و صرفا سبب زیاده گویی شده است)
#واژه⬇️
ادامه نقد
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
با تمام نکاتی که در بالا عرض کردم، در حالت کلی، اثر دچار دوگانگی زبان نیست که نقطه قوت اثر است.
شعر سپید شعری ست که هیچ کلمه ای در آن بی هدف رها نشده است و کارکردهایی که از کلمات گرفته می شود سبب زیبایی اثر می شود. و متاسفانه در این اثر رعایت نشده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
باید که دین عشق تو را تازه تر کنم
از کل روی ماه تو سی جزء بر کنم
با آیه ی نگاه خود اعجاز می کنی
وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم
قدری نماز فاصله ها را شکسته کن
راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم
جایی که اشک هست تیمم مجاز نیست
از چشمه ای زلال وضویی دگر کنم
انگشت های عاشق تو ، گیسوان من
اینگونه می شود فقها ! مسح سر کنم؟!
عمریست روزه دار لبی پر تغزلم
عشقم! غزل بخوان که لب تشنه ، تر کنم
« صوموا » برای بوسه « تصحوا» نمی شود
بگذار در کنار تو شب را سحر کنم
#پروین_ نوروزی
maryam rad:
#نقد_شعر_کلاسیک
بنام خداوند مهر و مهربانی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
لازم به ذکر است که در ادوار شعر فارسی، اشعار توصیفی کم نیستند. این توصیفات در غزل عاشقانه با ساختار معنوی یا حتی،بیان عشق بازی مادی و معنوی، همراه با شرح هجران و بی وفایی و... معشوق می باشد. گاهی اوقات در بعضی اشعار به علت بی توجهی شاعر در شعر، جای عاشق و معشوق تغییر می کند بنابراین درگاه موجود نیز تغییر می کند، که اگر با جنسیت شاعر همخوانی نباشد، قدری ناخوشایند خواهد بود. ناگفته نمانده که شعر خوب شه یا ست که در اکثر موارد مورد بررسی منتقد، موفق عمل کرده باشد.
به لحاظ بررسی نقد لغوی، اثر ارائه شده در حالت کلی از دوگانگی زبان،(به غیر از،چند مورد که. تحت تاثیر وزن اتفاق افتاده) بدور است( با توجه به ویژگی های کلی اثر قابل به چشم پوشی ست).
به لحاظ انتخاب و جایگزینی کلمات در زبان، با توجه به اینکه اثر یک غزل سنتی و یا غزل عام است کلمات ارائه شده نیز گویای همین اصل خواهد بود. یعنی اندیشه موجود در اثر با فرم آن همخوان شده است.
به لحاظ نقد فنی، اثر ارائه شده، یک غزل سنتی یا عامل است که در نوع عاشقانه با ساختار معنوی سروده شده. البته بخشی از زیبایی اثر هم از جهت تلفیق عشق مجازی و مادی با ساختار معنوی اتفاق افتاده است که بر وزن ترکیبی مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن، بحران مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است.
اندیشه موجود در این اثر اگرچه تکرار مکرری ست در جهت تغزل های عاشقانه، اما شاعرانه سروده شده و از طرفی همراه شدن با نگاه و تلفیق عناصر معنوی، سبب خلاقیت در اثر شده است.
( جایی که اشک هست تیمم نیاز نیست
از چشمه زلال وضویی دگر کنم
انگشت های عاشق تو، گیسوان من
اینگونه می شود فقها، مسح سر کنم؟ )
نمونه این قبیل توصیفات شاعرانه را در همین وزن، در شعر حافظ هم داریم
( هرگز نگیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما)
به لحاظ زیبایی شناسی، وزن ارائه شده اثر، یک وزن ترکیبی ست اما موسیقی ایجاد شده در اثر بسیار روان است. اگر چه موسیقی تحت تاثیر وزن اتفاق افتاده و موسیقی بیرونی ست اما روان بودن موسیقی اثر از جهت چیدمان morphpophonem هایی ست که در گروه وزن هستند هستند ( طبق چهارچوبی که غزل در خود اعمال می کند)
تشبیه و استعاره های موجود در اثر علاوه بر بحث زیبایی شناسی، به معنا و محتوای اثر نیز کمک کرده است.
( با آیه نگاه خود اعجاز می کنی
وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم
قدری نماز فاصله ها را شکسته کن
راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم)
ارتباط عمودی ابیات کاملا برقرار است و نشان دهنده انسجام لازم معنایی و زیبایی شناسی اثر است.
به لحاظ composition این اثر ( باید که دین عشق تو را تازه تر کنم
از کل روی ماه تو سی جز بر کنم)
اگرچه این بیت شروع خوبی برای،یک تغزل عاشقانه است، اما نکته ظریفی،در این اثر وجود دارد که به اعتقاد بنده از نظر شاعر دور مانده مثلا ( روی ماه) وصفی ست که عمدتا در جهت زیبایی زن مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی از جانب عاشق به معشوق گفته می شود. یا
( با آیه نگاه خود اعجاز می کنی
وقتش رسیده اهل جهان را خبر کنم) وصفی ست که عمدتا برای معشوقه استفاده می شود. همینطور ( راهی شدم به مقصد چشمت سفر کنم) یا ( بگذار کنار تو شب را سحر کنم) این ها عمدتا از،جانب عاشق برای معشوقه استفاده می شود.
بنابراین این جهت گیری محتوایی که از ابتدای اثر تاریخی انتهای آن وجود دارد در تضاد با جنسیت خود شاعر است، که می تواند ناشی،از تاثیر پذیری شاعر از اشعار کلاسیک باشد.
این اثر در حالت کلی،ابیات خلاقانه نیز،دارد که می تواند شاه بیت این اثر باشد
( انگشت های عاشق تو، گیسوان من
اینگونه می شود فقها، مسح سر کنم؟)
تصاویر ارائه شده هم انتزاعی،و هم ملموس هستند و به زیبایی اثر می افزایند.
( جایی که اشک هست تیمم مجاز نیست
از چشمه زلال وضویی دگر کنم)
در حالت کلی با یک غزل عاشقانه با ساختار معنوی خوبی روبه رو هستیم که پتانسیل لازم را برای نقد داشته و جنبه های زیبایی شناسی در آن مطابق با معیار های
اشعار زبان فارسی ست.
در پایان از شاعر محترم برای آفرینش این اثر تشکر می کنم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
#نقد_شعر_سپید
کجای قصه
پنهان شد
غروب خنده
نرم پرستوها
وآن گهواره ای
کز نغمه ی شیرین
میجنبید
به عشق آخرین دیدار با فرهاد
کجای قصه پیداشد
هجوم لشگر یک بغض
یک ناقوس عصیانگر
که بی تابی تاب رخت خوابی را
بهم میریخت
کجای گوشه این خاک می لنگد
دلم چون تسبیح
پوسیده میریزد
کنار تخت عریان عروسکها
وتو ای خفته در رویا ترین بستر
صدای ریزش قلب
پرستو های عاشق را
نمیفهمی
که
مرگ قاصدک ها گنگ ومجهول است
کجای قصه ناخوانده
می لنگد
#م_ت
#نقد_شعر_سپید
بنام خداوند جان و خرد
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود.
انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات در زبان عادی نسبت به زبان شعری تفاوت دارد. زبان شعری همان زبانی ست که شاعر با نگاه شاعرانه با استفاده از کلمات به توصیف می پردازد و در این راه ممکن است از تخیل نیز کمک بگیرد. بنابراین باید پذیرفت که بافت و زبان شعری هیچ منافاتی با محتوای ندارند،که وجود یکی مستلزم نفی دیگری باشد. یعنی دست پیدا کردن به بافت یا texture به معنای بی توجهی به محتوا نیست.
به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و چیدمان کلمات در این اثر با توجه و دقت کافی اتفاق نیوفتاده و حاصل این بی توجهی ترکیباتی که بی پروا در کنار هم چیده شده و علاوه بر بحث زیبایی شناسی، محتوا را نیز به خطر انداخته و سبب شده مضمون و محتوای قدری غیر قابل فهم شود.
مثلا ( غروب خنده، نرم پرستوها، هجوم شکر یک بغض، تو این خفته در رویا ترین بستر و.....)
از طرف دیگر وجود کلماتی چون ( کز، خفته) که جز،کلماتی هستند که امروز در زبان کاربرد ندارند و یا حتی جز ظرفیت های زبان محسوب نمی شوند، اثر را به لحاظ زبان دچار دوگانگی می کنند و این مسئله زیبایی شناسی اثر را به مخاطره می اندازد.
به لحاظ composition
( کجای قصه
پنهان شد
غروب خنده
نرم پرستوها
وآن گهواره ای کز نغمه ی شیرین
میجنبید)
نمی تواند شروع خوبی برای یک اثر باشد. درواقع این اثر آنقدر مجهول آغاز میشود که مخاطب از درک و دریافت آن قاصر است ( عدم ارتباط مخاطب با اثر ارائه ارزش آن می کاهد) و بعد در پایان هم همچنان به شکل مجهول به پایان می رسد. ( کجای قصه ناخوانده
می لنگد) بنابراین اثر به لحاظ شروع و پایان بندی موفق عمل نکرده است.
به لحاظ نقد فنی، در بعضی آثار جنبه های موسیقیایی بسیار پر رنگ تر از آثار دیگر به گوش میرسد این جنبه موسیقیایی یا می تواند در گرو وزن عروضی باشد و یا در اثر چیدمان کلمات و قرارگیری morphophonem ها در کنار هم و نهایتا تشکیل روند یا جریان آوایی اثر است.
کاملا نمایان است که در این اثر روند موسیقی در داخل زنجیره یک گفتار قرار دارد و سبب تناسب آوایی در آن شده است. بنابراین می توان پذیرفت که موسیقی در این اثر بخشی از structure آن می،باشد. پس،طبق تعاریف موجود اثر یک شعر آزاد است.
به لحاظ زیبایی شناسی با توجه به جنبه موسیقیایی و قالب اثر، انتظار داریم که segmentation بر اساس morphophonem ها اتفاق بیوفتد یعنی برای اساس ظرفیت های آوایی، حجم نفسی که در یافراگم برای خروج اوتی مورد نظر ایجاد می شود. اما متاسفانه segmentation در،اثر حاضر کاملا دلبخواهی ست و مطابق با هیچ قاعده و قانونی نمی باشد.
از طرف دیگر تشبیه های استفاده شده خلا معنایی موجود در اثر را نسبت به موضوع مورد نظر پر نمی کند.
تصاویر ایجاد شده در اثر عینی و ذهنی هستند اما به سبب ضعف در انتخاب و چیدمان کلمات سبب ضعف در دایره لغات شده و نهایتا تصاویر گویا نیست.
بنابراین اثر به لحاظ زیبایی شناسی به تکامل خود نرسیده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد "واژه "
#نقد_شعر_سپید
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_کلاسیک
maryam rad:
نقد شماره ۶
از همان لحظه که از کوچه تان رد شده ام
پیش چشمان دهن بین شما بد شده ام
تشنه لب بودم و دنبال سراب افتادم
عاشق آنکه نبایست و نباید شده ام
عقل با تجربه ام گفت که عاشق نشوی
بین فرمان دل و عقل مردد شده ام
آنچنان معجزه آورد مسیحای لبت
پشت بر مکتب خود کرده ومرتد شده ام
قید میخانه و پیمانه به یکباره زدم
به می سرخ لبان تو مقید شده ام
آنقدر روی لبم اسم تو جاری شد که
بین عشاق به دیوانه زبانزد شده ام
#نقد
#محمد_مهدی_سلیمان
بنام خداوند مهر و مهربانی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی، آنچه که از چیدمان و انتخاب کلمات و همچنین جایگزینی آنها بر می آید مطابق با قواعد دستور زبان است یعنی این اثر در حالت کلی دچار هنجارگریزی واژگانی و نحوی نیست.
از طرف دیگر استفاده از عناصر موجود در این اثر سبب دوگانگی آن در زبان شده است. مثال میزنم ( مسیحای لبت، میخانه و پیمانه، می سرخ لبان، عشاق و..) به لحاظ زبان این عناصر جز کلماتی هستند که در ظرف ظرفیت زبان محسوب نمی شوند و کاربرد ندارند و یا کاربرد کمتری دارند و از همه مهم تر در زبان فارسی امروز جایگزین دارند. بنابراین. استفاده شاعر از،این کلمات صرفا در جهت پر کردن وزن است و این مسئله. می تواند نشان دهنده ضعف در دایره لغات شاعر باشد.
به لحاظ نقد فنی این غزل یک غزل روایی ست که مثل همه غزل های روایی شامل مقدمه
( از همان لحظه که از کوچه تان رد شده ام
پیش چشمان دهن بین شما بد شده ام)
و مخاطب را از دیدگاه روایت اثر، آماده تنه روایی اثر می کند. از
( تشنه لب بودم و دنبال سراب افتادم
عاشق آنکه نبایست و نباید شده ام)
شروع می شود و تا
( آنچنان معجزه آورد مسیحای لبت
پشت بر مکتب خود کردم و مرتد شده ام) ادامه می یابد.
و سپس حاصل تنه و مقدمه این روایت، نتیجه ای ست که شاعر در پایان اثر گذار فته است. ( قید میخانه و پیمانه به یکباره زدم
به می سرخ لبان تو مقید شده ام
آنقدر روی لبم اسم تو جاری شد
که بین عشاق به دیوانه زبانزد شده ام)
بنابراین این نوع اثر یک غزل روایی ست با مضمون عاشقانه که بر وزن فعلاتن، فعلاتن، فعلاتن فعلن، بحر رمل مثمن مخبون محذوف سروده شده است.
ناگفته نمانده به اعتقاد بنده این اثر در بیت (4 و 6) از وزن خارج شده که متاسفانه به لحاظ سماعی هم به گوش خوش نمی نشیند.
به لحاظ زیبایی شناسی این اثر با هنجارگریزی آوایی به عنوان الزام در حفظ وزن به غیر از آن دو بیت دچار تزلزل نیست.
از،آنجایی که اثر یک غزل سنتی یا غزل عام است پس موسیقی موجود در آن یک موسیقی بیرونی ست و در گرو وزن اثر، که البته در اشعار کلاسیک دور از انتظار نیست.
توصیفات در این اثر صمیمی و سبب همزادپنداری یا بهتر عرض کنم سبب Defamiliarization یا آشنایی زدایی ست و مخاطب را با فضای ملموس خود همراه می سازد.
( از همان لحظه که از کوچه تان رد شده ام
پیش چشمان دهن بین شما بد شده ام
تشنه لب بودم و دنبال سراب افتادم
عاشق آنکه نبایست و نباید شده ام
عقل با تجربه ام گفت که عاشق نشوی
بین فرمان دل و عقل مردد شده ام)
به لحاظ composition این اثر( اشاره به همان بیت اول) شروع خوبی برای یک غزل روایی ست و همچنین پایان بندی اثر با توجه به موضوع مورد نظر به خوبی اتفاق افتاده. بنابراین اثر به لحاظ composition کاملا موفق است.
از طرف دیگر ارتباط عمودی ابیات برقرار است و نشان دهنده یگپارچگی و انسجام اثر است.
در ضمن اثر ارائه شده به لحاظ فهم شحعری نیز یکدستی لازم را در خود جای داده است.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد " واژه "
#نقد_شعر_کلاسیک
@ashenayeeshgh
#نقد_شعر_سپید
چک
چک
چکاچک چنگالهای سرخ،ازجنگ بر سر قلمرو
وصداها چهارجهت را میشکافتند
درشمایل شب
وباغرشی سهمگین
فرو میشود پنجه ای
در سینه ای مشتاق
پی در پی فرو میرفت ماه در جراحتی سنگین
نیزه های شب فروافتاد
گرگ ومیش
ناله پلنگ
وباد که شنها را می جهاند
می گستراند بر رد پای خونین
چقدر زود ردشان را میگیرد
آسمان
وشکارچیان را خبر دار میکند
اه ای خورشید
در من رنج می کشدزندگی
جام زنده مانیم را تو بنوش
به سرخی میزدودود میشد
پلنگ در دل جنگل
#سعید_مهراجی
تقدیم به:بانوکلارا خانس اسپانیایی
#نقد_شعر_سپید
بنام خداوند مهربان و مهربانی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
به لحاظ نقد لغوی، اثر ارائه شده با استفاده از انتخاب و جایگزینی کلمات در چهارچوب قواعد دستور زبان و رسیدن به زبان هنجار و همچنین( در این اثر) در مواردی رسیدن به ناهنجاری با استفاده از جابجایی ارکان جمله بدون ایجاد وزن، اثری خلق شده که در حالت کلی به لحاظ بررسی زبان تمایل به ایجاد زبان ارکاییک دارد اما نتوانسته آنطور که باید موفق عمل کند.
از طرف دیگر در دو مورد نیز دچار ضعف تالیف یا اشتباه در واژه سازی ست.
مورد اول ( که باد شن ها را می جهاند)
استفاده از فعل می جهاند که از مصدر کلمه جهیدن به معنای پریدن گرفته شده، با توجه به معنا صحیح نمی باشد.
کاربرد درست لغات علاوه بر بحث زیبایی شناسی به معنا و محتوای اثر نیز کمک خواهد کرد.
و مورد دوم " زنده مانیم " به لحاظ قواعد واژه سازی و همچنین نقشی که در جمله می گیرد، غلط می باشد.
استفاده از کلماتی که امروز در زبان فارسی کاربرد کمتری دارند، اما ادبی هستند، تمایل این اثر را در بررسی زبان، به زبان ارکاییک نزدیک می کند.
به لحاظ نقد فنی، ایجاد موسیقی درونی که یکی از ویژگی های شعر سپید است و با استفاده از انتخاب کلمات در زبان هنجار اتفاق افتاده، نشان دهنده ساختار و structure اثر در قالب شعر سپید است.
به لحاظ زیبایی شناسی تصاویر ارائه شده در این اثر عینی و ذهنی هستند که علاوه بر بحث زیبایی شناسی به محتوای اثر نیز کمک کرده اند.
( باد در شمایل شب
با غرشی سهمگین
فرو می شود پنجه ای
در سینه ای مشتاق
پی در پی فرو می رفت ماه در جراحتی سنگین)
تصاویر ارائه شده در این اثر در گرو تشبیه و استعاره است که در کل اثر خوش نشسته
( در من رنج می کشدزندگی)
و...
به لحاظ composition این اثر با استفاده از واج آرایی آغاز،شده که علاوه بر بحث زیبایی شناسی، به جنبه موسیقیایی اثر کمک کرده است. درواقع با استفاده از تکرار morphophonem
( چک
چک
چکاچک چنگالهای سرخ)
علاوه بر. خلق تصاویر سبب رمز گشایی در اثر اتفاق افتاده است.
در واقع این شروع خلاقانه در این اثر سپید به موفقیت کل اثر کمک کرده اما به همان اندازه که شروع آن موفقیت آمیز بوده،شاعر در پایان بندی آن موفق عمل نکرده.
از جهت segmentation ویا تقطیع آن طور که باید موفق عمل نکرده.
segmentation
در شعر سپید دلبخواهی نیست بلکه بر اساس ظرفیت های موسیقیایی که در خود جای داده و همچنین توانایی مخرج حروف به وسیله شش ها اتفاق می افتد. که هم سبب روان خوانی اثر می شود و هم جنبه های موسیقیایی اثر را کامل می کند.
به لحاظ محتوایی شاعر با استفاده از عناصر ناتورالیسم به خلق شعری پرداخته در جهت اومانیسم که نهایتا با کمک توصیفات شاعرانه علاوه بر اینکه به ماهیت شعری دست پیدا کرده، به اهداف خود در جهت روایت اثر نیز،رسیده است.
اگرچه روایت در این اثر قدری گنگ و در مواردی تاویل پذیر است اما در حالت کلی مخاطب درک و دریافت موضوع مورد نظر را با استفاده از توصیفات شاعر در اثر خواهد داشت.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر
مریم راد" واژه "
# نقد_شعر_سپید
@ashenayeeshgh
#نقد
نقد شماره ۵
کوچ کردی جای پایت را تماشا میکنم
دل شده لبریز غم هرچند حاشا میکنم
عکس های یادگاری گرچه بر دیوار دل
حک شده اما تو را امشب تمنا می کنم
#دریا
#نقد
بنام خداوند مهرو مهربانی
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
اثر ارائه شده به لحاظ نقد لغوی، انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات مطابق با معیارهای زبان فارسی و مطابق با قواعد دستور زبان و انتظاری که از شعر داریم می باشد.
علاوه بر آن بحث انتخاب و شیوه جایگزینی کلمات در این اثر علاوه بر زیبایی یکدستی لازم را هم درصورت و هم در محتوا به خود به همراه دارد.
به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده اگرچه دوبیتی ست که بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن نوشته شده اما به لحاظ محتوایی به تکامل نرسیده. به اعتقاد من دو بیت مطلب توانست بریده ای از،یک غزل در همین وزن باشد.
در حالت کلی دو بیتی جز قالب های ریشه دار زبان فارسی ست که مرکب از چهار مصرع است و همه برای یک قافیه اند به جز مصرع سوم که قافیه می تواند در آن اختیاری باشد. نام گفته نمانده که از اوزان پر کاربرد دو بیتی مفاعلین مفاعلین فعولن است.
به لحاظ زیبایی شناسی، تصاویر ارائه شده در این اثر زیبا و شاعرانه است
( کوچ کردی جای پایت را تماشا میکنم)
این تصاویر بر مبنای تشبیه و استعاره است و در واقع همین تصاویر ماهیت شعری را در اثر تایید می کند.
در پایان برای شاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
با تشکر.
مریم راد" واژه "
#نقد
@ashenayeeshgh