مهدی،فولادوند 3
- چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۱۴ ب.ظ
#نقد
به آغوش میڪشم ماه را
با سرانگشت خیال ،
تا به شعر در آمیزم چشمڪ ستاره را
برتن آسمان ..
از مدارخاطرات
بالا میروم
تا پشت خواب دیروزها .
پلڪ بارانی شهر میپرد
خرده نگاهم را
باد به سُخره میگیرد
گلویم را چنگ میزند
بغضی بی پایان .
ڪسی به من بگوید ؛
پشت این همه قرمز مدام
چرا زمان نمی ایستد...
#مهدی_فولادوند
maryam rad:
#نقد
بنام خداوند عشق
▪️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
🔸 به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب، چیدمان،جایگزینی کلمات می توانست موفق تر عمل کند. طبیعی ست که انتخاب لغات در اثر ارائه شده بر مبنای روایت اتفاق افتاده اما در همین روایت گزاره هایی وجود دارد که نشان دهنده عدم دقت کافی شاعر هم در ساخت روایت و هم در انتخاب لغات می باشد.
ترکیب سازی هایی مثل ( سرانگشت خیال. چشمک ستاره، تنه آسمان، مدار خاطرات، ...) این قبیل ترکیب سازی هایی نشان دهنده ذهنیت کلاسیک شاعر است. (صد البته قالب شعر سپید طیف های گسترده ای از افکار و بیان ها را در خود جای داده) اما از شعر سپید انتظار نوگرایی در اندیشه و در بیان آن داریم.
🔸به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده با ایجاد ناهنجاری های نحوی مناسب و درست ساخت در اثر و به تبعیت از آن، ایجاد فاصله در حلقه های زنجیره ی روایی، به ساختار شعر سپید دست پیدا کرده. نا هنجاری نحوی علاوه بر ساختار نحوی بر ساختار موسیقایی اثر تاثیر گذاشته و ساختار شعر سپید را به تکامل رسانده. بنابراین اثر ارائه شده شعر سپید است.
🔸به لحاظ بررسی ساختار روایت اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت را در خود دارد اما از آنجایی که در اثر در ساختار روایی خود از سه اپیزود تشکیل شده و این اپیزود ها نتوانسته اند ارتباط لازم را بین خود برقرار کنند، سبب شده در ساختار روایت اثر ایجاد شکاف شود و این شکاف یا فاصله قدری سبب تزلزل معنایی و یا پراکندگی در آن شده است.
عمدتاً این قبیل پراکندگی ها در زیبایی اثر نیز تاثیر می گذارند.
🔸به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و... صناعت ادبی بهره خوبی گرفته مانند اپیزود اول ( به آغوش می کشم /..../ بر تن آسمان)
تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند و تا حدودی سبب ملموس بودن اثر می شود.
(بالا می روم
تا پشت خواب دیروز ها و...)
یک سری گزاره در اثر وجود دارد که اولا لزومی به وجودشان نیست و درثانی سبب تزلزل معنایی می شوند.
(تا پشت خواب دیروز ها) یا ( پلک بارانی شهر می پرد) و... این قبیل گزاره ها عمدتاً به جهت بی دقتی شاعر در ساخت معنا و محتوای اثر و صد البته عدم در نظر گرفتن جنبه های زیبایی شناسی اتفاق افتاده.
در این گزاره هایی ارتباط افقی لازم جهت ساخت معنای مورد نظر برقرار نیست و عامل تزلزل معنایی می شود.
🔸به لحاظ بررسی segmentation از آنجایی که تقطیع در این اثر بر مبنای ظرفیت آوایی کلمات اتفاق افتاده از این جهت خوانش اثر با نوشتار آن برابر است. این مسئله در موسیقی اثر تاثیر گذار است. موسیقی این اثر یک موسیقی درونی ست.
🔸به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی دارد. در واقع اثر ارائه شده در مقدمه روایت خود به گونه ای عمل کرده که می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه اثر آماده کند.
در پایان بندی شاعر می توانست موفق تر عمل کند.
به طور مثال اگر به جای کلمه مدام در گزاره دوم بند آخر از کلمه ممتد استفاده می شد.
به ساخت معنای بندگی آخر هم کمک بیشتری می کرد.
🔸به لحاظ معنایی اثر ارائه شده دچار پراکندگی معنایی ست. این پراکندگی می تواند ناشی از پراکندگی ذهنی شاعر یا عدم دقت کافی در برقراری ارتباط یا پل ارتباطی بین سه اپیزود این اثر باشد. که سبب تزلزل در انسجام اثر و چفت و بست کلام شده است.
مخاطب با خواندن این اثر به یک سوال مهم می رسد. هدف و رسالت شاعر از بیان و چیدمان کلمات در قالب یک اثر چه بود؟. این مسئله یعنی شاعر در انتقال مفاهیم به مخاطب نتوانسته ، موفق عمل کند.
درواقع پایان از شاعر محترم تشکر می کنم
با تشکر
مریم راد"واژه "
@ashenayeeshgh
- ۹۷/۱۱/۱۰