نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

نرگس غلامی ۲

#شعر_سپید

‍ درودهمراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه :
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۵/۸سه شنبه
#ساعت_شروع :2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣


ویکباره
چشمهایت خاموش شد
ماه خود را
درنگاهت حلق‌آویز کرد
وپرنگرفت
پرنده ای دیگر
درآبی پیرهنت...
به راستی‌مرگ
چه‌میتواند‌باشد جز این؟
که دستی بهار را
ربوده است
از حافظه ی مردمک هایم
وسنگی کوچانده است
پرستوی آشیان کرده بر لب هایم را
به راستی
درد بزرگیست
که گیسوانم دیگر
مسیر باد هارا تغییر نمی دهند

#نرگس_غلامی
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
بنام خداوند مهر
# نقد شعر سپید
▪️از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و چایگزینی لغات و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی و کاربرد زبان در حالت کلی .... تقریبا ناموفق عمل کرده .
اثر با ضعف تالیف اغاز شده . ( چشم هایت خاموش شد و ماه خود را در نگاهت حلقه آویز کرد ) اگر قرار است چشم خاموش شود. چطور ماه می تواند خود را در این نگاه حلقه آویز کند . چرا که خاموش شدن را وقتی به چشم نسبت می دهیم که بسته شود . چشم بسته که قادر به دیدن ظاهری نیست. ( انطور که از معنای اثر برداشت می شود ) بنابراین انتخاب و چیدمان کلمات نیز تحت تاثیر منطق روایی نادرست و همچنین ضعف تالیف دچار ضعف شده.
از طرف دیگر ارتباط عناصر موجود در اثر همپوشانی لازم را ندارد درواقع عناشر موجود در اثر بی هدف رها شده اند . و صرفا صاحب اثر برای ساخت روایت از عناصر کمک کرفته . بنابراین به سبب انتخاب نادرست کلمات ساختن و پرداختن روایت اثر نیز دچار ضعف است .
ضعف در دال و مدلول ها ( عدم ارتباط منطقی دال و مداول ها) علاوه بر انتخاب نادرست کلمات سبب ضعف در روایت اثر شده است. ( گیسوانم دیگر بادها را تغییر نمی دهند ) طبیعی ست که عدم ارتباط دال و مدلول ها سبب خلل در منطق روایی شده. چرا که تصویر ساخته شده نیز نادرست است. ( گیسوانی که باد را تغییر دهد ) با توجه به روایت اثر ،اغراق هم محسوب نمی شود .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده با توجه له ترتیب عناصر جمله و ایجاد ناهنجاری در زبان اثر ،همچنین ایجاد فاصله در حلقه های زنجیره ی روایی اثر می تواند تداعی شعر سپید باشد .
اما در شعر سپید هیچ کلمه ای بی هدف رها نمی شود و این اثر پر است از عناصری که بی هدف رها شده اند .
✅روایت در اثر ارائه شده با توجه به ضعف های مطرح شده در بالا علاوه بر اینکه به انسجام لازم نرسیده ،بلکه سوال برانگیز هم شده . مخاطب می پرسد که هدف شاعر از ساخت این روایت چیست ؟ یعنی این روایت انقدر انتزاعی به موضوع پرداخته که مخاطب برای درک و دریافت روایت دچار ابهام می شود .
از طرف دیگر با توجه به سه خصیصه مهم روایت ،اثر ارائه شده دچار عدم انسجام روایت شده است .
✅به لحاظ بررسی زیبایی شناسی ،اگر قرار است یک اثر توصیفی خلق کنیم اولا باید توصیفات به گونه ای باشد تازگی و کشف و شهود در توصیفات احساس شود . دوما بازد با استفاده از لایه های زبانی به وصف بپردازیم که علاوه بر زیبایی به مضمون سازی و محتوای اثر نیز کمک شود . سوما به سبب ایجاد لایه های زبانی ، زبان عاطفی اثر نیز شکل گیرد که هم عامل زیبایی شود و هم به عامل ماندگاری در ذهن مخاطب .
اثر ارائه شده از لایه های زبانی بهره خوبی نگرفته .
این اثر پر از حشو هایی ست که به زیبایی اثر اسیب می رساند و علاوه بر ان هیچ کمکی به روایت و مضمون سازی اثر نیز نمی کند.
در پایان برای شاعر محترم ارزوی سلامتی و موفقیت دارم.
با تشکر

#مریم_راد
#واژه
@ashenayeeshgh
@Naghde_shearbaran

مهدی فولادوند۳

#نقد_شعر
‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۴/۲۵سه شنبه
#ساعت_شروع :2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

پر می دهم
نگاهم را
تا فاصله ای که تو را
با من نمی خواست

و در امتداد یک خاطره
هِجّی می کنم
دروغ هایی که شب را
به صبح
کوک می زد

اتاقم را
صدایی راه می رود و
در قاب پنجره،
حسرتی باز مانده!

#مهدی فولادوند
#نقد_شعر
🍀بنام خداوند مهر 🍀
▪️از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی کلمات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ،و بکارگیری زبان در حالت کلی ناموفق عمل کرده .
استفاده از کلماتی که کارکردشان به گونه ای دیگر است به طور مثال در اثر ارائه شده ( پر می دهم نگاهم را )
پر دادن نگاه علاوه بر انکه یک تصویر دور از ذهن است در زبان هم مصطلح نیست . این تصویر دور از ذهن نمی تواند تداعی یک کشف تازه باشد . درواقع تصویری که ارائه می شود یک تصویر عرف نیست و عدم هماهنگی عناصر موجود در اثر را در ذهن تداعی کند .این مسئله در ساختار روایت نیز موثر است .
ترکیب سازی خاصی در اثر دیده نمی شود . حال انکه در یک شعر همیشه جنبه های هنری در نظر گرفته می شود . تصاویر و توصیفات از ویژگی های بارز شعر سپید است .
عدم ارتباط عمودی کلمات روی محور جانشینی در انسجام روایی اثر تاثیر می گذارد و قطعا این مسئله در زیبایی اثر بی تاثیر نیست . به طور مثال ( پر دادن نگاهی تا فاصله ای که تو را با من نمی خواست ) ایا فاصله قادر به خواستن است. از طرف دیگر تصویر ارائه شده انقدر انتزاعی ست که ذهن مخاطب را تا ناکجاآباد هدایت می کند . زبان در اثر در حالت کلی یکدستی لازم را دارد و از دوگانگی به دور است .
✅به لحاظ بررسی. نقد فنی اثر ارائه شده تداعی یک شعر سپید است اما شعر در نگاه اول باید بتواند شعریت را در خود به اثبات برساند. یک اثر هنری خصوصا در حوزه شعر باید جلوه ای از زیبایی باشد تا بتواند تداعی جنبه های هنری کلام بشود.
✅ساختار روایت در اثر ارائه شده به انسجام لازم نرسیده درواقع تداعی روایت نیست . یک ساختار ناقص از یک توصیف است که نمی تواند در ذهن مخاطب ایجاد تاویل کند و تداعی کاملی از یک روایت بشود .
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی با توجه له اینکه شاعر در انتقال و مفاهیم به مخاطب خساست به خرج داده و از لایه های زبانی خود بهره کافی نگرفته و همه چیز در سطح قرار دارد ( این مسیله زیبایی را به مخاطره انداخته )
_تصاویر در اثر ارائه شده انقدر انتزاعی ست که درک روایی.را به مخاطره انداخته ( صدایی راه می رود
در قاب پنجره
حسرتی باز مانده )
همانطور که نمایان است تصاویر انقدر دور از ذهن و انتزاعی است که نمی تواند تداعی تصویر در نظر گوینده باشد .
✅به لحاظ بررسی compositionاثر ارائه شده شروع و پایان بندی خوبی ندارد در شروع به گونه ایست که ارتباط دچار خدشه می شود و در پایان بندی هم قدری دچار پراکندگی شده .
✅به لحاظ بررسی و نقد موسیقیایی اثر ارائه شده با توجه به اینکه در قالب شعر سپید قرار دارد از موسیقی درونی به خوبی بهره گرفته و Segmentation در اثر ارائه شده ب. مبنای ویژگی های اوایی ( البته در این اثربه طور ناخودآگاه اتفاق افتاده )قرار دارد و چیدمان کلمات بر مبنای میزان طرفیت اوایی و توان القایی حروف و کلمات در دم و بازدم است بنابراین جنبه موسیقیایی اثر کاملا متناسب است با سعر سپید و انچه در ساختار این اثر موجود است.
_ عناصر موجود در این اثر ان ارتباط لازم را با یکدیگر ندارند درواقع دال و مدلول ها انطور که باید نیستند این مسئله در درک روایی اثر موثر است و ان را دچار خلل می کند .

در شعر سپید هیچ کلمه ای بی هدف رها نمی شود حال انکه در این اثر کلماتی وجود دارد که بی هدف رها شده و هیچ نقشی در پیشبرد اهداف شاعر ندارد .
در حالت کلی شاعر در انتقال مفاهیم به مخاطب و در تصویر سازی و بکارگیری زبان عاطفی که لازمه یک شعر خوب است و همچنین در مضمون سازی دچار ضعف است .
درواقع شاعر رسالت خود را به جای نیاورده .
در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم.
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

رجبعلی گاووسی ۲

#نقد_شعر_کلاسیک
چنان در کفر زلف یار،حیرانم ، نمی دانم
ببندم یا نبندم دل. به ایمانم ؟ نمی دانم

تمام هستی ام رابسته ام بر تارگیسویش
خداوندا چرابیگانه می خوانم؟نمی دانم

پریشان خاطرم از خاطـرات تلخ تنهایی
چـرا درگـیر گیسوی پریشانم؟ نمی دانم

مداوم اشک غم ازدیدگانم می شودجاری
ولی گاهی چرابیهوده خندانم؟ نمی دانم

خراب آباد دل گـر مأمن عشاق می باشد
من عاشق چرا اینگونه ویرانم؟نمی دانم

نمی دانم بگویم ، یا نگویم دردهایم را
به او، شایدبگویدمن پشیمانم،نمی دانم

#رجبعلی کاوسی قافی
#نقد_شعر_کلاسیک
🍀بنام خداوند مهربان 🍀
🔲از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم .
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی و نهایتا کاربرد لغات در حالت کلی خوب عمل کرده اما خالی از ضعف نیست .
زبان در این اثر یکدستی لازم را در خود دارد و این مسئله نقطه قوت اثر است اما گرایش زبان به زبان کهن است . یعنی زبان اثر زبان کهن فارسی ست . ( از انجایی که معتقدیم شاعر باید به زبان روز آشنا و له زبان روز بسراید ،بنابراین این شیوه بکارگیری زبان می تواند ضعف محسوب شود . )
انتخاب و چیدمان لغات بر مبنای روایت اثر یعنی که شاعر دقت لازم را در بکارگیری لغات بکار گرفته . جایگزینی انها روی محور همنشینی ست و متناسب با روایت اثر .
ترکیب سازی ها بر مبنای وصف روایت است .یعنی ترکیبات کشفی هستند اما هیچگونه خلاقیتی ور ترکیب سازیها دیده نمی شود .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده در وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن در بحر هزج مثمن سالم سروده شده . قافیه ها دچار ضعف هستند . به نظر می رسد که شاعر در ساخت قوافی دقت لازم بکار نگرفته .(حیران/ ایمان / می خوان /پریشان / خندان /ویران /پشیمان ) ردیف در اثر ارائه شده به ویژگی های موسیقیایی کمک کرده است .
✅به لحاظ بررسی ساختار روایت اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت را در خود دارا می باشد . در واقع شاعر به مختصات روایی اثر پرداخته و یک اثر را افریده است .
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده استفاده از تشبیهات در جهت ساخت روایت و ایجاد جنبه های هنری کلام بوده . شاید شاعر آنطور که باید در ایجاد جنبه های هنری موفق عمل نکرده اما استفاده از تشبیهات خوب بوده .
مثل بیت ۳ / بیت ۴
_ استفاده از زبان عاطفی خوب اثر یکی از عوامل مهم زیبایی ست که اثر ارائه شده بهره خوبی از ان گرفته است . مثال بیت ۵
استفاده از لایه های مختلف. زبان علاوه بر زیبایی در ساخت مضمون نیز حائز اهمیت است .
_ تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتزاعی هستند که جهت توضیح و تفسیر روایت حائز اهمیت است.
مثل بیت ۳
_ ارتباط عمودی روی محور جانشینی قدری کمرنگ شده اما به حدی نیست که به روایت اثر اسیب برساند و عامل گسیتن روایت بشود . درواقع تا حدودی عامل ایجاد استقلال در ابیات روایت شده است.
✅به لحاظ بررسی composition اثر ارائه شده شروع و پایان بندی خوبی دارد . درواقع مطلع و مقطع که از ویژگز های غزل است گویای شروع و پایان روایت شده . و نشان دهنده انسجام روایت و درک روایی اثر است.
✅به لحاظ بررسی موسیقایی اثر ارائه شده در بحر هزج سروده شده که از بحر های خوش آهنگ عروض در زبان فارسی ست . از موسیقی بیرونی به سبب وزن و تا حدودی از موسیقی کناری بهره خوبی دارد. از موسیقی معنوی نیز بی بهره نیست.
در حالت کلی صرف نظر از ضعف های کوچک وزنی موسیقی کل اثر تقریبا روان است .
✅به لحاظ بررسی و نقد محتوایی اثر ارائه شده بر طبق تعاریف غزل ،یک غزل عاشقانه است . عامل بوجود اوردن یک اثر جوششی شده .
محتوای اثر منطبق با منطق روایی اثر است .
در پایان از شاعر محترم تشکر می کنم .
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

حسین رمضانپور ۲

‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ؛۹۸/۴/۱۸سه شنبه

#ساعت_شروع ؛2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

به بال چلچله ها تیر تن فروشی خورد
بهار از وجناتِ رواق افتاده
و کوچه ای که پر از انتظار موعود است
پس از طلوع شب از اشتیاق افتاده


و تازه اول یک اتفاق تودرتو ست
نهیب سرکش ابری عجیب بارانزا
«چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خودرا»
که ماهِ روی تو دستِ محاق افتاده


دو چشمه ای که پر از خاطرات تاریخند
که زنده رود بمیرد برای رکناباد
چگونه دل بکند اصفهانم از شیراز؟
ببین که فاصله قبل از طلاق، افتاده


بچرخ دور سرم، چرخ،چرخه عباسی
برقص تا که ببینم جهان شده عاصی
درین مقابله تنها تو برگه ی آسی
و شعرِ منتظر از رویِ طاق افتاده


چکیده عطر نفس های وحشی اش در من
کشیده آتش خود را به سینه ی خرمن
رسیده ام که ببینم شکنجه از دامن
و شاعری وسطِ اتفاقِ افتاده


که قُلْ اَعُوذُ بِربِّ َالفَلَقْ...تو بودی تو
که اِقْرَا باِسْمِ خدای خَلَقْ ...تو بودی تو
به مرگ می رسم اما تو حق...تو بودی تو
زبان شعله ی عشق از اجاق افتاده


که مرگ می بردم تا هبوط کابوسی
به من نگو که چرا نا امید و مایوسی
نبوده در سر راهم فروغ فانوسی
که در سرم همه شب کار شاق افتاده


تو رفته ای و جهانی به من بدهکارست
و زندگی پس از تو شروع اجبارست
تقاص زندگی بی تو چوبه ی دارست
و عاشقی که به جانِ اتاق افتاده


#حسین_رمضانپور

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

🍀بنام خداوند نیک و مهر 🍀
#نقد_شعر_کلاسیک
🅰از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود بنابر این آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان و جایگزینی لغات ،همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی و نهایتا کاربرد زبان در حالت کلی چندان موفق عمل نکرده است.
استفاده از کلماتی در زبان معیار و زبان محاوره عامل اصلی دوگانگی زبان در کل اثر است که روی مقوله زیبایی شناسی هم تاثیر می گذارد .
ترکیب سازی ها تا حدودی به زیبایی و مضمون اثر کمک کرده .
✅به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ۲ بار با هشت رکن در یک مصراع با ردیف فعلی و قافیه های تقریبا مناسب .
اما معتقدم وقتی از ازوزان بلند در اثری استفاده شود هر مصرع قابل شکسته شدن است . علاوه بر ان امروز استفاده از اوزان بلند مرسوم نیست و به نوعی نشان تمرین و زور آزمایی شاعر است. .
✅به لحاظ بررسی ساختار روایت اگر چه ابیات در حالت کلی بسیار مستقل عمل می کنند اما سه خصیصه روایت را در خود دارند با این تفاوت که در نتیجه گیری خوب پرداخته نشده و هر کدام از ابیات می تواند در جایگاه تنه و یا مقدمه روایت قرار بگیرد . این مسئله می تواند ناشی از ارتباط افقی ابیات روی محور همنشینی و انتزاعی بودن انها در حالت کلی باشد.
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده از صناعات استفاده کرده و موفق بوده مثل بیت ۶ بیت ۴/بیت ۳
تصاویر در اثر بیشتر انتزاعی هستند و انتزاعی بودن سبب شده تا روایت در فرمت کلی ساخته و پرداخته شود . یعنی اثر دچار کلی گویی ست .
مثل بیت ۲ / بیت ۳
_ ارتباط عمودی روی محور جانشینی در اثر ارائه شده اگر چه برقرار است اما از استقلال ابیات چیزی کم نمی کند .
این استقلال ابیات به حدی نیست که به درک روایی اثر آسیب برساند .

✅به لحاظ بررسی composition اثر ارائه شده دارای مطلع خوبی ست و می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه روایت اماده کند . اما مطلع به اندازه مقطع خوب ساخته و پرداخته نشده . زنگ پایان اثر انطور که باید به صدا در نیامده و اثر همچنان می توانست ادامه داشته باشد .
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی اثر ارائه شده در بحر مجتث سروده شده . قدری سکوت های موسیقیایی به لحاظ بررسی اوایی وجود دارد که از روان بودن اثر می کاهد اما در حالت کلی از موسیقی بیرونی و کناری بهره خوبی. دارد . از موسیقی درونی و معنوی نیز بی بهره نیست.

✅به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده یک غرل عاشقانه با رویکرد فراق است . تقریبا خوب ساخته و پرداخته شده .
در حالت کلی اثر ارائه شده یک اثر ساختارگرا ست .
از شاعر محترم تشکر می کنم
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh
#Naghde_shearbaran

جناب مجتبی جواهریان

🌸🌸🌸
معنای گریه در سر ما بد نشسته است
باید گریست جای نباید نشسته است
نادم به روی صندلی چرخدار جنگ
مردی که بود سرو سهی قد نشسته است
موسی کجاست تا که بکوبد عصای خود
بر گاو سامری که به مسند نشسته است
قران بدون آینه ابزار ساحر است
چون در هوای جادوی ابجد نشسته است
دجال مشرقی ! چه خیال است ... مغربی
بر جای خانواده احمد نشسته است
آقا ! از آفت وطن افت انتظار نیست
تا لحظه ای که بر سر آ...! مد نشسته است
#مجتبی_جواهریان
🍀بنام خداوند مهر 🍀
#نقد_شعر_کلاسیک
🅰از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگس های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم .
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب و چیدمان لغات ،جایگزینی و همچنین استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان، ترکیب سازی و کاربرد زبان در حالت کلی موفق عمل کرده .
انتخاب لغات کاملا متناسب با روایت اثر و جنبه های زیبایی شناسی و همچنین متناسب با قواعد عروض ،با در نظر گرفتن جنبه های موسیقیایی ست.
لزوم استفاده از کلمه دجال با توجه به روایت اثر ( با توجه به عربی بودن کلمه فوق ) چون خللی به زیبایی اثر وارد نکرده و هیچ کلمه مناسبی با توجه له معنا موجود نیست . بنابراین قابل پذیرش است و عامل دوگانگی زبان محسوب نمی شود.
زبان در اثر ارائه شده یکدستی لازم را در خود دارد .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است بر وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن در بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف با قافیه و ردیف متناسب با قواعد عروض .
در ۶ بیت . که ضعفی در آن دیده نمی شود .
✅به لحاظ بررسی ساختار روایت اثر ارائه شده سه خصیصه مهم روایت ( مقدمه / تنه / نتیجه گیری ) را در خود دارد . اما انچه که حائز اهمیت است این است که ابیات در روایت اثر ارائه مستقل عمل می کنند . اما چون شاعر با تکیه بر تشبیهات و ایجاد تاویل در ذهن مخاطب درک روایی را ذهن مخاطب ایجاد کرده
✅به لحاظ بررسی زیبایی شناسی اثر ارائه شده در استفاده از تشبیهات و تلمیح و کنابه موفق بوده مثل ابیات ۳و ۴
_ تصاویر ارائه شده در اثر عینی و انتراعی هستند و به مضمون سازی و درک روایی اثر کمک شایانی کرده اند .
مثل ابیات ۴/ ۵
✅به لحاظ composition اثر ارائه شده در مطلع خود ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند . و مطلع در دو مصرع یکدیگر را کامل می کند و در مقطع یا پایان بندی هم شاعر هدف خود را ارائه کرده و زنگ پایان اثر به صدا در آمده .
وقتی اثری دارای مطلع و مقطع درستی ست یعنی منطق روایی در حالت کلی و همچنین انسجام روایی به صورتی که یک روایت قابل درک باشد ،موجود است .
✅به لحاظ موسیقیایی اثر ارائه شده بسبار روان است . یعنی کلمات به خدمت عروض آمده اند هم از موسیقی بیرونی بهره گرفته و هم از موسیقی درونی و هم از موسیقی کناری و معنوی بی بهره نیست .
این مسئله علاوه بر اثبات شعریت و زیبایی ،خوش آهنگی زبان را نیز به رخ می کشد .

✅به لحاظ نقد محتوایی با روایتی روبه رو هستیم با درونمایه اجتماعی _ سیاسی که شاعر با استفاده از زیبایی شناسی و کاربرد لغات با توجه به مضمون سازی به اهداف خود رسیده. درواقع شاعر رسالت خود را به جای آورده .
از طرف دیگر شاعر با کژتابی های روایی سعی در ایحاد خلاقیت در مضمون سازی داشته است که به اعتقاد من موفق عمل کرده .


برای این اثر خوب از شاعر محترم تشکر می کنم .
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

پرویز بابایی

‍ ‍
‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۴/۱۱سه شنبه
#ساعت_شروع:2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

درست لحظه دیدار ما هوا بد شد
هوای آفتابی سرد و نامساعد شد

شکست شیشه رویای ما و باد وزید
خلاصه عشق ما در کوچەها زبانزد شد

و پای هر دوی ما را جدا ز هم بستند
شبیه کوە یک دیوار بین ما سد شد

چگونە مشقهای عاشقانە بنویسم!؟
به جرم عشق این شاگرد درس خوان رد شد

کسی شبیه تو دیشب بە خواب من آمد
که حرف تازەایی میزد دلم مردد شد

و شور انقلاب عشق در تنم برخواست
بە هر چە عشق فرمان داد دل مقید شد

#پرویز_بابائی

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
بنام خداوند مهر
☑️از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد.
✅به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی و نهایتا کاربرد لغات در حالت کلی تقریبا خوب عمل کرده اما خالی از ضعف نیست .
انتخاب و چیدمان لغات و جایگزینی لغات بر مبنای روایت اثر اتفاق افتاده
اگرچه ضعف هایی نیز مشهود است مثل تمایل به دوگانگی زبان اما لازم به ذکر است که این تمایل بر مبنای وزن به شعر تحمیل شده.
استفاده از قواعد و قوانین صرف و نحو به سبب ردیف فعلی (فعل کمکی) در اثر ،به زبان هنجار کمک کرده و در روان بودن موسیقیایی هم تا حدودی نقش دارد . ( البته موسیقی در این اثر با توجه به وزن مورد نظر خیلی روان نیست . قدری ثقیل است )
ترکیب سازی ها مثل ( هوای آفتایی / و شور انقلاب عشق / شیشه ی رویای ما و ... )ترکیبات موفقی نیستند . نه در مضمون سازی و نه در ایجاد زیبایی موفق نبودند .این عدم موفقیت ناشی از عدم انتخاب درست کلمات است.
به هر حال هر اتفاقی که در شعر حادث می شود در گرو زبان است.

✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل است و در ساختار غزل سروده شده .بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن در بحر مجتث مثمن مخبون محذوف
اما به هر حال قدری ایرادات وزنی هم خصوصا در رکن چهارم دیده شد . از طرف دیگر قوافی با دقت لازم صورت نگرفته و معتقدم می توانست بهتر از این باشد .
✅در بررسی ساختار روایت اثر اگر جابجایی در چیدمان ابیات اتفاق بیوفتد ساختار روایت به انسجام بیشتری می رسد و عامل زیبایی اثر می شود . یعنی ساختار روایت اثر دارای سه خصیصه نهم روایت ( مقدمه / تنه و نتیجه گیری )می باشد اما در بخش تنه و سپس نتیجه گیری درست ساخته و پرداخته نشده.
پیشنهاد می کنم که له جای بیت سوم / بیت ۵ قرار گیرد
به جای بیت چهارم / بیت ۶ قرار بگیرد و به جای بیت پنجم / بیت ۳ و به جای بیت اخر بیت ۴ قرار بگیرد
که ساختار روایت انسجام روایی و همچنین درک روایی بیشتری داشته باشد . از طرف دیگر ارتباط عمودی ابیات روی محور جانشینی له شکل بهتری قرار گیرد که عامل درک روایی بهتری باشد.
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات / کنایه و ... تقریبا مناسب اتفاق افتاده مثل بیت ۲ اثر ارائه شده
_تصاویر عینی و انتزاعی هستند نثل بیت ۳ / بیت ۵
✅به لحاظ بررسی composition اثر ارائه شده در مقدمه ( اگرچه ) دچار تکرار مضمون شده و این مسئله به دایره لغات شاعر باز می گردد اما از اتفاقات شایع در شعر کلاسیک است و نمی توان به عنوان ضعف محسوب کرد .
در پایان بندی اگر ان جابجایی ها در ابیات حادث شود . ترتیب روایی اثر به انسجام لازم می رسد بنابراین در این این چیدمان ،پایان بندی یا نتیجه گیری روایت دچار ضعف است.
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی اثر ارائه شده با توجه به وزن ،از موسیقی بیرونی و تا حدودی از موسیقی کناری بهره گرفته اما با توجه به ثقل وزن در اثر ،سکوت های موسیقیایی نامساعد هم دیده می شود که از روان بودن موسیقیایی اثر می کاهد .
لازم به ذکر است که زبان فارسی از زبان های خوش آهنگ دنیا ست .بنابراین موسیقی در شعر خصوصا بسیار حائز اهمیت است.
✅به لحاظ بررسی محتوایی اثر ارائه شده یک غزل است با تعریف کلاسیک این قالب منطبق است و شاعر تا حدودی به شکوه و شکایت هم رو آورده.
در حالت کلی کشف تازه ای در اثر موجود نیست. خلاقیتی در اثر دیده نمی شود . اما از انجایی که این اثر زبان عاطفی خوبی دارد می تواند با اندکی تغییر جز اثار خوب باشد .
در پایان برای شاعر محترم ارزوی موفقیت دارم.
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh
@Naghde_shearbaran

نظر مولانا در مورد دل

maryam rad:
نظر مولانا در مورد دل
مولانا معتقد است دل محل نور الهی ست.

ارزش انسان در پرداختن به دل و صاحب‌دل بودن اوست و صاحب‌دلی انسان در تحصیل انقطاع از اغیار و متوجه کردن قلب به سوی حضرت حق است و ارباب قلوب می‌دانند که قلب با انقطاع در مقام سلوک مصداق واقعی «عرش رحمان» می‌گردد.

دل لطیفه‌ای است ربانی و جوهر مجردی نورانی که به قلب جسمانی نوعی تعلق و وابستگی دارد؛ اما گویی که مغز و باطن آدمی است که در مقابل ظاهر شیء قرار دارد، ظاهر شیء همیشه دال بر باطن آن نیست، زیرا انسان آنچه که در دل دارد پنهان می‌کند؛ زیرا ممکن است که در ظاهر آرام و در باطن مضطرب باشد و یا بر عکس آن. به راستی این دل چیست که این‌گونه توجه همگان را به خود جلب کرده است؟ و پهنه گسترده ادب، حکمت و عرفان را جولانگاه حضور و تقلب احوال خود نموده است. رؤیت حضوری و تلقی وحی نیز کاری است که به قلب مربوط می‌شود و صفتی است که با تعابیر مختلف به قلب و دل نسبت داده می‌شود به گونه‌ای که اگر دل سالم باشد و یا اگر انسان دارای «قلب سلیم» باشد؛ ناگزیر کار ادراک به شایستگی انجام می‌پذیرد و هرگاه عمل ادراک را انجام نداد؛ دلیل بر بیماری دل خواهد بود.

حالات انفعالی (احساسات باطنی)؛ از جمله چیزهایی که به قلب نسبت داده می‌شود و در زمره آثار قلب بشمار می‌آید حالات انفعالی و به تعبیر دیگر احساسات باطنی است. اموری از قبیل «ترس، اضطراب، حسرت و غیظ، قساوت و غلظت، خشوع، لینت، رأفت، رحمت، اخبات».

حالات دیگری نظیر «غفلت، اثم، ذکر، توجه، انابه» و نیز «قصد و عمد»، «اطمینان و سکینه» و «تثبیت» نیز صفاتی هستند که در قرآن در وصف قلب آمده‌اند.

دامنه گسترده‌ای برای مفهوم این کلمه لحاظ شده، به نحوی که هم مقوله ادراک، هم مقوله انفعال و احساس و هم مقوله فعل و عمل، هر سه به قلب منسوب است، بر این اساس، باید مفهوم قلب را هم‌سنگ مفهوم «نفس» گرفت؛ زیرا این سه مقوله، مظاهر اساسی نفس آدمی هستند و شاید بتوان ادعا کرد که منظور از قلب، همان روح و نفس انسانی است که می‌تواند منشأ همه صفات عالی و ویژگی‌های انسانی باشد، چنان‌که همین قلب می‌تواند منشأ سقوط و رذایل انسانی باشد.

پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید:در جسم فرزند آدم تکه گوشتی است که اگر به صلاح آید بقیه جسم نیز به صلاح آید و اگر به فساد گراید بقیه جسم نیز این‌چنین و آن چیزی نیست جز قلب .

پس صلاح و فساد مملکت بدن، منوط به صلاح و فساد تخت دل و پادشاه روح است.

انسان باید که سعی و اجتهاد در عمارت دل نماید و دل را به حیات طیبه ایمان و علم و معرفت زنده گرداند.

امام باقر(ع) قلب مؤمن را تابناک و نورانی و مظهر انوار الهی می‌داند. قلب‌ها سه‌گونه‌اند: یکی قلب وارونه که هیچ خیر و خوبی ندارد و آن عبارت است از قلب کافر و دوم قلبی است که نکته سیاهی در آن هست و خوبی و بدی به آن توارد می‌کنند پس هرکدام از خوبی و بدی از آن سر زد بر آن غلبه می‌کند و سوم عبارت است از قلب باز شده و گسترش یافته که در آن چراغ‌هایی پر نور و تابناک وجود دارد و نور آن تا روز قیامت خاموش نگردد و آن قلب مؤمن است.

جرجانی در تعریف این واژه می‌گوید:قلب لطیفه‌ای است ربانی، که به این قلب جسمانی صنوبری شکل که در طرف چپ سینه قرار داده شده تعلق دارد. آن حقیقت انسان است، حکیم آن را (نفس ناطقه) می‌خواند، روح باطن آن است، نفس حیوانی مرکب آن، و در انسان مدرک عالم، مخاطب و مطالب و معاتب هم اوست.

عبدالرحمان جامی، در شرح کلمه شعیبیه به بیان تعریف قلب پرداخته است، وی منظور از قلب را، قلب عارف بالله می‌داند و معتقد است که قلب غیر آن، در عرف عارفین قلب شمرده نمی‌شود مگر به‌صورت مجاز، چنان‌که گفته شده است:«دل» یکی منظری است ربانی

ابن‌جوزی قلب را به انواعی تقسیم کرده و ضمن آنکه قلب را به حیات و ضد آن ـ یعنی ممات ـ وصف می‌کند آن را به سه قسم تقسیم می‌کند:قلب صحیح: آن قلب سلیمی است که روز قیامت نجات نمی‌یابد مگر خدای تعالی به او روی آورد، چنان‌که می‌فرماید:یوْمَ لَا ینْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إ‌ِلَّا مَنْ أ‌َتَى اللَّهَ بقَلْب‌ٍ سَلِیم ٍ. (شعراء / 88 و 89)و سلیم یعنی سالم و قلب سلیم آن قلبی است که از غیر خدا بری باشد و عبادت و بندگی ناب خدای ـ تعالی ـ نماید.قلب مرده (میت): که ضد قلب سلیم است یعنی قلبی که دارای حیات نباشد، پس آن قلب خدایش را نمی‌شناسد و اوامر او را بندگی نمی‌نماید، هوای نفس امام او و شهوت پیشوایش می‌باشد.. قلب مریض: و آن قلبی است که دارای حیات است ولی مریض است، آن قلب مادام در حالت شک و تردید است، یعنی هم محبت خدای حق تعالی در آن وجود دارد ـ که موجب حیات اوست ـ و هم شهوات و حرص به کسب مطامع دنیوی ـ که موجب هلاکت اوست ـ در آن قلب جای دارد، پس قلب سلیم قلب زنده و لطیف و قلب مرده قلب خشک و یابس و قلب مریض، قلبی است که یا به سوی سلامت نزدیک می‌شود و یا به سوی هلاکت می‌رود.

دل آدمی در نهایت لغزش، تقلب

و تغییر است که در هر لحظه امکان غفلت و استتار حقیقت از قلب وی می‌باشد، بنابراین بر اوست که همیشه مراقب احوال خویش باشد و از ارکان این مراقبه به ذکر خدای تعالی مشغول گشتن است.

نجم‌الدین رازی معتقد است که دل جایگاه خداوند است و محل اشراق نور الهی. آن هنگام این فضیلت را در می‌یابد که از رذایل پست و هواجس نفسانی زدوده شود. دل را عرش الهی می‌داند که فقط صاحب‌دلان و سالکان راه الی الله بدین عرش توانند رسید.دل را مرکَّب از هفت طور می‌داند که هر طور، خاصیت خود را دارد و طور هفتم که «مهجة القلب» است معدن ظهور تجلی‌های صفات خداوندی است و تمامی صفای دل را در آن می‌داند:بدان که حق‌تعالی از ملکوت ارواح راهی به دل بنده گشاده است و از دل راهی به نفس نهاده و از نفس راهی به‌صورت قالب کرده تا هر مدد فیض که از عالم غیب به روح رسد، از روح به دل رسد و از دل نصیبی به نفس رسد و از نفس اثری به قالب رسد، بر قالب عملی مناسب آن پدید آید و اگر به‌صورت قالب، عملی ظلمانی نفسانی پدید آید اثر آن ظلمت به نفس رسد و از نفس کدورتی بر دل رسد و از دل غشاوتی به روح رسد و نورانیت روح را در حجاب کند. همچون ‌هاله‌ها که گرد ماه در آید و به قدر آن حجاب راه روح به عالم غیب بسته شود تا از مطالعه آن عالم بازماند و مدد فیض بدو کمتر رسد.

بدان‌که دل در تن آدمی به مثابه عرش است جهان را و چنان‌که عرش محل ظهور استوای صفت رحمانیت است در عالم کبری، دل محل ظهور استوای روحانیت است در عالم صغری. همچنین دل آدمی را یک روی در عالم روحانیت است و یک روی در عالم قالب؛ و دل را از این وجه قلب خوانند که در قلب دو عالم جسمانی و روحانی است تا هر مدد فیض که از روح می‌ستاند دل مقسم آن بود و از دل به هر عنصری، عروقی باریک پیوسته است تا مدد فیض روح بدان مجاری به جمله اعضا می‌رسد و حس و حرکت می‌یابد و اگر مدد آن از یک عضو منقطع شود، به سبب سده‌ای که در عروق ـ که مجاری فیض است ـ پدید آید آن عضو از حرکت فرو ماند و مفلوج شود.



این مطلب را خوندم .خلاصه کردم وگفتم با شما قسمت کنم.
یا حق
#مریم_راد_واژه
#واژه

@ashenayeeshgh

حمیرا خانجانی

#نقد_شعر_سپید
شکوه شب
در هجمه ای از سکوت و سیاهی
لرزان در بستر مرگ
در جدالی تلخ
با روسپیان آسمان

تبلور مادینگی
بر دیوارهای نیمه برهنه ی شهر
هم نوا با ناله های دل آشوب سکوت


پیله ی آتش و دود
لابه لای شاخه های وحشت


ما کاشفان هزاره ی سوم
این گونه تلخ
این گونه سیاه
آه ...

#حمیرا_خانجانی
#نقد_شعر_سپید
🍀بنام خداوند مهر و مهربانی🍀
☑️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
✅✅قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم . اول : در شعر سپید ( با فرض پذیرفته شدن و مطابقت داشتن اثر با تعاریف شعری موجود ) هیچ کلمه ای بی هدف و بی نتیجه رها نمی شود . یعنی شاعر سپید سرا از انتخاب و چیدمان کلمات هدفی دارد . دوم: وقتی تصاویر بیش از اندازه انتزاعی می شوند ،صورت ابهام آمیزی از یک روایت را بوجود می آورند . ایجاد ابهامات در روایت به دو گونه است ،الف) ایجاد تاویل می کند که در این صورت شاعر موظف است ذهن مخاطب را به سمت و سوی مورد نظرش هدایت کند تا از این طریق نتیجه بهتری در ذهن حاصل شود .
ب) طرح معما گونه در آثار وقتی پذیرفته شده است که پاسخ درستی هم برای سوالات موجود در ذهن مخاطب موجود باشد . این مسئله در شعر کلاسیک هم مطرح است.
سوم: استفاده از دال و مدلول ها در جهت ایجاد و تکامل روایت یا حتی تداعی روایت در ذهن می باشد . در غبر این صورت به عناصری بلا استفاده و بی مصرف در اثر تبدیل می‌شود که لزومی به بیان آنها نیست. چهارم : مهم ترین هدف شاعر این است که دغدغه موجود در ذهن خود را به روی کاغذ بیاورد و یا بیان کند .ادبا از این مسئله تحت عنوان رسالت شاعر یاد کرده اند . بنابراین تا شاعر دغدغه ای در ذهن نپروراند ،بهتر است دست به قلم نباشد و اقدام به سرودن نکند . با این مقدمه به نقد اثر می پردازم.

✅به لحاظ نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ، کاربرد زبان در حالت کلی می توانست موفق تر عمل کند . گاهی اوقات شعرا در بیان افکار و عقاید و احساسات خود در جوار کلمات ،خساست می کنند . این مسئله سبب می شود تا تداعی روایت به خوبی اتفاق نیوفتد .از طرف دیگر ابهامات موجود در اثر سبب ایجاد نقص در مضمون سازی می شود قطعا در زیبایی اثر تاثیر می گذارد .
انتخاب و چیدمان لغات روی محور جانشینی و همنشینی سبب شده که اثر ارائه شده مانند یک کلاژ از چهار قسمت تقسیم شود و متاسفانه هر بخش این اثر به سمت و سویی هدایت شده و صاحب اثر نتوانسته توازنی بین این قسمت ها ایجاد کند که هم عامل انسجام روایت شود و هم درک روایی را در ذهن مخاطب شکل دهد .
به طور مثال صاحب اثر در بخش اول ( شکوه شب / .../گم می شود )سعی دارد تداعی سکسوالیته نامتعارف باشد .هم می تواند تداعی یک بیماری روانی ( نکروفیلیا )باشد و هم می تواند با طرح معما گونه و بی جواب که در خود دارد ذهن مخاطب را به هر سمت دیگری هدایت کند که منظور گوینده نیست . این حرکت به معنای ایجاد تاویل نیست . این گونه بگارگیری لغات به معنا و محتوا ،مضمون سازی ،زیبایی شناسی و همچنین کاربرد لغات آسیب می رساند . و متاسفانه در روند کل این اثر به وضوح دیده می شود .
☑️انسجام روایت از ویژگی های مهم یک اثر خوب است .
زبان تحت قاعده درست و مطابق با زبان هنجار ،منطبق با قواعد و قوانین صرف و نحو در زبان فارسی ست ،ترکیب سازی هایی مثل ( تبلور مادینگی / دیوار های نیمه برهنه / ناله های ..../ صدای ..../ در جدالی تلخ / و ....)اگرچه ، ترکیب سازی هایی هستند که به تنهایی به زیبایی اثر کمک می کنند اما چون در این روایت خوب ساخته و پرداخته نشده نه تنها نمی توانند عامل زیبایی شوند بلکه معنا سازی را در روند روایت به مخاطره انداخته اند .
از این جهت است که معتقدم صاحب اثر در بیان روایت یا آنچه که قرار است تداعی روایت بشود خساست به خرج داده به حدی که زیبایی شناسی اثر به مخاطره انداخته است .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به ترتیب ارکان جمله جهت ساخت زبان هنجار و همچنین ایجاد فاصله در حلقه های زنجیره ی روایی اثر ،تداعی یک شعر سپید است اما مهم ترین ضعف اثر ،عدم مضمون ساز درست منطبق با روایت و موضوع مورد نظر گوینده ،عدم زیبایی شناسی ست . درواقع شعریت در این اثر به مخاطره افتاده . ناگفته نماند ساختار بخشی از ارزش و اعتبار اثری ست همه ی ارزش و اعتبار آن نیست .
✅به لحاظ نقد زیبایی شناسی استفاده از تشبیهات اگرچه در جهت زیبایی‌شناسی ست اما چون در چیدمان و جایگزینی لغات چندان موفق نبوده انسجام روایی به مخاطره افتاده است بنابراین استفاده از تشبیهات چندان کمکی به اثر نکرده است .
🍀ادامه دارد 👇👇
P:1
@ashenayeeshgh

ادامه نقد ☝️☝️☝️
P:2
@ashenayeeshgh

_تصاویر ارائه شده در اثر آنقدر انتزاعی هستند که درک روایی را به مخاطره انداخته است . این تصاویر گاهی اوقات آنقدر دور از ذهن هستند که عامل ایجاد طرحی معما گونه ی بدون پاسخ شده اند و زیبایی را به مخاطره انداخته اند مثل ( صدای ....)
_ ارتباط عمودی کلمات روی محور جانشینی تا حدودی. چار تزلزل است و سبب عدم انسجام روایی شده .از طرف دیگر عناصر موجود در اثر (شکوه شب / بستر مرگ / جدالی تلخ / روسپیان / تبلور مادینگی و ...) ارتباط لازم. رابا یکدیگر ندارند عامل پراکندگی معنایی در اثر شده اند .
ارتباط افقی نیز. وی محور همنشینی دچار ضعف است ( لابه لای ....)
در حالت کلی گزاره های موجود در اثر انقدر مستقل عمل می کنند که انسجام و درک روایی به مخاطره افتاده و اثر تا حدودی دچار پراکندگی ست . ( کاشفان هزاره سوم / این گونه تلخ / لین گونه .../ ....)
✅به لحاظ composition به واسطه کلماتی که چیده شده می توانست شروع بهتری را برای اثر رقم بزند اگر شاعر ارتباط عناصر را در نظر می گرفت و با دقت بیشتری دست به سرایش می زد . نهایتا شاعر بهتر بود که به یک موضوع بپردازد . در پایان بندی هم همان ضعف تکرار می شود .
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی اثرارائه شده با توجه به segmentation و همچنین سکوت ها موسیقیایی و یا مکث های موجود آوایی که تحت تاثیر تقطیع اتفاق افتاده .عامل بوجود اوردن موسیقی درونی اثر شده است . با فراز و فرود های موسیقیایی که تحت تاثیر معنا و مضمون هستند ،موسیقی معنوی اثر را نیز شکل داده بنابراین اثر به لحاظ موسیقیایی مناسب است.
در پایان از اثر ارائه شده جهت نقد به سبب پتانسیل و نقد پذیری تشکر می کنم و ارزوی موفقیت دارم .
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

شهر آشوب

#نقد_شعر_سپید
پشیمانی از سلول،سلول
انسان ضجه میکشد.

آرزو دردوردست این
تصویرسایه مرگ دارد.

وقت رفتن ازچنگال زندگی
جایی که میان بد وبد هبوط
میکنیم،
وفریادهادرلجن دنیامیپوسد
وهمچیزفلسفه ای بدون سانسور
که میتراود وبنظرشهدیست...

شکوه
#شهر_آشوب
#نقد_شعر_سپید
🍀بنام خداوند مهر 🍀
از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .
☑️ قبل از اینکه بخواهم به نقد بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. اولا: شعر، ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا، در جوار اندیشه و تخیل است که با کلمات جاری شده و می تواند حاوی عاطفه و احساس و افکار مشخصی باشد که نشان دهنده دغدغه و خط مشئ شاعر و یا آنچه تحت عنوان رسالت شاعر می شناسیم ،باشد . بنابراین می توان معتقد بود که افرینش شعر یا به صورت جوشش است و یا به صورت جوشش توام با کوشش که به واسطه کلمات جاری شده و هدفی را دنبال می کند .
دوماً: دال و مدلول ها در انسجام روایی یک اثر نقش دارند .و تعیین کننده هستند. پراکندگی در عدم درک روایی نقش دارد و عدم درک. روایی ناشی از مضمون سازی نادرست است . سوماً: زیبایی شناسی متناسب با مضمون و محتوا در کنار ساختار اثر عامل ارزش و اعتبار اثر می شود .یعنی مجموعه عواملی در ایجاد شعر خوب نقش دارد . با ذکر این چند نکته به نقد اثر می پردازم.
✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب ،چیدمان و جایگزینی لغات ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ، ترکیب سازی و نهایتا کاربرد زبان در حالت کلی می توانست موفق تر عمل کند.
استفاده ( انتخاب ) کلماتی که هیچ نقشی در پیشبرد اهداف صاحب اثر ندارند و یا بی هدف رها شده اند می تواند انسجام و درک روایی را دچار خلل کند . مثلا ( آرزو در دور دست این /تصویر سایه مرگ دارد ) کدام تصویر ؟؟؟ ( اشاره به دال و مدلول نادرست )
شاعر وظیفه دارد کلمات را به خدمت خود آورد تا بتواند از آن اثری خلق کند متناسب با انچه در ذهن دارد ،پس باید از دایره لغات بهره کافی و لازم را ببرد . بنابراین ( خصوصا در شعر سپید ) هیچ کامه ای بی هدف رها نمی شود زیرا به منظوری در کنار هم چیده شده اند . این چیدمان و جایگزینی نشان دهنده توانایی بکار گرفتن یا کاربرد کلمات توسط شاعر است که توانایی او. را ثابت می کند .
زبان در اثر ارائه شده یکدستی لازم را دارد و از دوگانگی های فاحش به دور است .
✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده گویای یک اثر سپید است زیرا استفاده از زبان هنجار با توجه به حذف حلقه های زنجیره روایی در کل اثر مشهود است . درواقع ایجاد فاصله در حلقه های زنجیره ی روایی اثر که با استفاده از گزاره های موجود ایجاد شده ،تاییدی ست بر ساختار شعر سپید و وجه تمایز ان با نثر های ادبی و شاعرانه .
از طرف دیگر segmentation بر مبتای نفس گیری نسبی یا دم و بازدم ( متناسب با جنبه موسیقیایی ) اتفاق افتاده یعنی صورت گفتار و صورت نوشتار اثر تقریبا برابر است بنابراین جنبه موسیقیایی آن متناسب است .
✅به لحاظ بررسی و نقد زیبایی شناسی اثر ارائه شده به یک کلاژ تبدیل شده که هر کدام از قسمت های آن حاوی یک بخش است و یک مفهوم را ارائه می کند اما در نهایت ارتباط عمودی لازم روی محور جانشینی که عامل انسجام روایی و همچنین درک روایی موجود در اثر می باشد ،قابل رویت نیست . بنابراین عدم انسجام روایی عامل پراکندگی معنایی و محتوایی در اثر شده است که زیبایی را به مخاطره انداخته.
_ تصاویر ارائه شده در اثر انقدر انتزاعی هستند که ذهن مخاطب در هاله ای از ابهام باقی می ماند . این ابهامات به قدری ست که سبب عدم همزاد پنداری مخاطب می شود .
✅به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی ندارد (پشیمانی از سلول سلول/ انسان ضجه می زند //ارزو در دور دست این تصویر /سایه مرگ دارد)
عناصر موجود در شروع این اثر ان ارتباط لازم را ندارند درواقع ارتباط افقی لازم روی محور همنشینی دچار گسستگی ست . ( پشیمانی که یک پدیده ای ذهنی ست و عدم ارتباط آن با یاخته ها یا سلول ها و سپس انسانی که ضجه می زند ) در قسمت های بعدی هم به همین صورت است.
در پایان بندی هم تکرار همین عدم ارتباط افقی ( ترادویدن در فلسفه بدون سانسور و بعد شهد شدن ؟ ) انقدر تصاویر انتزاعی و دور از ذهن است که معنا و مضمون سازی را به مخاطره انداخته .
✅به لحاظ بررسی موسیقیایی با توجه به اینکه segmentstion و بکارگیری فاصله در حلقه های زنجیره ی گفتار می توان گفت که موسیقی اثر یک موسیقی درونی ست و متناسب با ظرفیت دم و بازدم تا اندازه سبب شده که صورت گفتار و نوشتار اثر به هم نزدیک باشد و خوانش درست اتفاق بیوفتد.
در پایان از صاحب اثر تشکر می کنم و برای ایشان ارزوی موفقیت دارم.
با تشکر
#مریم_راد_واژه
#واژه
@ashenayeeshgh

حسین اصغر محمدپور

‍ ‍ درود همراهان گرامی
#نقد_شعر
#انجمن_ادبی_شعر_باران
#مدیریت_برنامه ؛
#بانو_مریم_راد
#مورخ:۹۸/۴/۴ سه شنبه
#ساعت_شروع:2⃣2⃣

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

‍ حسرت نبودنش آزارم می دهد
ندیدنش در دلم آشوب به پا می کند
گوشه ی اتاقم شده مأوای تنهایی ام

ناله های درونی ام
عشق خیالی ام
یار نداشته ام
خیال های واهی ام

باز هم به انگشتانم خیره می شوم
حلقه ای نیست
جای انگشتان کسی نیست
استخوانی بیش نمانده است

دستان سردم را بغل می گیرم
در را می بندم
همان گوشه ی اتاقم آرام می گیرم
خودم را هم دوست ندارم

و باز این مرگ است که سلام می کند
و تمام .....


#حسین‌اصغر _محمدپور
#بردیا

*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣

#نقد_شعر_سپید
🍀بنام خداوند مهر و مهربانی 🍀
☑️از آنجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و نا خواسته خود خواهد بود ،بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی خواهم کرد .

▪️قبل از اینکه بخواهم له نقد اثر بپردازم لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم . اولاً شعر ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا در جوار اندیشه و تخیل است که با کلمات جاری شده و حاوی عاطفه می باشد . یعنی شعر می تواند هم جوششی باشد و هم جوشش توام با کوشش .
دوما:ً ساختار بخشی از ارزش و اعتبار بک اثر است که تکلیف ان را مشخص می کند . سوماً: زیبایی شناسی بخش جدایی ناپذیر یک اثر هنری ست که در معنا و مضمون سازی هم نقش دارد و بخش دیگری از ارزش و اعتبار اثر را شکل می دهد . چیزی که عامل ماندگاری اثار می شود .

✅به لحاظ بررسی و نقد لغوی اثر ارائه شده در انتخاب چیدمان و جایگزینی آنها ،استفاده از قواعد و قوانین دستور زبان ،ترکیب سازی ،کاربرد زبان در حالت کلی می توانست موفق تر از این عمل کند .
چیدمان لغات چنان روایت اثر را تحت تاثیر قرار داده که در حال ربودن ساختار از اثر است و این ضعف محسوب می شود.
زبان اثر کاملا یکدست است و از ویژگی های مثبت آن .
اما از ترکیب سازی با توجه به اینکه گزاره های موجود توصیفی هستند بهره خوبی نگرفته. ترکیب سازی ها می تواند عامل مهم زیبایی و مضمون سازی اثر باشد .

✅به لحاظ بررسی و نقد فنی اثر ارائه شده با توجه به فاصله ای که در حلقه های زنجیره روایی دارد( درواقع قرار گیری مناسب گزاره ها با توجه به قالب اثر)بیانگر شعر سپید است. اما متاسفانه در روایت اثر نتوانسته آنطور که باید موفق عمل کند .
پرداختن به جزییات روایت سبب شده ساختار اثر از شعر سپید به سمت نثر ادبی شاعرانه متمایل شود که اصطلاحا به ان دلنوشته هم می گویند. این یعنی اگر از برخی گزاره های موجود کسر نشود ،علاوه بر اینکه اثر زیبایی خود را از دست می دهد در ساختار نیز قدری دچار تزلزل می شود .
✅به لحاظ زیبایی شناسی اثر ارائه شده نتوانسته از لایه های زبانی بهره کافی را بگیرد و همه چیز در ان در سطح اتفاق افتاده . این مسئله از کیفیت مضمون سازی اثر نیز می کاهد .
تصاویر در اثر ارائه شده عینی و انتزاعی هستند و سبب شده تا روایت اثر ملموس تر در ذهن مخاطب جای گیرد .
✅به لحاظ composition اثر ارائه شده شروع خوبی دارد و می تواند ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده کند اما چندان پایان بندی موفقی ندارد .

شاعر از عناصر موجود به خوبی بهره نگرفته بنابرابن دال و مدلول ها انطور که باید در کنار یکدیگر چیده نشده.

باتشکر
#مریم_راد "واژه"
#واژه
@ashensyeeshgh
@Naghde_shearbaran