نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

شعر و چیستی آن

بنام خداوند مهر 

✍شعر و چیستی آن 


این جستار سعی دارد که مختصری در ارتباط با چیستی و چرایی شعر، آنچه تحت عنوان تعریف با رویکرد زیبایی شناسی  موجود است را توضیح دهد.  

آنچه که ادبا از شعر تحت عنوان تعریف ارائه یا  استخراج کرده اند در،یک نگاه کلی و ساده کلامی است موزون و مقفی که دارای معنا باشد.  درواقع انسان شعر را با موسیقی، خصوصاً موسیقی که در گرو وزن است( چه وزن عروضی و چه وزنی که در گرو زنجیره ی گفتار است)   شناخته و عمدتاً آن را مقابل  نثر قرار می دهد.  


ارسطو معتقد است شعر را باید در معنا و مضمون آن یافت چرا که صورت و شکل آن مقید به وزن و قواعد دیگر نظم است بنابراین صورت را جز ماهیت آن نمی داند.  از طرف دیگر افلاطون شعر را تقلید از طبیعت می داند چون جهان طبیعت را پیامد سایه و تصویر می داند بنابراین می توان معتقد بود که شعری که از،عالم طبیعت تبعیت می کند هرگز تا درجه ی تصاویر ساده نزول نمی کند و آنچه از،لطف و زیبایی جهان هستی پدید آمده خیال شاعر را می سازد. اما از آنجایی که ابزار شاعر برای تصویر سازی و تجسم طبیعت محدود است بنابراین به صورت ناخودآگاه شاعر رویا و یا شبح خیال انگیزی از آن را در آثار خود ایجاد و ارائه می کند.  

حافظ می گوید :

 (آن همه ناز تنعم که خزان می فرمود 

عاقبت در قدم باد بهار آخر شد.)


همه ما می دانیم که ذوق و قریحه شاعر دو عامل را ایجاد می کند یکی ماده و مضمون که آن را از جهان خارج می گیرد و دیگر آنکه  موارد و مقوله ها را از جهان خارج و پیرامون می گیرد و به هم پیوند می دهد.  در این پیوند به اعتقاد افلاطون الهام شکل می گیرد.  این الهام می تواند خود تعبیر عارفانه ای از تخیلات باشد و نشانه قدرت و خلاقیت شاعر و هنرمند.  

سعدی می گوید : 

(ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود 


وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود 


من مانده ام مهجور از اودرمانده و رنجور از او 


گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود) 


دکتر خانلری معتقد است "شعر سخنی است مخیل که در دل نشیند و حالتی از غم و یا شادی ایجاد کند.  "

ملک الشعرا معتقد است اگر شعر حالتی از غم و یا شادی را در شما ایجاد نکند و یا احساسات شما را بر نیانگیزد، نمی توان لفظ شعر را به آن بخشید.  

چرا که شعر در زیباترین حالت ممکن جز بیان صادقانه ی دنیای درون شاعر چیزی  نیست بنابراین شعر یک هنر زبانی ست متمایز از زبان روزمره که می تواند پیامی از حالات روحی یک شاعر و یا نمای کلی یک اجتماع  را با خود داشته باشد که با واژگان همراه شده در این بین نکته ی حائز اهمیت تناسب آهنگ و معناست که عامل ایجاد هیجان و حالات شعری برای مخاطب است. ( چه مخاطب عام و چه مخاطب خاص.)   

نادر نادرپور می گوید : 

(پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیال 

نقش تو ز مرمر شعر آفریده ام 

تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم 

ناز هزار چشم سیه را خریده ام)  

از آنجایی که دست مایه ساخت یک شعر، واژگان است بنابراین تمام قواعد ساخت کلمات در ساخت شعر موثرند زیرا کلمه، لفظ معناداری ست که در ساخت شعر و ایجاد معنا و مضمون سازی اثر موثر است.  بنابراین کلمه در  صورت انتزاعی ویا  ذهنی در نظام کلی زبان نقش دارد و کاربرد آن بر مبنای ضرورت های نحوی نیز علاوه بر زیبایی منطق با علم  زیبایی شناسی در مضمون سازی موثر است.  

شاعر در آفرینش تصاویر از تجربیات حسی و عقلی و عینی خود استفاده می کند بنابراین فهم و ادراک تصاویر در کلام شاعر نسبی ست.  

سلمان هراتی می گوید : 

( پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت 

شب مانده بود و جرات فردا شدن نداشت 

در آن کویر سوخته آن خاک بی بهار 

حتی غلف اجازه ی زیبا شدن نداشت)  

تعریف کلی شعر می تواند آمیختگی احساس و اندیشه در جوار کلمات در گذر لحظه ای از زمان می باشد.  ناگفته نماند بخشی از ارزش و اعتبار اثر مربوط به ساختار آن است پس، نقش تعیین کننده دارد و حائز اهمیت است. 

 

فریدون توللی می گوید : 

( من آن سنگ مغرور ساحل نشینم 

که می رانم از خویشتن موج ها را 

خموشم ولی در کف آماده دارم 

کلاف پریشان صدها صدا را)  


بنابراین شعر می تواند بیانگر واقعیتی مفروض باشد که با تکنیک های ادبی خاص، همراه با کارکرد زبانی و برگزیدن توان موسیقایی و القای، برای مخاطب قابل درک و فهم باشد.  

با تشکر 

مریم راد "واژه " 


#جستار_ادبی 

#ادبیات 

#شعر 

#معنای_شعر

  • مریم راد(واژه)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی