نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر نوین

نثر و تقاوت آن با شعر سپید , مقاله

نثر صرفا به دنبال کشف پیچیدگی های روایی نیست بلکه تشخیص سطوح مختلف ، فرافکنی حلقه های محور افقی زنجیره ی روایی نسبت به محور عمودی تلویحی نیز هست . این حلقه ها حول محور زبان در کل اثر با تکیه بر
تفکر نویسنده و بیان سوژه مورد نظر اتفاق می افتد . بنابراین در نثر به دنبال جهانی هستیم تحت سلطه معنا .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

آتشکده 2

#نقد_شعر_کلاسیک 

نقد شماره ی ۴



با من تو چرا سنگی؟ با عشق چه  می جنگی ؟ 

بسته به‌نگاهت دل ، این ساده ی پر شورم 

صد بار پیامم را ناخوانده رها کردی 

یا چشم تو درویش است یا وصله ی ناجورم 



عقلم به دلم گفته ، دل کنده ، برو حالا

نانش ببر و یک شب بی نان و نوایش کن 

بگذار بسوزد او در آتش عصیانت 

ناجور که شد زخمش آن وقت دوایش کن



اما دل پر خونم زنجیر به پا بسته

در گوشه ی این خانه بی میل و تمنا شد 

وابسته شدم یک آن ، لعنت به دل شیطان 

ای وای چرا قلبم وابسته و شیدا شد ؟ 



مأیوس شدم از عشق، در جا زده ام بی تو

درمان نشدم بی شک ، بی یاور و تسکینم 

یک فاجعه در راه است ، دل مردن و تن مردن 

برخیز بیا بهر تلقینم و تدفینم 


#آتشــــکده

maryam rad:

#نقد_شعر_کلاسیک 

بنام خداوند مهر 

از انجایی که معتقدم اثر ارائه شده گویی تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود. بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم. 


آنچه از نقد لغوی اثر برمیاید این است که اثر ارائه شده در انتخاب کلمات و چیدمان و همچنین جایگزینی آنها که مطابق با زبان معیار است موفق بوده و اثر در حالت کلی از دوگانگی بدور است، بنابراین شاعر به زبان روز آشنایی دارد.  


به لحاظ نقد فنی اثر ارائه شده یک غزل سنتی یا عام است که به صورت متناوب ارکان بر وزن مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن بحر هزج مثمن اخرب سروده شده، یک غزل سنتی با مضمونی عاشقانه است اما رویکرد آن به عشق قدری ضعیف است.  ( از عشق به کینه یا دگر آزاری[ مردم آزاری ]  رسیده)  به لحاظ قوافی دچار ضعف شده و این یعنی شاعر تمام انرژی را بر روی وزن متمرکز کرده.  البته این غزل هم بر مبنای  کوشش اتفاق افتاده و هم جوشش، منظور این است که غزلی نیست که چپ نویسی شده باشد.  اما معتقدم که قوافی باید بهتر اتفاق می افتاد.


به لحاظ زیبایی شناسی، تشبیهات استفاده شده در قالب توصیف اتفاق افتاده اما متاسفانه از خلاقیت و نوآوری بدور است ( صد بار پیامم را ناخوانده رها کردی 

یا چشم تو درویش است یا وصله ناجورم)  

این توصیفات و تشبیهات ارائه شده عامل بوجود آمدن تصاویر عینی و انتزاعی در اثر شده است که سبب می‌شود مخاطب با اثر همزاد پنداری داشته باشد و فضایی ارائه شده برای مخاطب ملموس باشد 

( مایوس شدم از عشق درجا زده ام بی تو 

درمان نشدم بی شک بی یاور و تسکینم 

یا 

یک فاجعه در راه است دل مردن و تن مردن 

برخیز بیا بهر تلقینم و تدفینم)  


به لحاظ روایی باید عرض کنم که این اثر یک اثر غزل روایی است اما روایت در این اثر حتی با توجه به اینکه شامل مقدمه، تنه و.نتیجه گیری ست آن طور که باید شفاف اتفاق نیوفتاده و علت این مسئله در مستقل بودن برخی ابیات است که علاوه بر. اینکه به زیبایی شناسی و ارتباط عمودی ابیات لطمه زده به ساختار یا structure اثر نیز لطمه وارد کرده است.  

نکته بعدی در ارتباط با روایت این اثر این است که نتیجه گیری روایت از تنه آن بیشتر است.  این یعنی تمام اهداف شاعر از،قبیل زیبایی شناسی، تکامل معنایی و...  در ابیات پایانی اتفاق افتاده و ابیات ابتدایی صرفا برای پایبندی به ساختار غزل. و ایجاد روایت اتفاق افتاده است درواقع شاعر. باید انرژی بیشتری برای مقدمه و تنه صرف می کرد.  

به لحاظ composition این اثر ( با من تو چرا سنگی با عشق چه می جنگی 

بسته به نگاهت دل این ساده ی پر شورم)  

شروع خوبی برای یک غزل روایی نیست.  زیرا در مقدمه شاعر ذهن مخاطب را برای ادامه روایت آماده می کند، از این بیت نتیجه روایت را می‌شود حدس زد و به تمام زوایایی آن پی برد.  و اینکه مصرع اول آنقدر ساده است که به نظر می رسد شاعر در، درنظرگرفتن  جنبه های زیبایی شناسی بی توجهی کرده است.

پایان بندی این اثر در مقایسه با شروع آن بهتر اتفاق افتاده و موفق تر بوده ( یک فاجعه در راه است دل مردن و تن مردن 

برخیز بیا بهر تلقینم و تدفینم)  


در حالت کلی این اثر انسجام لازم را به لحاظ درک روایی در خود دارد.  

به لحاظ موسیقیایی همانطور که کاملا مشخص است، این اثر درگیر موسیقی بیرونی ست، یعنی موسیقی این اثر برای مبنای وزن عروضی اتفاق افتاده. ( ضرب آهنگ موجود در گرو بحر هزج می باشد)   و از موسیقی کناری تقریبا  بی بهره است   

( بگذار بسوزد او در آتش عصیانت 

ناجور که  شد زخمش آن وقت دوایش کن)  

 

به لحاظ محتوایی اثر ارائه شده یک تقابل بین عشق و.کینه و یا نارضایتی ست.  اما معتقدم اگر برخی ابیات اغراق آمیز بیان می شد هم به لحاظ زیبایی شناسی و هم به لحاظ محتوایی ارزش و اعتبار بیشتری کسب می کرد.  

اگرچه اثر ارائه شده در حالت کلی به لحاظ درک روایی دارای  انسجام معنایی لازم در اثر می باشد.  


در پایان برای شاعر محترم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم. 

با تشکر 

مریم راد " واژه " 

#نقد_شعر_کلاسیک 

@ashenayeeshgh 

http://nasrenovin.blog.ir

  • مریم راد(واژه)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی