شعر سپید
- چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۰ ق.ظ
#نقد
شکسته
خط میکشد
لبهایم را
آینه ای
که هرصبح
طراوتم را
به تصویر میکشید
وقتی عروسکهارا
پس میزدم
حالا خطوط درهم برهمی ست
که خاطره هایم
دور میزند
من چهار فصلم را
ارام ارم شکستم
در قابی پر از تکه های خودم
#م_ت
#نقد_شعر_سپید
بنام او که جان آفرید
از آنجا که معتقدم اثر ارائه شده گویای تمام ویژگی های خواسته و ناخواسته خود خواهد بود، بنابراین آن را بدون در نظر گرفتن نام صاحبش نقد و بررسی می کنم.
قبل از آنکه بخواهم به نقد اثر بپردازم لازم به توضیح می دانم که : شعر می تواند ناشی از بحران احساس در یک لحظه از گذر زمان، در جوار اندیشه، با استفاده از کلمات باشد. یعنی شاعر موظف است کلمات را به خدمت خود آورد تا به آنچه که در ذهنش ساخته و پرداخته کرده، جلال بخشد، به روی کاغذ بیاورد و به مخاطب منتقل کند.
این توضیح را عرض کردم که بگویم شاعر دنیای درون خود را، افکارش را، خاطراتش را در لباس کلمات به صورت نوستالژی به مخاطب منتقل کرده است و به لحاظ فهم شعری یکپارچگی لازم را دارد.
به لحاظ نقد لغوی باید عرض کنم که شاعر با استفاده از کلمات و چیدمان آنها سعی در ایجاد تصاویر عینی و ذهنی دارد.
مثال میزنم
(شکسته
خط می کشد
لبهایم را
آینه ای
که هر صبح
طراوت را) و...
این تصاویر آنقدر به این مخاطب ملموس هستند که در ذهن ایجاد "همحسی" می کنند.
به لحاظ نقد فنی، رفتار زبان در این اثر با توجه به اینکه ساختار اصلی جمله طبق قواعد و قوانین موجود در ادبیات فارسی، شکسته شده و همچنین ایجاد تشبیهات در کل اثر "رفتار رجعت به مرکز" است، یعنی شاعر از،یک حالت احساسی، با استفاده از کلمات ، یک تصویر ساخته که در گرو تشبیه است. رفتار زبان شعری را در این اثر تثبیت می کند. بنابراین با یک شعر روبرو هستیم.
مثال میزنم
( من چهار فصلم را
آرام آرام شکستم
در قابی پر از تکه های خودم)
با توجه به اینکه جابهجایی ارکان در این اثر سبب بوجود آمدن موسیقی درونی می شود و موسیقی درونی حاصل هماهنگی و نسبت ترکیب کلمات و طنین خاص هر حرفی در مجاورت با حرف دیگر است. خود دلیل دیگر بر اثبات شعر بودن اثر است.
بنابراین با توجه به موسیقی درونی، رفتار زبان و شکستن نرم زبان، با یک شعر سپید روبهرو هستیم که هر کلمه در جهت تکامل بار معنایی اثر استفاده شده و هیچ واژه ای بی دلیل رها نشده و صرفا در جهت مقصود شاعر در کنار هم چیده شده اند.
به لحاظ زیبایی شناسی، وقتی شاعر در اثر از تشبیه، استعاره و... استفاده می کند یعنی تمایل دارد به ایجاد لایه هایی در شعر برای اینکه اثر را دچار پیچیدگی کند و قطعا این پیچیدگی در جهت زیبایی شناسی اثر اتفاق می افتد. تصاویر ارائه شده در این اثر علاوه بر سادگی به زیبایی شناسی اثر کمک می کند.
( آینه ای
که هر صبح
طراوت را
به تصویر می کشید
وقتی عروسکها را
پس زدم
حالا خطوط درهم برهمی
ست
که خاطره هایم
دور می زند) و......
در این اثر،segmentation در اثر موسقی،درونی اتفاق افتاده و به morphophonem ( واج ها) نظم بخشیده.
(شکستهْ
خَطْ می کِشَدْ
لَبْهایَم را) و...
به لحاظcomposition این اثر به توجه به پرداختن به سوژه ی مورد نظر، به صورت عاطفی آغاز شده. به اعتقاد بنده شروع و پایان بندی خوبی دارد و نشان دهنده تجربه شاعر است.
به لحاظ محتوایی، این اثر به یک بوطیقا طبق تعریف کلاسیک آن است. یک تراژدی که اجزایی گفتار آن بر پایه حالات و احساس قدیمی در در درون شاعر است. از این جهت است که در اثر اشاره به کردار می شود
(وقتی عروسکها را
پس زدم)
و پس از آن در حالت کلی اثر به یک نوستالژی می رسد. یک نوستالژی که حاصل خاطره هاست، این نوستالژی حاصل بروز ادراک حسی فردی در دنیایی از خاطرات گذشته است که به ذهن هجوم آورده و سبب خلق یک اثر در آثار این شاعر شده است.
در پایان برایرشاعر محترم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
مریم راد"واژه "
#نقد
@ashenayeeshgh
- ۹۶/۰۷/۱۲