آدرنالین
- پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۰ ب.ظ
حرف آب و آینه ها (واژه):
آدرنالین
هر صبح در کنار تو زیر سقف آسمان دویدم. آن زمان که ثانیه ها در تکاپوی آدرنالین بودند، با لبخند تو دویدم.
۱۰۰۱،۱۰۰۲،۱۰۰۳ شمارش قدم ها بود. ۲۰۰۴،۲۰۰۵،۲۰۰۶ و من کنار تو می دویدم.
چه می دانستم که تقدیر شیشه عمر بدست دارد و رقیب می شود.
۳۰۰۷،۳۰۰۸،۳۰۰۹انگار تقدیر خانه زاد است، با ما می دود شاید برنده ی میدان است.
،۴۰۱۰،۴۰۱۱،۴۰۱۲تقدیر داور می شود. کنار خط شروع می ایستد. اسلحه بدست می گیرد و دست را بالا می برد.
اشاره می کند و من گنگ میشوم. زمان می ایستد. باترس به تو نگاه می کنم و صدایی شلیک...
تو می دوی. تو با هرچه در توان داری می دوی. از من رد می شوی و من پشت خط شروع ایستاده ام.
بیمارستان..... آدرنالین..... شوک....آدرنالین.... شوک و من همچنان پشت خط شروع ایستاده ام.
فریاد می زنم :بی معرفت برگرد، برگرد. با هم آرزو کردیم، برای رسیدن به آرزوها برگرد. صبر کن حداقل هدیه تولدت را بگیر.برای هدیه ات تلاش کردم. بمان با هم میرویم.
تو می روی و من همچنان پشت خط شروع ایستاده ام.
التماس می کنم برای ثانیه های پر از مهر، پر از لبخند برگرد. صبر کن بی وفا. بمان که با هم برویم.
تو می روی و تقدیر با دهان کج به آرزو های من لبخند می زند و من گیج گنگ، یک چشمم به تقدیر است و یک چشمم به رفتن تو.
#مریم_راد ( واژه)
- ۹۶/۰۲/۰۷